سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

درآمدی بر معناشناسی قرآن

این کتاب از اینجانب در شانزده فصل و با 368 صفحه به اهتمام انتشارات دانشکده اصول دین قم نشر پیدا کرد. اینک برای آشنایی با محتوای کتاب مقدمه آن آورده می شود.

نمایش تصویر در وضیعت عادیامام صادق(ع) فرمود: «ما کان اللهُ عز و جل لِیخاطِبَ خلقَه بما لا یعلمون؛[1] خداوند را نسزد که با خلقش به گونه ­ای سخن بگوید که نفهمند»­.

اثر حاضر درآمدی بر معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن و حاوی مباحث بنیادی و نظری است که برای معناشناسی مفردات و ترکیبات قرآنی ضروری به نظر می­رسد.

مراد از مباحث بنیادین، مجموعه­ای از تعاریف و پیش­فرض­هایی است که می­تواند معناشناسی قرآن بر آنها مبتنی باشد. در علوم کهن از این نوع مباحث به «مبادی»­ تعبیر می‌کردند و آن را بر دو قسم می­دانستند: مبادی تصوری یا تعاریف، و مبادی تصدیقی یا اصول. در قسم تعاریف، مصطلحات توضیح داده می­شود و در قسم اصول، مجموعه­ای از گزاره­هایی که اساس مباحث بعدی را تشکیل می­دهند، بیان می­گردد.

معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در بر می­گیرد. اولاً، هم شامل بحث از معانی مفردات قرآن می­شود و هم معانی ترکیبات قرآن، چه ترکیبات اسنادی یا غیر اسنادی. ترکیبات غیر اسنادی، مثل ترکیبات وصفی و اضافی و حرفی. ثانیاً، هم عهده­دار کشف مراد الهی است و هم لوازم مراد الهی. ثالثاً، در آن، هم معانی تاریخی یعنی معنای اولیه و تطورات بعدی در دوره‌های جاهلی و قرآنی و بعد قرآنی بررسی می­شود که معناشناسی تاریخی نامبردار می­گردد و هم معانی توصیفی یعنی معنای مراد و معانی هاله­ای مفردات و ترکیبات قرآن در دوره نزول بررسی می­شود که معناشناسی توصیفی خوانده می­شود. مقصود از معانی هاله‌ای تمامی مفاهیمی است که مخاطبان قرآن درباره یک مفرد یا ترکیب داشته­اند. این مفاهیم با بررسی حوزه معناشناختی هریک از وجوه معانی یک واژه مشخص می­شود.

غرض اصلی از معناشناسی قرآن کشف مراد الهی است؛ به همین رو بیش­تر محتوای این اثر شامل مباحثی است که می­تواند در کشف مراد الهی نقش داشته باشد. منتها نظر به این که معانی آیات قرآن به اصل مراد الهی محدود نیست و کلام الهی نظیر هر کلام دیگری از لوازمی برخوردار است، درباره توسعه معنایی آیات قرآن نیز بحث شده و در آن، مرز معانی قابل انتساب به قرآن از معانی غیر قابل انتساب بازشناخته شده است.

در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود؛ اما نظر به این که کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمی­شود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت. سبب کافی نبودن معناشناسی مفردات در کشف مراد الهی این است که گاهی واحدهای معنایی، مفردات نیستند؛ بلکه ترکیبات­اند. گاهی مراد متکلم همان معنای افرادی واژگان است؛ اما گاهی معنای افرادی واژگان مراد نیست؛ بلکه معنای ترکیبی آنها مراد است؛ مانند مواردی که در آنها تعبیری تمثیلی به کار رفته است.

مباحث این اثر در شانزده فصل راجع به موضوعات ذیل درباره قرآن سامان یافته است: کلیات، فرهنگ، زبان، لهجه، اقتراض، وضع و اشتقاق، غرابت معنایی، اجمال معنایی، تشابه معنایی، چندمعنایی، هم­معنایی، پیوستگی معنایی، شمول معنایی، توسعه معنایی، معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی.

در فصل کلیات، مراد از معناشناسی قرآن و محدوده آن توضیح داده می­شود. معناشناسی قرآن در آن عبارت از مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ دانسته شده است. همین تعریف محدوده آن را نیز آشکار کرده است.

در فصل فرهنگ قرآن سخن از این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است. پیامبر اسلام(ص) بسیاری از سنت­های عربی را امضاء کرد و البته برخی از آنها را نیز نسخ نمود و بسیاری را هم تکمیل فرمود.

در فصل زبان قرآن از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد می­شود. مراد از این زبان همان زبانی است که سخنوران عرب در مراسم رسمی مانند موسم­های حج به آن ایراد سخن می­کردند.

در فصل لهجه قرآن سخن از این است که قرآن به هیچ یک از لهجه ­های عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمی­شود؛ اما نزدیک­ترین لهجه به قرآن لهجه قریش است.

در فصل اقتراض، واژگان دخیل در قرآن بررسی می­شود. بررسی­ها نشان می­دهد، بیش­ترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بین النهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است.

در فصل وضع و اشتقاق، درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث می­شود. البته معنای وضعی واژگان و چگونگی اشتقاق آنها در دست نیست، اما با احصای اشتقاقات و استعمالات هر واژه و تطبیق آنها بر فرایند زبان­آموزی کودکان به حدسیاتی می­توان دست یافت.

در فصل غرابت معنایی سخن از این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای مراد از آن را روشن می­سازد.

