«درآمدی بر معناشناسی قرآن»؛ سرآغازی بر تنقیح مباحث بنیادی معناشن
«درآمدی بر معناشناسی قرآن»؛ سرآغازی بر تنقیح مباحث بنیادی معناشناسی کتاب وحی
عضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» حاوی مباحث بنیادی و نظری معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن است و نشر آن میتواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.
گروه اندیشه: عضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد: کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» حاوی مباحث بنیادی و نظری معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن است و نشر آن میتواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.
جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن»، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در معرفی اثر خود با اشاره به حدیث شریف «ما کان اللهُ عز و جل لیخاطِبَ خلقَه بما لا یعلمون؛ خداوند را نسزد که با خلقش بهگونهای سخن بگوید که نفهمند»، به نقل از امام صادق(ع) اظهار کرد: این اثر درآمدی بر معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن و حاوی مباحث بنیادی و نظری است که برای معناشناسی مفردات و ترکیبات قرآنی ضروری به نظر میرسد.
وی افزود: مراد از مباحث بنیادین، مجموعهای از تعاریف و پیشفرضهایی است که میتواند معناشناسی قرآن بر آنها مبتنی باشد. در علوم کهن از این نوع مباحث به «مبادی» تعبیر میکردند و آن را بر دو قسم میدانستند: مبادی تصوری یا تعاریف و مبادی تصدیقی یا اصول. در قسم تعاریف، مصطلحات توضیح داده میشود و در قسم اصول، مجموعهای از گزارههایی که اساس مباحث بعدی را تشکیل میدهند بیان میشود.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در برمیگیرد، تشریح کرد: این اثر در وهله نخست هم شامل بحث از معانی مفردات قرآن و هم معانی ترکیبات قرآن(چه ترکیبات اسنادی یا غیراسنادی مانند ترکیبات وصفی و اضافی و حرفی) میشود و در وهله دوم نیز هم عهدهدار کشف مراد الهی و هم لوازم مراد الهی است.
وی افزود: همچنین در وهله سوم نیز هم معانی تاریخی یعنی معنای اولیه و تطورات بعدی در دورههای جاهلی و قرآنی و بعد قرآنی(معناشناسی تاریخی) و هم معانی توصیفی یعنی معنای مراد و معانی هالهای مفردات و ترکیبات قرآن در دوره نزول(معناشناسی توصیفی) در این اثر بررسی میشود. مقصود از معانی هالهای تمام مفاهیمی است که مخاطبان قرآن درباره یک مفرد یا ترکیب داشتهاند؛ این مفاهیم با بررسی حوزه معناشناختی هر یک از وجوه معانی یک واژه مشخص میشود.
نکونام افزود: غرض اصلی از معناشناسی قرآن کشف مراد الهی است؛ به همین رو بیشتر محتوای این اثر شامل مباحثی است که میتواند در کشف مراد الهی نقش داشته باشد؛ اما با توجه به اینکه معانی آیات قرآن به اصل مراد الهی محدود نیست و کلام الهی نظیر هر کلام دیگری از لوازمی برخوردار است، درباره توسعه معنایی آیات قرآن نیز بحث شده و در آن، مرز معانی قابل انتساب به قرآن از معانی غیرقابل انتساب بازشناخته شده است.
وی با بیان اینکه در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود، تصریح کرد: اما به سبب اینکه کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمیشود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز در این اثر مورد توجه قرار گرفت. سبب کافی نبودن معناشناسی مفردات در کشف مراد الهی این است که گاهی واحدهای معنایی، مفردات نیستند؛ بلکه ترکیبات هستند. گاهی مراد متکلم همان معنای افرادی واژگان است، اما گاهی معنای افرادی واژگان مراد نیست؛ بلکه معنای ترکیبی آنها مراد است (مانند مواردی که در آنها تعبیری تمثیلی به کار رفته است).
نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخگذاری قرآن کریم» در معرفی مباحث فصول و بخشهای این کتاب گفت: مباحث این اثر در شانزده فصل راجع به موضوعات ذیل درباره قرآن سامان یافته است: کلیات، فرهنگ، زبان، لهجه، اقتراض، وضع و اشتقاق، غرابت معنایی، اجمال معنایی، تشابه معنایی، چندمعنایی، هم معنایی، پیوستگی معنایی، شمول معنایی، توسعه معنایی، معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی.
