سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

پژوهش های اسلامی از توصیف تا توصیه

 اشاره

پژوهش های اسلامی به نابسامانی هایی گرفتار است. در این مقاله این نابسامانی ها بازگفته شده و پیشنهادهایی عرضه شده است که امید است، متولیان پژوهش را مفید افتد.

پژوهش در پژوهش‏هاى اسلامى در حوزه تعریف و روش تحقیق، متأثر از پژوهش‏هاى میدانى نظیر پژوهش‏هاى رایج در علوم روان‏شناسى و جامعه‏شناسى گرفتار چالش‏هایى شده است. بسیارى با چشم فرو بستن بر روى تلقى کهن دانشمندان اسلامى از تحقیق و روشى که آنان در تحقیق معمول مى‏کنند و بدون لحاظ مقتضیات که علوم اسلامى دارد، تلاش مى‏کنند، تعریف دیگرى از پژوهش اسلامى و روش تحقیق آن متناسب با تحقیقات میدانى به دست بدهند. احتمالاً به این منظور که از این رهگذر، خود را از قافله علوم جدید و میدانى عقب نبینند. منتها به یک کلاف سر در گمى در ناحیه اندیشه و عمل گرفتار آمده‏اند و حاصلى جز خودباختگى و ندانم‏کارى به دست نداده‏اند.

 در این نوشتار سعى بر این است که این مشکل توضیح داده شود و راه حل مناسبى براى حل آن ارایه گردد. در آغاز تعریف و روش پژوهش اسلامى آن چنان که تلقى گذشتگان بوده و نیز آن‏گونه که معاصران به تقلید از پژوهش‏گران علوم جدید و میدانى به دست داده‏اند، بررسى مى‏شود و آنگاه تلقى معاصران مورد نقد و ارزیابى قرار مى‏گیرد و در پایان فرم طرح تحقیقى که با مقتضیات علوم اسلامى و روش‏هاى تحقیق معمول در آنها تناسب دارد، ارایه مى‏شود.

1. تعریف پژوهش اسلامى‏

 براى پژوهش اسلامى دو نوع تعریف مى‏توان به دست داد: توصیفى و توصیه‏اى.

 تعریف توصیفى یعنى تعریفى که ناظر به نوع پژوهش‏هایى است که اهالى علوم اسلامى معمولاً صورت مى‏دهند.

 تعریف توصیه‏اى یعنى تعریفى که برخى از پژوهشیان آن را توصیه مى‏کنند و حتى در فرم‏هاى طرح تحقیق، پژوهش‏گران را الزام مى‏کنند، آن‏گونه تحقیقى را بپردازند.

 بنابراین، تعریف توصیفى توضیح مى‏دهد که پژوهش چگونه است و تعریف توصیه‏اى توصیه مى‏کند که باید پژوهش چگونه باید باشد.

 2. تعریف توصیفى پژوهش اسلامى‏

 ملاحظه پژوهش‏هاى اسلامى نشان مى‏دهد، نوع این پژوهش‏ها عبارت است از: «گردآورى و پردازش و نگارش اطلاعات بر محور متن یا موضوع یا مسئله‏اى خاص»؛ بنابراین در پژوهش اسلامى اولاً سه عنصر به چشم مى‏خورد: عنصر اول، «گردآورى اطلاعات» است که آن جستجو یا تتبّع هم نامیده مى‏شود، عنصر دوم، «پردازش اطلاعات» است که از آن به تحلیل یا تدبّر هم تعبیر مى‏کنند و عنصر سوم، «نگارش اطلاعات» است که آن را تألیف یا تصنیف هم مى‏نامند؛ ثانیاً پژوهش اسلامى مى‏تواند، یکى از سه محور را داشته باشد. یا «محور متن» که مى‏توان آن را متن‏پژوهى نامید یا «محور موضوع» که آن را مى‏توان موضوع‏پژوهى خواند و یا «محور مسئله» که آن را مى‏توان مسئله‏پژوهى نامبردار ساخت.

