تصویب اولین طرح تحقیق پایان نامه بدون غصب
سرانجام بعد از حدود یکسال و نیم، مبارزه با رفتار غیر اخلاقی و غیر شرعی و غیر قانونی غصب طرح های تحقیق اینجانب، دیروز با دو اتفاق خوش مواجه شدم که من آنها را به فال نیک می گیرم و آرزو می کنم، آنها سرآغازی برای پایان آن ایام ظلم آلود و شروع ایامی دوستانه و اخلاقی و قانونی و شرعی باشد. یکی از آن دو اتفاق خوش، مکاتبه هفت صفحه ای محترمانه و متواضعانه و تلطیف آمیزی بود که از دانشکده به اینجانب شده و دیگری که اینک به گزارش آن می پردازم، تصویب اولین و شاید آخرین طرح تحقیقی است که در این دو ساله بدون غصب به راهنمایی اینجانب اتفاق می افتد.
گفتنی است، قبل از این دو سال که شرایط ظالمانه بر من حاکم نبود، من همیشه ظرفیت راهنمایی ام کامل بود و لذا دانشجویانی را که اصرار داشتند، پایان نامه خود را با راهنمای من بگذرانند، ایده تحقیق می دادم و آنان را به همکاران دیگر ارجاع می دادم و من مشاورت آنان را بر عهده می گرفتم؛ اما در این دو ساله به سبب شرایط ظلم آلود، تاکنون فقط یک دانشجو موفق به تصویب طرح نامه اش با راهنمایی من شده است.
جهت آن که گفتم، «آخرین طرح تحقیق»، این است که من اساساً، هیچ تمایلی به راهنمایی پایان نامه ندارم و پیش تر هم چند سالی هرگز پایان نامه نمی گرفتم. علیرغم رویکرد مثبتی که ظاهراً در شرف وقوع است، باز تصور می کنم، بهتر است، ایشان را با پایان نامه هایشان تنها بگذارم و من به کارهای تحقیقی نیمه کاره خودم بپردازم. اگر در این دو ساله با تمام قدرت جلوی غصب طرح های تحقیقم ایستادم، فقط به جهت مبارزه با بداخلاقی ها و اقدامات خلاف شرع و قانون بوده است. در آینده نیز با هرگونه اقدام خلاف اخلاق و شرع و قانون مبارزه خواهم کرد. تجربه من در مبارزه با بداخلاقی ها و اقدامات خلاف شرع و قانون در گذشته چه در جریان ماجرای اتهامات سنگین منجر به محاکمه در هیئت بدوی و چه اقدامات ظالمانه بعد از آن نشان داد که سکوت در برابر ظلم و بداخلاقی موجب تجری بیش از پیش ظالمان و تضییع حق مظلومان خواهد شد؛ لذا مقابله با ظلم و بداخلاقی و اقدامات خلاف قانون و شرع برای صیانت از اخلاق و قانون و شرع اجتناب ناپذیر است.
به هر حال، بالاخره پس از رد سه طرح نامه یکی از دانشجویانم، طرح چهارم ایشان بدون هرگونه دخل و تصرف به راهنمایی اینجانب در شورای تحصیلات تکمیلی دانشکده به تصویب رسید. گفتنی است که دانشجوی مربوطه علیرغم تمام نامهربانی ها و مرارت هایی که به او می شد، اصرار تمام داشت که حتماً پایان نامه اش را با راهنمایی اینجانب بگیرد تا سرانجام بعد از پی گیری های بسیار به این هدف نایل آمد. من به پشتکار این دانشجوی محجوب و متخلق و صبور و متعبد و محقق آفرین می گویم و برای ایشان توفیقات بیش از پیش از خدای بزرگ خواهانم.