در فصل اجمال معنایی، از واژگانی بحث می­شود که حقایق شرعی می­نامند و در آن سخن از این است که این واژگان قبل از اسلام نیز در همین معانی شرعی سابقه استعمال داشته­اند.

فصل تشابه معنایی به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده و بیان می­گردد که در آیات قرآن، متشابه به معنای واژه­ای که معنای مراد از آن از سیاق آیات مشخص نبوده باشد، وجود ندارد؛ چرا که شرط فصاحت و بلاغت قرآن آن است که مراد الهی برای مخاطبانش آشکار باشد.

در فصل چندمعنایی بحث از این است که در قرآن به حکم فصاحتی که دارد، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفته اند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است.

در فصل هم­معنایی از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده است. مراد از ترادف، دو واژه­ای دانسته شده است که به جای یکدیگر به کار می­روند و مفید یک معنایند.

در فصل پیوستگی معنایی سخن از این است که باید رابط­های لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت.

در فصل شمول معنایی گفته می­شود، لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد.

در فصل توسعه معنایی سخن از این است که تنها لوازم منطقی آیات قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی و فلسفی و علمی و مانند آنها بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آیات مربوط ندارند، تفسیر به رأی به شمار می­روند.

در فصل معناشناسی تاریخی توضیح داده می­شود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است.

در فصل معناشناسی توصیفی از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان می­آید.

شایان ذکر است، نوع این مباحث در علومی چون زبان­شناسی یا فقه­اللغه، علوم بلاغت، اصول فقه و علوم قرآنی کمابیش وجود داشته است. تفاوت عمده­ای که مباحث این اثر با آنها دارد، از یک سو رویکرد انتقادی نسبت به مباحث کهن و از سوی دیگر بومی­سازی نسبت به مباحث جدید و متناسب­سازی آنها با معناشناسی قرآن است.

گفتنی است، روش ما در مراجعه به احادیث و اقوال تفسیری آن است که به مصداق روایات عرضه، نخست، آیات قرآن کریم به کمک قرائن دخیل در فهم، نظیر سیاق، زمان و مکان نزول، مخاطب و آیات مشابه معناشناسی می­شود؛ سپس به احادیث و اقوال تفسیری مراجعه می­گردد. چنانچه احادیث و اقوال در چارچوب معنای حاصله از آیات قرآن بگنجد، به آنها استناد می­شود؛ اما اگر مخالف آن معنا بود، ردّ یا توجیه می­گردد.

باید اعتراف کرد، مباحث این کتاب علیرغم بازبینی­های مکرر هنوز کمال خود را نیافته است. مع­الوصف نشر آن می­تواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.

لینک دانلود کتاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403ق؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی‏تا)، 42/300


روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی

این کتاب که ویرایش جدید آن در 1386 و در قطع وزیری در دانشگاه قم منتشر شده، به تعداد 553صفحه و شابک :1-14-8261-964-978 است و آن را از خود دانشگاه قم می توان تهیه کرد.

نمایش تصویر در وضیعت عادی

در مقدمه این کتاب چنین آمده است:

سپاس‌ خدای‌ را که‌ انسان‌ را آفرید و به‌ او آنچه‌ را نمی‌دانست‌، آموخت‌ و بیان‌ و نوشتن‌ با قلم‌ را به‌ او یاد داد.

روش‌ پژوهش‌ برای‌ آنان‌ که‌ هنوز به‌ آن‌ آشنا نشده‌اند، تیره‌ و تار است‌ و پرداختن‌ به‌ پژوهش‌ بدون‌ شناخت‌ روش‌ آن‌ چندان‌ با توفیق‌ همراه‌ نخواهد بود؛ از این‌ رو، امروزه‌ شناخت‌ روش‌ پژوهش‌ جایگاه‌ ارجمندی‌ پیداکرده‌است‌.

نویسنده‌ به‌ این‌ دلایل‌ به‌ تألیف‌ این‌ اثر در زمینه‌ روش‌ پژوهش‌ با تأکید بر علوم‌ اسلامی‌ اهتمام‌ ورزید که‌ مشاهده‌ می‌شد، از سویی‌ بیش‌تر کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ که‌ تاکنون‌ نوشته‌ شده‌، در زمینه تحقیقات‌ میدانی‌ و علوم‌ انسانی‌ است‌؛ ازاین‌رو مطالب‌ آنها بیش‌تر در همین‌ زمینه‌ است‌ و در آنها کم‌تر به‌ تحقیقات‌ کتابخانه‌ای‌ و اسلامی‌ پرداخته‌شده‌است‌. یکه‌تازی‌ این‌ آثار برای‌ برخی‌ این‌ تصور را به‌وجود آورده‌است‌ که‌ همه پژوهش‌ها باید در سبک‌ و قالب‌ تحقیقات‌ میدانی‌ به‌ انجام‌ برسد؛ برای‌ مثال‌ در برخی‌ از مراکز آموزش‌ عالی‌ از پژوهشگران‌ رشته‌های‌ علوم‌ قدیم‌ و از جمله‌ رشته‌های‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ خواسته‌ می‌شود، همان‌ فرم‌ طرح‌ تحقیق‌ میدانی‌ را برای‌ پیشنهاد موضوع‌ پژوهش‌ خود تکمیل‌ کنند و حتی‌ در آن‌ جامعه آماری‌، روش‌ نمونه‌گیری‌ و روش‌ آماری‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ اطلاعات‌ خود را مشخص‌ نمایند. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ تحقیقات‌ این‌ پژوهشگران‌ کتابخانه‌ای‌ است‌ و در آن‌ چندان‌ چنین‌ مقولاتی‌ مطرح‌ نیست‌. 

