نسخه قرآن دانشگاه بیرمنگام و وثاقت تاریخی قرآن
سه شنبه 10 شهریور 1394 15:56شماره خبر : 3356018 ارسال به دوستنسخه قابل چاپ
جعفر نکونام:
ساختار متن قرآن ادعای انتساب نسخه بیرمنگام به پیش از اسلام را رد میکند
گروه اندیشه: دانشیار دانشگاه قم در واکنش به ادعای چند مورخ بریتانیایی در خصوص تعلق نسخه قرآن بیرمنگام به پیش از پیامبر گفت: این ادعا به قدری سخیف است که کمتر کسی میتواند آن را بپذیرد؛ زیرا ساختار متن قرآن به وضوح نشان میدهد که متن در خطاب به شخص پیامبر اسلام(ص) است.
جعفر نکونام، دانشیار دانشگاه قم، در گفتوگو با خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) در واکنش به ادعای چند مورخ بریتانیایی در خصوص تعلق نسخه قرآن بیرمنگام به پیش از پیامبر، گفت: خاورشناسان برای اثبات وثاقت تاریخی قرآن نسخههای به جامانده از قرآن را بررسی میکنند. نسخه بیرمنگام از این جهت برای آنها اهمیت دارد که وثاقت متن قرآن را به عصر پیامبر میرساند. اگر ما در گفتگو با آنها بخواهیم وثاقت قرآن را ثابت کنیم، این نسخه میتواند مورد استناد و اتکا قرار بگیرد؛ اما واقعیت این است که اگر حتی چنین نسخههایی نبوده باشد، تواتر قرائت قرآن بهترین دلیل وثاقت متن تاریخی قرآن تلقی می شود؛ اما خاورشناس به این دلیل اثبات وثاقت قرآن توجه نکردهاند و نمیکنند و برای آن اعتباری قائل نیستند.
بازگشت قدمت قرآن به پیش از پیامبر(ص) ادعای سخیفی است
این استاد دانشگاه در پاسخ این سؤال که آیا کشف نسخه بیرمنگام خللی در وحیانیت قرآن ایجاد نمی کند، پاسخ داد: البته اینکه برخی ادعا کردهاند تاریخ کتابت این نسخه به قبل از بعثت پیامبر میرسد، وحیانی بودن قرآن را متزلزل میسازد؛ اما این ادعا به قدری سخیف است که کمتر کسی میتواند آن را بپذیرد؛ زیرا که ساختار متن قرآن به وضوح نشان میدهد که متن قرآن خطاب به شخص پیامبر اسلام(ص) القاء شده است و نیز در آن از سخنان و حوادثی سخن رفته که در ایام خود پیامبر اسلام(ص) رخ داده است.
وی افزود: وحیانیت قرآن با مطالعه زندگی و شخصیت خود پیامبر (ص) هم قابل اثبات است. بررسی شخصیت و زندگی آن حضرت نشان می دهد که امانت و صداقت سجیه مشهور او قبل از بعثت بوده است؛ طوری که تاجران مکه اموال خود را نزد او به امانت می نهادند و چندان نزد آنان حرمت داشت که مشرکان قریش به وقت تجدید بنای مکه اقبال کردند به این او سنگ حجر الاسود را در جایگاهش نصب کند. این نشان میدهد پیامبر شخص فریبکار و دروغگویی نبوده است و وقتی چنین بوده باشد، وجهی ندارد که ادعای دروغ کند و متنی را خود ببافد و بگوید که آن را فرشتهای به نام جبرئیل به من القاء کرده است. اگر ما بخواهیم بدگمانانه بگوییم قرآن را خود پیامبر برساخته است، این با سیره عقلا سازگاری ندارد. عقلاء به سخنان افرادی که به راستگویی و امانتداری شهرهاند، اعتماد دارند؛ لذا سوء ظن داشتن نسبت به ادعای پیامبر اسلام(ص) وجاهت نمیتواند داشته باشد.
تواتر قرائات، قوی ترین دلیل وثاقت تاریخی قرآن
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: متن قرآن از طریق شفاهی با قرائات قاریان بر توده مردم به نحو متواتر از خود پیامبر به دست ما رسیدهاست. پیامبر، هم خود قرآن را برای صحابه میخواندند و هم، افرادی به عنوان معلم قرائت قرآن برای قبایل تازه مسلمان می گماشتند تا قرائت قرآن را به آنان بیاموزانند و مسلمانان نیز به شیوه های گوناگون قرآن را قرائت میکردند و حتی به ختم قرآن اقبال داشتند. نماز تراویح که مسلمانان اهل سنت طی آن در ماه رمضان هر سال، قرآن را ختم می کنند، سنتی است که به زمان پیامبر میرسد. منتها در زمان پیامبر(ص) این نماز به صورت انفرادی بود؛ چرا که یک نماز مستحبی است و باید به صورت فرادی خوانده شود؛ اما در زمان خلافت عمر، به دستور او به جماعت برگزار می شد و تاکنون این سنت باقی است. البته در زمان خلاف علی (ع)، ایشان خواستند که دوباره طریقه خواندن این نماز را به شکلی که در زمان پیامبر(ص) خوانده میشد، برگردانند؛ اما مسلمانان به سبب آن که فرمان عمر را تقدیس می کردند، با تغییر آن مخالفت کردند و امام علی هم ناگزیر با آن کنار آمد.