مناسب به نظر می رسد، این طرح های چهارگانه ای که سه تای اول آن را رد و چهارمین آن را تصویب کردند، به اختصار و تنها با ذکر سئوالات و فرضیات معرفی کنم تا آشکار شود، رد طرح های وی تا چه اندازه غیرمنصفانه بوده است:
1. جغرافیای گیاهی در قران
مفاد این طرح به این شرح است:
الف. تعریف مسأله و بیان سئوال های اصلی تحقیق: مراد از جغرافیای گیاهی در قرآن مناطقی است که گیاهان مذکور در قرآن در آن می روید. سئوال اصلی این تحقیق این است که این گیاهان در چه مناطقی می روید؟ سئوالات فرعی نیز از این قرار است:
1. آیا مناطقی که این گیاهان در آنها می روید، عبارت از همان مناطقی بوده است که عرب حجاز عصر نزول در آنها زندگی می کردند؟ یا آن مناطقی بوده است که به آنجا آمد و شد و سفر تجاری و غیر تجاری داشتند؟ در هر حال، آیا عرب حجاز عصر نزول با آن گیاهان آشنایی داشته است؟ و اگر آشنایی داشته، چگونه این آشنایی پیدا شده است؟
2. غرض از ذکر آن گیاهان در قرآن چه بوده است؟ آیا به منظور توجه دادن مخاطبان به نعمت های الهی بوده است؟ یا جهت بهره برداری دیگری بوده است؟
ب. فرضیه ها: فرضیه اصلی این تحقیق این است که منطقه حجاز و حوالی آن از جمله مناطقی بوده است که گیاهان نام برده در قرآن رشد می کردند.
به این ترتیب فرضیه های فرعی نیز از این قرار است:
1. عرب حجاز عصر نزول به مناطق رشد گیاهان نامبرده شده در قرآن آشنا بودند. آنان یا در همان مناطق زندگی می کردند و یا به آن مناطق آمد شد تجاری و غیر تجاری داشتند. در هر حال، عرب حجاز عصر نزول با آن گیاهان آشنایی داشته اند.
2. غرض از ذکر آن گیاهان در قرآن این بوده است که یا مخاطبان به نعمت های الهی توجه داده شوند و به سپاسگزاری از آنها برانگیخته شوند و برای این بوده است، نعمت های جهان آخرت به مخاطبان یاد شده باشد.
2. آینده شناسی جنبش های اجتماعی معاصر در پرتو قرآن و حدیث
مفاد این طرح به این شرح است:
الف. تعریف مسئله و بیان سئوال های اصلی تحقیق: در سال های اخیر از یک سو در کشورهای اسلامی، جنبش های ضد دیکتاروی با وجهه اسلامی پدید آمده و برخی از دیکتاتورها سرنگون شدند و برخی نیز در شرف سرنگونی اند. از سوی دیگر در کشورهای اروپایی و آمریکا جنبش های ضد سرمایه داری به وجود آمده اند و هر از چند گاهی به تظاهرات و اعتصباتی روی می آورند و باعث تغییر در پاره ای از تصمیمات دولت های خود شده اند و یا دولت هایی را به سقوط کشانده اند. عنصر مشترکی که در این جنبش ها به چشم می خورد، مبارزه با ظلم و بی عدالتی است. به باور بسیاری این جنبش ها رو به فراگیری و جهان شمولی است؛ تا آنگاه که به تدریج تمام مردم جهان خواستار رفع ظلم و برپایی عدالت شوند و عدالت جهانی در آینده ای نه چندان دور تحقق یابد.
مطالعه آیات قرآن و نیز روایات معصومین(ع) هم نشان می دهد که پیوسته در طول تاریخ یک سنت الهی بر جوامع بشری حاکم بوده است و آن این بوده است که اگر جامعه تحت ستمی بر ضد ستمکاران حاکم بر جامعه قیام کند، خداوند آنان را بر حاکمان ستمگر غلبه می دهد. بر اساس این سنت الهی در روایات هم پیش بینی شده است که آینده جهان به حاکمان عدالت پیشه تعلق دارد. در گذشته، جوامع بشری به راحتی از رخدادهای همدیگر خبر پیدا نمی کردند و به سهولت، جنبش های اجتمالی جوامع در یکدیگر تأثیر و تأثر نداشتند؛ اما اکنون که جهان چون دهکده ای شده است و ابزارهای ارتباطی قوی و سریعی نظیر اینترنت و ماهواره در کمترین فاصله زمانی اخبار رویدادها را به تمام جهان مخابره می کنند، تحقق عدالت جهانی را میسورتر ساخته است.
