قصه اصحاب فیل، اسطوره یا واقعیت(2)
در پست قبلی، تشکیک درباره واقعیت قصه اصحاب فیل را تضیعف کردم و اینک نکات دیگری را افزون بر آن می افزایم:
1. علاوه بر دلایل پیش گفته، در اینجا می افزایم که قصه اصحاب فیل طبق نقل قوی تر در حدود 23 سال قبل از تولد حضرت محمد(ص) واقع شده است و لذا اگر نگاه عادی هم به قصه مذکور داشته باشیم، نباید این قصه را خرافه تلقی کنیم؛ چون بی تردید وقتی سوره فیل نازل شد، هنوز شاهدان قصه اصحاب فیل در قید حیات بودند و این قصه در حافظه مردمان مکه مانده بود. گفتنی است که سوره فیل طبق ظاهر روایات ترتیب نزول، در همان سال اول بعثت نازل شده است و از سال وقوع قصه تا نزول سوره فیل حدود 70 سال گذشته بود و صد ساله هایی که در میان قریش بودند، اصل قصه را در خاطر داشتند و لذا حتی اگر با نگاه عادی هم نگاه کنیم، نمی توانیم به خرافه بودن آن حکم کنیم.
2. چنان که پیش تر اشاره کردم، بسا قیاس اصحاب فیل با قصه های قرامطه و ابن زبیر و سیل و منجنیق و جرثقیل و مانند آن که طی آنها اظهار شده، کعبه مورد تعرض و آسیب واقع شده است، اشتباه باشد و قیاس مع الفارق به شمار آید؛ چون می توان گفت که میان قصه اصحاب فیل و سایر قصص فرق هست؛ از جمله این که در تمام قصص مشابه، متعرضان یا قصد نابودی کعبه و عبادت در کعبه را نداشتند و یا تعرض آنان به نابودی کعبه و عبادت در کعبه نمی انجامید. این در حالی است که حمله ابرهه به مکه و کعبه به منظور نابودی کعبه و عبادت در آن، و اقبال مردم به عبادتگاهی بوده است که آنان در یمن ساخته بودند.
آورده اند که ابرهه از اقبال مردم به کعبه که مرکز زیارت و تجارت بود، ناخشنود بود؛ لذا خود مرکزی عبادی به نام «قُلَّیْس» در صَنعای یمن بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند و نیز در صدد بر آمد، برای این که مردم، دیگر به کعبه اقبال نکنند، آن را تخریب کند؛ لذا به آنجا لشگر کشید.
3. برخی خرده گرفتند که قریشیان، بت پرست بودند و لذا خداوند باید مسیحیان را مدد می رسانید؛ نه قریشیان را؛ اما این خرده گیری مخدوش است؛ چون کعبه را حضرت ابراهیم(ص)، پیشوایان موحدان بنیاد نهاد و همین قریشیان به همان خدای حضرت ابراهیم باور داشتند و همان حجی را که او تأسیس کرده بود، در مواسم حج به جا می آوردند؛ جز این که به بت پرستی گراییده بودند و بت ها را نیز از این بابت می پرستیدند که نماد فرشتگان اند و آنان می توانند شفیعشان نزد خداوند باشند و لذا عبادت آنها استقلالی نبوده است. به لحاظ همین پایداری قریش بر دین حنیف حضرت ابراهیم بوده است که آنان را حنفای مشرک نامیده بودند. رؤسای کعبه کمابیش بعد از حضرت ابراهیم تا بعثت حضرت محمد(ص) حنیف یعنی پیرو دین حضرت ابراهیم بودند.
حتی نقل است که وقتی پیام ابرهه به عبدالمطلب داده شد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است. عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ امّا کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى ابراهیم(ع) است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.
لذا این که برخی کعبه را قبل از بعثت پیامبر(ص) بت خانه می شمارند، سخن دقیقی نمی گویند؛ چون کعبه همچنان مرکز توحید بوده است و آلودگی آن به بت و بت پرستی، باعث نمی شود که کعبه را بت خانه بنامیم. از جمله شواهد نقض بت خانه بودن کعبه این که در همین سال هایی که کعبه زیر سلطه مشرکان قریش بود، حضرت محمد(ص) به همراه حضرت خدیجه و حضرت علی(ع) از روز اول بعثت در کنار همین خانه کعبه به عبادت خدای یگانه می پرداخت و هر ساله تا زمانی که از مکه هجرت فرمود، همان حج ابراهیمی را به همران قریشیان در مسجد الحرام و جوار کعبه به جای می آورد.
4. این که گفته اند، مسیحیت از دین قریش برتر بوده است، نیز سخن دقیقی نیست؛ زیرا دین مسیحیت از شرک خالی نبود و از نظر شرک آلودی چندان تفاوتی میان مسیحیان و قریشیان وجود نداشت؛ چنان که در قرآن آمده است:
وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِک قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکونَ * اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکونَ (توبه، 30-31)
و یهود گفتند: «عُزَیر، پسر خداست.» و نصارى گفتند: «مسیح، پسر خداست.» این سخنى است [باطل] که به زبان مى آورند، و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شده اند شباهت دارد. خدا آنان را بکشد چگونه [از حق] بازگردانده مىشوند؟ اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایى یگانه را بپرستند که هیچ معبودى جز او نیست. منزّه است او از آنچه [با وى] شریک مى گردانند.
علاوه بر این که پولس شریعت را در دین مسیحیت ملغی کرد و این در حالی بود که قریشان همان شریعت حضرت ابراهیم را کمابیش رعایت می کردند.
5. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که قصه اصحاب فیل اسطوره است، باز خللی در حقانیت قرآن پدید نمی آید؛ زیرا قرآن کتاب تاریخ نیست؛ بلکه کتاب تذکر و موعظه و هدایت اخلاقی و ایمانی است و می خواهد انسان ها را به خدا و قیامت و اعمال صالح توجه دهد و استفاده از قالب اسطوره در حالی که فرهنگ مخاطبان اسطوره ای است، برای تأمین چنین اغراضی، سیره ای عقلائی است و خدا هم در رأس عقلاء و لذا حتی اگر قصه اصحاب فیل را اسطوره تلقی کنیم، هیچ خرده و عیبی بر قرآن شمرده نمی شود.