3. تعریف توصیه‏اى پژوهش اسلامى‏

 در تعریف توصیه‏اى پژوهش، معمولاً توصیه مى‏شود، به «پژوهش مسئله محور» اقبال شود و سئوالى مورد پژوهش قرار گیرد که هنوز پاسخى نیافته است یا اگر پاسخ یا پاسخ‏هایى یافته، قانع‏کننده و منقح نیست و هم‏چنان مورد تردید و محل نزاع است و لذا جاى تحقیق مجدد و عمیق‏تر و گسترده‏ترى دارد.

 چنین تعریفى خاستگاهى جز تقلید از محافل پژوهشى در علوم جدید و میدانى ندارد؛ به همین رو متولیان تحقیق علوم اسلامى تقریباً همان فرم‏هاى تحقیقى را که در تحقیقات میدانى معمول است، مورد عمل قرار مى‏دهند و در آن از مقولاتى نظیر متغیر مستقل و متغیر وابسته، جامعه آمارى و روش نمونه‏گیرى سخن مى‏رود که هیچ ارتباطى با نوع غالب تحقیقات اسلامى ندارند.

4. نقد تعریف توصیه‏اى پژوهش اسلامى‏

 به دست دادن چنین تعریفى از پژوهش متضمن نوعى ادعا و قضاوت درباره پژوهش‏هاى جارى است. به همین جهت، به نظر مى‏رسد، ما باید قبل از آن که تسلیم چنین تعریفى از پژوهش شویم و پژوهش‏هاى اسلامى را بر اساس آن سامان دهیم، باید صحت و سقم چنین ادعا و قضاوتى را دریابیم.

 به نظر مى‏رسد، در این تعریف به واقع ادعا مى‏شود که:

 اولاً، همه کسانى پژوهش‏گر خوانده مى‏شوند، نظیر دانشجویان دوره‏هاى کارشناسى ارشد و دکترا از توانایى پرداختن به پژوهش‏هاى مسئله محور برخوردارند؛ چون در فرم‏هاى طرح تحقیقى که به ایشان داده مى‏شود و آنان را الزام به تکمیل آن مى‏کنند، خواسته شده است که سئوالات و فرضیات خود را بیان کنند.

 ثانیاً، هر سئوالى سئوال علمى است، اگرچه دانشمندان اسلامى پاسخ آن را به روشنى بدانند و هیچ اختلاف و نزاع علمى درباره پاسخ آن میان نباشد.

 ثالثاً، لزومى ندارد، یک سئوال اساسى محور تحقیق را تشکیل بدهد؛ بلکه مى‏توان سئوالات ریز و درشت و متعدد و پراکنده‏اى را که حتى ذیل یک سئوال کلى نمى‏گنجد و از آن سئوال کلى منشعب نمى‏شود، به عنوان سئوالات تحقیق مطرح کرد.

 به نظر مى‏رسد، هیچ یک از این ادعاها وجاهت علمى ندارد و با استانداردهایى که در کتاب‏هاى روش تحقیق براى سئوال علمى معین شده است، موافقت ندارد؛ بلکه بر عکس سئوالى که چنان ویژگى‏هایى داشته باشد، غیر علمى خوانده شده است.(1)

 اینک مناسب به نظر مى‏رسد، به تفصیل موارد نادرستى تعریف توصیه‏اى رایج براى پژوهش اسلامى بیان گردد.