البته برخی هم در صحت این فرضیه تردید افکنده اند و فراگیر و جهانی شدن جنبش ها را بعید شمرده اند و اظهار داشته اند، چنین جنبش هایی هر از گاهی رخ می دهد و بعد با برطرف شدن مشکلاتی که باعث آنها گردیده، فروکش می کنند. به هر حال، تردیدهایی که در این زمینه وجود دارد، از این قرار است که آیا همه جوامع بشری در دوره معاصر از همان مشکلاتی که در اروپا و آمریکا و یا کشورهای اسلامی رنج می برند که مقدمه جنبشی برای آنان باشد؟ و در هر حال، چگونه فعالیتی در جهان معاصر می تواند به عدالت جهانی بیانجامد؟
به این ترتیب سئوال های اصلی و فرعی این تحقیق از این قرار خواهد بود:
سئوال اصلی: آینده جنبش های اجتماعی معاصر در جهان با توجه به چگونگی پیدایش و اهداف و میزان فراگیری آنها و نیز پیش بینی آیات قرآن و روایات معصومین(ع) چگونه خواهد بود؟ به عبارت دیگر: آیا این جنبش ها چگونه می توانند تحقق بخش آن عدالت جهانی باشند و آیا می توان میان این جنبش ها و آن عدالت جهانی مذکور در روایات پیوندی بر قرار کرد یا نه؟
سئوالات فرعی:
الف – جنبش های اجتماعی در کشورهای اسلامی چگونه و با چه اهدافی پدید آمدند و چه سرنوشتی برای آنها قابل پیش بینی است و آیا قابلیت فراگیر و جهانی شدن دارند؟
ب – جنبش های اجتماعی در کشورهای اروپایی و آمریکا چگونه و با چه اهدافی پدید آمدند و چه سرانجامی برای آنها قابل پیش بینی است و آیات قابلیت فراگیر و جهانی شدن دارند؟
ج- پیش بینی هایی که در زمینه جنبش های اجتماعی معاصر می شود، با پیش بینی های آینده جهان در آیات قرآن و روایات چقدر انطباق دارد؟
د. آیا این جنبش ها با آیات و روایات توجیه پذیر است و آیا می توان با تطبیق این جنبش ها بر سنت الهی غلبه مستضعفان بر مستکبران پیش بینی کرد که چگونه و با چه شرایطی عدالت جهانی تحقق می یابد؟
ب. فرضیه ها: فرضیات اصلی و فرعی به این قرار است:
فرضیه اصلی: جنبش های اجتماعی معاصر در جهان با توجه به چگونگی پیدایش و اهداف و میزان فراگیری آنها و نیز پیش بینی آیات قرآن و روایات معصومین(ع) عدالت جهانی را در آینده ای نه چندان دور، هدف گرفته است.
الف - جنبش های اجتماعی در کشورهای اسلامی در جهت مبارزه با بی عدالتی و ظلم پدید آمدند و با عنایت به میراث اسلامی که از آن برخوردارند، حاکمیت آموزه های اسلام را در آینده این کشورها می توان پیش بینی کرد.
ب - جنبش های اجتماعی در کشورهای اروپایی و آمریکا با هدف مبارزه با ظلم و بی عدالتی و تبعیض و تقسیم ناعادلانه ثروت پدید آمدند و حاکمیت عدالت برای آنها قابل پیش بینی است.
ج- جنبش های اجتماعی معاصر چه در کشورهای اسلامی و چه در کشورهای اروپایی و آمریکا به سوی تحقق عدالت جهانی حرکت می کنند و این با پیش بینی های آینده جهان در آیات قرآن و روایات بسیار انطباق دارد.
