سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

قرآن و علوم روز

سرویس علم و اندیشه خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) در گفت‌وگوی گذشته با «جعفر نکونام» دارای دکترای علوم قرآن و حدیث به بررسی رو ش تفسیر علمی پرداخت و در آن گفت‌وگو عضو هیئت علمی دانشگاه قم ضمن بیان این مطلب که قرآن کتاب علومی چون فیزیک، شیمی، ریاضی و ... نیست، گفت: این تعبیر در قرآن که هر رطب و یابسی در کتاب مبین است، به معنای وجود علوم بشری در قرآن نیست؛ چون کتاب مبین به معنای لوح محفوظ است، نه قرآن موجود.
عضو هیئت مدیره انجمن علوم قرآن و حدیث ایران در این قسمت از گفت‌وگو با نظر به دیدگاه علامه طباطبایی در زمینه تفسیر علمی گفت: «علامه طباطبایی در مقدمه تفسیر خود تفاسیر به رأی را بر می‌شمرند و تفسیر علمی را تطبیق و تحمیل آرای علمی بر قرآن می‌داند.
 مؤلف کتاب «پژوهشی در مصحف امام علی (ع)» گفت: «علامه در مواردی فهم قرآن را به فهم مردم عصر نزول ارجاع می‌دهد و حال آن که فهم آنان برخلاف فهم علمی است. آیات «لقد جعلنا فی السماء بروجا وزیناها للناظرِین* وحفظناها من کل شیطان رجیم* إلا من استرق السمع فأتبعه شهاب مبین» (سوره مبارکه حجر آیات شریفه 16 تا 18)  از آن جمله است. در این آیه سقوط شهاب‌ها وسیله راندن شیاطین از آسمان و مانع شدن آنان از استماع اخبار آسمانی معرفی شده است. حال آن که سقوط شهاب‌ها یک امری است که از دیرباز و حتی قبل از نزول قرآن بوده و بعد از آن نیز ادامه داشته است. »
«نکونام» در ادامه گفت: « نقل است که تا قبل از نزول قرآن و بعثت پیامبر(ص) شیاطین به آسمان می‌رفتند و اخبار آسمان را می‌شنیدند و بعد شیاطین ملاحظه کردند که از ورود آن‌ها به آسمان جلوگیری می‌شود و نمی‌توانند اخبار آسمانی را بگیرند. وقتی موضوع را بررسی می‌کنند، در می‌یابند که خداوند پیامبر اسلام(ص) را به پیامبری مبعوث کرده و به موجب آن از رفتن به آسمان و استعماع اخبار آسمان منع شده‌اند.
در ادامه گفت: «در حالی که اگر سقوط شهاب‌ها برای راندن شیاطین از آسمان و مانع شدن از استماع اخبار آسمان و وحی است بود، باید آن قبل از نزول قرآن وجود نداشته باشد و بعد از خاتمه نزول قرآن هم وجود نداشته باشد؛ در حالی‌که چنین نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت: علامه طباطبایی بر این نظر است که چنین تعبیری رد قرآن برای تقریب به ذهن مردم عصر نزول به کار رفته است. گفتنی است که  تلقی عرب جاهلی این بود که قرآن را شیاطین به پیامبر (ص) القا می‌کنند. خداوند به منظور رد این تهمت و اتهام به رسول اکرم (ص) بیان کرد که شیاطین دسترسی به وحی ندارند و فرشته است که وحی را برای پیامبر (ص) می‌آورد و شیاطین هیچ‌گونه دسترسی به وحی و اخبار آسمانی ندارند؛ چون نحوه منع شیاطین از دسترسی به اخبار آسمانی برای عرب بادیه نشین مشکل بود، خدا آن را از قبیل فرود آمدن شهاب‌ها بر سر شیاطین برشمرد.
مدیر مسئول مجله علمی-پژوهشی «پژوهش‌نامه قرآن و حدیث» در ادامه گفت: علامه در این‌جا به هیچ وجه قرآن را موافق فهم علمی تفسیر نمی‌کند.

