سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

رابطه قرآن و حدیث و علوم انسانی

در درس «مباحث جدید در علوم قرآن و حدیث»، یکی از موضوعات درسی و کنفرانس کلاسی را «رابطه قرآن و حدیث و علوم انسانی» قرار داده بودم و مطالبی را در کلاس مطرح کردم. به نظر رسید، به منظور تضارب آراء مناسب است، این مطالب را در وبلاگ هم منتشر کنم.

مطالب مطرح از این قرار بود:

 

1. نامفهوم بودن علم اسلامی

علم اسلامی یا غیر اسلامی ندارد. اگر چیزی علمیت داشته باشد، باید نزد صاحبان مذاهب مختلف مقبول باشد و اگر چیزی نزد صاحبان یک مذهب مقبول باشد و نزد صاحبان مذهب دیگر مقبول نباشد، نمی تواند علمی باشد.

یکی گفت: چرا، می تواند مبانی یک علمی اسلامی باشد یا غربی. مبانی غربی مادی گرایانه و اومانیستی است؛ اما مبانی اسلامی معنویت گرایانه و خداگرایانه است.

من عرض کردم:

اولاً، چنین نیست که هر چه غربی است، مادی گرایانه و اومانیستی باشد. در غرب هم معنویت گرایی و خداگرایی هست.

ثانیاً، در روش علمی خدا و معنویت هم به طریق علمی بررسی می شود. برای مثال، تأثیر خواندن دعا یا قرآن در بیماران بررسی می گردد. اگر اثر داشت، صرف نظر از هر مذهب پذیرفته می شود. بنابراین باور به معنا و خدا و آخرت در علمیت تأثیر ندارد. در روش علمی همه این امور اعم از مادی و معنوی بررسی می شود.

دیگری پرسید: در هر تحقیق علمی توصیه هایی هم ارایه می شود و این توصیه های می تواند جنبه دینی داشته باشد.

من هم عرض کردم: آری، توصیه وجود دارد؛ اما این توصیه ها مبانی و محتوای علمی تلقی نمی شود.

نیز عرض کردم: هر علمی منابع تحقیق خاص خودش را دارد. منابع تحقیق علومی مثل روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و علوم سیاسی نوعاً میدانی است و از طریق پرسشنامه و مانند آن گردآوری می شود و به شیوه آماری تجزیه و تحلیل می گردد. بر این اساس، معنا ندارد، آیات و روایات را منبع این علوم قرار دهیم. برای مثال، ما اگر هرچه آیه و روایت مربوط به نفس و روح و مانند آن است، نمی توانیم گردآوری کنیم و به عنوان روان شناسی عرضه کنیم.

هـ. نیز عرض کردم: اساساً دین در مقام تدریس روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و مانند آن نبوده است و لذا انتظار این که درباره موضوعات روان شناختی و جامعه شناختی و مانند آن گزاره ای داشته باشد، بی جاست. دین در مقام بیان امور اخلاقی و اعتقادی بوده که می توانسته برای انسان سازی مفید باشد.

 

2. شرط علمی بودن مباحث دینی

عرض کردم: حتی اگر بخواهد مباحث دینی هم جنبه علمی پیدا کند، باید روش تحقیق به گونه ای باشد که هر کس با هر عقیده و مذهبی اگر به مطالعه و تحقیق موضوعات دینی پرداخت، به نتایج واحدی برسد؛ مثل به جوش آمدن آب در صد درجه حرارت که هر کسی با هر دینی وقتی آب را بجوشاند، به همین نتیجه می رسد. لذا اگر هر صاحب مذهبی پیش فرض ها و منابع و روش تحقیق خاص خودش را قبول داشته باشد، این علمی نیست. شرط علمیت یک بحث دینی آن است که آن پیش فرض ها و منابع و روش تحقیق مورد قبول دیگران هم باشد.

یکی گفت: دین اسلام کامل ترین و بهترین دین است و دین های دیگر ناقص و باطل؛ لذا ما نمی توانیم، ادیان دیگر را بهتر و کامل تر از دین خود بدانیم.

