نقد آقای بابایی بر مطالب جلسه پیش کرسی آقای سعیدی روشن
علیاکبر بابایی تاکید کرد:
تعارضی در فهم عرفی و فراعرفی قرآن وجود ندارد
گروه حوزههای علمیه: عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه نظریه «منطق گفتمان قرآن» نظریه جدیدی نیست، سخنان جعفر نکونام را که به عنوان نقد این نظریه مطرح شده مخدوش، شاذ و نادر دانست.
حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با اشاره به برگزاری کرسی نظریهپردازی منطق گفتمان قرآن که روز پنجشنبه در این پژوهشگاه برگزار شد، گفت: این نظریه ارایه شده از سوی نظریهپرداز چیز جدیدی نیست و در آثار علمای شیعه وجود داشته است.
وی افزود: اشکالی که برخی از ناقدان در این کرسی مطرح کردند که عنوان مناسبی برای نظریه انتخاب نشده است، من این اشکال را وارد نمیدانم، چون منظور از عرفی و فراعرفی موضوعی روشن است و نشانگر زبان خاص و ویژه قرآن است.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: قرآن کریم در قالب الفاظ مطالب خود را بیان فرموده که ظاهر الفاظ زبان عرف است ولی همزمان محتوایی در آیات آن وجود دارد که فهم برخی بطون آن از توان افراد معمولی خارج است و علما و اندیشمندان میتوانند به سطحی از آن برسند و برخی بطنها نیز از دسترس علما نیز خارج است و تنها به فهم معصومانه منحصر است.
نقد به «عنوان» نظریه وارد نبود
بابایی با اشاره به اظهار نظر یکی از ناقدان مبنی بر اینکه به جای انتخاب عنوان منطق گفتمان قرآن بهتر بود «زبان هدایت» برای کرسی انتخاب شود، اظهار کرد: من این عنوان را درست نمیدانم، زیرا هدایت هدفی است که قرآن دنبال میکند و زبان ابزار بیان اهداف است و این دو از هم متمایز هستند.
وی افزود: این مطالب طرح شده در کرسی از سوی آقای سعیدی روشن نظریه جدیدی نیست و افراد زیادی هم این نظریه را داشتهاند و بی سابقه نیست و در میان شیعه زیاد کار شده است.
بابایی ادامه داد: علمای اهل سنت و شیعه هر دو قائل به این هستند که قرآن زبان عرفی دارد و این مسئله اجماعی است و در بحث فراعرفی بودن زبان قرآن اختلافاتی وجود دارد.
نویسنده کتاب قواعد تفسیری بیان کرد: در تفسیر قرآن علاوه بر دلالات الفاظ ظاهری بحث دلالات باطنی مطرح است که همان فراعرفی است و برخی دلالات تنها از سوی معصومان(ع) و براساسا رویات قابل دسترسی است البته روایاتی که دارای جمیع شرایط برای حجیت باشد.
تعارضی در فهم عرفی و فراعرفی قرآن وجود ندارد
وی افزود: باطن قرآن، معانی و مصادیق پنهان آیات با دلالات عرفی قابل فهم نیست از این رو در برخی روایات میبینیم مطالبی برای تفسیر آیه نقل شده که با روش تفسیر نمیتوان به آن رسید لذا در اینجا منوط به قطعی الصدور بودن و تواتر اجمالی روایت به آن استناد میشود.
بابایی با اشاره به مواضع جعفر نکونام در این کرسی و بیان اینکه قرآن را نمیتوان به علت دارابودن موسیقی و ... دارای اعجاز دانست تصریح کرد: حرفهای ایشان مخدوش، شاذ و نادر است و با عقیده علمای شیعه سازگاری ندارد.
وی با اشاره به نکته مثبت در نقادی نکونام از نظریه سعیدی روشن ادامه داد: نکته جدی عنوان شده در مباحث نکونام تهافت در عنوان عرفی فراعرفی بودن زبان قرآن است زیرا وی معتقد است چیزی در آن واحد نمیتواند عرفی و در عین حال فراعرفی باشد ولی همان طور که گفتم این حرف مخدوش است زیرا تفاوت کلام خدا با بشر این است که علاوه بر دلالات لفظی دارای دلالات باطنی در سطوح مختلف است و برخی سطوح نیز فهم آن مختص معصومین(ع) است.