 الف. عدم توجه به توانایى‏هاى علمى پژوهش‏گران:  یکى از اشتباهات طرفداران تعریف توصیه‏اى در این است که همه پژوهش‏گران موجود در دانشگاه‏ها و حوزه‏ها را مجتهد و نظریه‏پرداز و داراى توانایى پرداختن به پژوهش مسئله محور تلقى مى‏کنند؛ حال آن که همه کسانى که در حوزه علوم اسلامى به عنوان محقق شناخته مى‏شوند، نظیر دانشجویان دوره‏هاى تحصیلات تکمیلى اعم از دانشجویان دوره کارشناسى ارشد و دوره دکترا در حد و اندازه مجتهد و نظریه‏پرداز نیستند و لذا توانایى پرداختن به پژوهش‏هاى مسئله‏محور را ندارند. بسیارى از دانشجویان این دوره‏ها حتى دانشجویان دوره دکترا از چنین توان علمى بى‏بهره‏اند. جهت آن این است که آنان هنوز چندان به جنبه‏اى از یک دانش از دانش‏هاى اسلامى اشراف و احاطه علمى لازم پیدا نکرده‏اند که به سئوالاتى برخورند که هنوز دانشمندان اسلامى به آنها پاسخ نداده یا اگر پاسخ‏هایى داده‏اند، آن پاسخ‏ها را داراى استحکام لازم نیابند؛ بلکه همچنان محل نزاع و اختلاف بیابند و پژوهش گسترده‏تر و عمیق‏ترى را در زمینه آنها لازم تشخیص بدهند.

 ب. بى‏توجهى به ویژگى‏هاى سئوال علمى: یکى دیگر از اشتباهات طرفداران تعریف توصیه‏اى در این است که سئوال علمى را از سئوال عادى و غیر علمى تمیز نمى‏دهند و به واقع هر سئوالى را سئوال علمى به شمار مى‏آورند و لو آن که آن سئوال نزد دانشمندان اسلامى پاسخ روشن و متفقى داشته باشد. باید توجه داشت که سئوال علمى سئوالى است که براى دانشمندان و منتهیان مطرح مى‏شود؛ نه سئوالى که تنها براى جاهلان و مبتدیان پیش مى‏آید و دانشمندان و منتهیان پاسخ آن را مى‏دانند.

 براى مثال هرگز سئوالاتى از این دست سئوال علمى به شمار نمى‏رود که مثلاً پیامبران اولو العزم کدامند؟ حضرت ابراهیم کیست؟ در چه شهرى به دنیا آمد؟ پدرش چه نام داشت؟ دوره کودکى و نوجوانى و جوانى و میان سالى و سالخوردگى خود را چگونه سپرى کرد؟ چون مطالعه یک یا دو کتاب درباره حضرت ابراهیم کافى است که سئوال‏کننده پاسخ‏هاى روشن و بدون نزاع تمام این سئوالات را بیابد؛ به علاوه این سئوالات یا آن‏قدر کلى‏اند که چندین مقاله و کتاب را مى‏توان به آنها اختصاص داد یا آن‏قدر ریز و جزئى‏اند که در حد یک مقاله یا کتاب مطلب نخواهد داشت و یا چنان متعددند که نمى‏توان آنها را ذیل یک سئوال محورى قرار داد. چنین سئوالاتى از قبیل سئوالات پایان درس در دوره ابتدایى است و براى فراگیرى محتواى کتاب‏هاى چنین دوره‏اى مناسبت دارد.

 یک نمونه سئوال علمى را مى‏توان این چنین باز گفت که آیا نسخ در قرآن رخ داده است یا نه. این سئوال علیرغم پیشینه درازى که دارد، هنوز پاسخ روشن و مورد اتفاقى به آن داده نشد؛ به همین جهت یکى مثل علامه عسکرى به کلى منکر نسخ در قرآن است(2) یا آیت الله خویى تنها یک مورد نسخ را در قرآن مى‏پذیرد(3) و دیگرى مثل آیت الله معرفت حدود بیست مورد نسخ را در قرآن باور دارد و جاى ابتکار در نسخ را همچنان مفتوح مى‏یابد و نوعى نسخ را در قرآن به نام نسخ مشروط معرفى مى‏کند.(4) طبیعتاً چنین سئوالى که فرهیختگان در علوم اسلامى درباره پاسخ آن اختلاف و نزاع علمى دارند، سئوال علمى محسوب مى‏شود؛ نه سئوال کسانى هنوز آگاهى‏هاى اولیه را نیز درباره نسخ ندارند و حتى کتاب‏شناسى ابتدائى را در خصوص آن به عمل نیاورده‏اند؛ چه رسد به این که به آن از اندازه از احاطه و اشراف علمى رسیده باشند که بتوانند در ردیف فرهیختگان یادشده قرار بگیرند و بسان آنان بتوانند به نظریه‏پردازى بپردازند.

