سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

دفاعیه خانم لک زایی: نقد و بررسی شاخص های سبک شناختی بلاشر...

آنچه که اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه دانشجوی کارشناسی ارشد سرکار خانم صغری لک زایی از پایان نامه خود است که با عنوان «نقد و بررسی شاخص های سبک شناختی بلاشر در زمینه ی تاریخ گذاری قرآن» به راهنمایی اینجانب و مشاورت آقای دکتر محمد جواد نجفی به انجام رسیده و به تاریخ سه شنبه هفده بهمن ساعت ده تا دوازده صبح در واحد خواهران دانشگاه قم دفاع می شود.

با سلام و عرض ادب به حضار محترم، در ابتدا شایسته می دانم از استادان گرامی که از دانش و بینش آنان بهره مند بودم، بی نهایت سپاسگزاری کنم؛ به ویژه از جناب آقای دکتر نکونام، راهنمای پایان نامه که دلسوزی و تلاش بسیار ایشان در تعلیم و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند علمی و اخلاقی به دانشجویان ستودنی است.

هم چنین لازم است از جناب آقای دکتر نجفی که مشاور پایان نامه بودند و همواره با روی گشاده پذیرای دانشجویان هستند، تشکر و قدر دانی نمایم. نیز سپاس گزاری می کنم از جناب آقای دکتر شاکر که به بنده افتخار دادند و داوری پایان نامه را پذیرفتند؛ همین طور از قبول زحمت و تشریف فرمایی نماینده ی محترم تحصیلات تکمیلی و ناظر شکلی، جناب آقای دکتر ایزد خواه تشکر می کنم.

نیز از مسئولان دانشگاه که حضور برادران دانشجو را در جلسه دفاعیه مقدور ساختند، تشکر می کنم.

معمولا هر پژوهشی که جدید باشد با دشواری های بسیاری رو به رو است؛ به ویژه آن که با نقد همراه باشد. درباره ی این پایان نامه می توان گفت که آن یک تحقیق تطبیقی ادبی و علوم قرآنی است و در آن به بررسی و نقد تحقیقات یکی از خاورشناسان به نام بلاشر در زمینه کاربرد شاخص های ادبی و سبک شناختی در تاریخگذاری قرآن پرداخته می شود. وی آخرین خاورشناس از خاورشناسانی است که بر اساس شاخص های سبک شناختی به طبقه بندی سوره های قرآن در سه دوره مکی و یک دوره مدنی اهتمام ورزیده است.

سئوال اصلی مطرح در این تحقیق این است که شاخص های سبک شناختی مورد استفاده ی بلاشر در تاریخ گذاری قرآن تا چه اندازه معتبر است؟جهت پاسخ به این پرسش، این پایان نامه در شش فصل سامان یافته است. در فصل اول به توضیح موضوعاتی کلی پرداخته شده است؛ نظیر بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، سئوالات و فرضیه ها، پیشینه ی تحقیق، مصطلحات، تاریخ گذاری چهار دوره ای و تاریخ گذاری بلاشر.

در فصل دوم به نقد و بررسی شاخص نوع واژگان آیات و سور در تاریخ گذاری پرداخته شده است. پس از بررسی فراوانی مواردی مانند حروف مقطعه، تعابیر یا أیها الناس و یا أیها الذین آمنوا و واژه ی الرحمن در ترتیب بلاشر و بررسی تطبیقی با سایر ترتیب ها در نظام چهار طبقه مشخص گردید که شاخص های حروف مقطعه و الرحمن مجموعاً به جز چند استثناء در دوره ی مکی تکرار شده اند. هم چنین عبارت «یا أیها الذین آمنوا» صرفاً در دوره ی مدنی به کار رفته است؛ اما صرف چنین تعابیری که به تنهایی با زمان خاصی ملازمه ندارند، نمی تواند ما را به دوره ی نزول هر سوره راهنمایی کند.