د. با توجه به سنت الهی غلبه مستضعفان بر مستکبران می توان پیش بینی کرد که در صورت فراگیری اعتراضات در میان جوامع بشری عدالت جهانی تحقق می یابد.
3. بررسی تطبیقی علم نجوم عصر نزول و قرآن
مفاد این طرح نیز از این قرار است:
الف. تعریف مسئله و بیان سئوال های اصلی تحقیق: علم نجوم از کهن ترین علوم به شمار می رود و پیشینه آن به تمدن بین النهرین می رسد؛ طوری که بابلیان را پدیدآورندگان این علم برشمرده اند. دستاوردهای این تمدن به مناطق دیگر جهان رسید و دیگر ملل نیز از دانش نجوم بابلی بهره مند شدند. اعراب حجاز نیز در جوار این تمدن می زیستند و به منطقه بین النهرین آمد و شد داشتند. اساساً اجداد اعراب که سامیان باشند، در همین منطقه بین النهرین می زیستند و بسا اعراب حجاز از آن منطقه به حجاز هجرت کرده باشند. بنابراین اعراب حجاز نیز کمابیش با دانش نجوم بابلیان آشنا بودند. این نکته مؤیداتی نیز در فرهنگ و زبان عربی مشهود است. واژگان نجومی دخیل در زبان عربی از زبان های بابلی به زبان عربی راه یافته است و به تبع آن در قرآن به چشم می خورد. در قرآن واژگان نجومی فراوانی نظیر شمس، قمر، نجم، فلک، سماء، فلک، بروج، شهاب، منازل، لات، منات، عزی و جز آنها به کار رفته است که بسیاری از آنها اصل بابلی دارند. این نشان می دهد که عرب ها به لحاظ فرهنگی و دینی متأثر از تمدن بین النهرین بودند و دانش نجوم و آیین بت پرستی و حتی ستاره پرستی را از این تمدن برگرفته بودند.
در این تحقیق قصد بر آن است که از سویی علم نجوم بابلی مورد مطالعه قرار گیرد و از سوی دیگر واژگان نجومی به کار رفته در قرآن به شیوه تاریخی و توصیفی معناشناسی شوند و میان نتایج به دست آمده از این معناشناسی با دانش نجوم بابلی مقایسه به عمل آید و میزان تأثیر پذیری فرهنگ عربی از تمدن بابلی بازشناسی گردد. غرض از معناشناسی تاریخی این است که بررسی شود، این واژگان در اصل به چه معنایی بودند و بعد چه تطور معنایی پیدا کرده اند و مقصود از معناشناسی توصیفی آن است که معنای این واژگان در خود قرآن بررسی گردند و آیاتی که این واژگان در آنها به کار رفته اند، بررسی گردند.
سئوال اصلی: میان دانش نجوم بابلی و دانش نجوم بازتاب یافته در قرآن چه رابطه ای وجود دارد؟
سئوالات فرعی:
1. علم نجوم در عصر نزول و نزد اعراب حجاز و مناطق اطراف آن چگونه بود و چه نوع اطلاعات نجومی وجود داشت؟
2. کدامیک از واژگان نجومی قرآن دخیل و بابلی اند و کدام اصیل اند و ریشه عربی دارند؟
3. معنای اولیه و بابلی واژگان نجومی چه بوده و آیا در دوره قرآنی معنای آنها تغییری یافته است؟
4. در زمینه هریک از واژگان نجومی قرآن چه آیاتی وجود دارد و چگونه توصیف شده اند و آیا توصیفات قرآنی با اطلاعات نجومی بابلی همسان است یا تفاوت دارد؟
ب. فرضیه ها: فرضیات اصلی و فرعی این تحقیق از این قرار است:
فرضیه اصلی: فرضیه صفر است. دو فرضیه وجود دارد که در پژوهش به نحو توصیفی بررسی می شود: یک فرضیه این است که همان دانش نجوم عصر نزول در قرآن بازتاب یافته است. فرضیه دوم این است که در قرآن پاره ای از دستاوردهای نجومی جدید نیز بازتاب یافته است که از اعجاز علمی قرآن برشمرده می شود.
