متن سخنرانی «چیستی زبان قرآن»(2)ـ
متنی که اینک ملاحظه می کنید، سخنرانی علمی اینجانب در نمایشگاه قرآن در ماه رمضان سال جاری است که پیاده شده و ویرایش گردیده است و اینک دومین قسمت آن عرضه می شود. قسمت اول آن را در اینجا ملاحظه فرمایید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4. تعریف معیار بودن
زبان قرآن زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر(ص) بوده است. معیار یعنی وسیله ای برای سنجش و اندازه گیری و ارزیابی. زبان معیار یعنی زبانی که دیگر زبان ها را از نظر فصاحت و بلاغت با آن می سنجند. معمولاً زبانی که در مرکزیت یک قوم به آن سخن گفته می شود، زبان معیار است. برای مثال، شما اگر بخواهید زبان کسی را ارزیابی کنید که آیا رسا و روان و زیباست یا نه، آن را با زبانی که در مرکزیت ایران یعنی تهران رواج دارد، مقایسه می کنید.
معمولاً زبان معیار، زبانی است که میان تمام گروه های اهل یک زبان مشترک است و همه اهل زبان به آن آشنایند و سخن می گویند؛ از این رو، می توان به زبان معیار، زبان مشترک هم گفت.
قرآن به زبان معیار نازل شده؛ یعنی به زبان مردم مکه، مرکز عرب حجاز عصر پیامبر(ص) نازل گردیده است. مکه را «ام القری» می نامیدند و این تعبیر در قرآن هم به کار رفته است (نک: انعام، 92؛ شوری، 7). مکه در آن روزگار مرکز قبایل عرب بوده است. هر ساله در مواسم حج قبایل عرب برای برگزاری حج و زیات خانه کعبه به مکه می آمدند و در مراسم حج شرکت می جستند و به طور طبیعی، خطیبانی برای آنان خطابه هایی را ایراد می کردند. در بی تردید، ایراد خطابه برای جمعی که از قبایل مختلف عرب تشکیل شده، اقتضا می کرده است، به زبانی باشد که برای همه آن قبایل آشنا و قابل فهم است و در آن از الفاظ و تعابیری استفاده شود که برای آنان مأنوس و مفهوم است. این اقتضاء موجب پدید آمدن زبانی مشترک و معیار در مکه شده و قرآن به همین زبان مشترک و معیار نازل گردیده است.
5. تعریف گفتاری بودن
زبان قرآن گفتاری است. گفتاری در مقابل نوشتاری به کار می رود. گفتاری بودن زبان به این معناست که گوینده به طور زنده و رو در روی مخاطب و نیز بدون این که متن مشخصی پیش روی خود داشته باشد و از روی آن بخواند، سخن بگوید؛ در مقابل نوشتاری که یعنی گوینده بدون این که مخاطبی در مقابلش باشد، سخن بگوید. البته گفتاری بودن سخن در اصل به معنای شفاهی سخن است؛ اما بعد از پیدایش زبان نوشتاری، سبک نوشتار در گفتارها نیز تأثیر گذاشته و لذاست که گاهی درباره یک نفر وقتی که به طور شفاهی هم سخن می گوید، گفته شود، او لفظ قلم یا نوشتاری سخن می گوید. نیز گاهی یک نفر همان طور که به طور شفاهی سخن می گوید، می نویسد و لذا درباره آنان گفته می شود که گفتاری نوشته و مقتضیات نوشتار را رعایت نکرده است.
زبان گفتاری با زبان نوشتاری اشتراکات بسیاری دارد؛ اما تفاوت هایی هم دارد که مهم ترین آنها یکی این است که زبان گفتاری دارای پراکندگی موضوعی است؛ اما زبان نوشتاری معمولا از انسجام موضوعی برخوردار است. دوم این که در زبان گفتاری، گاهی جمله هایی گفته می شود که هیچ ربطی به صدر و ذیل کلام ندارد؛ حال آن که در زبان نوشتاری هرگز چنین جمله هایی مشاهده نمی شود. سوم، آن که در زبان گفتاری، به آن چیزهایی که معهود مخاطبان است، تکیه می کنند و آنها را به زبان نمی آورند.
