سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

مصاحبه با آقای بهمنی در زمینه سوابق علمی(3)ـ

مصاحبه ای که در اینجا ملاحظه می کنید، دومین قسمت گفتگویی است که میان نویسنده و حضرت حجت الاسلام آقای بهمنی مسئول محترم پژهش های نوآمد پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در حدود سال 1385 انجام شده است. اولین قسمت آن را در  «  اینجا »  و دومین قسمت آن را در « اینجا» ببنید.

 

 **‌: چه کسانی را در پژوهش‌های قرآنی اعم از داخل و خارج کشور نوپرداز می‌دانید ؟ تأکید ما بر شناسایی محققانِ نو‌پژوهی است که در قید حیات هستند.

 

دکتر جعفر نکونام: به نظر من سه دسته از محققان می توانند نوپرداز باشند‌:

 دسته‌ی اول‌، محققانی که مطالعات بین رشته‌ای‌، تطبیقی و مقایسه‌ای دارند و از منظر مکاتب و علوم گوناگون به موضوع‌های قرآنی می‌نگرند.

یکی از نمونه آثاری که در آنها به مطالعه ی میان رشته ای و تطبیقی پرداخته شده است، کتاب «مبانی کلامی اجتهاد» است. در این اثر نگارنده سعی کرده است، مطالب خود را با مقایسه‌ای مباحثی که در علوم قدیم در زمینه ی تفسیر و مانند آن موجود است، با هرمنوتیکِ غربی‌ بنگارد. به همین رو در این کتاب نوآوری هایی به چشم می خورد.

دسته دوم‌، محققانی که به تحقیقات کاربردی اقبال می‌کنند. یعنی به موضوع‌های مورد نیاز و روز جامعه توجه دارند‌. به طور مثال‌: شاید بتوان اثر آقای سید محمد علی ایازی را که با نام «آزادی در قرآن» به نگارش درآورده است، از آن جمله برشمرد.

به نظر می رسد، می توان محققانی را که به موضوعات روز می پردازند، نوپرداز و تحقیقات آنان را روزآمد و نو‌نامید؛ حال چه موضوعات آنان بنیادی باشد، یعنی نتایج تحقیق درباره ی آنها به گسترش مرزهای دانش بیانجامد و چه موضوعات آنان کاربردی باشد، یعنی نتایج تحقیق درباره ی آنها به بهینه سازی وضعیت جامعه یا گروه هایی از جامعه منجر شود‌.

دسته ی سوم، محققانی که به تحقیقات مسئله پژوهانه می پردازند. ممکن است، دو نوع تحقیق قبلی از سئوالی علمی سرچشمه گرفته باشد و بنابراین مسئله پژوهانه به شمار روند؛ اما لزوماً چنین نیست. دو نوع تحقیق پیش گفته حتی اگر مسبوق به سئوالی علمی یعنی سئوال پاسخ نیافته یا پاسخ منقّح نیافته نباشد، نظر به این که در آنها از منظرهای جدیدی به آموزه های قرآنی نگریسته می شود، خواه و ناخواه با دستاوردهای نوی همراه است.

 منتها بهتر و نتیجه بخش تر آن است که در تحقیقاتی که از آنها انتظار گسترش دانش و نوآوری داریم، سئوالی علمی را محور تحقیق قرار دهیم. شایان یادآوری است که سئوال علمی پس از اشراف علمی به یک دانش چهره می نمایاند. بنابراین کسانی که هنوز آگاهی های ابتدائی را در زمینه ی موضوعی پیدا نکرده اند، نمی توانند، ادعا کنند که به تحقیقی مسئله پژوهانه می پردازند.

 به این ترتیب سئوال علمی سئوالی است که حتی متخصصان و صاحب نظران تاکنون پاسخی برای آن نیافته اند یا اگر پاسخ هایی عرضه کرده اند، به اندازه ی کافی تفصیل داده نشده است یا همچنان سئوالاتی فرعی چندی در آن که تاکنون پاسخ نیافته اند، خودنمایی می کند یا اساساً موارد نقص و نقض چندی در آن پاسخ به چشم می خورد که به طور کلی صحت آن را مورد تردید قرار می دهد.

 

 **‌: امروز جریان‌های نوگرای در تحقیقات و پژوهش‌های قرآنی کدام‌اند و چگونه شکل گرفته‌اند؟

 

دکتر جعفر نکونام: به نظر می‌رسد، به طور کلی جریان‌هایی که امروزه در تحقیقات قرآنی وجود دارند، عبارت‌اند از:

 

1‌. جریان مقلدان سنتی‌

این جریان سعی می‌کند، از قالب های اندیشه های قرآنی کهن و رسمی درنگذرد و حتی افزون بر آنچه قدما گفته اند، اظهار نکند. بیش تر به این جهت که چندان با اندیشه های جدید آشنایی ندارد و اقبالی هم نشان نمی دهد که با اندیشه های جدید آشنا شود.

مهم ترین علت عدم اقبال آنان به اندیشه های نو، بومی نبودن این اندیشه ها و نامعهود بودن مفاهیم و اصطلاحاتی است که معمولاً در آثار حاوی اندیشه های نو به چشم می خورد. برخی نیز اساساً با عینک بدبینی به این اندیشه ها و صاحبانشان می نگرند، گویا هر آنچه آنان می گویند، کفر و زندقه است؛ لذا در مقابل آن اندیشه ها موضع منفی می گیرند. برای مثال برخی به اندیشه های ابوزید چنان بدبینانه می نگرند که گویا او جز کفر و زندقه اظهار نکرده است. راز و رمز چنین رویکردی این است که اساساً آنان خود صاحب اندیشه نیستند و به بیش از آنچه قدما گفته اند، فکر نمی کنند. حداکثر توانی که در آنان دیده می شود، این است که میراث گذشته را به نسل بعدی منتقل کنند. اینان را می توان «مقلدان سنتی» نامید.

 

2‌. جریان مقلدان جدید

برخی چنان با اندیشه‌های جدید روی موافق نشان می‌دهند که گویا هر آنچه غربی ها گفته اند، عین علم و حق است و هر آنچه قدما گفته اند و در علوم قدیم وجود دارد، عین خرافه و افسانه است و مطالبی به شمار می رود که عصر آنها گذشته است و برای زمان معاصر هیچ کارآمدی ندارد؛ لذا با خودباختگی اندیشه های جدید را از منابع غربی اقتباس کرده و تعابیر و مصطلحات آنان را طوطی وار بر زبان جاری می کنند، بدون آن که به مفهوم واقعی آنها پی برده باشند و به فرض آن که به مفهوم واقعی آنها پی برده باشند، توان نقد و تشخیص صحت و سقم آنها را ندارند و علاوه بر آن به طور عمقی با آموزه های کهن و سنتی نیز آشنا نیستند.

به عبارت دیگر دو دسته ناشیانه با اندیشه های غربی رو به رو می شوند و آنها را با خودباختگی و شیفتگی کامل می پذیرند: یک دسته کسانی که به طور عمقی به این اندیشه ها اشراف ندارند و از آنها جز تعدادی مصطلحات نیاموخته اند و دسته ی دیگر کسانی که به طور عمقی با اندیشه های غربی آشنا هستند، اما نسبت به آموزه های سنتی اشراف علمی ندارند و آگاهی آنان از علوم قدیم از حد آشنایایی با تعدادی مصطلحات فراتر نمی رود. این جریان اگرچه نوگرا هستند، ولی باید آنان را «مقلدان جدید» نامبردار ساخت.

 

3‌. جریان نواندیشان محقق‌

این جریان بر اثر اشراف به داشته های سنتی و نیز دانسته های جدید از قالب تعابیر و مصطلاحات در می گذرند. هم می توانند، آموزه های سنتی را به زبان روز بیان کنند و هم قادرند، دانسته های جدید را به زبان معهود و آشنا ترجمه ی فرهنگی نمایند.

عدم اشراف به هریک از علوم قدیم و جدید موجب می شود، افراد به جای ترجمه ی فرهنگی به ترجمه ی تحت الفظی و گرته برداری مصطحات و تعابیر روی بیاورند.

اشراف به علوم قدیم یا جدید نیازمند این است که افراد علاوه بر تتبّع و مطالعه ی گسترده به تدبّر و اندیشه ورزی هم اقبال کنند. این جریان را می توان نواندیش واقعی نامید و البته هر کسی نمی تواند، به این رتبه برسد. کسانی به این رتبه می رسد که از سویی از هوش و نبوغ ذاتی برای تدبّر و اندیشه ورزی برخوردار باشد، به طوری که در پذیرش هر چیزی وسواس به خرج دهد و هر آنچه را برای او بدیهی یا منتهی به بدیهی نبود، نپذیرد و از سوی دیگر عمر خود را وقف مطالعه و تحقیق کند و به تتبّعی گسترده در آثار روی بیاورد.

