برتری های دین اسلام(3)
متنی که اینک می آید، سومین قسمت پاسخ به سئوالی است که راجع به وجوه برتری اسلام بر ادیان دیگر از اینجانب پرسیده شده بود. در قسمت اول، سهله و سمحه بودن شریعت اسلام و در قسمت دوم، تکثرگرایی اسلام بیان شد و اینک مبارزه اسلام با غلو و گزافه گویی بیان می شود. خلاصه سخن در این قسمت، این است که اسلام میان پیامبران و سایر افراد بشر هیچ خصوصیت فرابشری قائل نیست، جز این که به پیامبران وحی می شده و اگر هم معجزاتی بر دست ایشان ظاهر می شده، به موارد خاصی منحصر بوده است. البته پیامبر اسلام(ص) همواره به درخواست مشرکان قریش راجع به آوردن معجزات، پاسخ منفی می داده و در عوض، آنان را به تعقل فرا می خوانده است.
ناگفته نماند که این موارد برتری که در این سلسله مطالب بیان می شود، آنهایی است که در قرآن به آنها تصریح شده و این به تقاضای دوستی بوده است که از من خواسته است، برتری های اسلام را از نگاه قرآن گزارش کنم.
2. 3. مبارزه دین اسلام با گزافه گویی
دین اسلام از غلو و گزافه و خرافه خالی است و بلکه با غلو و گزافه ها و خرافه ها مبارزه کرده؛ چنان که آمده است:
لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ * لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ * مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ * قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ * قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ (مائده، 72-77)؛ کسانى که گفتند: «خدا همان مسیح پسر مریم است»، قطعاً کافر شده اند، و حال آنکه مسیح، مى گفت: «اى فرزندان اسرائیل، پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستید که هر کس به خدا شرک آوَرَد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است، و براى ستمکاران یاورانى نیست.» کسانى که [به تثلیث قائل شده و] گفتند: «خدا سومین [شخص از] سه [شخص یا سه اقنوم] است، قطعاً کافر شده اند، و حال آنکه هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست و اگر از آنچه مى گویند باز نایستند، به کافران ایشان عذابى دردناک خواهد رسید. چرا به درگاه خدا توبه نمى کنند، و از وى آمرزش نمى خواهند؟ و خدا آمرزنده مهربان است. مسیح، پسر مریم جز پیامبرى نبود که پیش از او [نیز] پیامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسیار راستگو بود. هر دو غذا مى خوردند. بنگر چگونه آیات [خود] را براى آنان توضیح مى دهیم سپس ببین چگونه [از حقیقت] دور مى افتند. بگو: «آیا غیر از خدا چیزى را که اختیار زیان و سود شما را ندارد، مى پرستید؟ و حال آنکه خداوند شنواى داناست.» بگو: «اى اهل کتاب، در دین خود بناحق گزافه گویى نکنید، و از پى هوس هاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند، نروید.»
نیز در جای دیگر آمده است:
لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ * وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصیرُ (مائده، 17-18)؛ کسانى که گفتند: «خدا همان مسیح پسر مریم است» مسلّماً کافر شدهاند. بگو: اگر [خدا] اراده کند که مسیح پسر مریم و مادرش و هر که را که در زمین است، جملگى به هلاکت رساند، چه کسى در مقابل خدا اختیارى دارد؟ فرمانروایى آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست. هر چه بخواهد مى آفریند، و خدا بر هر چیزى تواناست. و یهودان و ترسایان گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را به [کیفر] گناهانتان عذاب مى کند؟ نه،] بلکه شما [هم] بشرید از جمله کسانى که آفریده است. هر که را بخواهد مى آمرزد، و هر که را بخواهد عذاب مى کند، و فرمانروایى آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو مى باشد از آن خداست، و بازگشت [همه] به سوى اوست.»
به طور کلی درباره بشر عادی بودن تمامی پیامبران آمده است:
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصیراً (فرقان، 20)؛ و پیش از تو پیامبران [خود] را نفرستادیم جز اینکه آنان [نیز] غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند، و برخى از شما را براى برخى دیگر [وسیله] آزمایش قرار دادیم. آیا شکیبایى مى کنید؟ و پروردگار تو همواره بیناست.
