طرح آرای خاص قرآنی در دروس دوره های تحصیلات تکمیلی
فرصتی دست داد، درسی را با عنوان «مفردات قرآن و حدیث» در دانشکده مجازی علوم الحدیث ارایه کنم. ارزیاب محترم درس به طرح دیدگاه های خاص اینجانب در درس خرده گرفت و من پاسخی را برای آن فراهم کردم و مناسب دانستم آن را در اینجا نیز جهت بهره برداری پژوهشیان عرضه کنم و اما پاسخ من به به ارزیاب محترم درس:
ارزیاب محترم فرموده اند: طرح برخی از آرای خاص ممکن است، با اعتراضاتی از سوی دانشجویان و سایر استادان همراه باشد یا با مباحث سایر دروس رشته تفسیر روایی ناسازگار باشد.
در پاسخ عرض می کنم:
اولاً، اگر مرادشان از آرای خاص، این باشد که اینجانب به آن آراء مخصوص هستم و علمای ما پیش تر از آن سخنی نگفته اند، چنین نیست و هریک از آنها پیش تر قائلانی داشته است.
برای مثال، وهمی بودن معنای وضعی و اصیل بودن معنای استعمالی را دیگران نیز نظیر علامه قاسمی در مقدمه تفسیرش مطرح کرده اند.
یا مجمل بودن روایات بطون قرآن و عدم حجت روایات مجمل از سوی علمای اصول نظیر صاحب کفایه اظهار شده است.
یا فصاحت و بلاغت قرآن مورد اجماع علمای اسلامی است و فصاحت به معنای مألوف و مأنوس بودن مفردات و عدم تعقید معنوی در ترکیبات، و بلاغت به معنای رعایت اقتضای حال مخاطب و سطح فهم او و یا لزوم وجود قرینه برای مفردات غریب یا ضرورت وجود قرینه برای مفردات چند معنا در یک کلام فصیح و بلیغ مورد اجماع علمای بلاغت است. بنابراین ذو وجوه نبودن قرآن به معنای داشتن الفاظی چندمعنا بدون قرینه از سوی تمام علمای بلاغت ردّ شده است.
یا مسبوق بودن واژگان شرعی مثل صلات و صوم و حج و زکات و کاربرد آنها به همین معنای معهود اسلامی اش در دوره جاهلی از سوی بسیاری از علمای اصول بیان شده است و نگاهی به آثاری که درباره تاریخ جاهلیت نوشته شده است، نظیر المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام دکتر جواد علی سابقه داشتن آن واژگان را تأیید می کند.
یا مستقل بودن دلالت قرآن بر مقاصدش و بی نیازی مراجعه به پیامبر(ص) و ائمه(ع) در این زمینه از سوی علامه طباطبایی در قرآن در اسلام و تفسیر ایشان ذیل آیه هفت آل عمران اظهار شده است.
ثانیاً، اختلاف اقوال و دیدگاه ها امری طبیعی در همه علوم از جمله تفسیر است و هیچ اهل تحقیقی را نمی توان یافت که اقوال و دیدگاه هایی متفاوت از دیگران نداشته باشد.
ثالثاً، دیدگاه های اینجانب از دو حال بیرون نیست: یا صحیح است و یا باطل. اگر دیدگاه های اینجانب صحیح است، چرا جلوی طرح آنها گرفته شود؟ و اگر باطل است، چرا مجال طرح و نقد آنها را ببندیم؟
من دست تمام کسانی را که دیدگاه های اینجانب را نقد کنند، می بوسم. سروران معظم می توانند، چند برابر نظر اینجانب نقد بنویسند و به دروس اینجانب منضم نمایند.
رابعاً، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در آیین نامه های مصوب خود گسترش مرزهای دانش را برای دوره های تحصیلات تکمیلی یعنی کارشناسی ارشد و دکتری پیش بینی کرده است و طرح دیدگاه های نو لازمه گسترش مرزهای دانش است.
خامساً، اهتمام مقام معظم رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی و هیئت حمایت از کرسی های نظریه پردازی و نوآوری و نقد به تولید دانش و نظریه پردازی و نوآوری و نقد است و حتی در آیین نامه ارتقا برای آنها امتیازات قابل توجهی را پیش بینی کرده است.
من به این وسیله از ارزباب محترم و سایر سروران ارجمندم تقاضا می کنم، از این فرصت های ارزشمند علمی استفاده کنند و دیدگاه های مخالف و از آن جمله دیدگاه های اینجانب را با ارایه طرحنامه ای به استادمان آقای دکتر حجتی رئیس حلقه کرسی های گروه علوم قرآن و حدیث زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی به نقد بکشند و از این رهگذر هم خود از امتیازات آن برخوردار شوند و هم دانشجویان محترم.
به هر حال، طرح نظریات نو بستر مناسبی را برای تضارب آراء و ایجاد نشاط علمی و گسترش مرزهای دانش و تقویت بنیه علمی دانشگاهیان اعم از استادان و دانشجویان فراهم می کند و ما باید از آن استقبال کنیم؛ نه آن از آن بیم به خود راه بدهیم.
بگذارید، واداریم، دانشجویان و استادان محترم به ایراد و انتقاد به مطالب علمی بپردازند و از این طریق به تولید دانش و تقویت بنیه علمی اهتمام شود. طرح دیدگاه های متحد الشکل و بدون نزاع علمی به رشد و بالندگی علمی کمک نمی کند.
بگذارید، همان سنت حسنه حوزه که طلبه ها به مباحثه و مجادله با یکدیگر می پرازند و اقوال و دیدگاه های علما و یکدیگر را نقد می کنند، در دانشگاه هم نهادینه شود. شیخ مفیدها در گذشته و شهید مطهری ها در دوره معاصر از رهگذر مواجهه با چالش های علمی و دیدگاه های متفاوت و متعارض و اهتمام ایشان به نقد آراء سر برآورند.