 ج. بى‏توجهى به مقتضیات علوم اسلامى: یکى دیگر از خطاهاى طرفداران تعریف توصیه‏اى این است که براى پژوهش‏هاى متن محور یا موضوع محور که در میان پژوهش‏گران اسلامى معمول است، ارزشى قائل نیستند. آنان این پژوهش‏ها را به جهت آن که مسئله محور نیست، اساساً پژوهش نمى‏شمارند و گاهى تمایل دارند که بر آنها نام‏هایى مثل تصحیح یا تألیف و یا حتى گردآورى بنهند؛ حال آن که از عناصر سه‏گانه پژوهش که پیش‏تر بیان شد، نسبت به پژوهش‏هاى مسئله محور چیزى کم ندارند: هم در آنها تتبّع صورت مى‏گیرد و اطلاعات لازم گردآورى مى‏شود و هم در آن تدبّر صورت مى‏پذیرد و به پردازش آن اطلاعات اهتمام مى‏شود و هم سرانجام نگارش مى‏شود و به مخاطبان خود عرضه مى‏گردد.

 به علاوه چنین نیست که تنها پژوهش‏هاى مسئله محور به گسترش مرزهاى دانش بیانجامد، در پژوهش‏هاى متن محور یا موضوع محور نیز کمابیش دستاوردهاى علمى جدیدى حاصل مى‏گردد و به گسترش مرز دانش منتهى مى‏شود؛ منتها باید توجه داشت که دستاوردهاى علمى جدید در این نوع پژوهش‏ها پراکنده و در مطاوى اطلاعات کهن بیان مى‏شود؛ لذا به مانند پژوهش‏هاى مسئله محور صورت بارز و آشکارى ندارد.

 گذشته از آن ما باید در تلاش‏هاى علمى خود نگاهى هم به حاجات محافل علمى و پژوهشى خود بیافکنیم. تردیدى نمى‏توان داشت که پژوهش‏هاى متن محور و موضوع محور نیز مورد حاجت این محافل است. حداقل بهره‏اى که مى‏توان از رهگذر این نوع از پژوهش‏ها برد، در اختیار نهادن متون علمى لازم براى پژوهش‏گران است. پنهان نیست که در آنچه «تألیف و تحقیق» یا «تصحیح و تحقیق» و یا «ترجمه و تحقیق» نامیده مى‏شود، حداقل تلاش علمى که صورت مى‏گیرد، اطلاع رسانى و در اختیار نهادن متون علمى براى اهالى پژوهش یا سایر علاقه‏مندان است.

5. انواع پژوهش اسلامى‏

 چنان که آمد، پژوهش‏هاى اسلامى به سه دسته تقسیم مى‏شود: پژوهش‏هاى متن محور؛ پژوهش‏هاى موضوع محور و پژوهش‏هاى مسئله محور.

 الف. پژوهش متن محور:  این نوع از پژوهش عبارت از این است که بخشى از یک متنى مانند یک مقاله یا یک کتاب محور تحقیق قرار گیرد. این نوع از تحقیق را مى‏توان «متن‏پژوهى» نامید. متن‏پژوهى به این شکل است که بر محور بخشى یا کل یک متن یکپارچه‏اى مثل کتاب یا مقاله‏اى اطلاعاتى را فراهم مى‏کنند و به ترتیبى که متن آن کتاب یا مقاله دارد، آن اطلاعات را در پاورقى مى‏آورند. نیز پاره‏اى از اطلاعات را در مقدمه یا خاتمه متن مى‏افزایند. این نوع از تحقیق خود انواعى دارد که به طور عمده عبارت‏اند از: نقد و بررسى، تصحیح و تحقیق، ترجمه و تحقیق.