فرضیات فرعی:
1. علم نجوم در عصر نزول و نزد اعراب حجاز و مناطق اطراف آن کمابیش وجود داشته و تا حدودی در قرآن انعکاس یافته است.
2. در قرآن واژگان نجومی فراوانی نظیر شمس، قمر، نجم، فلک، سماء، فلک، بروج، شهاب، منازل، لات، منات، عزی و جز آنها به کار رفته است که بسیاری از آنها اصل بابلی دارند.
3. برخی از واژگان و تعابیر نجومی نظیر منازل به همان معنای بابلی در قرآن به کار رفته؛ اما برخی از آنها مثل تعبیر سموات سبع در قرآن به مفهوم بابلی اش به کار نرفته است.
4. در قرآن نجوم به شکلی ساده و قابل فهم عصر نزول بیان شده است و البته طبق نظر برخی مواردی از دستارودهای جدید نجومی نیز به نحو اشاره در قرآن آمده است.
4. خاستگاه فرهنگی و تاریخی واژگان فارسی قرآن
محتوای این طرح که سرانجام بدون هیچ دخل و تصرفی با راهنمایی اینجانب در شورای دانشکده مصوب شد، چنین است:
الف. تعریف مسئله و بیان سئوال های اصلی تحقیق: واژگان به ازای تصوراتی قرار داده شده که اهل زبان از جهان پیرامونش داشته است؛ لذا بر خاسته از دانش ها و تاریخ و فرهنگ و تمدنی است که اهل زبان داشته اند. ورود واژگان از یک زبان به زبانی دیگر به واقع ورود پاره فرهنگی از فرهنگی به فرهنگ دیگر است که این در اثر آمد و شد و ارتباط بین دو تمدن و قوم صورت می گیرد. با این ذهنیت و پیش فرض ما می خواهیم بدانیم این واژگان فارسی که در زبان عربی و قرآن راه پیدا کرده، چه خاستگاه تاریخی و فرهنگی داشته است؟ و چگونه به زبان عربی و قرآن راه یافته و در قرآن از آن واژگان در چه زمینه هایی بهره برداری شده و برای توصیف چه چیزهایی به کار رفته است؟ آیا هیچ نسبتی میان بهره برداری قرآن و خاستگاه تاریخی و اولیه آن واژگان هست؟
گفتنی است، ارتباط میان عربستان و ایران عهد ساسانی در دوره پیش از اسلام بسیار نزدیک بوده است. حکومت حیره واقع بر رود فرات، مدتهای مدیدی زیر نفوذ ایران قرار داشت و یکی از کانونهای انتشار فرهنگ ایرانی در میان اعراب بود.
در جنگ بزرگی میان ساسانیان و امپراتوری روم شرقی - که در آن حیریان در مقابل غسّانیان قرار گرفتند - علاوه بر حیریان، قبایل عرب دیگری هم که زیر سلطه فرهنگی ایرانیان بودند، درگیر شدند. دربار لخمیانِ حیره در دوره پیش از اسلام یکی از مراکز پرآوازه فعالیتهای ادبی بود. بسیاری از شاعران عرب در آن حضور داشتند که برخی از معروفترین آنها عبارت اند از: شاعر مسیحی عدی بن زید، اعشی، طرفه و عمویش متلمس، حارث بن حلزه، عمرو بن کلثوم، و عبید ابرص. طبق برخی از روایات، خط از حیره به نقاط دیگر عربستان راه یافت. نفوذ ایرانیان و فرهنگ ایرانی علاوه بر ناحیه بین النهرین، در جنوب عربستان نیز وجود داشت.