دانشیار دانشگاه قم گفت: به هر حال، این سنت حفظ و قرائت قرآن و تعیین معلمان قرائت قرآن بعد از پیامبر هم ادامه داشت؛ لذا ملاحظه می شود که خلفاء برای هر شهری یک معلم قرائت قرآن میگماشتند و او در مسجد به توده مردم قرائت قرآن را میآموخت. در نسلهای بعدی نیز این سنت برقرار ماند و قاریان قرآن که به واقع معلمان قرائت قرآن در مساجد بودند، در هر طبقه یک گروه قابل توجهی را تشکیل می دادند تا آنجا که برخی از دانشمندان اسلامی، کتاب هایی را در شرح حال آنان به نام «طبقات القراء» تألیف کرده اند. به این ترتیب، قرآن با تواتر قرائتی که میان مسلمانان سنت شده بود، به نسل های بعدی رسیده است. بر این اساس، با اطمینان، می توان گفت که متن قرآنی که به دست ما رسیده است، همانی است که از پیامبر(ص) صادر شده است.
وی افزود: به نظر میرسد، سبب آن که خاورشناسان به این طریق انتقال قرآن به نسلهای بعد توجه نمیکنند، این است که آنان عادت کردهاند، طبق سنت تحقیقی خود راجع به کتاب مقدس به تحقیق بر روی قرآن بپردازند. سنت قرائت متن کتاب چنان که در میان مسلمانان وجود داشته، در میان یهودیان و مسیحیان وجود نداشته است؛ از این رو، دانشمندان غربی فقط اهتمام ورزید، از طریق نسخه شناسی، به بررسی وثاقت تاریخی قرآن بپردازند.
وی ادامه داد: کتاب مقدس بر خلاف قرآن، هرگز عبارت از متن صادرش شده از پیامبران گذشته نیست؛ بلکه عبارت از سیرهای است که نسلهای بعدی برای آن پیامبران نوشتهاند و آنگاه نیز که نویسندگان کتاب مقدس، شرح زندگی پیامبران را نوشتند، چنان نبوده است که آن را بلافاصله میان توده مردم قرائت و ترویج کنند؛ بلکه فقط علمای آنان به مناسبت هایی بخش هایی از آنها را بر مردم قرائت می کردند؛ به همین رو، در آیات قرآن تصریح شدهاست که بسیاری از یهودیان مدینه از متن کتاب مقدس خود بیخبر بودند و علمایشان از بی خبری آنان سوء استفاده می کردند و گاهی، سخنان خود را به گونه ای ادا می کردند که توده مردم می پنداشتند، دارند، کتاب مقدسشان را قرائت می کنند. این در حالی بود که توده مسلمانان از متن کتاب مقدس خود آگاه بودند و لذا کسی جرائت نداشت، سخنان خود را به عنوان متن کتاب مقدس جا بزنند یا آن را کم و زیاد کند؛ چرا که آنان متوجه می شدند و اعتراض می کردند.
این پژوهشگر حوزه علوم قرآنی راجع به اعتبار نسخه بیرمنگام گفت: من نمیتوانم درباره درست یا غلط بودن خبر نسخه بیرمنگام اظهار نظر کنم. تنها می توانم بگویم، به فرض که این خبر درست نبوده باشد، باز خللی در وثاقت تاریخی متن قرآن پدید نمی آید؛ چرا که آن با تواتر قرائت قرآن برای ما ثابت است.
وی افزود: قرآن بر خلاف کتاب مقدس که عبارت از سیرهنویسی پیروان انبیای گذشته است، عین آن متنی است که از پیامبر اسلام(ص) صادر شده است. یعنی قرآن یک متن وحیانی است؛ حال آن که کتاب مقدس هرگز عین متنش وحیانی نیست؛ بلکه بسان سیره و حدیث مسلمانان است که با جعل و تحریف و نقل به معنا همراه شدند. هر یک از بخش های کتاب مقدس، نخست، توسط یکی از پیروان انبیاء گذشته نوشته شده و بعد از گذشت زمانی به تدریج میان توده مردم جا پیدا کرده و مشهور شده است؛ اما قرآن وقتی از همان ابتدای صدورش از پیامبر اسلام(ص) میان توده مسلمان رایج و مشهور شد و لذا نسخه های قرآنی که بعد نوشته شد، بر اساس، همان متن مشهور میان مسلمانان نگاشته شد. البته ترتیب سوره های قرآن، بعد از تألیف نسخه عثمانی به تواتر نقل شد؛ اما اصل سورههای قرآن، تواتر قرائتشان به زمان خود پیامبر اسلام(ص) میرسد.
بنابراین درست است که کتابت قرآن به عصر عثمان میرسد، اما این گونه نبوده است که متن را اشخاصی بنویسند و بعد، آن متن شهرت پیدا کند؛ بلکه آن اشخاص همان متن مشهور بین مردم را کتابت کردهاند.
وی در ادامه گفت: تواتر یک متن عبارت از این است که آن را در هر طبقه حدود 20 نفر نقل کنند. این در حالی است که متن قرآن را در هر یک از مساجد مسلمانان از صدر اسلام، ده ها و صدها و هزاران نفر قرائت می کردند؛ بنابراین، حتی آن قرائاتی که شاذ خوانده میشده، این گونه نبوده است که آن را یک نفر در خانه خود به آن صورت قرائت کرده باشد؛ بلکه آنها عبارت از قرائت معلمان قرائت قرآن بوده که در یک مسجدی برای توده مردم قرائت می شده؛ لذا به واقع قرائات شاذ نیز متواترند. البته میان قاریان اختلافاتی در قرائات برخی از الفاظ قرآن پدید آمده؛ اما هرگز این اختلافات، باعث تغییر معنای اساسی آیات قرآن نمی شود و لذا نهایت این است که این اختلاف قرائات از قبیل اختلاف روایات تفسیری تلقی خواهد شد که عرضه آنها بر سیاق خود قرآن می تواند مشخص کند، کدام قرائت می تواند معتبر باشد و کدام نامعتبر است.