5. 1. پراکندگی موضوعی زبان گفتاری
گاهی در زبان گفتاری پراکندگی و گسیختگی وجود دارد. جهت آن این است که در زبان گفتاری، بیش تر ناظر به مقتضای حال مخاطبان سخن گفته می شود و نظر به این که گاهی حال مخاطبان در زمان و مکان ایراد سخن تعدد و تکثر دارد، سخنانی هم که خطاب به آنان گفته شود، دارای تعدد و تکثر می شود. ممکن است، برخی از مخاطبان، مخالف و حتی دشمن باشند و برخی از مخاطبان، موافق و دوست باشند و نیز ممکن است، گاهی در میان مخاطبان یا پیرامون محل زندگی آنان رخدادهای متعددی واقع شود و ایجاب کند که گوینده ناظر به آنها سخن بگوید؛ لذاست که موجب می شود، در زبان گفتاری پراکندگی و از هم گسیختگی موضوعی به وجود بیاید.
برای مثال شما وقتی که دور هم جمع می شوید، از هر دری سخن می گویید؛ نظیر این که «چقدر هوا گرم است» یا «این ماشین را نگاه کن که با چه سرعتی می رود» و نظایر آنها، که آنها راجع به یک موضوع نیست. آنچه موجب شده است، راجع به آنها سخن گفته شود، مقتضیات بیرونی است که گوینده با آنها رو به روست.
در قرآن نیز به خصوص در سوره های بلند پراکندکی و از هم گسیختگی موضوعی به چشم می خورد و این به جهت آن است که در زمان نزول آن سوره ها مقتضیات متعددی وجود داشته که موجب شده است، راجع به آنها آیاتی نازل شود.
5. 2. وجود جمله بی ارتباط با صدر و ذیل
گاهی گوینده در حال سخن گفتن راجع به یک موضوعی است؛ اما یکباره در محل، حادثه ای رخ می دهد و موجب می شود، سخن گوینده ناتمام بماند و او آن موضوع را وابنهد و ناظر به آن حادثه سخن بگوید و بعد دوباره سخن ناتمام را تکمیل کند. برای مثال، بسا معلمی در حین تدریس مشاهده می کند که دانش آموزی با دوستش سخن می گوید. آنگاه آن معلم، موضوع درس را رها می کند و خطاب به آن دانش آموز می گوید، «ساکت باش» و بعد دوباره به موضوع درس بر می گردد.
نظیر چنین موردی در سوره قیامت مشاهده می شود. درست در میان آیاتی که راجع به قیامت است، آیاتی به چشم می خورد که خطاب به پیامبر است و از او خواسته شده است، در حال دریافت وحی از قرائت متن وحیانی خودداری کند و درنگ نماید تا وحی سوره پایان پذیرد و آنگاه به قرائت سوره بپردازد.
5. 3. تکیه بر معهودات در زبان گفتاری
در زبان گفتاری اموری که نزد مخاطب آشکار است، بیان نمی شود؛ اعم از این که آن امور، معهود ذهن مخاطب باشد یا در موقعیت ایراد سخن وجود داشته باشد. فرق میان زبان گفتاری و زبان نوشتاری در این زمینه مانند فرق نمایشی است که به طور زنده اجرا می شود و نمایشنامه ای است که نمایش بر اساس آن اجرا می گردد. در نمایشنامه بسیاری از توضیحات داخل کروشه آورده می شود که ناظر به توصیف نحوه اجرا و چگونگی موقعیت اجرای نمایش است و آنها هرگز به هنگام اجرا بیان نمی شود.
6. تعریف خطابه ای بودن
پنهان نیست که زبان گفتاری بر دو نوع است: زبان محاوره ای که میان دو یا چند نفر صورت می گیرد و زبان خطابه ای که گوینده ای به طور یک طرفه خطاب به مخاطب یا مخاطبان به ایراد سخن می پردازد.
قرآن به زبان خطابه است؛ یعنی بسان خطابه هایی است که خطیبان آن روزگار در مواسم حج ایراد می کردند. ساختار سوره های قرآن نشان می دهد، کسی خطاب به پیامبر اسلام و یا با التفات به مردمی که پیرامون آن حضرت می زیستند و با او سر و کار داشتند، ناظر به گفتگوها و سئوالات و حوادث و عقاید و سنت ها و تاریخ آنان به ایراد سخن می پردازد.
