گروه اندیشه: پارهای از آموزههای قرآن که مختص عرب عصر نزول بوده، از طریق الغای خصوصیت، قابل تعمیم به مردمان دیگر بوده و ما میتوانیم از همین آموزهها، گزارههای کلی استخراج کنیم که مختص عصر و قوم خاصی نخواهد بود و این امر از جمله دلایل جاودانه بودن هدایت قرآن آن است.
|
جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم |
جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در باب شبهه رهیافت خطا در آموزههای علمی قرآن و در پاسخ به این سؤال که آیا در قرآن اعجاز علمی وجود دارد؟ اظهار کرد: اگر ما پذیرفتیم که خداوند در قرآن بهگونهای سخن گفته که عرب عصر نزول آن را بفهمد، نمیتوانیم ادعا کنیم که در قرآن آیاتی وجود دارد که مراد آنها را مردم عرب عصر پیامبر(ص) نفهمیدند و اکنون بر اثر گذشت زمان و رشد دانش بشری، قادر به کشف مراد آنها شدهاند.
نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» افزود: لازمه ادعای اعجاز علمی در قرآن این است که مردم طی قرنها آیات الهی را نفهمیدهاند یا بد فهمیدهاند و اکنون با رشد دانش بشری قادر به فهم مراد الهی شدهاند. حال آن که چنین چیزی خلاف فصاحت و بلاغت قرآن است.
این محقق و پژوهشگر اضافه کرد: وقتی که ما میپذیریم، خداوند از زبان عرب حجاز عصر نزول استفاده کرده و خطاب به آنها سخن گفته و نیز قصد القای مقصود به آنان را داشته و به ذهن آنان هم اشراف داشته و میدانسته که آنان چه چیزی را میفهمند و چه چیزی را نمیفهمند، معنا ندارد که ادعا کنیم که آنان مراد الهی را درک نکردهاند و انسانهای امروزی بر اثر پیشرفت دانش قادر به درک آن شدهاند.
وی در ادامه تصریح کرد: بر این اساس باید گفت، ادعای اعجاز علمی در قرآن به این معناکه عرب عصر نزول مراد الهی از آیات قرآن را درک نکرده و اکنون قادر به کشف آن شدهاند، باطل است. این ادعا بدان معناست که قرآن فصاحت و بلاغت نداشته و خداوند در قرآن عرب عصر نزول را به گمراهی و سرگردانی انداخته است؛ حال آن که چنین چیزی قابل پذیرش نیست.
قرآن و فرهنگ زمانه
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این سؤال که قرآن از فرهنگ زمانه متأثر بوده یا با آن همراهی کرده است؟ بیان کرد: اگر ما بپذیریم که قرآن برای هدایت عرب عصر نزول نازل شده و از موضوعات و مسائل آنها سخن گفته، این امر بدان معناست که خداوند ظرفیتهای فرهنگی عرب عصر نزول را مورد توجه قرار داده و در قالب آن ظرفیتها سخن گفته است.
وی ادامه داد: دانش خدواند مطلق است، مانند دریا؛ اما چون افراد خاصی از آنها بهره میگیرند، خداوند آن را در ظرف خاصی(برای مثال یک لیوان یا پارچ) ریخته است. این محدودیتها نه به خاطر خدا، بلکه به خاطر این است که عرب عصر نزول، اقتضای آموزههای خاصی را داشته است.
جعفر نکونام: |
لازمه ادعای اعجاز علمی در قرآن این است که مردم طی قرنها آیات الهی را نفهمیدهاند یا بد فهمیدهاند و اکنون با رشد دانش بشری قادر به فهم مراد الهی شدهاند. حال آن که چنین چیزی خلاف فصاحت و بلاغت قرآن است |
نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن افزود: اینکه ما توقع داشته باشیم، خداوند در قرآن برای همه اقوام، در همه اعصار سخن گفته باشد، مانند آن است که انتظار داشته باشیم که در یک پارچ یا لیوان، یک دریا را بریزند و چنین چیزی امکان ندارد.
وی با تأکید بر اینکه البته این معنا که قرآن برای هدایت مردم عرب عصر نزول نازل شده است، به این معنا نیست که هدایت آن نیز اختصاص به آنها داشته است، اظهار کرد: برای تقریب به ذهن میتوان گفت که این موضوع مانند آن است که یک پزشک نسخهای را برای بیماری خاص پیچیده، ولی بیماران دیگر وقتی نسخه او را مشاهده میکنند، درمییابند که این نسخه برای بیماری آنها نیز کارساز است.
این محقق و قرآنپژوه تصریح کرد: مخفی نماند که رعایت ظرفیتهای فرهنگی عرب عصر نزول در قرآن هرگز به معنای تأیید اباطیل و خرافات و سنتهای باطل آنها نیست. بی شک خداوند در قرآن در صدد برآمده است که آنها را از میان برچیند و سنن و باورهای صحیحی را بیاموزاند.
دلایل جاودانه بودن هدایت قرآن
وی افزود: باید دانست که هدایت قرآن جاودانه است؛ زیرا اولاً، این باورها و سننی که قرآن با آنها مبارزه کرده، اختصاص به آن عصر هم نداشته است. برای مثال آنان خدای یگانه را نمی پرستیدند و به قیامت باور نداشتند و به یتیمان رسیدگی نمیکردند، خوشگذران و مالدوست بودند، مرتکب فحشاء میشدند، دزدی میکردند و... که این باورها و سنن باطل در اعصار دیگر، از جمله در عصر ما، نیز وجود دارد.
نکونام در تبیین دومین دلیل جاودانگی هدایت قرآن ادامه داد: انسان معاصر به لحاظ فطری همان انسان عصر نزول است. بسیاری از آموزههای قرآن نیز فطری است؛ به این معنا برای همه زمان ها و اقوام ثابت است و تغییر و تبدیل پیدا نمیکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم خاطرنشان کرد: سومین دلیل بر جاودانه بودن هدایت قرآن آن است که پارهای از آموزههای قرآن که مختص عرب عصر نزول بوده، از طریق الغای خصوصیت قابل تعمیم به مردمان دیگر است. ما میتوانیم از همین آموزهها، گزارههای کلی استخراج کنیم و گزارههای کلی نیز مختص عصر و قوم خاصی نخواهد بود.
|