سخنان نکونام مخدوش است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: اینکه بگوئیم سراسر کلام خدا زبان عرف عرب عصر جاهلی است چنین مطلبی با حکمت، علم و اراده الهی تناقض دارد. درست که قرآن مطالب خود را در سطح فهم عموم بیان میکند که همه مردم بتوانند از آن استفاده بکنند ولی این به معنای آن نیست که معانی خاصی هم برای آیات نیاورده باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا عرفی و فراعرفی دانستن زبان قرآن همان طور که اقای قائمی نیا مطرح کرد باعث تناقض در اراده شارع نمیشود ادامه داد: تعارض در جایی مطرح است که تناقض میان دو اراده باشد و نتوان میان آن دو به هیچ وجه جمع کرد ولی در اینجا چه تعارضی وجود دارد که کلامی علاوه بر دلالت لفظی معانی باطنی نیز داشته باشد.
بابایی تصریح کرد: من در کتاب قواعد تفسیری ملاکاتی برای تفسیر باطنی مطرح کردهام و معیارهایی آوردهام که از جمله آن این است که این فهم باطنی باید با دلالت عرفی همسو باشد و یا روایتی معتبر از سوی معصوم صادر شود که بر آن دلالت کند و در عین حال روایت با سنت قطعی، برهان عقلی و ضرورت دینی مخالف نباشد.
مفهوم عرفی فراعرفی دلالت بر تعارض در اراده شارع ندارد
وی با بیان اینکه با این استدلال نظر قائمی نیا مخدوش است، گفت: برای سخنان آقای نکونام پاسخهای زیادی وجود دارد و داده شده و میتوان باز نشستهایی در این باره برگزار کرد و به نقد آن پرداخت.
وی با بیان اینکه برگزاری چنین کرسیهایی موجب اندیشهورزی میان محققان میشود تاکید کرد: غرض و نظر من در این باره این است که این مطالب موضوع جدیدی نیست که بتوان به عنوان خروجی یک نظریه محسوب کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من ضمن استقبال از نقد نظریاتم، مناسب می نماید، راجع به مطالب برادر گرامی جناب آقای بابایی نقدی داشته باشم که اینک می آید:
1. شاذ و نادر بودن یک سخن هرگز دلیل بر مردود و باطل بودن آن نیست؛ بلکه باید ادله آن سخن را به نقد کشید یا لوازم باطلی برای آن برشمرد. ضمناً علمای شیعه هرگز بر یک نظر نیستند و لذا نمی توان یک نظر خاصی را به تمام ایشان منسوب ساخت. علاوه بر این که نقد یک نظر باید بر اساس منطق و عقل باشد؛ نه هواداری اشخاص و گروه ها.
2. آقای بابایی باید در زمینه این بطونی که برای قرآن ادعا می کند، روشن کند که چه رابطه ای با معنای عرفی آیات دارد و آن از دو حال بیرون نیست: یا با معنای عرفی آیات رابطه منطقی و عقلی دارد یا چنین رابطه ای با معنای عرفی آیات ندارد. اگر با معنای عرفی آیات ربط منطقی داشته باشد، چنین معناهایی در هر کلامی هست و به کلام الهی اختصاص ندارد و اگر با معنای عرفی آیات ربط منطقی ندارد، قابل انتساب به کلام خدا نیست و انتساب آن به کلام الهی تفسیر به رأی دانسته می شود و حرام است.
3. این که آقای بابایی مدعی است که در روایات معصومین معناهایی بدون ربط منطقی به آیات قرآن نسبت داده شده، باید گفت که انتساب چنین روایاتی به معصومین(ع) محل اشکال است.
4. این که آقای بابایی مدعی شده است، روایات متواتری در زمینه باطن داشتن قرآن وارد شده، صرف نظر از قبول یا رد ادعای تواتر، هرگز به موجب این روایات نمی توان معناهایی که هیچ ربط منطقی به آیات قرآن ندارد، به قرآن نسبت داد.
علاوه بر این که این روایات مجمل اند و در آنها هیچ بیان روشنی دیده نمی شود که مشخص کند، بطون قرآن چه چیزی هستند و اگر دلیلی مجمل بود، هرگز قابل احتجاج و استناد دانسته نمی شود.
5. این که گفته اند، عرفی دانستن زبان قرآن با حکمت و علم و اراده الهی تناقض دارد، خیلی مجمل است؛ بلکه به عکس می توان گفت که فراعرفی تلقی کردن زبان قرآن با حکمت و علم و اراده الهی تناقض دارد؛ چون غرض خدا از نزول قرآن هدایت مردم است و خدا در قرآن هم زبانی جز همان زبان عرب عصر پیامبر(ص) را اختیار نکرده است؛ لذا باید خدا از الفاظ زبان عرب همان معانی مأنوس عرب را اراده کند و گرنه هدایت الهی محقق نخواهد شد.