از سوی‌ دیگر بیش‌تر کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ موجود بر محور مسئله‌پژوهی‌ طراحی‌ شده‌است‌؛ از این‌ رو در فرم‌های‌ طرح‌ تحقیق‌، الزاماً از پژوهشگر خواسته‌ می‌شود که‌ سؤالات‌ و فرضیات‌ خود را بیان‌ کند؛ حال‌ آن‌ که‌ در تحقیقات‌ اسلامی‌ لزوماً سؤالات‌ و فرضیات‌ جای‌ طرح‌ ندارد، مثل‌ وقتی‌ که‌ نوع‌ پژوهش‌ آنان‌ متن‌پژوهی‌ است‌ و برای‌ نمونه‌ تصحیح‌ و تحقیق‌ یک‌ نسخه خطی‌ یا نقد و بررسی‌ یک‌ کتاب‌ را بر عهده‌ دارند.

از دیگر سو تقریباً در هیچ‌یک‌ از کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ برخی‌ از مباحثی‌ که‌ در این‌ اثر آمده‌، به‌ شکلی‌ منسجم‌ و متناسب‌ با تحقیقات‌ اسلامی‌ به‌ چشم‌ نمی‌خورد؛ نظیر: طراحی‌ تحقیق‌، شیوه بهره‌گیری‌ از رایانه‌، شیوه‌های‌ پردازش‌ اطلاعات‌، چگونگی‌ انشای‌ مطالب‌ و صفحه‌آرایی‌، چگونگی‌ برگزاری‌ سمینارها و دفاعیه‌ها.

نیز در هریک‌ از کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ موجود برخی‌ از اطلاعاتی‌ که‌ برای‌ پژوهشگران‌ کتابخانه‌ای‌ لازم‌ است‌، فراهم‌ نیامده‌است‌. برای‌ نمونه‌ بعضی‌ از کتاب‌ها به‌ کتاب‌شناسی‌ اختصاص‌ یافته‌اند و بعضی‌ دیگر ویژه شیوه بهره‌گیری‌ از کتابخانه‌اند و برخی‌ درباره شیوه نگارش‌اند و مباحثی‌ جز آنها را ندارند؛ اما در این‌ مجموعه‌ سعی‌ شده‌است‌، همه اطلاعات‌ مورد نیاز پژوهشگر گردآوری‌شود.

خلاهای‌ یادشده‌ در زمینه روش‌ تحقیق‌ در علوم‌ اسلامی‌ موجب‌ شد، ویرایش‌ اول‌ این‌ اثر که‌ با عنوان‌ «روش‌ تحقیق‌ کتابخانه‌ای‌ با تأکید بر علوم‌ اسلامی‌» منتشر شده‌ بود، پس‌ از انتشار مورد استقبال‌ بسیار قرار بگیرد تا آنجا که‌ به‌ چاپ‌ سوم‌ رسید. این‌ استقبال‌ نویسنده‌ را بر آن‌ داشت‌ که‌ به‌ تجدید نظر در مطالب‌ و ساختار آن‌ اهتمام‌ ورزد. تغییراتی‌ که‌ از رهگذر این‌ تجدید نظر به‌ هم‌ رسید، عبارت‌ از این‌ بود که‌ در مطالب‌ قبلی‌ ویرایش‌ کلی‌ و اساسی‌ صورت‌ گرفت‌ و بسیاری‌ از مباحث‌ افزوده‌ شد و حجم‌ آن‌ از حدود 200صفحه‌ به‌ متجاوز از 500 صفحه‌ بالغ‌ شد.

این‌ کتاب‌ در چاپ‌ اول‌ مشتمل‌ بر پنج‌ فصل‌ با عناوین‌ کلیات‌، طراحی‌ تحقیق‌، گردآوری‌ مطالب‌، اندیشه‌ورزی‌ بر روی‌ مطالب‌ و نگارش‌ مطالب‌ بود و در این‌ چاپ‌ به‌ اقتضای‌ فراگیری‌ کاربری‌ رایانه‌ و استفاده‌ از آن‌ در تحقیق‌ در فصل‌ دوم‌، بخشی‌ به‌ نام‌ «بهره‌گیری‌ از رایانه‌» افزوده‌ شد. نیز فصل‌ ششمی‌ با عنوان‌ «گزارش‌ پژوهش‌» در زمینه سمینارهای‌ شش‌ماهه‌ و پیش‌ دفاع‌ و جلسه دفاع‌ اضافه‌ شد. همین‌ طور به‌ منظور آن‌ که‌ همه انواع‌ روش‌های‌ تحقیق‌ در علوم‌ اسلامی‌ یادشده‌ باشد، از روش‌ تحقیق‌ میدانی‌ و آماری‌ نیز سخن‌ رفته‌است‌. این‌ تغییرات‌ و بازنگری‌های‌ کلی‌ که‌ در ویرایش‌ نخست‌ صورت‌ گرفته‌، به‌ کلی‌ آن‌ را به‌ اثر جدیدی‌ مبدّل‌ کرد و ایجاب‌ نمود که‌ عنوان‌ آن‌ نیز متناسب‌ با این‌ تغییرات‌ و بازنگری‌ها تغییر پیدا کند؛ به‌ همین‌ رو عنوان‌ «روش‌ تحقیق‌ با تأکید بر علوم‌ اسلامی‌» برای‌ آن‌ برگزیده‌ شد.