 «تصحیح و تحقیق» عبارت از این است که معمولاً چند نسخه از یک کتاب را به دست مى‏آورند و یک نسخه‏اى را که کهن‏تر یا معتبرتر است، اصل قرار مى‏دهند و اطلاعات متفاوت یا اضافه سایر نسخه‏ها را در پاورقى یا پایان کتاب نقل مى‏کنند و احیاناً شرح‏هایى جز آنها مانند شرح اعلام مجهول یا لغات غریب یا ذکر منابع آن و معرفى نسخه‏هاى به دست آمده و شرح حال مؤلف را مى‏افزایند و به ندرت برخى از مطالب آن را هم به نقد مى‏کشند.

 «ترجمه و تحقیق» عبارت از این است که معمولاً یک کتاب یا مقاله‏اى را که به زبان بیگانه است، ترجمه مى‏کنند و احیاناً شرحى توضیحى یا انتقادى هم بر آن مى‏افزایند. گاهى نیز نقد غلبه دارد و به همین رو عنوان «ترجمه و نقد» به خود مى‏گیرد.

 «نقد و بررسى» عبارت از این است که مطالب یک کتاب یا مقاله را به طور گزینشى و اجمالى گزارش کنند و مطالب مقبول یا مردود آن را به طور مستدل مورد ارزیابى و نقد قرار دهند.

 ب. پژوهش موضوع محور: این نوع از تحقیق عبارت از این است که مطالب پراکنده راجع به یک موضوع که در لابه لاى آثار متعددى به چشم مى‏خورد، گردآورى و تنظیم شود و حسب مورد به تلخیص یا تفصیل آنها اهتمام گردد و احیاناً مورد نقد و ارزیابى قرار گیرد. پژوهش‏هاى موضوع محور نیز به انواعى دیگرى تقسیم‏پذیر است که به یک اعتبار مهم‏ترین آنها عبارت‏اند از: گردآورى و شرح، گردآورى و مقایسه، گردآورى و نقد.

 در «گردآورى و شرح» سعى بر این است که اطلاعات پراکنده راجع به یک موضوع از منابع گوناگون گردآورى شود و حسب مورد به شرح اعلام مجهول یا لغات غریب یا توضیح دیگر مشکلات آن اطلاعات پرداخته شود؛ بدون این که مطالب آن مورد ارزیابى و نقد قرار گیرد.

 در «گردآورى و مقایسه» سعى مى‏شود، درباره موضوع تحقیق دو یا چند دسته از اطلاعات گردآورى و با یکدیگر تطبیق و مقایسه شود و جهات اشتراک یا افتراق آنها بیان گردد و احیاناً امتیازات یکى بر دیگرى باز شناخته شود.

 در «گردآورى و نقد» تلاش بر این است که اطلاعات پراکنده درباره یک موضوع جمع‏آورى شود و به نقد و ارزیابى و بررسى صحت و سقم آنها پرداخته شود.

 ج. پژوهش مسئله محور: این نوع از پژوهش مورد توجه کسانى است که در شاخه‏اى از یک دانش اسلامى، مطالعات لازم را به انجام رسانده و اشراف و احاطه علمى کافى به تفاصیل و جزئیات آن پیدا کرده و از این رهگذر به سئوالى پاسخ‏نیافته یا سئوالى که پاسخ‏یافته، ولى پاسخ‏هاى آن گوناگون است و هم‏چنان محل گفتگو و نزاع علمى قرار دارد، برخورده‏اند و خود سعى دارند، پاسخى براى آن سئوال پاسخ‏نیافته بیابند یا پاسخ خاصى از پاسخ‏هاى عرضه شده را راجح مى‏یابند؛ چون قراین و شواهد و ادله جدیدى براى تأیید یا اثبات آن پاسخ به دست آورده‏اند. در این نوع از تحقیق، محور تحقیق همان سئوال قرار مى‏گیرد و تمام اطلاعات لازم به منظور روشن شدن پاسخ آن سئوال گردآورى مى‏شود و به عرضه شواهد و قراین و دلایلى که آن پاسخ را تأیید یا اثبات مى‏کند، مبادرت مى‏گردد. این نوع از تحقیق را مى‏توان به دو نوع دیگر هم تقسیم کرد: تحقیق بنیادى و تحقیق کاربردى.