 

 **‌: نقد و نگاه شما به افراد و جریانات نوگرا چگونه است، مزایا و کاستی‌های این جریانات را بفرمایید؟

 

دکتر جعفر نکونام: به تصور اینجانب مزایا و کاستی های جریانات نوگرا به این قرار است:

الف‌، مزیت این جریان‌ها اعم از نوگرایان مقلد و نوگرایان محقق این است که سبب بازنگری در مبانی فکریِ سنتی و تجدید حیات فکری و نوسازی آن می‌شود.

تردیدی نمی توان داشت که اندیشه های مختلف، زمینه‌یِ چالش در اندیشه‌های قرآنی را فراهم کرده و سبب می‌شود اندیشه‌های قرآنی روزآمد شده، تقویت گردند‌.

 

ب‌: کاستی‌ها چنان که اشاره شد، عبارت اند از‌:

1‌. عدم اشراف به‌اندیشه‌های جدید و گرته برداری غیرعالمانه از آن‌

پیش ترگفته شد، آفتی که در اقبال به اندیشه های جدید به چشم می خورد، گرته برداری و استفاده ی قالبی و سطحی از این اندیشه‌هاست؛ به این همین جهت این اندیشه‌ها به صورتِ قابل فهمی انعکاس نیافته است و بسیاری این اندیشه ها را بدون آن که عمق و اصل آن را درک کنند، بدان تفوّه می کنند‌.

 

2‌. اندک بودن نوپردازان و تنگ بودن عرصه برای فعالیت علمی آن‌ها

اندیشه های قرآنی نو چندان فراوان نیست‌. جهت آن این است که از سویی کسانی که دگراندیشی داشته باشند و بیرون از قالب های اندیشه های رسمی و مشهور فکر و مطالعه کنند، نادرند. به این سبب که معمولاً اندیشه های کهن چنان در ذهن ها خوش نشین می شود که فضایی برای تنفس اندیشه های جدید خالی نمی گذارد و این مشکل وقتی مضاعف می شود که هیچ گفتمان و داد و ستد فکری و فرهنگی با صاحبان اندیشه های متفاوت وجود نداشته باشد.

 تعصب های بیجا و مخالفت با اندیشه های نو حتی در مواردی که با بدیهیات و مسلّمات دینی معارضت آشکاری ندارد، مانع دیگری برای عرضه ی اندیشه های جدید است. این مشکل حتی در محافل علمی هم که باید در آنها کرسی های نظریه پردازی برقرار باشد، به چشم می خورد. محافل علمی ما چندان ظرفیت پذیرش اندیشه‌های نو را ندارد، طوری که متولیان مجلات معتبر علمی نیز از چاپ مقالات دگراندیشانه خودداری می کنند، با این پیش فرض که این اندیشه ها غلط است یا به بهانه این که جامعه ی علمی آنها را برنمی تابد؛ از این رو مجال کافی برای نواندیشی و نوآوری و نوپردازی فراهم نیست.

 

 **‌: به طور کلی برداشت مسلمانان از قرآن در طول تاریخ، دارای چه کاستی‌هایی بوده است؟

 

آقای دکتر جعفر نکونام: به نظر می رسد، در روش برداشت مسلمانان از قرآن از دیرباز این کاستی‌ها به چشم می‌خورد:

 

1.مواجهه‌ی مقلدانه با دیدگاه های پیشینیان

همواره چنین بوده است که ژرف اندیشان و نکته سنجان و نقادها کم بوده اند؛ به همین رو رویکرد غالب علمای اسلامی تقلید و نقل بی نقد آرای گذشتگان بوده است؛ طوری که بسا آرای شخصیتی علمی قرن ها محور اندیشه ها بوده و نهایت تلاشی که معمول می گردیده است، از شرح و حاشیه ی توجیهی و توضیحی زدن بر آن آرا تجاوز نمی کرده است و این واقعیت چنان مسلّم شده است که گفته اند، معمولاً هر قرن تنها یک نابغه و نظریه پرداز پیدا می شود.

گاهی چنان آرای گذشتگان در ذهن ها خوش نشین می شود و تقدّس می یابد که جزو مسلّمات دینی درمی آید و ردّ و انکار آنها با تکفیر و تفسیق همراه می شود.

 

2.عدم بهره‌گیری از روش مناسب تحقیق

ملاحظه می شود، اغلب در تحقیقات، متدلوژی و روش تحقیق مناسب به کار گرفته نمی شود و اصول و مبانی مبیّن و منقّح و مدلّل نمی گردد.

به همین رو چنان که آمد، گاهی در موضوعات اجتماعی به روش کتابخانه ای به گردآوری اطلاعات مبادرت می شود و گاهی در موضوعات تاریخی به روش میدانی به جمع آوری اطلاعات اقدام می گردد.

نیز همان طور که پیش تر ذکر شد، در بسیاری از موارد بدون روشن و مدلّل کردن پیش فرض ها و مبانی بحث، به اصل بحث ورود پیدا می شود و از این رهگذر به جای این که در تحقیق اهتمام به این باشد که حقیقت جستجو شود و به اثبات برسد، به توجیه باورهای گذشته و دفاع تعصب آمیز از آنها اقبال می گردد.

یکی از آفات این رویکرد ناسازگاری و ناهماهنگی در دستگاه فکری است؛ به این ترتیب که در جایی برای تأیید یک نظر به شاهدی استشهاد جسته می شود و در جایی دیگر به منظور ردّ نظری همان شاهد تضعیف می گردد.

 

3.تقدّس گرایی ناصواب‌

رویکرد تقلید که از آن سخن رفت، به تقدیس تعصّب آمیز آرای رسمی و مشهور می انجامد. برای نمونه برخی از آرای گذشتگان مبنی بر توقیفی و الهی و فراعرفی بودن اموری از قرآن مانند زبان ، رسم الخط، جمع و تدوین، ترتیب آیات و سور، قرائات، و فهم باطن قرآن چنان در ذهن ها خوش نشین شده و مسلّم تلقی گردیده است که چندان به آسانی نمی توان از بشری و عرفی و اجتهادی بودن آنها سخن گفت.

بدیهی است که اگر اموری از قرآن که بشری و عرفی و اجتهادی است‌، الهی، فراعرفی و توقیفی تلقی شود، اهل تحقیق را با مانع و محدودیت بزرگی مواجه خواهد کرد.

 

4.تجددگرایی ناصواب‌

برخی به منظور دفاع از قرآن در برابر این اندیشه که اکنون دوره ی مذهب و قرآن به سر آمده و دوره ی علم است، در صدد بر آمده اند، قرآن را علمی و حاوی آموزه های بشمارند که علم به تازگی آنها را کشف کرده اند.

از این رهگذر بُعدی دیگر از اعجاز برای قرآن به نام اعجاز علمی ساخته اند؛ با این تلقی که در قرآن آیاتی وجود دارد که در آنها از حقایقی سخن رفته است که مردم عصر نزول از آنها بی خبر بودند و در دوره ی معاصر بر اثر پیشرفت دانش توانسته اند، به آنها آگاهی یابند.

حال آن که آنان توجه ندارند، این ادعا نه تنها امتیازی برای قرآن تلقی نمی شود که منقصتی برای آن شمرده می شود. جهت آن این است که علمای اسلامی به اجماع یکی از وجوه اعجاز قرآن را فصاحت و بلاغت قرآن می دانند و شرط فصاحت و بلاغت هر کلامی هم این است که در آن الفاظ و تعابیری که مخاطبان آن کلام نتوانند، به معنای آنها پی ببرند، نباشد. به این ترتیب اعتقاد به اعجاز علمی داشتن قرآن با اعتقاد به اعجاز بلاغی داشتن آن در تعارض کامل خواهد بود.

تردیدی نمی توان داشت که قرآن به زبان قوم عرب عصر رسول خدا(ص) نازل شده است و آن با این معنا که در قرآن آیاتی باشد که آن قوم نمی توانستند، درک کنند، ناسازگار است. البته این مطلب به تفصیل بیش تری نیاز دارد که در اینجا مجال آن نیست و لذا به همین اندازه بسنده می شود.

به هرحال این نوع از تجدّد‌گرایی ناصواب است و تحمیل آموزه هایی بر آیات قرآن که با معنای عرفی و متعارف عرب حجاز در عصر نزول ناسازگار است، چیزی جز تفسیر به رأی نخواهد بود.

به نظر اینجانب باید قرآن را در همان بستر تاریخی و همان فضایی که نازل شد و همان طور که مخاطبان قرآن در عصر رسول خدا(ص) قرآن را درک می کردند، درک کرد. بی شک اگر قرآن را با اطلاعات و اندیشه‌هایی مانند اندیشه‌های علمی، عرفانی، فلسفی و نظایر آنها که در بسترِ تاریخی نزول قرآن به چشم نمی خورد و عرب حجاز عصر رسول خدا(ص) از آنها آگاه نبودند، فهم و تفسیر کنیم، به فهم و تفسیر صحیحی از قرآن دست نمی یابیم.

