مکاتباتی در زمینه نقد اعجاز علمی آیه پیدایش شیر
آنچه اینک ملاحظه می فرمایید، سه نامه از همکاران محترم در زمینه پست قبلی با عنوان « نقد اعجاز علمی قرآن در زمینه محل پیدایش شیر» است که به گروه اینترنتی اساتید دانشگاه قم ارسال شده و نیز پاسخی که اینجانب به آنها داده ام و اینک با اصلاح و تکمیل می آورم.
1. نامه نخست
به نام خداوند جان و خرد
با سلام و عرض ادب
بنده هنوز به حسن نیت و سلامت ایمان آقای دکتر نکونام اعتقاد دارم و به نظر ایشان به عنوان یک نظر شخصی احترام می گذارم. اما تردیدی در نادرستی نظریه ایشان ندارم؛ ولی نمی دانم چرا این بحث را کش می دهند و بر تکرار نظریه ای که براساس مبانی اندیشه توحیدی اسلام بطلان آن کاملاً آشکار است، اصرار می ورزند. لذا از ایشان خواهش می کنم به این مباحثه خاتمه بدهند. البته من به ایشان این حق را می دهم که نباید به صرف ارائه نظریات علمی شخصیت کسی را تخطئه کرد و باورهای او را به کلی زیر سئوال برد. به ویژه آن که رهبر فرزانه انقلاب هم بر لزوم فراهم کردن فضای آزاداندیشی در جامعه بارها تاکید فرموده اند و البته باید مواظب باشیم اندیشه ورزی ما در موضوعات علمی به ویژه در حوزه معرفت دینی به گونه ای باشد که به رشد و تعالی جامعه کمک کند، اما به اعتقاد من حداقل ایراد نظریه آقای دکتر نکونام این است که در این راستا، نتیجه مثبتی به دنبال ندارد و کمکی به رشد و تعالی جامعه نمی کند.
2. نامه دوم
به نام خدا
جناب آقای دکتر نکونام
سلام علیکم
احتراماً، شما نوشته اید:
به نظر من در قرآن هیچ یک از دستاوردهای علمی که بعد از نزول قرآن به دست آمده، در قرآن وجود ندارد و هرگز در قرآن چیزی از علوم بشری نیامده است که بعد کشف شده و قبل از آن مکشوف نبوده باشد. در قرآن همان مقدار از علوم بشری انعکاس یافته است که تا زمان نزول قرآن و در میان عرب حجاز عصر پیامبر(ص) شناخته بود.
با توجه به نظرات خود در مورد کتاب الهی، لطفاً فرازهای ذیل از نهج البلاغه را معنا فرمایید:
ثم انزل علیه الکتاب نوراً لا یطفی مصابیحه ... و بحراً لا یدرک قعره ... و ینابیع العلم و بحوره ... جعله الله ریاً لعطش العلماء و ربیعا لقلوب الفقهاء و ... قرآن نوری است که خاموشی ندارد و چراغی است که درخشندگی آن زوال ندارد .... و دریایی است که ژرفای آن درک نشود ... و چشمه های دانش و دریاهای علوم است ..... خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمی دانشمندان و باران بهاری برای قلوب فقیهان قرار داده است و .... (ترجمه دشتی ص 417 خطبه 198)
البته اینجانب نیز معتقدم که علوم موجود در عصر حاضر مستقیماً در قرآن نیامده؛ بلکه قرآن و سایر کتب الهی و پیامبران و اولیاء الهی با اشاره به آنها انسان های هوشمند را به سوی آن علوم راهنمایی کرده اند. اولین کشتی غول پیکر توسط نوح نبی و به اشاره الهی ساخته شد (وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا...) و سپس در طول زمان به دست انسان ها تکمیل گردید. اولین زره جنگی توسط داود نبی ساخته شد (وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوس...). کشف تابع مثلثاتی تانژانت در ریاضیات و مهندسی توسط ابوالوفای بوزجانی در قرن سوم هجری از روی عمل باقیمانده از پیامبر گرامی اسلام در تعیین اوقات شرعی به دست آمده است و تقریبا تمامی تکنولوژی پیشرفته امروزی بدون تابع تانژانت بی اعتبار خواهند بود. در آیه " وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْل..." آیا این سئوال برای دانشمند امروزی پیش نمی آید که خدا به زنبور عسل چه چیزی یاد داد: به زنبور کاشف منبع گل یاد داد که هر وقت منبع گلی در فاصله تا 5 کیلومتری کندو یافتی، به کندو برگرد و با حرکات نمایشی یک منحنی دلنما ریاضی (r=a+bSint) در فضای اطراف کندو رسم کن و به این وسیله به زنبورهای کارگر مختصات محل گل را بفهمان تا آنها همان لحظه به پرواز درآیند و راهی که خدا یاد داده پیش گیرند! و به زنبور یاد داد که....