 «تحقیق بنیادى» آن است که نتایج آن صرفاً جنبه نظرى و علمى دارد و تنها به گسترش مرزهاى دانش مى‏آنجامد و «تحقیق کاربردى» آن است که نتایج آن جنبه عینى و عملى دارد و به بهینه‏سازى وضعیت یک شى‏ء یا مجموعه مى‏انجامد.

 پنهان نیست که پژوهش‏هاى متن محور یا موضوع محور را نیز - منوط به این که به گسترش مرزهاى دانش کمک کنند - مى‏توان در زمره پژوهش بنیادى جاى داد؛ منتها اطلاق پژوهش بنیادى بر پژوهش مسئله محورِ نظرى برازنده‏تر است. مثال پژوهش بنیادى را مى‏توان همانى برشمرد که پیش‏تر درباره نسخ در قرآن بیان شد.

 به نظر مى‏رسد، پژوهش کاربردى در حوزه علوم اسلامى پژوهش هایى است که در پاسخ به مسائل و مشکلات اجتماعى و عصرى به انجام مى‏رسند؛ نظیر پژوهش درباره تجمل‏گرایى یا رسم پوشش و نظایر آنها. ناگفته نماند که روش تحقیق در این نوع پژوهش در ناحیه تبیین مشکل باید به شیوه میدانى نظیر مصاحبه و پرسش نامه و تجزیه و تحلیل آمارى و در ناحیه ارزیابى مشکل و ارایه راه حل باید به شیوه کتابخانه‏اى یعنى فیش‏بردارى و تجزیه و تحلیل محتوایى باشد.

6. روش‏هاى پژوهش در پژوهش‏هاى اسلامى‏

 هر پژوهشى از جمله پژوهش اسلامى دو مرحله اساسى دارد: مرحله گردآورى یا تتبّع و مرحله داورى یا تدبّر. هریک از این دو مرحله روش‏هاى ویژه‏اى دارد.

 روش گردآورى یا تتبّع اطلاعات دو نوع است: کتابخانه‏اى و میدانى. «روش کتابخانه‏اى» عبارت است از مراجعه به منابع کتابخانه‏اى نظیر کتاب، مجله، CD، و اینترنت که صورت مکتوب به خود گرفته‏اند و فیش‏بردارى از آن منابع و دسته‏بندى و مرتب‏سازى آنها؛ اما «روش میدانى» عبارت است از مراجعه به افراد جامعه و ثبت اطلاعات آنان به شیوه‏هاى مشاهده، مصاحبه، پرسش‏نامه و جز آنها و استخراج نتایج آنها و تنظیم آن نتایج.(5)

 آشکار است که اطلاعات علمى در قریب به اتفاق پژوهش‏هاى اسلامى به شیوه کتابخانه‏اى گردآورى مى‏شود؛ جز موارد نادر پژوهش‏هاى کاربردى که در ناحیه تبیین مشکل به روش میدانى به گردآورى اطلاعات علمى پرداخته مى‏شود.