 

 ** در حال و آینده چه مسایلی را برای تحقیقات قرآنی تهدید کننده می‌دانید؟

 

دکتر جعفر نکونام: برخی از مهم ترین مواردی که برای تحقیقات قرآنی مشکل زا و تهدید کننده‌اند، عبارت‌اند از‌:

 

1‌. پاسخ گو نبودن مباحث قرآنی به مسایل مستحدثه

چنان‌چه نتوانیم برای پرسش‌های جدید و روزآمد پاسخ‌های قرآنیِ مناسب فراهم کنیم، ممکن است، زمینه‌ی این تلقی فراهم شود که قرآن برای 1400 سال پیش نازل شده و با نیازها و مقتضیات زمان هماهنگی ندارد.

برای مقابله با این مشکل باید از سویی به تحقیقات کاربردی اقبال شود و از سوی دیگر آیات قرآن متناسب با زبان روز ترجمه و تفسیر گردد. باید دانست، ترجمه ای از قرآن متناسب با زبان روز خواهد بود که فرهنگ عصر نزول را با فرهنگ روز معادل سازی کند. از چنین ترجمه ای به ترجمه ی فرهنگی تعبیر می شود.

 بی تردید قرآن کریم در فضای فرهنگی عرب حجاز عصر نزول نازل شده است و لذا الفاظ و تعابیر قرآن بار فرهنگی همان عصر را دارد؛ به همین رو هرگز ترجمه ی تحت اللفظی آیات قرآن نمی تواند، مقاصد آیات را به روشنی و درستی به مردمان این عصر تفهیم کند.

به نظر اینجانب اساساً نیاز به ترجمه و تفسیر هر متنی از جمله قرآن امری عارضی است؛ یعنی این نیاز بر اثر فاصله گرفتن قرآن از عصر و مصری که در آن نازل شد و عدم آشنایی کافی مردمان اعصار و امصار دیگر با فضا و فرهنگی که قرآن در آن نازل شده، حادث شده است.

شایان ذکر است که برای ترجمه و تفسیر فرهنگی قرآن توجه به معارف و احکام کلی قرآن ضروری است. در ترجمه و تفسیر روزآمد قرآن باید به همین معارف و احکام کلی قرآن توجه کرد.

شاید ذکر مثالی در این زمینه مناسب باشد. وقتی خطاب به مردم عصر نزول گفته می شد، «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم» کاملاً موجّه بود که برای مقابله با دشمن اسب تهیه کنند؛ اما در حال حاضر بی وجه است. در اینجا باید به ملاک آیه در عبارت « ترهبون به عدوّکم و عدوّ الله» مندرج است، توجه کرد و براساس آن متناسب با مقتضیات روز برای مثال چنین گفت: برای مقابله با دشمن تانک و موشک و مانند آن فراهم کنید.

 

2‌. فقدان تحقیقات قرآنی کاربردی به منظور ارایه ی راه حل برای مشکلات اجتماعی موجود

چنان که ذکر شد، یکی از تلاش هایی که می توان برای روزآمدسازی آموزه های قرآن صورت داد‌، پرداختن به تحقیقات کاربردی است. تردیدی نیست که اگر از طریق انجام تحقیقات کاربردی، برای مشکلات اخلاقی و فرهنگیِ جامعه‌، راه‌حل‌های مناسب و عملی فراهم نشود‌، به طور طبیعی خلأ‌هایی در برنامه ریزی‌، قانون گذاری و عمل بر اساس آموزه‌های قرآن پدید خواهد آمد.

 

3‌. تحقیقاتِ قرآنیِ مبتنی بر پیش فرض‌های نادرست

پیش‌فرض‌های نادرست اعم کهن یا جدید می تواند، نتایج نادرستی را به دنبال داشته باشد و از رهگذر آن چیزهای به قرآن نسبت داده شود که نه تنها برای قرآن شأن و فضیلتی را فراهم نمی سازد؛ بلکه موجب شود، قرآن در نظر نکته سنجان و باریک بینان خرافه و خالی از حقیقت جلوه کند و دانشمندان اسلامی در نزد آنان کسانی تلقی شوند که از روی تعصّب سعی در توجیه و تقدیس چیزهایی دارند که هیچ واقعیتی ندارد.

 

ما برای مقابله با این تهدید نیاز داریم نسبت باورهای گذشته در زمینه ی قرآن تجدید نظر کنیم و تنها مواردی را تلقّی به قبول کنیم که بدیهی یا منتهی به بدیهی باشند. ما باید قبل از آن که دیگران باورهای ما را نقد کنند و ما را در موضعی انفعالی قرار دهند، خود مجال و بستر لازم را برای نقد باورهای خود فراهم کنیم. برقراری کرسی های نظریه پردازی و ایجاد بستر مناسب برای نقد و تضارب آراء می تواند به رفع این تهدید کمک کند.


مصاحبه با آقای بهمنی در زمینه سوابق علمی(2)ـ

مصاحبه ای که در اینجا ملاحظه می کنید، دومین قسمت گفتگویی است که میان نویسنده و حضرت حجت الاسلام آقای بهمنی مسئول محترم پژهش های نوآمد پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در حدود سال 1385 انجام شده است. اولین قسمت آن را در  «  اینجا » ببنید.

 ??‌: تحقیقات کدام‌یک از قرآن‌پژوهان موجود به تحقیقات شما نزدیک است؟ در کدام تحقیقات؟

 

 

دکتر جعفر نکونام: نظر به این که تبادل علمی و فرهنگی نه میان محققان داخل و نه میان محققان خارج صورت نمی‌گیرد، ما از این‌که چه کسانی با اندیشه‌های ما موافق یا مخالف‌اند، بی‌خبر هستیم‌.

البته این خلأیی است که باید به وسیله‌ی کسانی که دست‌اندر کار مدیریت تحقیقات هستند، برطرف شود و زمینه‌ی تبادل فرهنگی و علمی را میان محققان فراهم کنند‌. آگاهی ما از آثار و اندیشه‌های دیگران و نیز اطلاع آنان از نتیجه‌های تحقیقاتی ما تأثیر بسیار مطلوبی بر شکوفایی تحقیقات قرآنی خواهد داشت.

 

??‌: به نظر می‌رسد، با این پاسخ می‌خواهید مرکز فرهنگ و معارف قرآن را در این باره مسئول بشمارید؟!

 

دکتر جعفر نکونام: این انتظار به جایی از مرکز فرهنگ و معارف قرآن است. به ویژه از گروه پژوهش‌‌های نوآمد آن که به منظور پدید آوردن و دست‌یابی به نوآمدها در عرصه‌ی علوم و معارف قرآنی بنیان نهاده شده است. بسیار به جا است که این گروه زمینه‌ی تبادل و تضارب آراء را فراهم کند. به‌هر‌حال جای چنین چیزی در کشور ما خالی است‌ و به نظر می‌رسد، گروه شما با اطلاعات فراوانی که از رهگذر اجرای طرح «دانشنامه‌ی قرآن پژوهان ایران» به دست آورده و نیز با آگاهی‌هایی که در اجرای طرح «گفت‌و‌گوی علمی با قرآن پژوهان کشور» کسب کرده است، می‌تواند از عهده‌ی این مهم برآید.

 

??‌: اگر امکان و فرصت کافی داشتید، چه تحقیقی را درباره ی قرآن به انجام می‌رساندید؟

 

دکتر جعفر نکونام: معمولاً تحقیقات گذشته ی شخص سمت و سوی تحقیقات آینده ی او را نیز مشخص می کند. اینجانب همان تحقیقاتی را که شروع کرده ام، به یاری خدا ادامه خواهم دادکه این موارد از آن جمله است:

 

1. تحقیق بر روی «تاریخ‌گذاری کل قرآن کریم»

 کتابِ «درآمدی بر تاریخ ‌گذاری قرآن» ا به عنوان مدخل کار مهم‌تری که عبارت از «تاریخ‌گذاری کل قرآن کریم» است، فراهم شده است. اهتمام من بر این است که تاریخ‌گذاری را در مورد همه‌ی سوره های قرآن به را انجام رسانم.

نظر به این که تاریخ گذاری کل قرآن مستلزم به دست دادن تفسیر تاریخی از تمام قرآن است، حاصل کار تفسیری کامل از قرآن به ترتیب نزول، البته با مبانی و دستاوردهای کاملاً متفاوت از تفاسیر موجود خواهد بود.

 

2. پژوهش در باره‌ی «زبان قرآن»

تاکنون مقالات چندی را درباره ی عرفی و گفتاری بودن زبان قرآن نوشته ام. امید است، با ادامه ی تحقیق در این زمینه اثری را فراهم کنم.

