سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

برتری های دین اسلام(8)

متنی که اینک می آید، هشتمین قسمت پاسخ به سئوالی است که راجع به وجوه برتری اسلام بر ادیان دیگر با تکیه بر آیات قرآن، از اینجانب پرسیده شده بود. در قسمت های قبلی، سهله و سمحه بودن شریعت اسلام، تکثرگرایی اسلام، مبارزه با خرافه ها و مبارزه با سنت های باطل، ابتنای دین اسلام بر فطرت و اخلاق و عدالت، تأکید اسلام بر مسئولیت اجتماعی، نفی ستمگری و ستم پذیری و مبارزه با ثروت اندوزی، آرامش بخشی دین اسلام سخن گفته شد. آنچه در این قسمت از آن سخن می رود، مبارزه اسلام با نژادپرستی در زمینه است.

 

2. 12. مبارزه اسلام با نژادپرستی

یکی دیگر از برتری های اسلام مبارزه اسلام با نژادپرستی است. طبق بیان قرآن، همه انسان ها از یک مرد و زن یعنی آدم و حوا آفریده شدند و لذا هیچ کس بر دیگری به لحاظ نژاد برتری ندارد. تنها برتری انسان به نیکوکاری و پرهیزگاری و پاک زیستن است. در سوره حجرات ناظر به قبایل مختلف عربی که در مدینه می زیستند و میان خود تفاخر می کردند و هر کدام خود را از دیگری برتر می دانست و دیگری را مسخره می کرد و با لقب های زشت می خواند و از یکدیگر عیب جویی می کردند، چنین آمده است:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ * یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ * یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات، 11-13)

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانى زنانِ [دیگر] را [ریشخند کنند]، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقب هاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند. اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، از بسیارى از گمان ها بپرهیزید که پاره ‏اى از گمان ها گناه است، و جاسوسى مکنید، و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده ‏اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس‏] از خدا بترسید، که خدا توبه ‏پذیر مهربان است. اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى‏تردید، خداوند داناى آگاه است.

در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده است:

مقاتل گفت: چون رسول- علیه السلام- مکّه بگشاد، بلال را فرمود تا بر بام کعبه رفت و بانگ نماز کرد. عتّاب بن اسید گفت: الحمد للّه که پدرم نمانده است تا این ندیدى، و حارث بن هشام [گفت‏]: محمّد جز این کلاغ سیاه را نیافت تا مؤذّن خود کردى! سهیل بن عمرو گفت: اگر خداى چیزى خواهد بگرداند. ابو سفیان بن حرب گفت: من چیزى نمى ‏یارم گفت، که هر چه ما گوییم، خداى آسمان محمّد را خبر مى ‏دهد. خداى تعالى جبرئیل فرستاد و رسول را از همه خبر داد. رسول- علیه السلام- همه را بخواند و خبر داد، هر یکى را از آنچه گفته بودند. خداى تعالى [این‏] آیت فرستاد و ایشان را زجر کرد از آن که به نسب فخر کنند و به بسیارى مال درویشان را حقیر دارند.

نیز آمده است:

یزید بن سمره گفت: رسول- علیه السلام- در بازار مدینه مى ‏گذشت، غلامى سیاه را در بازار مى‏ فروختند و او مى ‏گفت: مرا شرطى است با آن که مرا بخرد که مرا به اوقات نماز باز ندارد که پنج نماز به جماعت در پى رسول مى‏ گزارم. مردى او را به این شرط بخرید و او پنج نماز در قفاى رسول- علیه السلام- مى‏کرد. رسول- علیه السلام- هر وقت آن غلام را مى‏ دید. روزى چند بر آمد که او را ندید. خواجه غلام را گفت: غلام کجاست؟ گفت: یا رسول اللّه تب دارد. او را گفت: بیا تا برویم و او را بپرسیم. آنگه برفت و او را بپرسید. و روز [ى‏] چند بر آمد صاحب غلام را بپرسید که غلام چون است؟ گفت: یا رسول اللّه او در حالت خود است. رسول- علیه السلام- برخاست و به بالین او رفت و او در نزع بود. ساعتى بود غلام جان بداد و با پیش خداى رفت. رسول- علیه السلام- تولّاى غسل و تکفین‏ [و دفن‏] او کرد. مهاجر و انصار را از آن غمى عظیم حاصل شد، ما خان و ما [ن‏] خود را رها کرده ‏ایم و در خدمت رسول بیامده، هیچ کس این ندیدیم از او در زندگى و بیمارى و مرگ که این غلام سیاه دید. انصار گفتند: ما به جان و مال و خان و مان مواسا کردیم، غلامى حبشى را بر ما بگزید. خداى تعالى این آیت فرستاد براى عذر رسول- علیه السلام- و باز نمود که: نسب را اثرى نیست، و انّما کار تقوى دارد و پرهیزگارى، گفت: یا أَیُّهَا النَّاسُ، خطاب است با جمله آدمیان از زن و مرد و عرب و عجم و برده و آزاد، جز کودک و دیوانه و ناقص عقل کز او خارج اند به دلیل عقل. إِنَّا خَلَقْناکُمْ ما بیافریدیم شما را از نر و ماده از مردى و زنى، یعنى آدم و حوّا- علیهما السلام. (روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج‏18، ص41-43)

همچنین آمده است:

عبد اللّه عمر گفت: رسول را دیدم بر ناقه قصواء نشسته روز فتح مکّه استلام ارکان مى ‏کرد به چوبى که در دست داشت بر شبه عصایى، و مسجد الحرام چنان که هیچ جاى نبود آن جا که شترى بخسپد، آنگه برون آمد و مردم با او برون آمدند، خطبه کرد و حمد و ثناى خداى کرد، آنگه گفت: اى [مردمان حمیّت جاهلیّت از شما ببردند و تفکّه و مزاح او و فخر کردن به پدران. انّما النّاس رجلان]؛ مردمان دو مردند: یکى برّ و تقى و کریم بر خداى تعالى، و یکى فاجر شقى خوار بر خداى تعالى. آنگه این آیت بخواند.

و باز آمده است:

یحیى بن ابی کثیر روایت کرد که رسول- علیه السلام- گفت: انّ اللّه تعالى لا ینظر الى صورکم و لا الى اموالکم و لکن ینظر الى قلوبکم و اعمالکم و انّما انتم بنو ادم فاکرمکم على اللّه اتقیکم‏؛ خداى تعالى به صورت هاى شما ننگرد و نه به مال هاى شما، و لکن به دل هاى شما بنگرد و عمل هاى شما [و شما] همه فرزندان آدمى، گرامی ترین شما بر خداى آن است که بر خداى پرهیزگارتر باشد. (روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج‏18، ص45)


برتری های دین اسلام(7)

متنی که اینک می آید، هفتمین قسمت پاسخ به سئوالی است که راجع به وجوه برتری اسلام بر ادیان دیگر با تکیه بر آیات قرآن، از اینجانب پرسیده شده بود. در قسمت های قبلی، سهله و سمحه بودن شریعت اسلام، تکثرگرایی اسلام، مبارزه با خرافه ها و مبارزه با سنت های باطل، ابتنای دین اسلام بر فطرت و اخلاق و عدالت، تأکید اسلام بر مسئولیت اجتماعی، نفی ستمگری و ستم پذیری و مبارزه با ثروت اندوزی سخن گفته شد. آنچه در این قسمت از آن سخن می رود، در زمینه آرامش بخشی دین اسلام است.

2. 11. آرامش بخشی اسلام

شاید بزرگ ترین ثمره ای که یک دین می تواند داشته باشد، آرامش بخشی آن است. آنچه انسان را می آزارد، ناملایماتی که در زندگی با آن مواجه است و نیز مرگ که تمام سرمایه حیات دنیوی انسان را نابود می سازد. بی تردید اگر باورهایی وجود نداشته باشد که به زندگی در این دنیا معنا و هدفی معقول بدهد و او را از پوچی حیات دنیوی برهاند و نیز اگر تجربه ها و اعمالی در زندگی دنیا نباشد که مایه آرامش و صفای باطن او باشد، حیات دنیوی سراسر نومیدی و رنج و پوچی خواهد بود.