در اینجا در خصوص‌ این‌ ویرایش‌ چند نکته‌ درخور ذکر است‌:

1. در زمینه قواعد املا و نشانه‌گذاری‌، در چاپ‌ اول‌، کتاب‌ نگارش‌ و ویرایش‌ نوشته احمد سمیعی‌ مبنا قرار گرفته‌ و احیاناً موارد اختلافی‌ آن‌ با دیگر آثار در پاورقی‌ یاد شده‌بود. جهت‌ آن‌ این‌ بود که‌ شیوه آن‌ در میان‌ کتاب‌های‌ آموزش‌ و پرورش‌ و بسیاری‌ از مراکز انتشاراتی‌ مرسوم‌ شده‌ بود؛ اما در این‌ چاپ‌ سعی‌ شده‌ است‌، حتی‌ الامکان‌ شیوه فرهنگستان‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ ملاک‌ قرار گیرد، مگر در مواردی‌ که‌ دلیل‌ روشنی‌ برای‌ آن‌ ملاحظه‌ نمی‌شود؛ مثل‌ پیوسته‌نویسی‌ «ها»ی‌ جمع‌؛ چون‌ هیچ‌ فرقی‌ میان‌ آن‌ و «تر» و «ترین‌» که‌ نظر فرهنگستان‌ بر جدانویسی‌ آن‌ است‌، دیده‌ نمی‌شود. در این‌ اثر «ها»ی‌ جمع‌ نیز مانند «تر» و «ترین‌» جدا نوشته‌ شده‌ است‌. 

2. در ذکر مشخصات‌ آثار در پاورقی‌ها و کتاب‌نامه‌ سعی‌ شده‌ است‌، شیوه‌ای‌ که‌ در دانشگاه‌ها به‌ پیروی‌ از دانشگاه‌های‌ خارجی‌ معمول‌ شده‌است‌ و از آن‌ به‌ شیوه «شیکاگو» تعبیر می‌شود، رعایت‌ شود. 

3. در این‌ اثر مطالب‌ دیگر آثار به‌ جهت‌ یکپارچگی‌ و اختصار با دخل‌ و تصرف‌ و اضافات‌ و تلخیص‌ نقل‌ شده‌است‌؛ به‌ همین‌ رو داخل‌ گیومه‌ آورده‌ نشده‌است‌.

4. مطالبی‌ که‌ در این‌ اثر به‌ کتابی‌ ارجاع‌ داده‌ نشده‌، از نویسنده‌ و حاصل‌ تجارب‌ و تأملات‌ اوست‌. البته‌ سعی‌ شده‌ است‌، حتی‌ الامکان‌ از ذکر دیدگاه‌های‌ شخصی‌ خودداری‌ شود و یا اگر در مواردی‌ ذکر دیدگاه‌ شخصی‌ مناسب‌ می‌نموده‌ است‌، تلاش‌ شده‌ است‌، دیدگاه‌های‌ مشهور نیز بیان‌ شود.

در این‌ جا بجاست‌ از همه همکارانی‌ که‌ مرا به‌ نحوی‌ در تهیه‌ و تنقیح‌ این‌ اثر یاری‌ بخشیدند، سپاس‌گزاری‌ کنم‌؛ به‌ ویژه‌ از همکار فاضل‌ حجة الاسلام‌ و المسلمین‌ آقای‌ دکتر احمد عابدی‌ که‌ اثر را به‌ طور کامل‌ مطالعه‌ کردند و نکات‌ شکلی‌ و محتوایی‌ ارزشمندی‌ را در جهت‌ بهتر شدن‌ آن‌ یادآور شدند. نیز قرآن‌پژوه‌ برجسته‌ حجة الاسلام‌ و المسلمین‌ سید محمد علی‌ ایازی‌ که‌ این‌ اثر را مرور و اصلاحاتی‌ را پیشنهاد کردند. همین‌ طور همکار ارجمند آقای‌ دکتر ابراهیمی‌ که‌ مطالب‌ مربوط‌ به‌ روش‌ تحقیق‌ میدانی‌ را مطالعه‌ و یادداشتی‌ را در این‌ زمینه‌ مرقوم‌ کردند.


مصاحبه با آقای بهمنی در زمینه سوابق علمی(3)ـ

مصاحبه ای که در اینجا ملاحظه می کنید، دومین قسمت گفتگویی است که میان نویسنده و حضرت حجت الاسلام آقای بهمنی مسئول محترم پژهش های نوآمد پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در حدود سال 1385 انجام شده است. اولین قسمت آن را در  «  اینجا »  و دومین قسمت آن را در « اینجا» ببنید.

 

 **‌: چه کسانی را در پژوهش‌های قرآنی اعم از داخل و خارج کشور نوپرداز می‌دانید ؟ تأکید ما بر شناسایی محققانِ نو‌پژوهی است که در قید حیات هستند.

 

دکتر جعفر نکونام: به نظر من سه دسته از محققان می توانند نوپرداز باشند‌:

 دسته‌ی اول‌، محققانی که مطالعات بین رشته‌ای‌، تطبیقی و مقایسه‌ای دارند و از منظر مکاتب و علوم گوناگون به موضوع‌های قرآنی می‌نگرند.