 

3. تحقیق درباره ای «معناشناسی واژگان قرآن»

طی چند سالی در مقطع کارشناسی ارشد به تدریس مباحثی کلی و بنیادی درباره ی «معناشناسی مفردات قرآن» پرداخته ام و در این زمینه دو مقاله نیز عرضه کرده ام که یکی با عنوان «نگاه انتقادی به علل پیدایش الفاظ غریب در قرآن» و دیگری با عنوان«اشتراک لفظی در قرآن»به چاپ رسیده است. امید می رود، بتوانم حاصل تحقیقات خود را در این زمینه در اثری عرضه کنم.

بنیاد دیدگاه های اینجانب در زمینه ی مفردات قرآن همان نظریه ی عرفی بودن زبان قرآن است که پیش تر بیان شد.

 

3. تحقیق در زمینه ی «تاریخ علوم قرآن»

در باره‌ ی تاریخ علوم قرآن نیز طی چند نیمسال تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد تدریس داشته و مطالبی را تهیه کرده ‌ام‌. احتمال می رود، تحقیقات خود را در این زمینه ادامه و سامان دهم و حاصل آن را در اثری عرضه کنم.

 

4. تحقیق در باره‌ی «روش تحقیق در علوم قرآنی»

پیش‌تر کتابی در زمینه ی «روش تحقیق در علوم اسلامی » با نام «روش تحقیق کتابخانه ای با تأکید بر علوم اسلامی» نوشته‌ام و قصد دارم، به خواست خدا آن را به صورت تخصصی در باره‌ی علوم قرآنی نیز تدارک ببینیم.

 

5. پژوهش در باره‌ی «باطن قرآن»

به نظر می‌رسد، دیدگاه‌هایی که تاکنون درباره‌ی باطن قرآن مطرح شده، چندان روشن و منقّح و متقن نیست. در این زمینه تاکنون سه مقاله با عنوان های «تحلیل ظاهر و باطن قرآن»، «روش تفسیر ظاهر قرآن» و «روش تفسیر باطن قرآن» به چاپ رسانده ام. امیدوارم، آنها را تکمیل و تنقیح نموده، در اثری عرضه نمایم.

 

??‌: برای اتقان و استحکام بیش‌تر تحقیقات قرآنی، و توجه به اهداف ضروری در پژوهش‌های قرآنی چه توصیه‌هایی دارید؟

 

دکتر جعفر نکونام: به نظر می‌رسد، برای این‌که ما تحقیق‌های متقنی داشته باشیم، باید چند نکته مورد را عنایت قرار بگیرد‌ که عبارت‌اند از:

 

1. توجه و تسلط کافی بر «روش تحقیق»

تصور می کنم، در تحقیقاتی که تاکنون انجام شده و یا در حال انجام است، به این‌ مهم که باید در هر موضوع پژوهشی از روشِ تحقیق مناسب آن موضوع بهره گرفته شود، توجه و اهتمام کافی نمی شود. بسا، برخی در موضوع‌های تاریخی، روش تحقیق میدانی را پیش گرفته‌اند. به عنوان نمونه مهندس بازرگان در موضوع تاریخ گذاری قرآن که موضوعی تاریخی است، به «روش آماری» تحقیق کرده است‌ که بیش تر با تحقیقات میدانی مناسبت دارد. به نظر من چنین روشی حاصلی جز تذوّق و تکلّف و خیال بافی ندارد و نمی‌تواند در بردارنده‌ی نتیجه‌ی علمی و ارزشمندی باشد‌.

به عکس برخی برای موضوعات اجتماعی روش تحقیق کتابخانه ای را معمول می کنند. این نیز حاصلی جز خیال بافی و کلی گویی ندارد.‌

 

2. مشخص و منقّح کردن پیش‌فرض‌ها و مبانی نظری پیش از انجام پژوهش

نکته‌ی دیگری که برای تحقیق متقن و محکم باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که باید در هر پژوهشی قبل از پرداختن به آن، پیش فرض‌ها و مبانی نظری خود را به وضوح مشخص و منقّح کنیم‌.

عدم اهتمام به این مهم سبب می‌شود، به نتیجه‌های متعارضی برسیم. به طور مثال کسی مانند جلال الدین فارسی از سویی روایت‌های «ترتیب نزول سور» را قابل اعتماد تلقی می کند و از سوی دیگر به روایت‌های اسباب نزول نیز بسیار اهمیت می‌دهد‌. در حالی‌که به طور قطع، در بسیاری موارد این دو دسته روایات با یکدیگر متعارض هستند و در نتیجه محقق را به نتایج متعارضی می کشاند. به همین رو نامبرده به دلیل این که مبنای مشخصی را در زمینه ی ترجیح یک دسته از روایات مذکور اختیار نکرده است، در آثار خود در زمینه ی سیره پیامبر اسلام(ص) به نتایج متناقضی گرفتار شده است.

 

3. اهتمام به تحقیق‌های تطبیقی، مقایسه‌ای و بین‌رشته‌ای ‌

می اندیشم، اهتمام قرآن پژوهان به تحقیقات تطبیقی ژرفابخشی و گسترش کمی و کیفی تحقیقات قرآنی را در پی خواهد داشت. بررسی های تطبیقی و مقایسه ای و میان رشته ای از سویی چشم‌اندازهای گوناگون را در برابر محقق قرار می دهد و او را موفق می سازد که موضوع تحقیق را از زوایای گوناگون بنگرد و به نتایج نویی دست یابد و از سوی دیگر به او امکان می دهد که در باره‌ی موضوع دیدگاه‌های مختلف را مورد توجه و مقایسه قرار دهد و بهتر و آسان تر دیدگاه صحیح را از سقیم تمییز بدهد و به این ترتیب بر اتقان و استحکام پژوهش خود بیافزاید.

پنهان نیست که بسیاری از موضوعات در علوم مختلف مورد بحث قرار می‌گیرند‌. به طور مثال، موضوعِ آرامش هم در آیه‌های قرآن و هم در روان‌شناسی مورد کاوش و بررسی قرار می گیرد؛ از این رو مباحث آن دو علم درباره ی آرامش قابل تطبیق و مقایسه‌اند و با بررسی تطبیقی و مقایسه ای آنها می توان به دست‌آوردهای نوی دست یافت.

 

4. انجام تحقیقات میدانی وکاربردی

نکته ی دیگری که به منظور گسترش و ژرف سازی تحقیقات قرآنی باید مورد توجه قرار گیرد، «انجام تحقیقات میدانی وکاربردی» در موضوعات اجتماعی و فرهنگی است.

متأسفانه به طور معمول تحقیقات ما در زمینه ی این موضوعات جنبه‌ی کلی و آسمانی دارد و به نیازها و مقتضیات عینی و مورد نیاز جامعه،‌معطوف نیست. باید دانست ما برای این که نتایج تحقیقات و تحلیل هایمان در زمینه ی موضوعات اجتماعی خیال بافانه و کلی و غیرقابل اجرا نباشد، ناگزیریم در ناحیه ی تبیین موضوع و آشکار ساختن جوانب آن به تحقیقات میدانی رو بیاوریم‌.

به طور مثال اگر بخواهیم در باره‌ی «عامل‌های انحراف جوانان» بحث کنیم، باید ابتدا تحقیق خود را از طریق پرسش‌نامه‌، مصاحبه و مانند آن بر روی موارد عینی و اجتماعی انجام دهیم، تا بتوانیم انواع انحراف‌های جوانان و انگیزه ها و عامل‌های متعدد آن را به دقت و به طور عینی شناسایی کنیم. پس از آن بکوشیم با مطالعه ی کتابخانه ای و با تکیه بر آیات و روایات به ارایه ی راه حل به منظور اصلاح آن انحراف های جوانان بپردازیم.

 

??‌: برای دست یابی به موضوع‌های جدید و نو چه روشی به کار می‌برید و چگونه عمل می‌کنید.

 

دکتر جعفر نکونام: به نظر می‌رسد، به طور اساسی، تحقیق دو پایه دارد‌ که عبارت‌اند از: تتبّع و تدبّر، نوآوری ها چه در ناحیه ی موضوعات و چه در ناحیه ی نتایج بر همین دو پایه استوار می شود.

 

1‌. تتبع

 تتبع، اقوال و اندیشه‌های مختلف را نگریستن و به تعارض ها و اختلاف‌های آن‌ها توجه کردن است؛ تا بتوانیم از سویی به اقوال و دیدگاه های گوناگون درباره یک مسئله آشنا بشویم و زمینه ی مساعدی برای کشف صحت و سقم آنها برای خود فراهم کنیم و از سوی دیگر به جوانب و زوایای مختلف یک مسئله آگاهی یابیم.

باید توجه داشت که موضوعات جدید از ذهن خالی نمی روید؛ بلکه در سرزمین تلاش های علمی گذشتگان سر برمی آورد. نیز از طریق مواجهه با تعارض ها و اختلاف نظرهاست که دیدگاه درست از میان دیدگاه های نادرست خودنمایی می کند.

