دلایل روحانی بودن معاد
در کانون گفتمان قرآن از نویسنده خواسته شده است ک دلایل روحانی بودن معاد بیان شود که اینک برخی از آنها بیان می گردد.
[QUOTE=m2babaey;557]ضمن عرض سلام، در صورت امکان آیات قرآن و روایاتی که از آن روحانی بودن معاد و زندگی اخروی استفاده می شود ذکر فرمایید. سپاسگذار خواهم بود اگر مطالب و توضیحات خود را به زبان ساده بیان فرمایید. چرا که اکثر مخاطبان اصلی این کانون قشر جوان خواهند بود و نویسندگان بحثها باید با هنرمندی خاصی طوری بنویسند که دیگران با اطلاعات معمولی بتوانند استفاده کنند.
با تشکر از پیگیری فعال شما در بحثها[/QUOTE]
سلام علیکم
برخی از آیاتی که حاکی است، جهان آخرت مانند این دنیای جسمانی و مادی که ما با آن سر و کار داریم، نیست، به این قرار است:
1. وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ (آل عمران، آیه 133)؛ و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهشتى که پهنایش ]به قدر[ آسمانها و زمین است ]و[ براى پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید.
2. مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى(محمد، آیه 15)؛مَثَل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، ]چون باغى است که[ در آن نهرهایى است از آبى که ]رنگ و بو و طعمش[ برنگشته؛ و جوىهایى از شیرى که مزهاش دگرگون نشود؛ و رودهایى از بادهاى که براى نوشندگان لذتى است؛ و جویبارهایى از انگبین ناب.
3. یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعینٍ بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ (صافات، آیات 47-45)؛ با جامى از باده ناب پیرامونشان به گردش درمىآیند؛ ]بادهاى[ سخت سپید که نوشندگان را لذتى ]خاص[ مىدهد؛ نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى ]و فرسودگى[ مىافتند!
چنان که ملاحظه مىشود، خداوند در توصیف بهشت و نعمتهاى آن، ضمن آن که از معهودات استفاده کرده، قیودى را نیز با آنها ذکر کرده است که ذهن مخاطب به معهودات منصرف نشود.
خداى تعالى فرموده است: بهشت باغ(جنة) است؛ اما نه چون باغهاى معهود که پهناى محدودى دارند؛ بلکه پهناى آن نامحدود و به وسعت سراسر هستى است(عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ).
در بهشت آب(ماء) هست؛ اما نه مانند آبهاى معهود که رنگ و بو و مزهاش دگرگون مىشود؛ بلکه رنگ و بو و مزه آن هرگز دگرگون نمىشود(غَیْرِ آسِنٍ).
در بهشت شیر(لبن) وجود دارد؛ اما نه مثل شیر معهود که در ظروف محدودى جاى داده مىشود و مزهاش تغییر مىکند؛ بلکه همواره در جویبارهایى جارى است و مزهاش هم دگرگون نمىشود(أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ).
در بهشت باده(خمر، معین) هست؛ ولى نه مانند باده معهود که در ظروف محدودى جاى مىگیرد و عقل را تباه مىکند و مستى مىآورد؛ بلکه در جویبارهایى روان و رنگ آن سپید است و نه عقل را تباه مىکند و نه مستى مىآورد(أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ، بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ).
در بهشت عسل وجود دارد؛ منتها نه مثل عسل معهود که ناخالص است و محدود؛ بلکه خالص است و در جویبارهایى جریان دارد(أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى).
4. از سهل بن حنیف نقل است که روزى مردى عرب نزد پیامبرصلى الله علیه وآله آمد و گفت: اى رسول خدا، خداوند در قرآن از درختى آزاررساننده سخن گفته است. من نمىدانستم که در بهشت هم درختى است که صاحبش را آزار مىرساند. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: آن کدام درخت است؟ گفت: درخت سدر که داراى خار است. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: »فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ «(واقعه، آیه 28). خداوند خارهایش را مىکند(سیوطى؛ الدرالمنثور، ج6، ص222).
به نظر می رسد، همه آنچه گفته شده است، برای نزدیک به ذهن ساختن مخاطب است و گرنه حقایق جهان دیگر به درستی برای ما معلوم نیست. به این نکته توجه فرمایید که طی آیات و روایات گفته می شود که نعمت های بهشتی به صرف اراده نزد بهشتی حاضر می شود و هرگونه اشتها و تمایل او را تأمین می کند و طبیعتاً هیچ نقص و زیان و ناخالصی در آنها نیست. اگر چنین باشد، ما دیگر هیچ نیازی به جهازات و دستگاه های بدن خود برای هضم یا زدودن ناخالصی آنها نداریم. نه به قلب و ریه و کلیه نیاز داریم که ناخالصی ها و سموم را تصفیه کند و خون و هوا و آب نامناسب برای بدن را دفع کند و نه نیازی به دهان و دندان و معده و روده داریم که غذا را مناسب و مهیا برای مصرف بدن کند و خلاصه دیگر هیچ نیازی به بدن نداریم و وقتی نیازی به بدن نداشته باشیم، وجود مادی و جسمانی نخواهیم داشت.