 روش داورى یا تدبّر و به تعبیر دیگر روش پردازش اطلاعات در علوم اسلامى معمولاً به صورت‏هاى استقرائى و قیاسى یا ترکیبى از آن دو است.(6) البته پردازش اطلاعات در علوم اسلامى حسب مورد عناوین خاصى چون تصحیح، ترجمه، شرح، نقد، تفسیر، استنباط، تعریف، تحلیل، مقایسه، تبیین و استنتاج به خود گرفته‏اند.(7) پنهان نیست که ذیل همه این عناوین کمابیش نوعى فکر و تدبّر صورت مى‏پذیرد. فکر را در منطق چنین تعریف کرده‏اند که آن عبارت است از حرکت از مجهول به معلومات مربوط و بررسى آن معلومات و بهره‏گیرى از آن معلومات براى حل مجهول.(8) در هر یک از این عناوین پس از مواجه با مجهول به جستجوى معلومات(اطلاعات) مربوط پرداخته مى‏شود و با مطالعه آنها به توضیح آن مجهول اهتمام مى‏شود.

 روش غالب در پژوهش‏هاى اسلامى «روش استقرایى» است؛ یعنى به منظور ترجمه یا تصحیح یا تفسیر و مانند آنها قرائن و شواهد مربوط مورد مطالعه قرار مى‏گیرند و آنچه را قرائن و شواهد معتبر تأیید کنند، علمى به شمار خواهد رفت. گاهى هم «روش قیاسى» کارآیى دارد؛ این‏چنین که قاعده‏اى کلى بر موارد تحت مطالعه تطبیق مى‏شود و شمول یا عدم شمول آن قاعده بر آن موارد بررسى مى‏گردد. گاهى هم هر دو شیوه استقرایى و قیاسى کاربرد دارد. ترکیب این دو شیوه را «روش علمى» مى‏نامند.(9)

7. نتیجه‏

 حاصل مطالبى که در این نوشتار آمد، این است که شایسته است، از به دست دادن تعریف توصیه‏اى درباره پژوهش اسلامى بدون لحاظ مقتضیات ویژه علوم اسلامى و توانایى علمى و هوشى افراد و الزام افراد مبتدى و منتهى و مستعد و غیر مستعد بر سامان دادن پژوهش خود بر اساس آن خوددارى شود و به جاى پس زدن پژوهش‏هاى متن محور و موضوع محور و بر کرسى نشاندن پژوهش مسئله محور، هرسه نوع پژوهش به رسمیت شناخته شود؛ منتها به کسانى که احاطه و اشراف علمى لازم در شاخه‏اى از مباحث هریک از علوم اسلامى پیدا کرده و علاوه بر آن از استعداد لازم براى نظریه‏پردازى و اجتهاد علمى هم برخوردارند، توصیه شود، به پژوهش مسئله محور اقبال کنند. مبتدیان و غیر مستعدان نیز به پژوهش‏هاى متن محور یا موضوع محور راهنمایى شوند.

نمونه فرم طرح پژوهشی

1. نوع تحقیق‏

 الف. مسئله‏پژوهى(تحقیق درباره یک یا چند سئوال مشخصِ پاسخ‏نیافته یا پاسخِ منقح نیافته)           ب. موضوع‏پژوهى(گردآورى متون پراکنده و تحلیل و جمع‏بندى آنها)           ج. متن‏پژوهى(ترجمه و تحقیق یا تصحیح و تحقیق و یا نقد و بررسى یک متن یکپارچه نظیر کتاب یا مقاله) 

2. جزئیات تحقیق‏

 2. 1. معرفى مسئله/ موضوع/ متن تحقیق‏

  توضیح مسئله / موضوع / متن تحقیق‏

   

   

   

   

   

  بیان سئوالات اصلى و فرعى(ویژه مسئله‏پژوهى)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

  بیان فرضیات اصلى و فرعى( ویژه مسئله‏پژوهى)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

 

 

  معرفى متن یا متون مورد تحقیق(ویژه متن‏پژوهى)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

  معرفى مؤلف یا مؤلفان متن یا متون مورد تحقیق (ویژه متن‏پژوهى)

   

   

   

   

   

   

   

   

 

 

 2. 2. بیان اهمیت مسئله/ موضوع/ متن تحقیق: (ذکر فواید علمى یا کاربردى)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