یکی از نمونه آثاری که در آنها به مطالعه ی میان رشته ای و تطبیقی پرداخته شده است، کتاب «مبانی کلامی اجتهاد» است. در این اثر نگارنده سعی کرده است، مطالب خود را با مقایسه‌ای مباحثی که در علوم قدیم در زمینه ی تفسیر و مانند آن موجود است، با هرمنوتیکِ غربی‌ بنگارد. به همین رو در این کتاب نوآوری هایی به چشم می خورد.

دسته دوم‌، محققانی که به تحقیقات کاربردی اقبال می‌کنند. یعنی به موضوع‌های مورد نیاز و روز جامعه توجه دارند‌. به طور مثال‌: شاید بتوان اثر آقای سید محمد علی ایازی را که با نام «آزادی در قرآن» به نگارش درآورده است، از آن جمله برشمرد.

به نظر می رسد، می توان محققانی را که به موضوعات روز می پردازند، نوپرداز و تحقیقات آنان را روزآمد و نو‌نامید؛ حال چه موضوعات آنان بنیادی باشد، یعنی نتایج تحقیق درباره ی آنها به گسترش مرزهای دانش بیانجامد و چه موضوعات آنان کاربردی باشد، یعنی نتایج تحقیق درباره ی آنها به بهینه سازی وضعیت جامعه یا گروه هایی از جامعه منجر شود‌.

دسته ی سوم، محققانی که به تحقیقات مسئله پژوهانه می پردازند. ممکن است، دو نوع تحقیق قبلی از سئوالی علمی سرچشمه گرفته باشد و بنابراین مسئله پژوهانه به شمار روند؛ اما لزوماً چنین نیست. دو نوع تحقیق پیش گفته حتی اگر مسبوق به سئوالی علمی یعنی سئوال پاسخ نیافته یا پاسخ منقّح نیافته نباشد، نظر به این که در آنها از منظرهای جدیدی به آموزه های قرآنی نگریسته می شود، خواه و ناخواه با دستاوردهای نوی همراه است.

 منتها بهتر و نتیجه بخش تر آن است که در تحقیقاتی که از آنها انتظار گسترش دانش و نوآوری داریم، سئوالی علمی را محور تحقیق قرار دهیم. شایان یادآوری است که سئوال علمی پس از اشراف علمی به یک دانش چهره می نمایاند. بنابراین کسانی که هنوز آگاهی های ابتدائی را در زمینه ی موضوعی پیدا نکرده اند، نمی توانند، ادعا کنند که به تحقیقی مسئله پژوهانه می پردازند.

 به این ترتیب سئوال علمی سئوالی است که حتی متخصصان و صاحب نظران تاکنون پاسخی برای آن نیافته اند یا اگر پاسخ هایی عرضه کرده اند، به اندازه ی کافی تفصیل داده نشده است یا همچنان سئوالاتی فرعی چندی در آن که تاکنون پاسخ نیافته اند، خودنمایی می کند یا اساساً موارد نقص و نقض چندی در آن پاسخ به چشم می خورد که به طور کلی صحت آن را مورد تردید قرار می دهد.

 

 **‌: امروز جریان‌های نوگرای در تحقیقات و پژوهش‌های قرآنی کدام‌اند و چگونه شکل گرفته‌اند؟

 

دکتر جعفر نکونام: به نظر می‌رسد، به طور کلی جریان‌هایی که امروزه در تحقیقات قرآنی وجود دارند، عبارت‌اند از:

 

1‌. جریان مقلدان سنتی‌

این جریان سعی می‌کند، از قالب های اندیشه های قرآنی کهن و رسمی درنگذرد و حتی افزون بر آنچه قدما گفته اند، اظهار نکند. بیش تر به این جهت که چندان با اندیشه های جدید آشنایی ندارد و اقبالی هم نشان نمی دهد که با اندیشه های جدید آشنا شود.

مهم ترین علت عدم اقبال آنان به اندیشه های نو، بومی نبودن این اندیشه ها و نامعهود بودن مفاهیم و اصطلاحاتی است که معمولاً در آثار حاوی اندیشه های نو به چشم می خورد. برخی نیز اساساً با عینک بدبینی به این اندیشه ها و صاحبانشان می نگرند، گویا هر آنچه آنان می گویند، کفر و زندقه است؛ لذا در مقابل آن اندیشه ها موضع منفی می گیرند. برای مثال برخی به اندیشه های ابوزید چنان بدبینانه می نگرند که گویا او جز کفر و زندقه اظهار نکرده است. راز و رمز چنین رویکردی این است که اساساً آنان خود صاحب اندیشه نیستند و به بیش از آنچه قدما گفته اند، فکر نمی کنند. حداکثر توانی که در آنان دیده می شود، این است که میراث گذشته را به نسل بعدی منتقل کنند. اینان را می توان «مقلدان سنتی» نامید.

 

2‌. جریان مقلدان جدید

برخی چنان با اندیشه‌های جدید روی موافق نشان می‌دهند که گویا هر آنچه غربی ها گفته اند، عین علم و حق است و هر آنچه قدما گفته اند و در علوم قدیم وجود دارد، عین خرافه و افسانه است و مطالبی به شمار می رود که عصر آنها گذشته است و برای زمان معاصر هیچ کارآمدی ندارد؛ لذا با خودباختگی اندیشه های جدید را از منابع غربی اقتباس کرده و تعابیر و مصطلحات آنان را طوطی وار بر زبان جاری می کنند، بدون آن که به مفهوم واقعی آنها پی برده باشند و به فرض آن که به مفهوم واقعی آنها پی برده باشند، توان نقد و تشخیص صحت و سقم آنها را ندارند و علاوه بر آن به طور عمقی با آموزه های کهن و سنتی نیز آشنا نیستند.