وی افزود: در فصل کلیات، مراد از معناشناسی قرآن و محدوده آن توضیح داده شده است و معناشناسی قرآن در آن، عبارت از مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ دانسته شده و همین تعریف محدوده آن را نیز آشکار کرده است. در فصل «فرهنگ قرآن» سخن از این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است. پیامبر اسلام(ص) بسیاری از سنتهای عربی را امضاء و البته برخی از آنها را نیز نسخ کرد و بسیاری را هم تکمیل فرمود.
این محقق و پژوهشگر افزود: در فصل «زبان قرآن» از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد میشود. مراد از این زبان همان زبانی است که سخنوران عرب در مراسم رسمی مانند موسمهای حج به آن ایراد سخن میکردند. در فصل «لهجه قرآن» سخن از این است که قرآن به هیچ یک از لهجههای عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمیشود؛ اما نزدیکترین لهجه به قرآن لهجه قریش است.
وی بیان کرد: در فصل «اقتراض»، واژگان دخیل در قرآن بررسی شده است و بررسیها نشان میدهد، بیشترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بینالنهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است. در فصل «وضع و اشتقاق» نیز درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث شده است، البته معنای وضعی واژگان و چگونگی اشتقاق آنها در دست نیست، اما با احصای اشتقاقات و استعمالات هر واژه و تطبیق آنها بر فرایند زبانآموزی کودکان به حدسیاتی میتوان دست یافت. در فصل «غرابت معنایی» نیز سخن از این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای مراد از آن را روشن میکند.
نکونام ادامه داد: در فصل «اجمال معنایی»، از واژگانی بحث میشود که آنها را حقایق شرعی مینامند و در آن سخن از این است که این واژگان قبل از اسلام نیز در همین معانی شرعی سابقه استعمال داشتهاند. فصل «تشابه معنایی» به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده و تبیین میشود که در آیات قرآن، متشابه به معنای واژهای که معنای مراد از آن از سیاق آیات مشخص نبوده باشد، وجود ندارد؛ چرا که شرط فصاحت و بلاغت قرآن آن است که مراد الهی برای مخاطبانش آشکار باشد.
نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی» قرآن اظهار کرد: در فصل «چندمعنایی» بحث از این است که در قرآن به حکم فصاحتی که دارد، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفتهاند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است. در فصل «هممعنایی» از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده و مراد از ترادف، دو واژهای دانسته شده است که به جای یکدیگر به کار میروند و مفید یک معنا هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد: در فصل «پیوستگی معنایی» سخن از این است که باید رابطهای لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت و در فصل «شمول معنایی» گفته میشود: لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد.
وی ادامه داد: در فصل «توسعه معنایی» سخن از این است که تنها لوازم منطقی آیات قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی و فلسفی و علمی و مانند آنها بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آیات مربوط ندارند، تفسیر به رأی به شمار میروند. در فصل «معناشناسی» تاریخی توضیح داده میشود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است و سرانجام در فصل «معناشناسی توصیفی» از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان آمده است.
نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخگذاری قرآن کریم» تصریح کرد: نوع این مباحث در علومی چون زبانشناسی یا فقهاللغه، علوم بلاغت، اصول فقه و علوم قرآنی کمابیش وجود داشته و تفاوت عمدهای که مباحث این اثر با آنها دارد، از یک سو رویکرد انتقادی نسبت به مباحث کهن و از سوی دیگر بومیسازی نسبت به مباحث جدید و متناسبسازی آنها با معناشناسی قرآن است.
وی اظهار کرد: روش ما در مراجعه به احادیث و اقوال تفسیری آن است که به مصداق روایات عرضه، نخست، آیات قرآن کریم به کمک قرائن دخیل در فهم، نظیر سیاق، زمان و مکان نزول، مخاطب و آیات مشابه معناشناسی و سپس به احادیث و اقوال تفسیری مراجعه میشود و چنانچه احادیث و اقوال در چارچوب معنای حاصله از آیات قرآن بگنجد، به آنها استناد میشود و اگر مخالف آن معنا بود، رد یا توجیه میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پایان سخنان خود تصریح کرد: باید اعتراف کرد که مباحث این کتاب علیرغم بازبینیهای مکرر هنوز کمال خود را نیافته است و با این وصف نشر آن میتواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.
یادآور میشود، کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» به قلم جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، با نظارت معاونت پژوهشی دانشکده اصول الدین و به همت انتشارات دانشکده اصولالدین با شمارگان 1000 نسخه منتشر شده و علاقهمندان میتوانند برای تهیه این اثر با شماره تلفن 7773525 ـ 0251(داخلی 152،140و125)، انتشارات دانشکده اصولالدین و یا مؤسسه علمی فرهنگی علامه عسکری(قم، خیابان شهداء، ساختمان بعثت، تلفن 7744399) تماس بگیرند.