با تشکر و آرزوی توفیق الهی
3. نامه سوم
بنام خدا و با سلام
در این مباحث مطرح شده جای همکاران گرامی از گروه علوم قرانی خالی است. کاش این دوستان هم از منظر متخصصان علوم قرانی وارد موضوع می شدند تا زوایای قضیه بهتر شکافته شود. همان طور که من قبلا خدمت آقای دکتر نکونام عرض کردم در زمینه ای که مورد مطالعه من برای مدت کوتاهی بود به مدل های مختلف آماری و کامپیوتری برخورد کردم که بر خلاف نظر دکتر نشان دهنده عمق اطلاعات ناشناخته بوده و امیدوارم که در آینده نزدیک بتوانیم با همکاری سایر دوستان در این زمینه فتح بابی کنیم.
از طرف دیگر به نظر من ارائه این بحث ها نه تنها مخرب دین و ایمان نیست؛ بلکه باعث می شود که ما (همه دوستانی که دغدغه دین دارند) احساس تکلیف کنیم که اعتقادات ما در این بحث (و حتی سایر بحث ها) نیاز به اثبات و کنکاش دارد. من به سهم خود از اینکه می بینم دوستان بیشتری در این بحث مشارکت می کنم خشنود هستم و امید دارم که دوستان گروه علوم قران هم وارد بحث شده و به غنای علمی بحث بیافزایند.
به امید موفقیت و بهروزی همه دوستان
4. پاسخ اینجانب
به خدا و با سلام
برادران ارجمند
در پاسخ به مرقومه آن جنابان نکات ذیل را عرض می کنم:
اولاً، این که یک نظریه ای نادرست است، باید از رهگذر نقد علمی و ذکر ادله ردی و نقضی ثابت شود. این که شما به نحو کلی بفرمایید، یک نظریه نادرست است، نادرستی آن ثابت نمی شود. این که برای شما یقین حاصل است که نظریه اینجانب باطل است، تا وقتی با ذکر ادله همراه نباشد، چنین یقینی برای دیگران هیچ ارزش علمی ندارد.
ثانیاً، ما وظیفه داریم، از افتراء زدن به کلام الهی و تفسیر به رأی آیات قرآن پرهیز کنیم و دفاع از ساحت قرآن که مورد تفسیر به رأی قرار نگیرد و به خدای تعالی افتراء زده نشود، وظیفه هر مسلمان متعهد و بلکه هر عالم منصفی است. اگر بر نظریه ام اصرار می ورزم، به خاطر صیانت از ساحت مقدس قرآن کریم است.
به نظر من، باید از ایجاد انتظارات بیجا درباره قرآن پرهیز کرد؛ چرا که وقتی به قرآن مراجعه می شود و آن انتظارات تأمین نمی گردد، موجب تضعیف ایمان افراد جامعه خواهد شد.
ثالثاً، این که یک نظریه آیا به رشد و تعالی جامعه کمک می کند یا نه، به صرف اظهار نظر کلی مشخص نمی شود. اگر ما فرض را بر این بگذاریم که برخی ولو با حسن نیت هر دروغی را به عنوان اعجاز علمی و مانند آن به خدا نسبت می دهند، تردیدی نمی توان داشت که جلوگیری از نسبت دروغ دادن به خدا موجب رشد و تعالی علمی و اخلاقی جامعه خواهد بود.