کالیزه شدگی اطلاعاتی و در حصار دیدگاه های یکپارچه و رسمی قرار گرفتن مجالی برای دگراندیشی و نوآوری فراهم نمی سازد.

به علاوه ما تا ندانیم که تلاش های گذشتگان چه بوده است، چگونه می توانیم نوبودن اندیشه ای را بشناسیم و ادعا کنیم. معمولاً آنان که نظریاتی نو پرداخته اند، بر شاخ غول های دانش گذشتگان ایستاده اند.

 

2‌. تدبّر

تدبّر، چون و چرا کردن در باره‌ی موضوع تحقیق است. ما برای دست‌یابی به موضوع‌ها و اندیشه های نو ناگزیر از چون و چرا و تردید در اندیشه های رسمی و موجود هستیم، مگر آنچه برای ما بدیهی باشد یا به اندیشه های بدیهی بیانجامد. اگر ما نسبت به ‌اندیشه‌ها و آرای دیگران رویکردی مقلّدانه در پیش بگیریم، هیچ‌گاه سخن و موضوعِ نو نخواهیم داشت.

در بستر تحقیق نباید شهرت و شخصیت علمی افراد، بت و مانعِ نقد آرا و اندیشه های آنان شود. ما باید تابع دلیل و برهان باشیم و در باره‌ی همه‌ی نظریه ها و اندیشه های غیر بدیهی چون و چرا کنیم و تا نظریه و اندیشه ای با برهان و دلیل برای ما اثبات نشود، آن را نپذیریم.

 

??‌: شما برای دست یابی به مسایل نو به دو عنصر اساسیِ « تتبع » و « تدبر » اشاره فرمودید‌.

هدف این پرسش آموزشی است و قصد داریم، فرایند ذهنی و رفتاری شما را در موقع عنوان‌یابی که یکی از مشکلات دانش‌جویان و پژوهش‌گران است تحلیل و گزارش شود. به طور مثال وقتی تتبع را آغاز می‌کنید‌، در فرایند تتبع به طور دقیق به چه اموری خواهید پرداخت‌؟ آیا ابتدا به کتابخانه می‌روید؟ یا به مطبوعات مراجعه می‌کنید؟ شبکه‌های جهانی را مورد بررسی قرار می‌دهید ؟ یا ابتدا در باره‌ی مطالب مورد نظر از متخصصان و هم‌ترازهای خود، پرسش می‌کنید؟ چه عملیاتی انجام می‌دهید تا « تتبّع » و « تدبُّر» مورد نظر شما شکل می‌گیرد ؟ چه به صورت عادی و ارتکازی و چه به صورت برنامه‌ریزی شده و از پیش تعیین شده.

 

دکتر جعفر نکونام: پرسش های علمی و موضوعات نو در هر دانشی زمانی به چنگ می آید که ما به آن دانش اشرافِ علمی پیدا کنیم. ما وقتی به دانشی اشراف علمی پیدا کردیم و به مرز آن دانش رسیدیم، خلأها و پرسش‌های علمی و موضوعات نو چهره می نمایانند‌. باید توجه داشت که پرسش‌ها دو نوع‌اند‌:

• پرسش‌هایی که منشأ آن جهل است و می توان از آنها به پرسش های عوامانه و سطحی تعبیر کرد.

• پرسش‌هایی که منشأ آن علم‌ است و می توان آنها را پرسش های عالمانه و علمی نامبردار کرد.

گاهی ممکن است پرسش از روی جهل و بدون تتبع و مطالعه باشد. در این حالت انسان هرآن‌چه را که نمی‌داند، مورد پرسش قرار می دهد‌ که بی تردید پرداختن به این نوع پرسش‌ها با نوآوری همراه نخواهد بود و آن‌چه گذشتگان فراهم کرده‌اند، برای پاسخ دهی به این پرسش ها کافی است.

به طور معمول پرسشی علمی و عالمانه و همراه نوآوری و گسترش مرزهای دانش است که از مطالعه ی پیشینه‌ی علمی یک موضوع سرچشمه گیرد. این‌گونه پرسش‌ها در شرایطی شکل می‌گیرد که ما در باره‌ی موضوع مورد نظر، آخرین اطلاعات را جمع آوری کرده و همه‌ی اقوال مربوط را مورد بررسی قرار داده باشیم‌.

باید توجه داشت که آنچه در فرم های طرح تحقیق «سئوال» خوانده می شود، مراد همین سئوالی است که ما از آن به پرسش علمی و عالمانه تعبیر کردیم.

متأسفانه کسانی که متولی تصویب و راهنمایی پایان نامه و رساله های دوره های تحصیلات تکمیلی هستند، به تفاوت این دو نوع پرسش بی توجه هستند؛ از این رو اغلب همان سئوالات عوامانه را تأیید و تصویب می کنند. سئوالاتی که پاسخ های روشن و مشخصی از دیرباز پیدا کرده است و پرداختن به آنها جز اتلاف سرمایه های مادی و معنوی هیچ ثمری ندارد.

بنابراین چه برای به دست آوردن موضوعات و پرسش های نو و چه به منظور به دست دادن پاسخ های منقّح و متقن به آن پرسش ها لازم است، به هر منبعی که احتمال می دهیم، اطلاعاتی در زمینه ی تحقیق ما دارد، اعم از افراد صاحب نظر یا منابع کتابخانه ای یا نمونه های عینی و یا اطلاعات الکترونیکی و رایانه ای مراجعه کنیم.

پنهان نیست که در حال حاضر چندان شرایط مساعدی برای مباحثات علمی میان متخصصان و صاحب نظران وجود ندارد و یا متخصصان اسمی چندان برای خود مشغولیات غیر علمی فراهم ساخته اند که اساساً فرصت مطالعات و تحقیقات جدّی ندارند؛ به همین رو اینجانب موضوعات و نظریات نوی خود را از رهگذر مطالعه ی آثار علمی دیگران و تدبّر در آنها به چنگ می آورم.

 

??‌: برای این‌که مراکز تحقیقاتی به موضوع‌ها و مسایل نو قرآنی دست پیدا کنند، چه راه‌هایی را پیش‌نهاد می‌فرمایید؟

دکتر جعفر نکونام: علاوه بر عناصر « تتبع » و « تدبّر » که در پاسخ به پرسش قبل بر آن تأکید شد، می‌توان از راه‌های مختلف موضوع‌های نو را در مراکز تحقیقاتی جستجو کرد که عبارت‌اند از:

 

1. اطلاع رسانی آسان و گسترده و متنوع به محققان از طریق توسعه‌ی منابع کتابخانه ای و رایانه ای

 هیچ‌گاه اطلاعات و اندیشه های یک‌دست موضوع ها و دیدگاه های نو به ارمغان نخواهد آورد‌. تنها طرح اطلاعات و اندیشه‌های متنوع و متعارض و به چالش کشیدن آنها می‌تواند موضوعات و تحقیقات نو را رقم بزند. اطلاع رسانی آسان و گسترده می تواند به این مهم کمک کند.

 

2. گسترش نشر مجله‌های علمی

توسعه ی نشریاتی که از درجه ی علمی مورد پذیرش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برخوردارند، در زمینه ی علوم قرآن مجال مناسبی برای عرضه اندیشه های نو فراهم می سازد. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها که ناگزیر از چاپ مقاله در هر سال در چنین نشریاتی هستند، آسان تر به عرضه ی تحقیقات جدید خود اقدام می کنند.

 

3. ترجمه‌ی منابع و آثار خارجی به زبان فارسی

نظر به این که اغلب قرآن پژوهان چندان به زبان های خارجی تسلط ندارند که خود به طور مستقیم بتوانند، از آنها استفاده کنند، ترجمه ی تحقیقات و آثاری که به زبان های خارجی نوشته شده است، برای آشنایایی آنان به اندیشه های خارجی ها به ویژه خاورشناسان ضروری می نماید.

 

4. حمایت از مطالعات و تحقیقات تطبیقی و بین رشته‌ای

چنان‌که پیش‌تر گفته شد، اگر پیوسته از منظر و چشم انداز واحدی به موضوع‌های علمی نگریسته شود‌، هیچ‌گاه نکته‌های جدیدی به چنگ نخواهد آمد. از منظرها و زوایای مختلف به موضوع نگریستن اطلاعات گسترده و متنوعی را در اختیار می نهد؛ از این رو ضروری می نماید، اقبال به تحقیقات مقایسه ای و میان رشته ای مورد توجه قرآن پژوهان و متولیان پژوهش های قرآنی قرار گیرد.

 

5. ایجاد موقعیت‌ها و فرصت‌های مناسب برای تضارب آراء

نقد آثار در مقاله‌ها ومجلات،‌ برگزاری همایش‌های علمی همراه با کمیته‌های تخصصی با شرکت محققان و متخصصان مربوط و ایجاد کرسی های نظریه پردازی، زمینه‌ی بسیار مناسبی را برای بحث، تضارب آراء‌ و تولّد موضوعات و اندیشه های نو فراهم می‌کند.

