دیه زن نصف مرد؟
در کانون گفتمان قرآنی سؤال شده است که سبب نصف بودن دیه زن نسبت به مرد چیست و به او پاسخ داده شده است که چون خرجی زن به عهده مرد است. این سخن در خور نقد است که اصل سخن و نقد آن را در اینجا می خوانید.
[QUOTE=از قرآن بپرس;77]پاسخ : قبل از هر چیز لازم به ذکر است که ، آنچه حقیقت انسان را تشکیل مى دهد قلب و روح انسانى است از دیدگاه قرآن زن و مرد از نفس واحده هستند . «یأیّها النّاس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس وحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیراً و نساء» (نساء/1) ، بنابراین مایه اصلى زن و مرد یکى بوده و هیچ یک بر دیگرى ترجیح ندارد ، به بیان قرآن هر دو مکمل و نیازمند هم هستند . «و من ءَایتِهِ أن خلق لکم من أنفسکم أزوجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فى ذلک لأَیت لقوم یتفکرون » (روم /21)
عمده تفاوتهایى را که مى توان در نظر گرفت ، عبارتند از: تفاوتهاى روحى روانى ، که خداوند زن را با عاطفه تر و مرد را عقلانى تر خلق کرده که هر دو در کنار هم مکمل هم هستند; و تفاوتهاى جسمانى; مذکر و مؤنث بودن - ، اما در مسایل ارزشى قرآن هر دو را یکسان دانسته و ملاک برترى و ترجیح را تقواى بیشتر انسان قرار مى دهد ، چه زن باشد چه مرد . «یأیها الناس إنّا خلقنـکم من ذکر و انثى و جعلنـکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عنداللّه أتقئکم ان اللّه علیم خبیر» . (حجرات /13)
خداوند در مورد اعمال ، با مکلفین یکسان برخورد مى کند . «انى لا اضیع عمل عـمل منکم من ذکر او انثى بعضکم من بعض .. .» (آل عمران /195) ، نزد خداوند عمل صالح ملاک است ، از هر کس که باشد «من عمل صـلحاً من ذکرا و انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون » (نحل /97) ، بنابراین اینجا باید میان مسایل حقوقى و ارزشى فرق گذاشت ، چرا که قرآن در مسایل ارزشى زن و مرد را یکسان دانسته ، چون انسانیت آنها مورد نظر است ; اگر مى بینیم قرآن در جایى از مردان شایسته سخن مى گوید ، (شخصیتى همچون لقمان حکیم ; لقمان /12) ، در جایى دیگر از زنان شایسته نیز نام مى برد . (مثل : همسر فرعون ، 11/تحریم و حضرت مریم ; 43/آل عمران و.. .) و در این زمینه قرآن همچنان که همه حقایق را بیان کرده ، از مقام والاى زن نیز دفاع نموده و حقیقت وجودى شخصیت او را معرفى کرده است . اما در مسایل حقوقى چون تفاوتهایى میان زن و مرد وجود دارد و یکسان نیستند ، به طور طبیعى حقوق این دو نمى تواند یکسان باشد; ممکن است حقوقى مربوط به زنها باشد و مردان از آن بى بهره باشند و بالعکس .
در برخى از جوامع ، حقوق زنان پایمال شده ، مثل برخوردى که در دوران جاهلیت با دختران داشتند و آنها را زنده به گور مى کردند ، اما قرآن نهایت حمایت خود را از آنها نموده و مى فرماید: «و اذا بشّر احدهم بالانثى ضللّ وجهه مسوداً و هو کظیم * یتوارى من القوم من سوء ما بشّر به أیمسکه على هون ام یدسّه فى التراب الأَ ساء ما یحکمون » (نحل /58 ، 59) ، قرآن با توجه به اختلاف تکوینى زن و مرد ـ جز در موارد مخصوص که فرق گذاردن بین این دو جنس لازمه وجود و ذات آنان است ـ تمام حقوقى که براى مردان قرار داده ، براى زنان نیز مقرر کرده است و در مواردى که براى یکى از این دو جنس حقوق بیشترى قرار داده ، وظایف بیشترى نیز بر عهده او نهاده است . در زمینه تساوى حقوق مى فرماید: «و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضکم على بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن .. .» (نساء/32) ، آرزو مکنید چیزهایى را که خداوند برخى را بر برخى دیگر به آن فزونى داده است ، مردان را از آنچه کرده اند بهره اى است و زنان را از آنچه کرده اند بهره اى » . در این قسمت به بخشى از حقوق زنان در اسلام اشاره مى کنیم :
1- حقوق اجتماعى; که از جمله حقوق اجتماعى ، حقوق خانواده است : مثل : حق انتخاب همسر ، مسکن ، مهر ، نفقه ، حضانت اطفال تا سنین معین ، حق دریافت اجرت براى کارهاى خانه و.. .
2- حق مالکیت به نحو استقلالى در کنار مردان . «للرجال نصیب مما ترک الولدان و الأقربون و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الأقربون مما قل منه أو کثر نصیباً مفروضاً» (نساء/7) مگر در مورد نذر در مسایل فقهى که احکام خاص خود را دارد .