به عبارت دیگر دو دسته ناشیانه با اندیشه های غربی رو به رو می شوند و آنها را با خودباختگی و شیفتگی کامل می پذیرند: یک دسته کسانی که به طور عمقی به این اندیشه ها اشراف ندارند و از آنها جز تعدادی مصطلحات نیاموخته اند و دسته ی دیگر کسانی که به طور عمقی با اندیشه های غربی آشنا هستند، اما نسبت به آموزه های سنتی اشراف علمی ندارند و آگاهی آنان از علوم قدیم از حد آشنایایی با تعدادی مصطلحات فراتر نمی رود. این جریان اگرچه نوگرا هستند، ولی باید آنان را «مقلدان جدید» نامبردار ساخت.

 

3‌. جریان نواندیشان محقق‌

این جریان بر اثر اشراف به داشته های سنتی و نیز دانسته های جدید از قالب تعابیر و مصطلاحات در می گذرند. هم می توانند، آموزه های سنتی را به زبان روز بیان کنند و هم قادرند، دانسته های جدید را به زبان معهود و آشنا ترجمه ی فرهنگی نمایند.

عدم اشراف به هریک از علوم قدیم و جدید موجب می شود، افراد به جای ترجمه ی فرهنگی به ترجمه ی تحت الفظی و گرته برداری مصطحات و تعابیر روی بیاورند.

اشراف به علوم قدیم یا جدید نیازمند این است که افراد علاوه بر تتبّع و مطالعه ی گسترده به تدبّر و اندیشه ورزی هم اقبال کنند. این جریان را می توان نواندیش واقعی نامید و البته هر کسی نمی تواند، به این رتبه برسد. کسانی به این رتبه می رسد که از سویی از هوش و نبوغ ذاتی برای تدبّر و اندیشه ورزی برخوردار باشد، به طوری که در پذیرش هر چیزی وسواس به خرج دهد و هر آنچه را برای او بدیهی یا منتهی به بدیهی نبود، نپذیرد و از سوی دیگر عمر خود را وقف مطالعه و تحقیق کند و به تتبّعی گسترده در آثار روی بیاورد.

 

 **‌: نقد و نگاه شما به افراد و جریانات نوگرا چگونه است، مزایا و کاستی‌های این جریانات را بفرمایید؟

 

دکتر جعفر نکونام: به تصور اینجانب مزایا و کاستی های جریانات نوگرا به این قرار است:

الف‌، مزیت این جریان‌ها اعم از نوگرایان مقلد و نوگرایان محقق این است که سبب بازنگری در مبانی فکریِ سنتی و تجدید حیات فکری و نوسازی آن می‌شود.

تردیدی نمی توان داشت که اندیشه های مختلف، زمینه‌یِ چالش در اندیشه‌های قرآنی را فراهم کرده و سبب می‌شود اندیشه‌های قرآنی روزآمد شده، تقویت گردند‌.

 

ب‌: کاستی‌ها چنان که اشاره شد، عبارت اند از‌:

1‌. عدم اشراف به‌اندیشه‌های جدید و گرته برداری غیرعالمانه از آن‌

پیش ترگفته شد، آفتی که در اقبال به اندیشه های جدید به چشم می خورد، گرته برداری و استفاده ی قالبی و سطحی از این اندیشه‌هاست؛ به این همین جهت این اندیشه‌ها به صورتِ قابل فهمی انعکاس نیافته است و بسیاری این اندیشه ها را بدون آن که عمق و اصل آن را درک کنند، بدان تفوّه می کنند‌.

 

2‌. اندک بودن نوپردازان و تنگ بودن عرصه برای فعالیت علمی آن‌ها

اندیشه های قرآنی نو چندان فراوان نیست‌. جهت آن این است که از سویی کسانی که دگراندیشی داشته باشند و بیرون از قالب های اندیشه های رسمی و مشهور فکر و مطالعه کنند، نادرند. به این سبب که معمولاً اندیشه های کهن چنان در ذهن ها خوش نشین می شود که فضایی برای تنفس اندیشه های جدید خالی نمی گذارد و این مشکل وقتی مضاعف می شود که هیچ گفتمان و داد و ستد فکری و فرهنگی با صاحبان اندیشه های متفاوت وجود نداشته باشد.

 تعصب های بیجا و مخالفت با اندیشه های نو حتی در مواردی که با بدیهیات و مسلّمات دینی معارضت آشکاری ندارد، مانع دیگری برای عرضه ی اندیشه های جدید است. این مشکل حتی در محافل علمی هم که باید در آنها کرسی های نظریه پردازی برقرار باشد، به چشم می خورد. محافل علمی ما چندان ظرفیت پذیرش اندیشه‌های نو را ندارد، طوری که متولیان مجلات معتبر علمی نیز از چاپ مقالات دگراندیشانه خودداری می کنند، با این پیش فرض که این اندیشه ها غلط است یا به بهانه این که جامعه ی علمی آنها را برنمی تابد؛ از این رو مجال کافی برای نواندیشی و نوآوری و نوپردازی فراهم نیست.