هرگاه که متولیان پژوهش های قرآنی به نظریه پردازان مجال عرضه ی اندیشه دادند و آنان را تشویق کردند، انتظار خواهد رفت که نوپردازی و دگر اندیشی و ظهور موضوعات و نظریات نو رونق بگیرد؛ اما اگر آنان مطرود و منزوی شدند، از قرآن پژوهان جز شرح اندیشه ها و دیدگاه های رسمی و مشهور نمی توان داشت.

 

6. مردم سالاری در مدیریت پژوهش های قرآنی

پژوهش و نواندیشی و نوآوری با اطاعت بی چون و چرا از دستورها و تصمیم گیری های مافوق سنخیت ندارد. چنین وضعیتی اندیشه ها را نابود می کند و توجیه گری را به جای تبیین گری می نشاند.

باید پژوهش های قرآنی از قاعده به رأس و با حضور صاحبان اندیشه و زیر مجموعه در تصمیم گیری ها مدیریت شود.

مایه ی تأسف است، در حالی مردم عادی در اداره ی امور عادی و شهروندی دخالت می کنند و از حق انتخاب مدیران خود برخوردارند، نیروهای فرهیخته و صاحبان اندیشه از این حق محروم باشند و نتوانند مدیران خود را خود انتخاب کنند.

طبیعتاً وقتی قرآن پژوهان خود نتوانند مدیران خود را برگزینند، حقی نیز پیدا نمی کنند که از مدیران برنامه بخواهند و عملکرد آنان را به نقد بکشند و از این رهگذر به بهینه سازی وضعیت پژوهش های قرآنی کمک کنند.

 

7. توجه به نیازها و مقتضیات فرهنگی زمان

به منظور روزآمد و کارآمدساختن آموزه های قرآنی ضروری است، تحقیقات ناظر به نیازها و مقتضیات عینی فرهنگی و اجتماعی معاصر باشد.

موضوع‌هایی مانند آزادی‌، خودی و غیر خودی‌، هجمه‌ی فرهنگی‌، جامعه مدنی از جمله موضوعات عینی فرهنگی به شمار می روند‌.

چنان که بیان شد، تحقیقاتی که چنین رویکردی داشته باشند، تحقیقات کاربردی نامیده می شود و برای بررسی موضوعات این نوع از تحقیقات لزوماً باید به روش میدانی تحقیق کرد؛ یعنی از شیوه هایی مانند مشاهده، مصاحبه، پرسش نامه و نظایر آن در بررسی موضوعات و جزئیات آنها بهره برد.

کاستی بزرگی که در تحقیقات قرآنی در زمینه ی فرهنگی و اجتماعی به چشم می خورد، عدم اقبال به تحقیقات میدانی در ناحیه ی تبیین موضوعات چنین تحقیقاتی است. در چنین تحقیقاتی در حصار کتابخانه مطالعه کردن و انگشت توهّم در دهان مکیدن نتایج کاربردی و متناسب با نیازهای عینی فرهنگی در پی نخواهد داشت.


مصاحبه با آقای بهمنی در زمینه سوابق علمی(1)ـ

مصاحبه ای که در اینجا ملاحظه می کنید، اولین قسمت گفتگویی است که میان نویسنده و حضرت حجت الاسلام آقای بهمنی مسئول محترم پژهش های نوآمد پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در حدود سال 1385 انجام شده ??: تحقیقات قرآنی خود را برشمارید و بفرمایید هر یک از آنها براساس چه ضرورتی شکل گرفته و کدام یک از آن‌ها ر ا نو و بی سابقه می‌دانید؟

 

??: تحقیقات قرآنی خود را برشمارید و بفرمایید هر یک از آنها براساس چه ضرورتی شکل گرفته و کدام یک از آن‌ها ر ا نو و بی سابقه می‌دانید؟

 

آقای دکتر جعفر نکونام: آثار قرآنی این‌جانب از دو بخش تشکیل می‌شود‌: بخش نخست کتاب ها و مقاله‌هایی است که به چاپ رسیده‌اند و بخش دوم آثاری است که نشر نیافته‌اند‌.

از میان کتاب‌هایی که منتشر شده، دو کتاب قابل ذکر است که عبارت‌اند از:

1. کتاب «پژوهشی در مصحف امام علی علیه السلام»

2. کتاب «درآمدی بر تاریخ ‌گذاری قرآن»

مهم ترین نکته‌ی نوآمد در کتاب «پژوهشی در مصحف امام علی علیه السلام» این است که با مؤیّدها و شاهدهای متعدد، ثابت کرده ایم، ترتیب مصحف آن حضرت موافق نزول است و آن به اشاره رسول خدا(ص) صورت پذیرفته است. به موجب آن ترتیب مصحف موجود توقیفی و مورد تأیید رسول خدا(ص) دانسته نمی شود.

درکتاب «در آمدی بر تاریخ ‌گذاری قرآن» که به واقع ادامه‌ی اثر «پژوهشی در باره‌ی مصحف امام علی علیه السلام » تلقی می‌شود، دیدگاه‌های نو و متعددی مطرح شده که پاره ای از آنها در فصل «مبانی تاریخ گذاری قرآن» آمده است‌.

یکی از آنها «عرفی بودن زبان قرآن» است؛ یعنی قرآن به زبان عرف عام عرب حجاز عصر رسول خدا (ص) نازل شده است ولذا باید در تفسیر و تاریخ گذاری قرآن به قواعد حاکم بر چنین زبانی توجه داشت. از جمله ی قواعد آن لزوم تام بودن معنای هر واحد نزول و نیز صلاحیت لفظ آغاز هر واحد نزول برای ابتدای کلام است. بر اساس آن آیاتی که مفید معنای تامی نیستند یا لفظ آغاز آنها صالح برای ابتدای کلام نیست، نمی توانند نزول مستقل داشته باشند.

یکی دیگر از آن مبانی «گفتاری بودن زبان قرآن» است. گفتاری بودن زبان قرآن به این معناست که سوره‌های قرآن به منزله‌ی خطبه های یک خطیب خردمند و سخنور است که به تناسب شرایط تاریخی خاص خود ایراد شده اند. از رهگذر چنین دیدگاهی بسیاری از مشکلات قرآن را می‌‌توانیم حل کنیم که آن از جمله آیه‌های معترضه‌ای است که هیچ‌گونه ارتباطی با آیه‌قبل و بعد خود ندارند.

همچنین از هم گسیختگی ظاهریی که در بسیاری از سوره‌های قرآن به چشم می‌خورد، بر اساس این دیدگاه توجیه مناسبی پیدا می کند. به موجب این دیدگاه آیات سوره ها بیش از آن که تناسب سیاقی یعنی تناسب صدر و ذیل داشته باشند، تناسب موقعیتی یعنی تناسب با شرایط تاریخی خاص خود دارند. آیات سوره ها ممکن است از هم گسیخته باشند، اما از شرایط تاریخی خاص خود گسیخته نیستند؛ بنابراین رشته ی پیوند آیات سوره ها را نباید در سیاق یعنی صدر و ذیل جستجو کرد؛ بلکه باید در شرایط تاریخی زمان و مکان نزول آن جستجو نمود.

یکی دیگر از مبانی «انصراف الفاظ عام و مطلق قرآن به موارد عصر نزول» است. درست برخلاف آنچه در مباحث الفاظ اصول فقه مطرح شده است _ که در الفاظ عام اصل بر عموم و در الفاظ مطلق اصل بر اطلاق است، مگر این که قرینه ای بر خلاف آن وجود داشته باشد _ ما بر این باوریم که واقعیـت امر بر عکس است؛ یعنی اصل بر این است که الفاظ عام و مطلق قرآن عموم و اطلق ندارد، بلکه به موارد عصر و مصر نزول قرآن اختصاص و انصراف دارد، مگر این که قرینه ای بر خلاف آن همراه یا قبل از نزول آن الفاظ موجود باشد. جهت آن این است که زبان قرآن عرفی _ گفتاری است و در زبان عرفی _ گفتاری الفاظ عام و مطلق عموم و اطلاق ندارد، بلکه به موارد زمان و مکان تکلّم انصراف و اختصاص دارد.

برای مثال وقتی گفته می شود، ای کافران شما بر دین خود، من بر دین خود(لکم دینکم و لی دین) یا گفته می شود، چه کافران را بیم دهی یا بیم ندهی، یکسان است(إن الذین کفروا سواء علیهم ء أنذرتهم ألم تنذرهم لایؤمنون)، واژه ی «کافرون» همه ی کافران را در هر عصر و مصر دربرنمی گیرد، بلکه کافرانی را دربرمی گیرد که در عصر و مصر رسول خدا(ص) قرار داشتند؛ آن هم نه همه ی آن کافران، بلکه کافرانی که آیات مورد اشاره به آنان نظارت دارد که عبارت از سران مشرک قریش بودند. چرا که اگر همه ی کافران در هر عصر و مصر مراد بودند، اساساً ارسال رسل و انزال کتب از سوی خداوند عبث می نمود؛ علاوه بر این که واقعیات تاریخی موارد نقض مضامین آیات مذکور خواهد بود؛ چون هم پیامبر اسلام(ص) در دین کافران دخالت کرده و هم انذار آن حضرت در کافران مؤثر بوده است و از رهگذر آن بسیاری از کافران اسلام آورده اند.