دکتر جعفر نکونام در مصاحبه با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، ضمن بیان مطلب بالا گفت: «این تلقی که در قرآن یک آموزه‌هایی آ مده است که مردم عصر نزول از آن آگاه نبودند و آیات مربوطه را درک نکردند  و بعد بر اثر گسترش دانش در عصر متأخر به مراد آن آیات توجه پیدا کردند تصور و تلقی نادرست است.»
مدیر مسئول مجله علمی-پژوهشی پژوهش‌نامه قرآن و حدیث درادامه گفت: « قرآن کتابی است که در درجه اول برای هدایت مردم عصر نزول نازل شده است؛ از این رو  باید آن‌ها متوجه مقاصد قرآن شده باشند؛ اما این معنا که در قرآن آیاتی است که مردم عصرنزول متوجه مقاصد آن نشدند، با فصاحت و بلاغت قرآن ناسازگار است. ناگفته نماند که اگر گفته شود، در طول آن معنای که مردم عصر نزول درک کردند، معناهایی وجود دارد که  مردم آن عصر درک نکردند و مردم اعصار دیگر بر اثر تدبر بیش‌تر و رشد علوم موفق به درک آن شدند، خللی به فصاحت و بلاغت قرآن ایجاد نمی‌کند.
وی در بیان مثالی برای این مطلب گفت: «در آیه «وَ الشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها...» (سوره مبارکه یس، آیه شریفه 38) از حرکت خورشید سخن رفته است. برخی این حرکت را عبارت از حرکت خورشید در مجرای کهکشان شیری یا حرکت خورشید به دور خود و مانند آن دانسته‌اند. حال آن که سیاق آیه هرگز چنین حرکتی را برای خورشید ثابت نمی‌کند؛ بلکه حرکت ظاهری خورشید از مشرق به مغرب را حکایت می‌کند؛ زیرا اولاً این آیه در سیاق یادکرد نشانه‌های الهی برای مردم عصر نزول است تا آنان از رهگذر توجه به آن به قدرت خدای تعالی پی ببرند. بی‌تردید آن مردم تنها حرکتی را که از خورشید در می‌یافتند، همین حرکت ظاهری از مشرق به مغرب بوده است. ثانیاً در سیاق این آیه از پیدایش شب و روز سخن رفته است و بی‌شک این پدیده از رهگذر حرکت ظاهری خورشید حاصل می‌شود و نه سایر حرکت‌هایی که دانشمندان در این روزگار به کشف آن موفق شده‌اند.
 ایشان گفت: « خداوند در آن عصر ناگزیر بوده است که در سطح فهم مردم سخن بگوید؛ چون برای مثال اگر در خصوص آیه «والشمس تجری لمستقر لها ...» پیامبر (ص) می‌فرمود که ای مردم خورشید ثابت است و زمین دور آن می‌چرخد پیامبر (ص) را به تمسخر می‌گرفتند و می‌گفتند که چه دروغ‌ آشکاری بیان می‌کند. او می‌گوید: زمین حرکت می‌کند و خورشید ثابت است؛ در حالی‌که ما می‌بینیم خورشید حرکت می‌کند و زمین ثابت است».
دکتر «نکونام» افزود: «ما در روایات از ابن عباس نیز داریم که اگر آن حقایقی را که در مورد آسمان و زمین است گفته می‌شد مردم به هیچ وجه به پیامبر ایمان نمی‌آورند این آیات متناسب با فهم عرفی و برای تقریب به ذهن مردم عصر نزول بیان شده‌اند و نمی‌توانیم آن‌ها را مطابق فهم علمی تفسیر کنیم واز آنها نکات علمی استفاده کنیم».
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در ادامه افزود: «ما نمی‌توانیم دانشی را که صدها سال بعد از نزول قرآن پدید آمده است، ضمیمه آیات قرآن کنیم و به تفسیر آن بر پایه آن دانش بپردازیم. 
ایشان در توضیح به این پرسش که آیا نمی‌توان از آیاتی شبیه «...ولارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین؛ هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتاب مبین بیان شده است.» (سوره مبارکه مریم آیه شریفه 25) استفاده کرد که در قرآن تمام علوم آمده است، گفت: «درباره آیه «...و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» ابتدا باید ثابت شود که منظور از کتاب مبین قرآن است؛ اما اگر مراد از آن را لوح محفوظ بدانیم، نمی‌توان به موجب آن ادعا کرد که در قرآن موجود تمام علوم آمده است.
وی در ادامه گفت: «قرآن کتاب راهنمایی بشر است؛ «هدی للناس» است.  «هدی للناس» بودن قرآن نیز به این معنا نیست که مردم را در علوم تجربی هدایت می‌کند. بلکه به این معناست که آنان را در نحوه زندگی هدایت می‌کند. آنان را  از شر ک و کفر برحذر می‌دارد و به توحید فرا می‌خواند و از اخلاق سیئه  به اخلاق حسنه دعوت می‌نماید.
دکتر «نکونام» در ادمه گفت: « با بیان نمونه‌ای دیگر این‌گونه گفت: «آنجایی که در قرآن بیان می‌کند «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی و هدى و رحمة و بشرى للمسلمین» (سوره مبارکه نحل آیه شریفه 89) به این معناست که در قرآن کلیات و پاره‌ای جزئیات چیزهایی که برای راهنمایی و هدایت بشر است، بیان شده است. باید دانست که ما بسیاری از امور جزئی دین را نمی‌توانیم در قرآن پیدا کنیم. مثلا اگر شک کردیم که دو رکعت نماز خواندیم یا سه رکعت نمی‌توانیم به قرآن مراجعه کنیم و از آن بیان و راهنمایی بخواهیم.
وی در پایان مطالب خود گفت: آیه «... تبیان لکل شی ...» را باید متناسب با آیات قبل و بعد و آن فضایی که در آن نازل شده است، معنا کنیم. در سیاق این آیه هرگز سخن از علوم بشری یا امور تکوینی سخن نرفته است؛ بلکه از امور تشریعی مانند اهتمام به عدلت و احسان و رسیدگی به خویشان و مانند آن سخن گفته شده است. به علاوه این آیه در عصری نازل شده است که علوم بشری هنوز پدید نیامده بود.
این گفتگو ادامه دارد ...