 

 **‌: به طور کلی برداشت مسلمانان از قرآن در طول تاریخ، دارای چه کاستی‌هایی بوده است؟

 

آقای دکتر جعفر نکونام: به نظر می رسد، در روش برداشت مسلمانان از قرآن از دیرباز این کاستی‌ها به چشم می‌خورد:

 

1.مواجهه‌ی مقلدانه با دیدگاه های پیشینیان

همواره چنین بوده است که ژرف اندیشان و نکته سنجان و نقادها کم بوده اند؛ به همین رو رویکرد غالب علمای اسلامی تقلید و نقل بی نقد آرای گذشتگان بوده است؛ طوری که بسا آرای شخصیتی علمی قرن ها محور اندیشه ها بوده و نهایت تلاشی که معمول می گردیده است، از شرح و حاشیه ی توجیهی و توضیحی زدن بر آن آرا تجاوز نمی کرده است و این واقعیت چنان مسلّم شده است که گفته اند، معمولاً هر قرن تنها یک نابغه و نظریه پرداز پیدا می شود.

گاهی چنان آرای گذشتگان در ذهن ها خوش نشین می شود و تقدّس می یابد که جزو مسلّمات دینی درمی آید و ردّ و انکار آنها با تکفیر و تفسیق همراه می شود.

 

2.عدم بهره‌گیری از روش مناسب تحقیق

ملاحظه می شود، اغلب در تحقیقات، متدلوژی و روش تحقیق مناسب به کار گرفته نمی شود و اصول و مبانی مبیّن و منقّح و مدلّل نمی گردد.

به همین رو چنان که آمد، گاهی در موضوعات اجتماعی به روش کتابخانه ای به گردآوری اطلاعات مبادرت می شود و گاهی در موضوعات تاریخی به روش میدانی به جمع آوری اطلاعات اقدام می گردد.

نیز همان طور که پیش تر ذکر شد، در بسیاری از موارد بدون روشن و مدلّل کردن پیش فرض ها و مبانی بحث، به اصل بحث ورود پیدا می شود و از این رهگذر به جای این که در تحقیق اهتمام به این باشد که حقیقت جستجو شود و به اثبات برسد، به توجیه باورهای گذشته و دفاع تعصب آمیز از آنها اقبال می گردد.

یکی از آفات این رویکرد ناسازگاری و ناهماهنگی در دستگاه فکری است؛ به این ترتیب که در جایی برای تأیید یک نظر به شاهدی استشهاد جسته می شود و در جایی دیگر به منظور ردّ نظری همان شاهد تضعیف می گردد.

 

3.تقدّس گرایی ناصواب‌

رویکرد تقلید که از آن سخن رفت، به تقدیس تعصّب آمیز آرای رسمی و مشهور می انجامد. برای نمونه برخی از آرای گذشتگان مبنی بر توقیفی و الهی و فراعرفی بودن اموری از قرآن مانند زبان ، رسم الخط، جمع و تدوین، ترتیب آیات و سور، قرائات، و فهم باطن قرآن چنان در ذهن ها خوش نشین شده و مسلّم تلقی گردیده است که چندان به آسانی نمی توان از بشری و عرفی و اجتهادی بودن آنها سخن گفت.

بدیهی است که اگر اموری از قرآن که بشری و عرفی و اجتهادی است‌، الهی، فراعرفی و توقیفی تلقی شود، اهل تحقیق را با مانع و محدودیت بزرگی مواجه خواهد کرد.

 

4.تجددگرایی ناصواب‌

برخی به منظور دفاع از قرآن در برابر این اندیشه که اکنون دوره ی مذهب و قرآن به سر آمده و دوره ی علم است، در صدد بر آمده اند، قرآن را علمی و حاوی آموزه های بشمارند که علم به تازگی آنها را کشف کرده اند.

از این رهگذر بُعدی دیگر از اعجاز برای قرآن به نام اعجاز علمی ساخته اند؛ با این تلقی که در قرآن آیاتی وجود دارد که در آنها از حقایقی سخن رفته است که مردم عصر نزول از آنها بی خبر بودند و در دوره ی معاصر بر اثر پیشرفت دانش توانسته اند، به آنها آگاهی یابند.

حال آن که آنان توجه ندارند، این ادعا نه تنها امتیازی برای قرآن تلقی نمی شود که منقصتی برای آن شمرده می شود. جهت آن این است که علمای اسلامی به اجماع یکی از وجوه اعجاز قرآن را فصاحت و بلاغت قرآن می دانند و شرط فصاحت و بلاغت هر کلامی هم این است که در آن الفاظ و تعابیری که مخاطبان آن کلام نتوانند، به معنای آنها پی ببرند، نباشد. به این ترتیب اعتقاد به اعجاز علمی داشتن قرآن با اعتقاد به اعجاز بلاغی داشتن آن در تعارض کامل خواهد بود.

تردیدی نمی توان داشت که قرآن به زبان قوم عرب عصر رسول خدا(ص) نازل شده است و آن با این معنا که در قرآن آیاتی باشد که آن قوم نمی توانستند، درک کنند، ناسازگار است. البته این مطلب به تفصیل بیش تری نیاز دارد که در اینجا مجال آن نیست و لذا به همین اندازه بسنده می شود.

به هرحال این نوع از تجدّد‌گرایی ناصواب است و تحمیل آموزه هایی بر آیات قرآن که با معنای عرفی و متعارف عرب حجاز در عصر نزول ناسازگار است، چیزی جز تفسیر به رأی نخواهد بود.