3- از نظر قرآن حضور زن در اجتماع و بیرون از خانه در صورتى که موجب اخلال در روابط خانوادگى و عفاف او نشده و شوهرش او را منع نکند ، جایز است ، چنانکه دختران شعیب چنین بودند . (قصص /23 - 28)
4- در اسلام با توجه به لطافت روحى و جسمى زن که مقتضاى آفرینش حکیمانه اوست ، از برخى کارهاى سخت و دشوار همچون شرکت در جهاد و قضاوت و.. . - مگر در موارد خاص - معاف شده است .
در پایان لازم به ذکر است که نوشتن تمام حقوق زنان در اسلام مستلزم وقت ، حوصله و امکانات بیشترى است که مى توان براى اطلاع بیشتر به منابع ذیل مراجعه نمود . همچنین زن در برابر حقوقى که دارد ، وظایفى نیز دارد که باید به آنها عمل کند که در قرآن به بسیارى از آنها اشاره شده است .•
پاسخ بخش دوم : در اسلام ، بین زن و مرد ، تفاوت حقوقى است نه ارزشى ، و هر کدام از تفاوت هاى حقوقى ، بر اساس دلیل و فلسفه خاصِ عقلى و عرفى و موقعیت اجتماعى و طبیعى استوار است . آیات متعددى ، عدم تفاوت ارزشى و انسانى را بیان مى کند: آیه 35 احزاب ، زن و مرد را همچون دو کفه ترازو در کنار یکدیگر قرار مى دهد . در آیه 97 نحل «من عمل صـلحاً من ذکر أو أنثى.. .» ملاک پاداش الهى را در عمل صالح براى هر دو قایل است .
در آیه 13 حجرات «إنّ أکرمکم عند اللّه أتقئکم » ملاک برترى و فضیلت را براى هر دو بیان کرده .
در آیات «یأیّها النّاس » و «یـأیّها الّذین ءامنوا» هر دو را در یک صف قرار داده و.. . .
افزون بر اینکه به دلیل مظلومیت زن در طول تاریخ ، قرآن بیشتر از آنها دفاع کرده است که در صورت تمایل مى توانید به تفسیر نمونه ، جلد 2 ، صفحات 113 و 105 ، 112 ، 110 و جلد 3 ، صفحات 274 ، 319 ، 224 ، 263 ، و جلد 4 ص 147 ، و جلد 11 ص 274 ، جلد 17 ص 308 و 313 ، ج 20 ص 483 ، ج 22 ص 35 ، ج 23 ص 418 و.. . مراجعه کنید .
تنها مطلبى را که باید به آن توجه کرد ، مسأله تفاوت هاى روحى و جسمى و موقعیت زن و مرد و تفاوت حقوقى آنها است . و مسأله دیه هم از همین قبیل است . کمتر بودن دیه زن از مرد ، در ظاهر بیان کننده فضیلت مرد است ; در حالى که اولا ، این یک مسأله حقوقى است نه ارزشى ، و ثانیاً ، این کار عین عدالت و حکمت است . همان طور که در مورد ارث و.. . چنین است . ما فقط یک بُعد قضیه را مى بینیم ; امّا اسلام تمامى ابعاد را ملاحظه مى کند; به عنوان نمونه ، چون مردان غالباً عضو مؤثر اقتصادى در خانواده هستند ، اگر دیه بیشترى به آنان تعلق نگیرد به خانواده و فرزندان او لطمه وارد مى شود; مثلا اگر مردى زنى را بکشد ، اولیاى دم مى توانند قصاص کنند ، در صورتى که نصف دیه مرد را پرداخت نمایند; به خلاف آنجا که زنى مردى را بکشد; چون درست است که مرد گناه کار است ; امّا زن و بچه او که واجب النفقه او هستند . گناهى مرتکب نشده اند و اسلام با رعایت حقوق آنها ، از این خلأ اقتصادى خانواده جلوگیرى مى کند . در ضمن زنانى که خودشان نان آور هستند ، موارد استثنایى اند و احکام و قوانین الهى بر محور کل مردان با کل زنان دور مى زند .•
1 . ر .ک : سوره ممتحنه /12; ر .ک : زن در آینه جلال و جمال ، جوادى آملى ، مبحث زن
1 . تفسیر نمونه ، ج 17 ، ص 313ـ314 و ج 1 ، ص 611 .[/QUOTE]
نقد
چنین توجیهی مبنی بر این که زن و بچه واجب النفقه مرد هستند و لذا باید به جهت نفقه دیه یا ارث مرد دو برابر زن باشد، نادرست است؛ زیرا اولاً مگر همه مردها لزوماً زن و بچه دارند. به موجب سخن شما باید گفت: دیه و ارث مردان مجرد با زنان مساوی است. ثانیاً حال اگر زنی شوهر فلجی داشت و زنی با کار خود نفقه و خرجی شوهر و بچه هایش می داد، اگر کشته شود، چه خواهید گفت: آیا در این صورت دیه و ارث چنین زنی با مرد برابر است.
واقعیت امر این است که نصف بودن دیه و ارث زن سنتی عربی بوده است و اسلام آن را امضاء و تأیید کرده است و هیچ توجیهی جز این ندارد و طبیعتا اگر پیامبر اسلام در این عصر مبعوث می شد، چنین قانونی برای زنان وجود نداشت. منتها تمام این سننی که اسلام امضاء کرده، خط قرمز دارد و آن عدالت است. چنان که شما فرمودید، اسلام در عین حالی نصف بودن دیه و ارث زن را پذیرفته، برای زن نیز امتیازاتی مثال وجوب نفقه زن بر مرد و اعطای مهر از سوی مرد به زن قائل شده است.