اسلام با القای باور به غیب و تأکید بر داشتن تجربه های قدسی و ترغیب به نیکوکاری انسان ها را از نومیدی و پوچ گرایی می رهاند و حیاتی آرام و لذت بخش را برای انسان ها رقم می زند.

اسلام به عنوان دینی الهی که از همان آغاز آفرینش انسان با او همراه بوده و از سوی پیامبران الهی تبلیغ می شده است، همواره تأکید کرده است که اگر می خواهید خوف و حزنی نداشته باشید، ایمان به خدا و حیات پس از مرگ داشته باشید و نیکوکاری کنید و تجربه های قدسی داشته باشید.

در قرآن خطاب به آدم و همسرش به طور مجمل تبعیت از هدایت الهی برطرق سازنده خوف و حزن برشمرده شده و آمده است:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره، 38)

فرمودیم: «جملگى از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من شما را هدایتى رسد، آنان که هدایتم را پیروى کنند بر ایشان بیمى نیست و غمگین نخواهند شد.

و در جای دیگر این تعبیر «تبعیت از هدایت الهی» بسط داده شده و ذکر خدا از عوامل گشایش و آرامش در زندگی دانسته شده و آمده است:

قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى‏ * وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏ (طه، 123-124)

فرمود: «همگى از آن [مقام‏] فرود آیید، در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است، پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى‏شود و نه تیره ‏بخت.» و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگی خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏ کنیم.»

نیز در جای دیگر، به واقع آمده است که هدایت الهی از سوی رسولان الهی به بنی آدم ابلاغ می شود و پرهیزگاری و انجام اعمال صالح باعث آرامش زندگی دانسته شده است:

یا بَنی‏ آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی‏ فَمَنِ اتَّقى‏ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (اعراف، 35)

اى فرزندان آدم، چون پیامبرانى از خودتان براى شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند، پس هر کس به پرهیزگارى و صلاح گراید، نه بیمى بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین مى‏شوند.

در جای دیگر رسالت تمام رسولان الهی بشارت به حیات پس از مرگ برشمرده شده و افزوده شده است که ایمان به آن و انجام اعمال صالح باعث آرامش دانسته شده است:

وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (انعام، 48)

و ما پیامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى ‏فرستیم، پس کسانى که ایمان آورند و نیکوکارى کنند بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد.

در قرآن، ایمان به خدا و روز بازپسین و عمل صالح سه رکن تمام ادیان الهی برای آرامش انسان ها برشمرده شده؛ چنان که آمده است:

إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره، 62)

در حقیقت، کسانى که [به اسلام‏] ایمان آورده، و کسانى که یهودى شده‏ اند، و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمى بر آنان است، و نه اندوهناک خواهند شد.

همین مضمون در جای دیگر قرآن نیز آمده است (نک: مائده، 69). نیز در جای دیگر عمل صالح بسط داده شده و به واقع، اقامه نماز به عنوان ایجاد رابطه با خدا و دادن زکات به عنوان نیکی به مردم از مصادیق اعمال صالح برشمرده شده و چنین آمده است:

إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره، 277)

کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات داده ‏اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند.

پنهان نماند، این آرامشی که در آیات قرآن از آن سخن رفته، هم در حیات دنیوی و هم در حیات اخروی برقرار است؛ چنان که در جای دیگر آمده است:

أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ * الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (یونس، 62-64)

آگاه باشید، که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى‏ شوند. همانان که ایمان آورده و پرهیزگارى ورزیده‏ اند. در زندگى دنیا و در آخرت مژده براى آنان است. وعده‏هاى خدا را تبدیلى نیست این همان کامیابى بزرگ است.