رابعاً، برادر خوبمان از چه چیزی واهمه دارند؟ آیا بیم دارند که خدای ناکرده بر اثر این مباحث، ایمان کسی تضعیف شود؟ مگر بحث های اینجانب، ربطی به ایمانیات دارد؟ جالب این که ایشان درباره نظریه اینجانب فرموده اند: «براساس مبانی اندیشه توحیدی اسلام بطلان آن کاملاً آشکار است». خواهشمند است، بفرمایند، نظریه اینجانب با کدام یک از مبانی اندیشه توحیدی اسلام در تعارض است که ایشان به بطلان آن حکم کرده اند؟ مگر اینجانب چه کفر و زندقه ای گفته ام که چنین سخنی گفته شده است. اتهام زدن راحت ترین کاری است که می توان کرد؛ اما هرگز یک کار اخلاقی و شرعی نیست. در بحث علمی کلی گویی کردن سر بی صاحب تراشیدن است و هیچ ارزش علمی ندارد. مبانی اندیشه اسلام عبارت است از توحید و معاد و نبوت. چطور این نظریه که در قرآن علوم مستحدث بشری که بعد از نزول قرآن حادث شدند، نیامده است یا در قرآن از علوم بشری در همان حدی آمده است که تا زمان نزول قرآن میان عرب حجاز معلوم بوده است، با توحید یا معاد یا نبوت تعارض پیدا می کند؟
خامساً، اینجانب به نحو مدلل و با استناد به آیات قرآن ثابت کردم که مراد الهی از محل پیدایش شیر در چارپایان همان است که با نگاه ظاهری و چشم غیر مسلح قابل رؤیت است. شما اگر نقد علمی دارید، ادله اینجانب را مورد نقد علمی قرار دهید. این که به نحو کلی و در مقام یک مجتهد به یک عامی بفرمایید که این نظریه نادرست است و بخواهید که آن را فرو بگذارم، هرگز شیوه صحیح علمی نیست.
سادساً، این که اینجانب در نوشته مذکور عرض کردم، در آیه مورد بحث به همان چیزی دلالت شده است که با نگاه ظاهری و چشم غیر مسلح قابل مشاهده است، هرگز مستلزم عمیق نبودن قرآن و محدود بودن معانی قرآن به این لایه معنایی نیست. از آیات قرآن نظیر هر کلام دیگری می توان لوازم معنایی بی شماری را استنباط کرد و مورد بهره برداری قرار داد.
سخنان گهربار امام علی(ع) نیز به اجمال دلالت دارد، قرآن عمیق است؛ اما این که عمقش چگونه است و چه ربطی با ظاهر آیات قرآن دارد، از طریق این سخنان مشخص نیست. عرض من این است که هرگز امام علی(ع) از رهگذر این بیان نمی خواهند بفرمایند، ما مجازیم هر معنای بی ربطی را ولو آن که فی نفسه صحیح باشد، به قرآن نسبت دهیم.
چنان که در جای دیگر گفته ام، ما نیازمندیم، در مرحله اول قرآن را تفسیر تاریخی کنیم و قرآن را چنان که در عصر نزولش قابل فهم بود، بفهمیم و در مرحله بعد نیاز داریم، به تفسیر فراتاریخی قرآن اهتمام ورزیم؛ یعنی قواعد کلی ورای آیات را استخراج کنیم و از آنها بهره مند شویم و البته این قواعد کلی در طول همان معانی تاریخی و عرفی آیات قرآن است؛ نه در مخالفت و معارضت با آنها.
در هر حال، برای ما هرگز جایز نیست، مفاهیمی را به قرآن نسبت دهیم که هیچ ملازمه منطقی و عقلی با آیات قرآن ندارد. نسبت دادن چنین مفاهیمی تفسیر به رأی و افتراء زدن به خدای تعالی است که حرام و ممنوع به شمار می آید.