به نظر اینجانب باید قرآن را در همان بستر تاریخی و همان فضایی که نازل شد و همان طور که مخاطبان قرآن در عصر رسول خدا(ص) قرآن را درک می کردند، درک کرد. بی شک اگر قرآن را با اطلاعات و اندیشه‌هایی مانند اندیشه‌های علمی، عرفانی، فلسفی و نظایر آنها که در بسترِ تاریخی نزول قرآن به چشم نمی خورد و عرب حجاز عصر رسول خدا(ص) از آنها آگاه نبودند، فهم و تفسیر کنیم، به فهم و تفسیر صحیحی از قرآن دست نمی یابیم.

 

 ** در حال و آینده چه مسایلی را برای تحقیقات قرآنی تهدید کننده می‌دانید؟

 

دکتر جعفر نکونام: برخی از مهم ترین مواردی که برای تحقیقات قرآنی مشکل زا و تهدید کننده‌اند، عبارت‌اند از‌:

 

1‌. پاسخ گو نبودن مباحث قرآنی به مسایل مستحدثه

چنان‌چه نتوانیم برای پرسش‌های جدید و روزآمد پاسخ‌های قرآنیِ مناسب فراهم کنیم، ممکن است، زمینه‌ی این تلقی فراهم شود که قرآن برای 1400 سال پیش نازل شده و با نیازها و مقتضیات زمان هماهنگی ندارد.

برای مقابله با این مشکل باید از سویی به تحقیقات کاربردی اقبال شود و از سوی دیگر آیات قرآن متناسب با زبان روز ترجمه و تفسیر گردد. باید دانست، ترجمه ای از قرآن متناسب با زبان روز خواهد بود که فرهنگ عصر نزول را با فرهنگ روز معادل سازی کند. از چنین ترجمه ای به ترجمه ی فرهنگی تعبیر می شود.

 بی تردید قرآن کریم در فضای فرهنگی عرب حجاز عصر نزول نازل شده است و لذا الفاظ و تعابیر قرآن بار فرهنگی همان عصر را دارد؛ به همین رو هرگز ترجمه ی تحت اللفظی آیات قرآن نمی تواند، مقاصد آیات را به روشنی و درستی به مردمان این عصر تفهیم کند.

به نظر اینجانب اساساً نیاز به ترجمه و تفسیر هر متنی از جمله قرآن امری عارضی است؛ یعنی این نیاز بر اثر فاصله گرفتن قرآن از عصر و مصری که در آن نازل شد و عدم آشنایی کافی مردمان اعصار و امصار دیگر با فضا و فرهنگی که قرآن در آن نازل شده، حادث شده است.

شایان ذکر است که برای ترجمه و تفسیر فرهنگی قرآن توجه به معارف و احکام کلی قرآن ضروری است. در ترجمه و تفسیر روزآمد قرآن باید به همین معارف و احکام کلی قرآن توجه کرد.

شاید ذکر مثالی در این زمینه مناسب باشد. وقتی خطاب به مردم عصر نزول گفته می شد، «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم» کاملاً موجّه بود که برای مقابله با دشمن اسب تهیه کنند؛ اما در حال حاضر بی وجه است. در اینجا باید به ملاک آیه در عبارت « ترهبون به عدوّکم و عدوّ الله» مندرج است، توجه کرد و براساس آن متناسب با مقتضیات روز برای مثال چنین گفت: برای مقابله با دشمن تانک و موشک و مانند آن فراهم کنید.

 

2‌. فقدان تحقیقات قرآنی کاربردی به منظور ارایه ی راه حل برای مشکلات اجتماعی موجود

چنان که ذکر شد، یکی از تلاش هایی که می توان برای روزآمدسازی آموزه های قرآن صورت داد‌، پرداختن به تحقیقات کاربردی است. تردیدی نیست که اگر از طریق انجام تحقیقات کاربردی، برای مشکلات اخلاقی و فرهنگیِ جامعه‌، راه‌حل‌های مناسب و عملی فراهم نشود‌، به طور طبیعی خلأ‌هایی در برنامه ریزی‌، قانون گذاری و عمل بر اساس آموزه‌های قرآن پدید خواهد آمد.

 

3‌. تحقیقاتِ قرآنیِ مبتنی بر پیش فرض‌های نادرست

پیش‌فرض‌های نادرست اعم کهن یا جدید می تواند، نتایج نادرستی را به دنبال داشته باشد و از رهگذر آن چیزهای به قرآن نسبت داده شود که نه تنها برای قرآن شأن و فضیلتی را فراهم نمی سازد؛ بلکه موجب شود، قرآن در نظر نکته سنجان و باریک بینان خرافه و خالی از حقیقت جلوه کند و دانشمندان اسلامی در نزد آنان کسانی تلقی شوند که از روی تعصّب سعی در توجیه و تقدیس چیزهایی دارند که هیچ واقعیتی ندارد.

 

ما برای مقابله با این تهدید نیاز داریم نسبت باورهای گذشته در زمینه ی قرآن تجدید نظر کنیم و تنها مواردی را تلقّی به قبول کنیم که بدیهی یا منتهی به بدیهی باشند. ما باید قبل از آن که دیگران باورهای ما را نقد کنند و ما را در موضعی انفعالی قرار دهند، خود مجال و بستر لازم را برای نقد باورهای خود فراهم کنیم. برقراری کرسی های نظریه پردازی و ایجاد بستر مناسب برای نقد و تضارب آراء می تواند به رفع این تهدید کمک کند.