در آیات قرآن ایمان به خدا و به خاطر داشتن او بسیار مورد تأکید قرار گرفته؛ چنان که در جایی آمده است:

الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد، 28)

همان کسانى که ایمان آورده ‏اند و دل هایشان به یاد خدا آرام مى‏ گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش مى ‏یابد.

در جای دیگر، زندگی بی خدایی بسان به فرازکوه بالارفتن و به تنگ آمدن نفس برشمرده شده است:

فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ (انعام، 125)

پس کسى را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به تسلیم خدا شدن مى ‏گشاید و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ مى ‏گرداند چنان که گویى به زحمت در آسمان بالا مى‏رود. این گونه، خدا پلیدى را بر کسانى که ایمان نمى ‏آورند قرار مى‏دهد.

پنهان نماند، چنان یادکردی از خدا باعث آرامش است که از روی رقت قلب باشد؛ نه از روی قساوت قلب؛ چنان که آمده است:

أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ (زمر، 22)

پس آیا کسى که خدا سینه ‏اش را براى تسلیم خدا شدن گشاده، و [در نتیجه‏] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏ باشد [همانند شخص سخت دل است‏]؟ پس واى بر از سخت ‏دلان از یاد خدا! اینانند که در گمراهى آشکارند.

نیز در وصف مؤمنان اهل کتاب آمده است:

قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً *‌ وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً * وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعاً (اسراء، 107-109)

بگو: « [چه‏] به آن ایمان بیاورید یا نیاورید، بى ‏گمان کسانى که پیش از [نزول‏] آن دانش یافته‏اند، چون [این کتاب‏] بر آنان خوانده شود سجده ‏کنان به روى درمى‏ افتند.» و مى‏ گویند: «منزّه است پروردگار ما، که وعده پروردگار ما قطعاً انجام شدنى است.» و بر روى زمین مى‏افتند و مى‏گریند و بر فروتنى آنها مى ‏افزاید.

یا در وصف مؤمنان از اهل اسلام آمده است:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (انفال، 2-3)

مؤمنان، همان کسانى ‏اند که چون خدا یاد شود دل هایشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکّل مى‏ کنند. همانان که نماز را به پا مى ‏دارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ ایم انفاق مى‏ کنند.

 تردیدی نیست که این رقت قلب است که هم آرامش می آورد و هم انسان ها را به رسیدگی به مردم و انفاق به تهیدستان بر می انگیزاند.

قرآن برترین ذکر خدا را که باعث پاکی از گناه و دوری از کارهای زشت و ناپسند می شود، نماز برشمرده و گفته است:

اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ (عنکبوت، 45)

آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند بازمى‏دارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا مى‏داند چه مى‏ کنید.

و نیز برترین ذکر و نماز را ذکر و نماز در شب خوانده؛ چنان که آمده است:

أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً * وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً (اسراء، 78-79)

نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور است. و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‏] نافله ‏اى باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.

نیز در جای دیگر آمده است:

یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً *‌ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً * إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً * إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً * إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلاً *‌وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً (مزمل، 1-8)

اى جامه به خویشتن فروپیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکى، نیمى از شب یا اندکى از آن را بکاه، یا بر آن [نصف‏] بیفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان. در حقیقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مى ‏کنیم. قطعاً برخاستن شب، رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام‏] راستین ‏تر است.  [و] تو را، در روز، آمد و شدى دراز است. و نام پروردگار خود را یاد کن و تنها به او بپرداز.


برتری های دین اسلام(6)

متنی که اینک می آید، ششمین قسمت پاسخ به سئوالی است که راجع به وجوه برتری اسلام بر ادیان دیگر با تکیه بر آیات قرآن، از اینجانب پرسیده شده بود. در قسمت های قبلی، سهله و سمحه بودن شریعت اسلام، تکثرگرایی اسلام، مبارزه با خرافه ها و مبارزه با سنت های باطل سخن، ابتنای دین اسلام بر فطرت و اخلاق و عدالت گفته شد. آنچه در این قسمت از آن سخن می رود، تأکید اسلام بر مسئولیت اجتماعی، نفی ستمگری و ستم پذیری و مبارزه با ثروت اندوزی است.