 

 

 2. 3. بیان پیشینه تحقیق: (ذکر سابقه دیدگاه‏ها و تحقیقات در زمینه مسئله/ موضوع/ متن و بیان کمبودها و اشکالات آنها)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

 

 

 2. 4. ذکر ریز تحقیق‏

  عناوین اصلى و فرعى فصول(ویژه مسئله‏پژوهى و موضوع‏پژوهى)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

  موارد تحقیق(ویژه متن‏پژوهى):   الف. استخراج مآخذ (ذکر آدرس آثارى که مؤلف از آنها نقل کرده‏است)     ب. استدراک مآخذ (ذکر آدرس آثارى که مؤلف از آنها نقل نکرده، ولى همان مطالب یا مشابه آن در آن آثار نیز وجود دارد)     ج. نقد مطالب (تأیید یا ردّ مطالب متن)  د. شرح الفاظ یا عبارات دشوار متن     ه. شرح اعلام     و. تصحیح متن     ز. ترجمه متن 

  نمایه‏سازى(مشترک براى هر سه):   الف. فهرست آیات    ب. فهرست احادیث    ج. فهرست اشعار و امثال    د. نمایه اعلام    ه. نمایه واژگان

 

 2. 5. بیان روش تحقیق

  روش گردآورى اطلاعات: الف. کتابخانه‏اى     ب. میدانى    (مشاهده    مصاحبه    پرسش‏نامه )

  روش پردازش اطلاعات: الف. شرحى(استخراج مآخذ، استدراک مآخذ، استدراک مطالب، شرح الفاظ و عبارات دشوار، شرح اعلام)     ب. نقدى(بیان معایب و محاسن یک شخصیت/ مکتب/ عملکرد/ واقعه/ نظریه/ روایت)     ج. تفسیرى (کشف مراد متن)    د. استنباطى(استخراج حکم شرعى یک موضوع)  ه . توصیفى (بیان ویژگى‏هاى یک شخصیت/ مکتب/ عملکرد/ واقعه/ نظریه)     و. تحلیلى(بیان اجزا یا جزئیات یک چیز)  ز. مقایسه‏اى / تطبیقى(بیان جهات اشتراک یا افتراق دو شخصیت / مکتب/ عملکرد/ واقعه/ نظریه)     ح. تبیینى (بررسى علل پیدایش یک پدیده)  ط. استنتاجى(کشف لوازم منطقى یک یا چند قضیه)

 

 2. 6. فهرست منابع: (فارسى، عربى، لاتین و مقالات به تفکیک)

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

   

 

 

 2. 7. زمان‏بندى تحقیق:(پیش‏بینى تفصیلى مدت انجام تحقیق به تفکیک مراحل یا فصول تحقیق)

   

   

   

   

   

   

   

   

 

 

...................پاورقی.................

1) رک: بست، جان؛ روش‏هاى تحقیق در علوم تربیتى، ترجمه حسن‏پاشا شریفى - نرگس طالقانى، چ‏1، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1366 ، ص‏35-39 دلاور، على؛ روش‏هاى تحقیق در علوم تربیتى، چ‏2، دانشگاه پیام نور، تهران، 1370، ص‏45 و نادرى، عزت الله و سیف نراقى، مریم؛ روش‏هاى تحقیق و چگونگى ارزشیابى آن در علوم انسانى(ویرایش سوم)، چ‏11، انتشارات بدر، تهران، 1375 ، ص‏36

2) ر.ک: عسکرى، القرآن و روایات المدرستین‏

3) ر.ک: خوئى، البیان‏

4) ر.ک: معرفت، التمهید، ج‏2، ص‏296

5) رک: مؤلف، روش تحقیق کتابخانه‏اى، ص‏2

6) ر.ک: همان، ص‏110- 111

7) ر.ک: همان، فصل‏4

8) ر.ک: مظفر، المنطق‏

9) ر.ک: مؤلف، پیشین، ص‏111