برتری های دین اسلام(2)
متنی که اینک می آید، دومین قسمت پاسخ به سئوالی است که راجع به وجوه برتری اسلام بر ادیان دیگر از اینجانب پرسیده شده بود. در قسمت اول، سهله و سمحه بودن شریعت اسلام بیان شد و اینک تکثرگرایی دین اسلام بیان می شود. خلاصه سخن این است که بنای اسلام بر سبقت بشر در کارهای نیک است و این لزوماً در مسلمانی محصور نیست؛ لذا اسلام سایر شرایع را نیز به رسمیت شناخته است.
2. تکثرگرایی دین اسلام
دین اسلام تمام شریعت ها را به رسمیت شناخته و مایه نجات شمرده؛ چنان که آمده است:
وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فیها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنینَ * إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ * وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ * وَ قَفَّیْنا عَلى آثارِهِمْ بِعیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَیْناهُ الْإِنْجیلَ فیهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقینَ * وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجیلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ * وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ * وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُصیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ * أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (43-50)؛ و چگونه تو را داور قرار مى دهند، با آنکه تورات نزد آنان است که در آن حکم خدا [آمده] است؟ سپس آنان بعد از این [طلبِ داورى] پشت مى کنند، و [واقعاً] آنان مؤمن نیستند. ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایى بود نازل کردیم. پیامبرانى که تسلیم [فرمان خدا] بودند، به موجب آن براى یهود داورى مى کردند و [همچنین] الهیّون و دانشمندان به سبب آنچه از کتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند. پس، از مردم نترسید و از من بترسید، و آیات مرا به بهاى ناچیزى مفروشید و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده اند، آنان خود کافرانند. و در [تورات] بر آنان مقرّر کردیم که جان در مقابل جان، و چشم در برابر چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان مى باشد و زخمها [نیز به همان ترتیب] قصاصى دارند. و هر که از آن [قصاص] درگذرد، پس آن، کفّاره [گناهان] او خواهد بود و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده اند، آنان خود ستمگرانند و عیسى پسر مریم را به دنبال آنان [پیامبران دیگر] درآوردیم، در حالى که تورات را که پیش از او بود تصدیق داشت، و به او انجیل را عطا کردیم که در آن، هدایت و نورى است و تصدیق کننده توراتِ قبل از آن است، و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده داورى کنند، و کسانى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود، نافرمانند. و ما این کتاب [قرآن] را به حقّ به سوى تو فرو فرستادیم، در حالى که تصدیق کننده کتابهاى پیشین و گواهی دهنده بر آنهاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن، و از هواهایشان [با دور شدن] از حقّى که به سوى تو آمده، پیروى مکن. براى هر یک از شما [امّتها] شریعت و راه روشنى قرار داده ایم. و اگر خدا مىخواست شما را یک امّت قرار مىداد، ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت [همه] شما به سوى خداست آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى کردید آگاهتان خواهد کرد و میان آنان به موجب آنچه خدا نازل کرده، داورى کن و از هواهایشان پیروى مکن و از آنان بر حذر باش مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت کردند، بدان که خدا مىخواهد آنان را فقط به [سزاى] پارهاى از گناهانشان برساند، و در حقیقت بسیارى از مردم نافرمانند. آیا خواستار حکم جاهلیّت اند؟ و براى مردمى که یقین دارند، داورى چه کسى از خدا بهتر است؟
در این آیات به صراحت گفته شده است که در همین تورات و انجیل میان یهودیان و مسیحیان، حکم خدا و نور و هدایت موعظه هست و اگر اهل تورات به تورات و اهل انجیل به انجیل عمل نکنند، کافر و فاسق اند و افزوده شده است که قرآن همین تورات و انجیل میان اهل کتاب را تصدیق می کند و بر حقانیت آنها گواهی می نماید. نیز افزوده شده است که این شریعت های مختلف را ما مقرر کردیم و بنا بر این نبوده است که همه اقوام از یک شریعت پیروی کنند. آنچه که مهم است، سبقت در کارهای نیک است.
نیز در ادامه آمده است:
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ * إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (مائده، 68-69)؛ بگو: «اى اهل کتاب، تا [هنگامى که] به تورات و انجیل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نکردهاید بر هیچ [آیین بر حقّى] نیستید.» و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنان خواهد افزود. پس بر گروه کافران اندوه مخور. کسانى که ایمان آورده و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحىاند، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آوَرَد و کار نیکو کند، پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد.
طی این آیات تصریح شده است که اگر یهودیان به تورات و مسیحیان به انجیل خود عمل نکنند، اهل نجات نیستند و بعد افزوده شده است. پیروان همه ادیان اعم از مسلمانان و یهودیان و صابئین و مسیحیان علیرغم اختلاف شرایعشان اهل نجات هستند، منوط به این که ایمان به خدا و روز بازپسین داشته باشند و کارهای نیک انجام دهند.
در قرآن تصریح شده است که سر شرایع با یکدیگر منازعه نکنید؛ چرا که همه این شرایع مورد امضای الهی است؛ چنان که آمده است:
لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقیمٍ (حج، 67)؛ براى هر امتى مناسکى قرار دادیم که آنها بدان عمل مىکنند، پس نباید در این امر با تو به ستیزه برخیزند، به راه پروردگارت دعوت کن، زیرا تو بر راهى راست قرار دارى.
از نگاه قرآن تمام معابد پیروان ادیان مورد احترام اند؛ چنان که آمده است:
وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ * الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (حج، 40-41)؛ و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمى کرد، صومعه ها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مىشود، سخت ویران مىشد، و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مى کند، یارى مى دهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکست ناپذیر است. همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و به کارهاى پسندیده وامى دارند، و از کارهاى ناپسند باز مى دارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست.
طی این آیات گفته شده است که خداوند یاور پیروان همه ادیان است؛ منوط به این که نماز برپا دارند و زکات بدهند و همدیگر را به خوبی ها سفارش کنند و از بدی ها باز دارند.
البته تصدیق و به رسمیت شناختن ادیان آسمانی پیشین هرگز به معنای تصدیق و تأیید باورها و سنت های باطل آن ادیان نیست؛ چرا که همان طور که در ادامه می آید، قرآن بر باورهای و سنت های باطل یهودیان و مسیحیان نقد وارد ساخته است. تصدیق ادیان سابق بسان تصدیق و حجت شمردن احادیث معصومین(ع) است که هرگز آن به معنای تصدیق و حجت دانستن احادیث جعلی نیست. پنهان نیست که کتب آسمانی پیشین به واقع سیره های انبیاء گذشته است که پیروان آن ادیان نوشته اند و هرگز بسان قرآن، کتابی که سراسرش وحیانی باشد، نیست.