من عرض کردم: معیارهای کمال و بهتری دین باید واحد و جهانی باشد؛ طوری که هرکس فارغ از هر دین و مذهب، وقتی عناصر دینی را بر آن معیارها عرضه کرد، به نتایج واحدی برسد. اگر ما پیش فرض ها و منابع و روش تحقیق را به گونه ای سامان بدهیم که بهتری و کمال دین خودمان را نتیجه بدهد، نمی تواند علمیت داشته باشد.

نیز افزودم: در بررسی علمی باید از منظر بیرون دینی نگریست و حالت مدافعانه از دین خاصی را در خود نداشت. ما نباید از منظر یک مسلمان به ادیان و مذاهب دیگر بنگریم و گرنه نتیجه تحقیق از پیش روشن و معین است که دین اسلام کامل ترین و بهترین دین است. هر صاحب دینی اگر بخواهد با موضع دینی خود به بررسی ادیان دیگر بپردازد، نتیجه ای جز این نخواهد داشت که دین خودش از ادیان دیگر کامل تر و بهتر است. در بررسی هر موضوعی باید مثل یک قاضی بی طرف همه اطلاعات را از منابع گوناگون فراهم آورد و قضاوت کرد و گرنه نتایج تحقیق غیرعلمی و غیر منصافانه خواهد بود. برای مثال، تلقی ما این است که در کشور ما بهترین حقوق شهروندی وجود دارد؛ اما یکی از افرادی که به کشور آمریکا رفته بود، می گفت: سی سال به ما دروغ گفتند. هرگز حقوق شهروندی ما به کشور آمریکا نمی رسد. من نمی خواهم بگویم که او حتماً درست می گوید؛ بلکه می خواهم بگویم، ما نباید امور را از موضع و منظر خودمان بنگریم و تجزیه و تحلیل کنیم؛ بلکه باید از موضع ها و منظرهای دیگر هم بنگریم و مطالعه کنیم تا علمی و بی طرفانه باشد.

 

3. راهکار اسلامی کردن دانشگاه ها

گفتم: به نظر می رسد، دغدغه متولیان امور این است که دانشجویان ما گرایش به اسلام و نظام ندارند و چه کار باید کرد که این مشکل حل شود.

من راه حل هایی را که بیان داشتم این بود که:

اولاً، باید آموزش معارف اسلامی به دانشجویان باید کاملاً استدلالی و اقناع آور باشد تا به لحاظ ذهنی و فکری شبهه ای در اذهان آنان وجود نداشته باشد. این در حالی است که همچنان در این زمینه ضعف وجود دارد. هم منابع درسی به اندازه کافی اقناع آور نیست و هم استادان معارف از توانایی لازم برای تدریس موفق دروس معارف برخوردار نیستند.

ثانیاً، باید به لحاظ عاطفی و احساسی نیز دانشجویان را در معرض تجربه های دینی قرار دهیم تا شیرینی دین در روح و روان آنان تجربه شود و مزه شیرین دین از سوی روح و روانشانش چشیده شود. توسعه و بهینه کردن اعتکاف ها، سفرهای زیارتی و برگزاری مراسم ادعیه و سخنرانی های افراد صاحب دل می تواند در این زمینه مؤثر باشد.

ثالثاً، باید عملکردهای متولیان امور موجبات رنجش دانشجویان را فراهم نیاورد. برای مثال، حوادث این انتخابات ضایعات بزرگی را در گرایش بسیاری از دانشجویان به دین پدید آورد. آرزو کردم، کاش این خشونت ها از طرفین به ظهور نمی پیوست و تظاهرات خیابانی و بگیر و ببندها و حبس ها را به همراه نداشت.

لینک های مرتبط: اسلامی کردن علوم انسانی در بوته نقد ؛ راهکار توسعه و ترویج پژوهش ها و آموزه های قرآنی ؛ نیازهای پژوهشی در حوزه علوم و معارف قرآن ؛ معناسازی و اعجازتراشی‏های بی‏جا برای قرآن کریم ؛ پژوهش در علوم قرآن و حدیث ؛ روش تحقیق در علوم اسلامی ؛ اعتکاف کارگاه تهذیب نفس