تعداد واژگان فارسی در قرآن 33 واژه از این قرار برشمرده شده است: ابریق، ارائک، استبرق، برزخ، جناح، جُند، حور، دین، رزق، روضه، زرابی، زنجبیل، زور، سجّیل، سراج، سرادق، سربال، سرد، سندس، صلب، عبقری، عفریت، فردوس، فیل، کنز، مجوس، مرجان، مسک، نمارق، ورده، وزیر، هاروت و ماروت (نک: جفری، واژگان دخیل، مقدمه).
سئوال اصلی:
خاستگاه فرهنگی و تاریخی واژگان دخیل فارسی در قرآن چیست؟
سئوالات فرعی:
1. واژگان دخیل فارسی چه موقعیت تاریخی و فرهنگی در زبان فارسی داشته است؟
2. این واژگان به چه طریقی به زبان عربی و قرآن راه پیدا کرده است؟
3. در قرآن از این واژگان چه نوع بهره برداری شده و در توصیف چه چیزهایی به کار رفته است؟
4. آیا هیچ نسبتی میان بهره برداری قرآن و خاستگاه تاریخی و اولیه آن واژگان وجود دارد؟
ب. فرضیه ها: فرضیات اصلی و فرعی این تحقیق از این قرار است:
فرضیه اصلی:
مهمترین خاستگاه فرهنگی و تاریخی واژگان دخیل فارسی قرآن توصیف یک زندگی بدون رنج وزوال وآسیب برای بهشت می باشد که هر انسانی فطرتاً از آن نعمت ها لذت می برد.وتغییر معنایی ماهوی یافته است .
فرضیات فرعی:
1. به نظر می رسد، واژگان دخیل فارسی چند نوع موقعیت تاریخی و فرهنگی در زبان فارسی داشته است که عبارت اند: موقعیت زیست محیطی نظیر فردوس، برزخ؛ موقعیت نظامی، نظیر سجیل، جند؛ موقعیت تجاری، نظیر مرجان، سندس و استبرق، ابریق، سرابیل؛ موقعیت رفاهی مانند ارائک، مسک، زنجبیل، حور، سرادق، کنز، نمارق؛ موقعیت دینی مثل مجوس، جناح، جهنم. البته بعید نیست که برخی از این واژگان موقعیت های دوگانه یا چندگانه ای داشته باشند.
2. احتمال می رود که این واژگان به طرق تجاری و نظامی به زبان عربی و قرآن راه پیدا کرده است.
3. در قرآن از این واژگان در چند زمینه بهره برداری شده است: یکی در توصیف بهشت و نعمت های آن و یا دوزخ و عذاب های آن. دوم، در توصیف نعمت های دنیوی.
4. می توان گفت که قریب به اکثر واژگان دخیل فارسی در قرآن برای زندگی بهشتی بکار رفته است وتغییر ماهوی یافته است یعنی واژگان: ارائک، استبرق، حور، زرابی، زنجبیل، روضه، نمارق، مسک، مرجان برای زیورآلات بهشتیان، فردوس، عبقری، سندس، ابریق نماد زندگانی بدون رنج ونیز رفاه و آسایش کامل بوده و در قرآن خداوند متعال با تغییر وتطور معنایی بسیار زیبا آنها را برای توصیف نعمت های بهشتی بکار برده است.بهشت در عالم مادی نیست وعالم روحانی است به همین دلیل هویت همان واژه ای که معنای باغ را داشت کاملا تغییر پیدا کرده بطور مثال باغ دنیوی با سالها زحمت وتلاش باغبان حاصلخیز شده ومحصولات آن ممکن است یک شبه وبایک سرما از بین برود ولی همان واژه در توصیف بهشت بکار رفته است که بدون تلاش آخروی آماده شده ودارای محصول می باشد میوه های آن دائمی و با طعم های کاملا متفاوت ولذیذ و همواره در دسترس وهرگز هم آسیب نمی بینند وبه پایان نمی رسند در نتیجه همان واژه تغییر هویت پیداکرده است به همین ترتیب واژه گان دیگر در توصیف نعمت هایی دیگر به همین شکل می باشند .
لینک مرتبط: داستان عجیب غصب طرح های تحقیق