 

2. 8. تأکید اسلام بر مسئولیت اجتماعی

اسلام تأکید دارد که افراد در قبال دیگران و جامعه تعهد و مسئولیت داشته باشند. یکی از توصیه های قرآنی دعوت به کارهای نیک و پسندیده و بازداشتن از کارهای بد و ناپسند است؛ چنان که آمده است:

وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران، 104)

و باید از میان شما، گروهى، [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند.

البته این بدان معنا نیست که این صفت به دین اسلام اختصاص دارد. در ادیان دیگر نیز ممکن است، باشد؛ چنان که در قرآن راجع به اهل کتاب آمده است:

لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحینَ * وَ ما یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالْمُتَّقینَ (آل عمران، 113-115)

[ولى همه آنان‏] یکسان نیستند. از میان اهل کتاب، گروهى درستکردارند که آیات الهى را در دل شب مى‏ خوانند و سر به سجده مى ‏نهند. به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان مى‏دهند و از کار ناپسند باز مى‏ دارند و در کارهاى نیک شتاب مى‏کنند و آنان از شایستگانند و هر کار نیکى انجام دهند، هرگز درباره آن ناسپاسى نبینند، و خداوند به [حال‏] تقواپیشگان داناست.

در قرآن در خصوص افرادی که در مکه تحت ستم سران قریش به سر می بردند، آمده است:

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً (نساء، 75)

و چرا شما در راه خدا [و در راه نجاتِ‏] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمى ‏جنگید؟ همانان که مى ‏گویند: «پروردگارا، ما را از این شهرى که مردمش ستم ‏پیشه ‏اند بیرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما.»

نیز درباره مسئولیت ثروتمندان نسبت به افراد فقیر در قرآن آمده است:

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره، 177)

نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى‏] و پیامبران ایمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ‏ماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد کردن‏] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان، و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانى که راست گفته‏ اند، و آنان همان پرهیزگارانند.

رسول خدا(ص) درباره مسئولیت افراد نسبت به همدیگر فرمود:

مثل المؤمنین فی توادهم وتعاطفهم وتراحمهم مثل الجسد إذا اشتکى منه شئ تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمى(مسند احمد، 4/ 270)

مثل مؤمنان در دوستی  و مهربانی و دلسوزی نسبت به یکدیگر مثل جسم است که هرگاه بخشی از آن گلایه کند(به درد آید)، سایر بخش های آن هم با او همنوایی می کنند.

نیز آن حضرت فرمود که هر کسی نسبت به زیردستش مسئولیت دارد. متن سخن ایشان چنین است:

کلکم راع و کلکم مسؤول فالأمیر الذی على الناس راع و هو مسؤول عن رعیته والرجل راع على أهل بیته وهو مسؤول و المرأة راعیة على بیت زوجها وهی مسؤولة والعبد راع على مال سیده وهو مسؤول ألا فکلکم راع وکلکم مسؤول (همان، 2/ 5)

 هر یک از مراعات کننده است و هر یک از شما نسبت به زیردستش مسئول است؛ از این رو، امیر مراعات کننده مردم و نسبت به آنان مسئول است. مرد نیز مراعات کننده خانواده اش و نسبت به آنان مسئول است و زن نیز مراعات کننده خانه شوهرش و نسبت به آن مسئول است و برده هم مراعات کننده مال اربابش و نسبت به آن مسئول است. بدانید که همه شما مراعات کننده و مسئول زیردست خود هستید.

البته نصح و خیرخواهی امری همگانی اعم از حاکمان و توده مردم است؛ چنانکه آن حضرت فرمود که اساساً دین جز خیرخواهی برای حاکمان و توده مردم نیست. تمیم داری آورده است:

قال رسول الله: إنما الدین النصیحة إنما الدین النصیحة إنما الدین النصیحة فقیل لمن یا رسول الله قال لله و لکتابه و لرسوله ولائمة المؤمنین و عامتهم (السنن الکبری للبیهقی، 8/ 163)

رسول خدا(ص) فرمود: دین جز خیرخواهی نیست. دین جز خیرخواهی نیست. دین جز خیرخواهی نیست. پرسیدند: ای رسول خدا خیرخواهی برای چه چیزهایی؟ پاسخ داد: برای خدا و برای کتابش و برای رسولش و برای حاکمان مؤمنان و عموم آنان. 