سابعاً، هر چه با ادله معتبر ثابت شود، ارزش علمی دارد. اگر ثابت شود که کشتی نوح اولین کشتی غول پیکر بوده، واقعیتی انکار ناپذیر خواهد بود. منتها هرگز در قرآن چنین چیزی نیامده است. در قرآن فقط خطاب به نوح گفته شده است که کشتی بساز. نیز اگر ثابت شود که اولین بار زره توسط حضرت داود ساخته شد، در آن تردیدی نخواهیم داشت. اما در قرآن چنین چیزی بیان نشده است. در قرآن فقط آمده است که ما ساختن زره را به داود آموختیم. همچنین، اگر ثابت شود، تابع مثلثاتی تانژانت در ریاضیات و مهندسی توسط ابوالوفای بوزجانی در قرن سوم هجری از روی عمل باقیمانده از پیامبر گرامی اسلام در تعیین اوقات شرعی به دست آمده است، منکر آن نتوانیم بود. منتها این ربطی به قرآن ندارد و نیز این که نامبرده چگونه از روی عمل باقیمانده پیامبر(ص) به تعیین اوقات شرعی رسیده، ابهام دارد. همینطور این که زنبور عسل برای یافتن شهد گلها حرکت منحنی گونه دارد، هرگز در قرآن نیامده است و آیه اشاره شده، تنها می گوید، به زنبور عسل الهام کردیم که از کوه ها و درختان و داربست ها برای خود لانه بسازد. به هر حال، آن چیزی که من می گویم، این است که نباید چیزهای بی ربط را به قرآن نسبت داد؛ بلکه باید چیزهایی را به قرآن نسبت داد که از خود آیات قرآن به طریق عرفی یا عقلی فهمیده شود. عرض من این است که ما نباید آنچه را که از خود قرآن به دست نمی آید و از جای دیگر فهمیده می شود، به قرآن نسبت دهیم.
این که گفته شود، قرآن به صرف این که در آن آمده است، «به نوح گفتیم، کشتی بساز» یا «به داود ساختن زره را یاد دادیم»، یا «به زنبور گفتیم، از کوه ها یا درختان یا هر داربستی لانه بساز» اشاره به صنعت کشتی سازی یا زره سازی یا حرکت منحنی گون زنبور دارد، چه عمقی برای قرآن ثابت می شود؟ آیا می خواهید بفرمایید که ما می توانیم از رهگذر مطالعه قرآن به صنعت کشتی سازی یا زره سازی یا حرکت منحنی گون زنبور پی ببریم؟
در پایان، از همه دوستان تقاضا می کنم، فضای بحث علمی را به احساسات و تعصبات و تکفیر و تفسیق آلوده نکنیم. ما به حکم وظیفه شرعی باید با حسن نیت به اقدامات و افکار یکدیگر نگاه کنیم و در امتثال اوامر مقام معظم رهبری در زمینه ترویج آزاداندیشی تلاش کنیم و زمینه های تقویت باورهای دینی را به نحو استدلالی و علمی فراهم نماییم.
پنهان نیست که چارچوب اصول و ضروریات اسلامی و شیعی منطقة الفراغ بحث علمی است و طرح هر بحث علمی در این چارچوب هیچ اشکال شرعی ندارد و مرام و رویه تمام علمای ما در طول تاریخ همین گونه بوده و هست.
بی شک، این چنین نیست که اگر ما با رویکرد تنقیح و تقویت باورهای خود در زمینه متون دینی به نقد علمی آن باورها نپردازیم، به آنها مصونیت بخشیده ایم؛ زیرا بی تردید دشمنان دین و قرآن به گونه تخریبی و در جهت تضعیف ایمان مؤمنان به نقد و رد آنها روی خواهند آورد و کوتاهی ما در این زمینه، هرگز بر ما که دغدغه دین و دین داری داریم، بخشودنی نیست.
با سپاس
ارادتمند شما نکونام
لینک های مرتبط: معناسازی و اعجازتراشیهای بیجا برای قرآن کریم؛ متن دفاعیه ای درباره نقد اعجاز علمی