برخی این گونه آیات را استثنائی تلقی کرده و گزاره های آنها را از قبیل گزاره های خارجی برشمرده و همه ی تعابیر قرآن را این گونه ندانسته اند؛ اما به نظر ما قریب به اتفاق تعابیر قرآن همین گونه یعنی از قبیل گزاره های خارجی است و به موارد عصر و مصر رسول خدا نظارت و انصراف دارد.

البته ناگفته نماند که اختصاص تعابیر قرآنی به مخاطبانش در عصر و مصر نزول قرآن با عمومیت و اطلاق ملاکات و بواطن آیات قرآن منافاتی ندارد. مراد آیات قرآن همان موارد و مصادیق عصر و مصر نزول قرآن است؛ اما به موارد و مصادیق مشابه در اعصار و امصار دیگر هم قابل تعمیم و تسرّی است و می توان با نظر به ملاکات و احکام و معارف کلی ورای آیات به موارد و مصادیق مشابه تعمیم و تسری داد.

 

??‌: آقای دکتر، ضرورت شکل‌گیری تحقیقات خود و نوآمدهایِ نو آنها را بیان فرمایید.

 

دکتر نکونام‌: ضرورت تحقیق در باره‌ی «ترتیب نزول قرآن» از آنجاست که اگر بخواهیم قرآن را در بستر تاریخی و بدون تفسیر به رأی بفهمیم، لازم است قرآن را به همان ترتیبی که طی 23 سال بر پیامبر صلی الله علیه و آلی و سلم نازل شده، مطالعه کنیم‌.

بنابر همین ضرورت بود که مصحف امام علیعلیه السلام به عنوان مصحفی که به «ترتیب نزول» تدوین گردیده است، مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفت و حاصل این مطالعه و تحقیق به صورت اثری به نام «پژوهشی در مصحف امام علی(ع)» درآمد. ما در این اثر بیش تر موافق نزول بودن آن مصحف را مورد بررسی قرار داده ایم و در این زمینه به سئوالات گوناگون پاسخ گفته ایم. پس از آن پیشینه، مبانی، منابع و دشواری های تاریخ گذاری قرآن بررسی شد و از رهگذر آن اثر «درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن» فراهم گردید. غرض از تألیف این اثر این بودکه مدخلی برای تفسیر تاریخی قرآن باشد و در پی آن یکایک سوره های قرآن در همان بستر تاریخی اش که نازل شده، مورد مطالعه قرار بگیرد و به همان مقاصد اصیل و اولیه ای که مخاطبان اصلی قرآن درک می کردند، دست پیدا کنیم.

 

??‌: به نظر می رسد، نتیجه‌ی تحقیق شما این است که‌ مطالعه ی «ترتیب نزول قرآن» به تفسیر واقعی قرآن می انجامد‌؛ ولی پرسش ما این است که پیش از این که این تحقیق را شروع کنید و دو اثر یاد شده را بنویسید و به عبارت دیگر پیش از آن که به چنان نتیجه‌ی برسید، چه مسئله‌ای به نظرتان رسید و چه ضرورتی احساس کردید که به این پژوهش‌ خاص اقبال کردید؟

 

آقای دکتر جعفر نکونام: جهت عمده‌ای که سبب شد به این تحقیق اقبال کنم، این بود که می‌دیدم، تعداد قابل توجهی روایت‌ در باره‌ی «ترتیب نزول سوره های قرآن» که به چهارده تن از صحابه و تابعان از جمله امام علی(ع) و امام صادق(ع) می‌رسد، نقل شده است؛ ولی آن‌گونه که شایسته است‌، مورد توجه قرار نگرفته‌است‌: نه دانشمندان مسلمان آن‌گونه که بایست این روایات را مورد بررسی قرار داده‌اند و نه خاورشناسان. تمام آنان به طور بسیار سطحی آنها را قبول یا ردّکرده اند. خاورشناسان بیش تر با معیارهایی ذوقی و سلیقه‌ای به تاریخ‌‌گذاری قرآن پرداخته و مسلمانان نیز بیش تر به نقل روایات ترتیب نزول بسنده کرده‌اند‌.

ملاحظه ی این که روایاتی با تعدد طرق از فریقین نقل شود و مورد توجه قرار نگیرد، برای ما سئوال برانگیز بود‌. ما پس از بررسی این روایات‌به این نتیجه رسیدیم که به‌رغم آن‌چه در نگاه ظاهری و اولیه، متعارض و متناقض به نظر می رسند‌، همه‌ی آن‌ها ترتیب واحدی را عرضه می‌کنند.

نیز به این نتیجه دست یافتیم که جایگذاری آیات و سور بر خلاف نزول مورد تأیید و توقیف رسول خدا(ص) نبوده است؛ چون معنا نداشت، از سویی به امام علی(ص) دستور فرماید آیات و سور قرآن را به ترتیب نزول تألیف کند و از سوی دیگر به صحابه دستور دهد آیات و سور قرآن را برخلاف نزول تألیف نمایند؛ علاوه بر این که هیچ غرض عقلائی بر جایگذاری آیات و سور بر خلاف نزول نمی تواند، وجود داشته باشد. مهم ترین غرض متصوّر، چینش آیات و سوره های متحد الموضوع در کنار یکدیگر است؛ حال آن که چنین غرضی در مصحف موجود تحقق نیافته است: نه سوره های قریب المضمون در کنار هم قرار گرفته اند و نه آیات متحد الموضوع.

علاوه بر این قرآن کریم یک متن تاریخمند است و طی 23 سال حسب شرایط و مقتضیات مختلف نازل شده است و قطعاً چنین نزولی حکمتی داشته که است و حکمت آن در سوره ی فرقان ذکر شده است. طبق مفاد این آیه، سبب نزول تدریجی قرآن این بوده است که آیات قرآن متناسب با نیازهای فرهنگی مردم عصر نزول نازل شود و از این رهگذر قلب پیامبر اسلام(ص) نیز آرامش یابد. حال این ایراد جای طرح دارد که چرا حکیمانه بودن نزول تدریجی قرآن مورد توجّه تألیف کنندگان مصحف موجود و علما و مفسران قرار نگرفته است. چرا از این واقعیت غفلت کرده اند که در قرآن بهترین نظم و ترتیب میسور نظم و ترتیب موافق نزول است؛ چنان که بهترین نظم و چینش در هر متن تاریخمند نظم وچینش تاریخی است.

به هرحال در ادامه‌ی مطالعه بر روی موضوع «ترتیب نزول سور» ملاحظه شد، خاورشناسان نیز درصدد برآمده اند، «ترتیب نزول قرآن» را مورد مطالعه قرار دهند، ولی به عللی از «روایات ترتیب نزول سور» روی برگردانده اند و به معیار‌هایی رو آوردند که به طورعمده مبنایی جز ذوق و سلیقه نمی‌تواند داشته باشد‌.

به طور مثال خاورشناسان سجع و آهنگ آیه‌های قرآن را به عنوان معیار «ترتیب نزول» مورد توجه قرار دادند و این نظریه را مطرح کردند که سوره‌‌های برخوردار از سجع بیش‌تر در آغاز نازل شده و سوره‌‌هایی دارای سجع کم‌تر، بعد نازل شده‌اند‌. نیز مضمون آیه‌ها را مورد توجه قرار دادند و برای مثال آیه‌هایی را که در باره‌ی «بهشت» و «دوزخ» است، در طبقه ی اول و مربوط به دوره ی اول مدنی و آیه‌های «قصص انبیا» را در طبقه‌ و دوره ی بعدی قرار داده اند. همچنین آیه‌هایی را که در باره‌ی مدنیات و اجتماعیات است، مربوط به دوره مدنی تلقی کرده اند‌؛ در حالی‌که اینچنین ترتیبی بر هیچ دلیل عقلی یا نقلی معتبری مبتنی نیست؛ چرا که نه روایتی در این زمینه وارد شده است که خدا لزوماً آیه‌ها و سوره‌‌های قرآن را به این ترتیب نازل کرده و نه عقل چنین حکم می‌کند‌.