 

2. 9. نقی ستمگری و ستم پذیری

اسلام نه ستمگری را می پذیرد و ستم پذیری را. در آیاتی از قرآن، ضمن این که از رباخواری نهی شده و اظهار گردیده است که نباید از طریق رباخواری به مردم ستم شود، از تباهی سرمایه افراد نیز نهی شده و اظهار گردیده است که باید اصل سرمایه رباخوار به او برگردد:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ * وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره، 278-280)

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقى مانده است واگذارید و اگر [چنین‏] نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاسته ‏اید و اگر توبه کنید، سرمایه ‏هاى شما از خودتان است. نه ستم مى‏ کنید و نه ستم مى ‏بینید و اگر [بدهکارتان‏] تنگدست باشد، پس تا [هنگام‏] گشایش، مهلتى [به او دهید] و [اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،] بخشیدن آن براى شما بهتر است- اگر بدانید.

در آیاتی از قرآن، ضمن آن که صفات چندی برای مؤمنان بیان می شود، یکی از صفاتی که یاد می شود، این است که مؤمنان یاور ستمدیدگان است:

وَ الَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ *‌ وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * وَ الَّذینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ * وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ * وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبیلٍ * إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (شوری، 37-43)

و کسانى که از گناهان بزرگ و زشتکاری ها خود را به دور مى ‏دارند و چون به خشم در مى ‏آیند در مى ‏گذرند و کسانى که [نداى‏] پروردگارشان را پاسخ [مثبت‏] داده و نماز برپا کرده ‏اند و کارشان در میانشان با مشورت است و از آنچه روزیشان داده ‏ایم انفاق مى‏ کنند و کسانى که چون ستم بر ایشان رسد، یارى مى‏جویند [و به انتقام برمى‏ خیزند] و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر که درگذرد و نیکوکارى کند، پاداش او بر [عهده‏] خداست. به راستى او ستمگران را دوست نمى‏ دارد و هر که پس از ستم [دیدنِ‏] خود، یارى جوید [و انتقام گیرد] راه [نکوهشى‏] بر ایشان نیست. راه [نکوهش‏] تنها بر کسانى است که به مردم ستم مى‏ کنند، و در [روى‏] زمین به ناحق سر بر مى‏ دارند. آنان عذابى دردناک [در پیش‏] خواهند داشت و هر که صبر کند و درگذرد، مسلّماً این [خویشتن‏ دارى، حاکى‏] از اراده قوى [در] کارهاست.

 

 

2. 10. مبارزه با ثروت اندوزی

دین اسلام با ثروت اندوزی ثروتمندان مبارزه کرده و به رسیدگی به بینوایان تأکید می ورزد؛ چنان که آمده است:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ * یَوْمَ یُحْمى‏ عَلَیْها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ (توبه، 34-35)؛ اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، بسیارى از دانشمندان یهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى‏ خورند، و [آنان را] از راه خدا باز مى‏ دارند، و کسانى که زر و سیم را گنجینه مى‏ کنند و آن را در راه خدا هزینه نمى‏ کنند، ایشان را از عذابى دردناک خبر ده. روزى که آن [گنجینه‏] ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند:] «این است آنچه براى خود اندوختید، پس [کیفر] آنچه را مى‏ اندوختید بچشید.»

تأکید اسلام بر این است که ثروت فقط در دست ثروت مندان نگردد؛ چنان که آمده است:

ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ (حشر، 7)

آنچه خدا از [دارایىِ‏] ساکنان آن قریه‏ ها عاید پیامبرش گردانید، از آنِ خدا و از آنِ پیامبر [او] و متعلّق به خویشاوندان نزدیک و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت‏ کیفر است.