چنان که آمد، خطابه عبارت از این است که یک گوینده ای خطاب به یک مخاطب یا مخاطبانی به ایراد سخن بپرازد. سبک تمام سوره های قرآن همین گونه است. در قرآن هم تصریح شده که قرآن «قول رسول کریم» یعنی جبرئیل است (نک: حاقه، 40؛ تکویر، 19). او سوره های قرآن را به مثابه خطابه هایی خطاب به پیامبر ایراد می کرده است.
6. 1. مکتوب نبودن سوره های قرآن
البته پنهان نیست که گفتاری نامیدن قرآن با توجه به ساختار آن است که در آن پراکندگی موضوعی و نیز جمله بی ربط به صدر و ذیل به چشم می خورد؛ مع الوصف چنان که آشکار است، قرآن مانند الواحی که به حضرت موسی داده شد، نبود. سوره های قرآن بر قلب پیامبر نازل می شد و او آنها را برای مخاطبان خود قرائت می کرد. کتابت قرآن بعد از سالیان بسیاری که از آغاز نزول قرآن سپری شده بود، انجام شد. بررسی ها نشان می دهد که قرآن به طور عمده از دوره مدنی به تدریج به کتابت درآمد و کتابت آن به صورت مصحف رسمی در زمان خلافت عثمان انجام شد.
6. 2. پراکندگی موضوعی سوره ها
سوره های قرآن مانند خطبه های نماز جمعه در روزگار معاصر است. یک خطیب نماز جمعه در خطبه هایش راجع به موضوعات مختلفی که در روزهای قبلش اتفاق افتاده یا در روزهای بعدش اتفاق خواهد افتاد، مثل مذاکرات مربوط به انرژی اتمی، اشغال عراق از سوی گروه داعش، انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان و اقتصاد مقاومتی سخن می گوید. آنچه موجب شده، این موضوعات مختلف در خطبه نماز جمعه بیاید، مقتضیات بیرونی است که در حول و حوش زمان ایراد خطبه مطرح است. در قرآن هم همین طور است. برای مثال، در سوره بقره از موضوعات مختلفی مثل رفتارها و گفتگوهای مشرکان و یهودیان، تغییر قبله، حج، قتال با مشرکان، مأکولات حرام، وجوب روزه و مسائل حیض و طلاق زنان و جز آنها سخن گفته شده است. آنچه موجب شده، راجع به این موضوعات مختلف در این سوره سخن گفته شود، مقتضیاتی بوده است که در زمان نزول این سوره مطرح بوده است. این پراکندگی ایرادی برای قرآن دانسته نمی شود؛ چرا که اقتضای خطابه ای که به صورت شفاهی و ناظر به مقتضیات ایراد می شود، چنین است.
6. 3. تکیه به معهودات مخاطبان در سوره ها
وقتی خطیبی سخنرانی می کند، آن چیزهایی را که مخاطبان می دانند، بیان نمی کند؛ چرا که بیان آنها توضیح واضحات و خلاف بلاغت کلام است. در کلام بلیغ شرط است که مقتضای حال مخاطب رعایت شود و اگر مخاطبان به اموری واقف اند، از ذکر آنها خودداری نماید.
در قرآن هم همین طور است و آنچه که نزد مخاطب معهود بوده، ذکر نشده است. برای مثال، در سوره های قرآن گفته نمی شود که آن در چه زمانی نازل شده و اسامی کسانی از مردمان زمان پیامبر که درباره آنها سخن گفته شده، یاد نشده است. این به جهت آن است که آنها نزد مخاطبان قرآن معلوم بوده و ذکر آنها توضیح واضحات به شمار می رفته است.
حال اگر ما بخواهیم، سوره های قرآن را با وضوح بیش تری بفهمیم، ضروری است، آنچه را که نزد مخاطبان قرآن، معهود و معلوم بوده، مطالعه کنیم و آن صحنه ای را که هر سوره قرآن در آن نازل شده، بازسازی نماییم. وقتی ما قرآن را در آن فضا و صحنه تاریخی اش مطالعه کنیم، به وضوح و درستی به مقاصد آیاتش پی می بریم.