خلاء بزرگی که در تحقیقات مسلمانان و خاورشناسان در باره‌ی «تاریخ ‌گذاری قرآن» به چشم می‌خورد، این است که بر مبانی منقَّحی استوار نیستند. مسلمانان براساس باورهای قبلی خود به روایت‌های مربوط به تاریخ‌‌گذاری نگریسته‌اند و آنان در باره‌ی روایت‌های «ترتیب نزول سور»‌ و نیز اسباب نزول‌، مکی و مدنی‌، ناسخ و منسوخ، و سیره با نگرشی سنتی نگاه کرده‌اند و به طور طبیعی به تناقض‌های فراوانی دچار شده‌اند‌؛ زیرا این روایت‌ها با یکدیگر در ظاهر ناسازگاری دارند. برای مثال بسیاری از روایت‌های اسباب نزول با «روایات ترتیب نزول سور» معارضه دارند‌. در میان خود روایات اسباب نزول نیز اختلاف وجود دارد. این امر سبب شده است، عالمان مسلمان نتوانند به یک نظریه‌ی واحد و منقّحی درباره ی اسباب نزول یا مکی و مدنی آیات و سوره ها دست پیدا کنند.

خاورشناسان نیز بیش تر بر اساس ذوق و سلیقه‌ی خود عمل کرده اند و چندان به روایات آن‌چنان‌که شایسته است، توجه نکرده اند. آنان نیز به تناقض‌های فراوانی مبتلا شده‌اند‌.

ابتلاء به این تناقض‌ها از این رو است که آنان مبانی منقَّحی را اساس کار خود قرار نداده‌اند. سعی ما در این تحقیق بر آن بوده است که این خلأ را پر کنیم. به همین جهت یکی از فصول کتاب «درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن» به «مبانی تاریخ‌‌گذاری قرآن» اختصاص یافته است. این مبانی به طور عمده با نظریه‌ی مشهور مخالفت دارند.

برای نمونه، نظرما بر توقیفی بودن «ترتیب نزول قرآن» است؛ یعنی پیامبر صلی الله علیه و آلی و سلم «ترتیب نزول» را در چینش آیات و سور قرآن تأیید کردند؛ نه ترتیب مصحف موجود را. البته ناگفته نماند که به نظر ما ترتیب آیات در سوره ها در مصحف موجود موافق نزول است و به این ترتیب هیچ سوره‌ای در مصحف موجود نمی‌توانیم داشته باشیم که ممزوجی از آیه‌های مکی و مدنی باشد.آیه‌ها در هر سوره‌ همان‌گونه که نازل می‌شد، چیده شده‌اند.

 نیز هیچ سوره‌ای را نمی‌توانیم داشته باشیم که آیه‌های آن به زمان‌های متباعدالوقوعی تعلق داشته باشد‌. بر این اساس، برای نمونه آنچه در باره‌ی آیه ی «واتقوا یوما ترجعون فی الی الله...» نقل کرده اند، مبنی بر این که آن آخرین آیه ی نازله یا از آخرین آیات نازله است، نمی تواند درست باشد؛ چون این آیه در سوره ی بقره است و این سوره اولین سوره‌ای است که در مدینه نازل شده و بعد از آن سوره های بسیاری نازل گردیده است؛ به علاوه این آیه با «واوِ عطف» شروع شده است؛ حال آن که یک واحدِ نزول به منزله ی یک کلام مستقل است و لذا باید با لفظی آغاز شود که صالحِ برای ابتداء کلام باشد. هیچ خطیب عاقل و فصیح و بلیغی در میان مردمان عادی سخن خود را با «واوِ عطف»آغاز نمی‌کند، چه رسد به خدای تعالی که در رأس عقلاء قرار دارد و سخن او در اوج فصاحت و بلاغت است.

 

??‌: لطفا به مقاله‌ها نیز بپردازید‌.

 

دکتر جعفر نکونام: مقاله‌ها متعدد هستند که به نظر می‌رسد همه‌ی آن‌ها امکان طرح و عرضه را در این گفت‌و‌گو نیابند؛ لذا در اینجا به آن مقالاتی پرداخته می شود که حاوی نظریاتی بنیادی و پردامنه است.

 

1. مقاله‌ی «بررسی جدیدترین نظریه در زمینه‌ی ترتیب آیه‌ها»

در این مقاله ترتیب آیه‌ها درسوره‌ها موافق نزول است. علامه طباطبایی بر این نظر است که اگر در مصحف موجود آیاتی بر خلاف نزول یافت شود، باید آن را به صحابه نسبت دهیم‌.

 منتها دشوار بتوان آیاتی را در مصحف موجود یافت که برخلاف نزول جایگذاری شده باشند.

 

2. مقاله‌ی«زبان قرآن گفتاری یا نوشتاری»

در این مقاله نظریه‌ی «گفتاری بودن زبان قرآن» مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است. مراد از گفتاری بودن زبان قرآن این است که سوره های قرآن نظیر خطبه های نهج البلاغه است‌، نه مانند ابواب یک کتاب‌. این مقاله به وسیله‌ی قرآن پژوه ارجمند آقای سید محمد علی ایازی مورد نقد قرار گرفت‌. پاسخی نیز از این جانب در نقد مقاله‌ی نقدیه نوشته شد. خود نظریه از سوی برخی بزرگان از جمله آیت‌الله معرفت مورد استقبال قرار گرفت‌.

 

3. مقاله‌ی«عرفی بودن زبان قرآن»

در زمینة «عرفی بودن زبان قرآن» دو مقاله نوشته‌ام. در یک مقاله به طرح ادله و مبانی عرفی بودن زبان قرآن پرداخته‌ام و در مقاله‌ی دیگر به برخی از شبهات مربوط به این نظریه پاسخ گفته و شماری ازکارآیی‌های این نظریه را بیان کرده ام‌.

 

4. مقاله‌ی «زمان شناسی سوره ی حمد»

در این مقاله با مؤیداتی ثابت شده است که سوره‌ی حمد اولین سوره‌ی نازله به طور مطلق است و سوره‌ی علق به طور کامل بعد از آن نازل شده‌است‌.

 

5. مقاله ی «تفسیر سوره ی علق در بستر تاریخی»

در این مقاله ثابت شده است که منظور از «إقرأ» قرائت نماز است و این سوره هنگامی نازل شده بود که نماز به رسول خدا(ص) تعلیم داده شوده بود و او به همراه علی(ع) و فاطمه(ع) در کنار خانه ی کعبه نماز می گزاردند و مشرکان قریش به سرکردگی ابوجهل مانع از نمازگزاردن آن حضرت شده بودند. خدا در سوره ی علق ضمن دستور دادن به رسول خدا(ص) بر ادامه ی نمازگزاردن در کنار خانه ی کعبه به ابوجهل و انجمن او از سران مشرک قریش هشدار می دهد که اگر از منع کردن رسول خدا(ص) باز نایستند، آنها را عذاب خواهد کرد.

 

6. مقاله‌ی«روش تفسیر ظاهر قرآن»

در این مقاله مراد ما از ظاهر همان معنای معهودی است که عرب حجاز در عصر ومصر نزول قرآن از آیات قرآن درک می کردند و به این ترتیب مقصود از تفسیر ظاهر قرآن بیان همان معنای مورد توجه آن مردم است.

تلقی ما این است که همان معنا مراد خدواند را تشکیل می دهد؛ بنابراین به نظر ما هیچ تغایری میان مراد خدا از کلامش و متفاهم عرب حجاز عصر نزول قرآن وجود ندارد. روش کشف مراد خداوند در آیات قرآن این است که به تمام قراین همراه آیات اعم از قراین حالی و مقالی توجه شود.

متأسفانه از دیرباز در تفسیرها بیش تر به قراین لفظی توجه شده و چندان به قراین حالی آیات بذل توجه نگردیده است‌. چنان که آشکار است، مراد از قراین لفظی صدر و ذیل آیات و به عبارت دیگر سیاق آیات و نیز آیات متحد الموضوعی است که در مواضع دیگر قرآن وجود دارد. گاهی از سیاق به قراین لفظیِ متصل و از آیات متحد الموضوع به قراین لفظی منفصل تعبیر می‌شود. مقصود از قراین حالی یا مقامی معهوداتی است که مخاطبان قرآن نسبت به امور فراتر از الفاظ آیات داشتند، مانند‌: شأنِ متکلم‌، شخصیتِ مخاطب‌، شخصیتِ متکلم، جغرافیایِ نزول و زمانِ نزول. با این روش تفسیر بسیاری از آیه‌هایی که تفسیر آن‌ها دشوار به نظر می‌رسد، قابل فهم و تفسیرخواهند شد‌.

 

7. مقاله ی «روش تفسیر باطن قرآن»

در این مقاله سخن از این رفته است که باطن قرآن عبارت از مفاهیمی است که با معنای ظاهری و عرفی آیات قرآن ملازمه ی منطقی دارد و بنابراین روش تفسیر باطن قرآن اخذ ملازمات منطقی آیات قرآن اعم از ملازمات بیّن و غیر بیّن است.

به این ترتیب مفاهیمی که هیچ ملازمه ی منطقی با معنای ظاهری و عرفی آیات قرآن ندارد و از قبیل تداعی معنای شمرده می شود، قابل انتساب به آیات قرآن دانسته نمی شود.