نیز درباره پیامبر اسلام(ص) آمده است که او بشری عادی بوده است:
وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذیراً (فرقان، 7)؛ و گفتند: «این چه پیامبرى است که غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ چرا فرشته اى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد؟
باز در جای دیگر آمده است:
قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (اعراف، 188)؛ بگو: «جز آنچه خدا بخواهد، براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم، و اگر غیب مى دانستم قطعاً خیر بیشترى مى اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى رسید. من جز بیم دهنده و بشارتگر براى گروهى که ایمان مى آورند، نیستم.»
طی این آیه گفته شده است که:
اولاً، پیامبر اسلام(ص) هیچ قدرت فوق العاده ای ندارد و گرنه جلوی آسیب ها را به خود می گرفت؛
ثانیاً، هیچ علم غیبی ندارد و گرنه، از راه آن، مال بسیاری می اندوخت.
اساساً سبب این که پیامبر(ص) سیزده سال در مکه به سر برد و از مشرکان قریش، صد نفر هم به او ایمان نیاورد، همین بود که مشرکان قریش، او را بشری عادی می یافتند. جز این که به او از طریق فرشته وحی می شد. چرا که بنا نبوده است که مردم به طریق معجزه و اعمال فوق العاده یک شخص، ایمان بیاورند؛ بلکه بنا بوده است، به کار زدن عقل به او بگروند. به همین جهت، علیرغم اصرار به پیامبر(ص) که اعمال فوق العاده از او مشاهده کنند، پیامبر(ص) پاسخی جز این نداشت که من یک بشر عادی هستم. به این آیات بنگرید:
وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً * وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنا وَکیلاً * إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کانَ عَلَیْکَ کَبیراً * قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً * وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کُفُوراً * وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً * أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجیراً * أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبیلاً * أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً * وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى إِلاَّ أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً * قُلْ لَوْ کانَ فِی الْأَرْضِ مَلائِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَکاً رَسُولاً (85-95)؛ و در باره روح از تو مى پرسند، بگو: «روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است.» و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحى کردهایم مى بریم، آن گاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمى یابى، مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زیرا فضل او بر تو همواره بسیار است. بگو: «اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر] باشند.» و به راستى در این قرآن از هر گونه مَثَلى، گوناگون آوردیم، ولى بیشتر مردم جز سرِ انکار ندارند. و گفتند: «تا از زمین چشمه اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد. یا [باید] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشکارا از میان آنها جویبارها روان سازى، یا چنان که ادعا مى کنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، یا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى، یا براى تو خانه اى از طلا [کارى] باشد، یا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم] اطمینان نخواهیم داشت، تا بر ما کتابى نازل کنى که آن را بخوانیم.» بگو: «پاک است پروردگار من، آیا [من] جز بشرى فرستاده هستم؟» و [چیزى] مردم را از ایمان آوردن باز نداشت، آن گاه که هدایت برایشان آمد، جز اینکه گفتند: «آیا خدا بشرى را به سِمَتِ رسول مبعوث کرده است؟» بگو: «اگر در روى زمین فرشتگانى بودند که با اطمینان راه مى رفتند، البته بر آنان [نیز] فرشته اى را به عنوان پیامبر از آسمان نازل مى کردیم.
طی این آیات گفته شده است که تنها تفاوت پیامبر اسلام(ص) با بشر عادی این است که یک روحی به نام جبرئیل قرآن را بر او القاء می کند و هیچ تفاوت دیگری با بشر عادی ندارد و هرچه از او می خواستند که معجزاتی را از خود نشان دهد، جز این پاسخی نداشت که من بشری عادی هستم و سبب این که مشرکان قریش به او ایمان نمی آوردند، به همین جهت بود که او را بشری عادی می یافتند.
در جای دیگر آمده است:
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکینَ (فصلت، 6)؛ بگو: «من، بشرى چون شمایم، جز اینکه به من وحى مى شود که خداى شما خدایى یگانه است. پس مستقیماً به سوى او بشتابید و از او آمرزش بخواهید و واى بر مشرکان.»