در فصل سوم تحت عنوان نقد و بررسی شاخص نوع مضامین آیات و سور در تاریخ گذاری پس از بررسی مضامین سور در مراحل چهار گانه ی ترتیب بلاشر و بررسی تطبیقی با سایر ترتیب ها مشخص گردید، تنها مضامینی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به وقایع زمانمند تصریح یا اشاره داشته باشند، به کار تاریخ گذاری قرآن می آیند. هم چنین مشخص شد، برخی از موضوعات در دوره ی مکی یا مدنی به طور عمده مطرح می شدند؛ همانند اصول اعتقادی در دوره ی مکی و مسائل پس از هجرت نظیر جهاد و قوانین اجتماعی در دوره ی مدنی؛ اما اینها بر انحصار آنها به دوره ای خاص آن چنان که خاورشناسان تصور کرده اند، دلالت ندارد. گفتنی است، هر سوره‏ى قرآن به مثابه‏ى باب یک کتاب نیست که به موضوع خاصّى اختصاص داشته باشد؛ بلکه به منزله‏ى خطبه ی خطیب جمعه مضامین متنوعى را در بر دارد؛ لذا براى هر یک از سوره‏هاى قرآن با عنایت به مضامین مختلف آنها نمى‏توان موضوع و به تبع آن تاریخ خاصی را مشخص کرد؛ از این رو باید گفت بیش‏تر سوره‏هاى قرآن موضوع واحدى دارند که عبارت از همان موضوع کلى قرآن، یعنى هدایت است.

در فصل چهارم، نقد و بررسی شاخص طول آیات و سور در تاریخ گذاری مشخص گردید، همیشه این گونه نیست که سور مکی کوتاه و سور مدنی بلند باشند؛ چرا که موارد نقض بسیاری دارد؛ بنابراین تاریخ گذاری به کمک این شاخص نیز منتفی است.

در فصل پنجم به نقد و بررسی شاخص اسلوب های تصویری در تاریخ گذاری پرداخته شده است. در این فصل نقش سه آرایه ی تشبیه، استعاره و کنایه در تاریخ گذاری بررسی شده است. به کمک کتب اعراب القرآن کلیه ی تشبیهات، استعارات و کنایات سور به تفکیک احصا و بررسی شد. بررسی تطبیقی میان ترتیب های بلاشر و سایر خاورشناسان نظام چهار طبقه نشان می دهد که در طبقه بندی آنان، تشبیهات، استعارات و کنایات در مجموع سور هر مرحله همزمان با پیشرفت رسالت روبه افزایش است؛ اما در میان سور متعلق به ادوار مختلف چنین روندی مشاهده نمی شود؛ یعنی آن گونه نیست که سور مرحله ی اول پر تصویرترین سور و سور مرحله ی آخر کم تصویرترین سور باشند و یا بالعکس. منتها هیچ ملازمه منطقی میان فراوانی استفاده از اسلوب های تصویری و تاریخ نزول سوره های قرآن ملاحظه نمی شود.

در آخر فصل ششم به نقد و بررسی شاخص نوع خطابات در تاریخ گذاری اهتمام شده است. پس از بررسی فراوانی خطاب هایی نظیر «یا أیها الناس» و «یا أیها الذین آمنوا» مشخص گردید، برخی این خطابات نظیر «یا ایها الناس» هم در دوره ی مکی و هم در دوره ی مدنی به کار رفته اند و تنها خطاب «یا أیها الذین آمنوا» صرفا در دوره ی مدنی استعمال شده است. پنهان نیست که صرف نشانه های خطاب در سوره ای، تاریخ و دوره نزول آن را مشخص نمی کند؛ بلکه این مضامین تاریخ دار است که می تواند تاریخ نزول سوره را مشخص نماید.

به طور خلاصه می توان این گونه گفت که برای تاریخ گذاری قرآن دو نوع شاخص وجود دارد؛ یکی شاخص های پیشینی که مستقلا بر زمان خاصی دلالت می کنند؛ نظیر تغییر قبله، قتال، هجرت که در دوره ی مدنی واقع شده و در سوره های بقره، نساء و حج آمده اند؛ اما همه ی سور این گونه نیستند. سورهای بسیاری یافت می شوند که حاوی مضمون تاریخ دار یا لااقل مضمون خاص یک دوره داشته باشد، نیستند.

شاخص های پسینی نظیر شاخص های سبک شناختی شاخص هایی اند که بالاستقلال بر زمان خاصی دلالت نمی کنند؛ اما از رهگذر بررسی آنها در مضامین تاریخدار کشف می شوند.

نکته ی آخر این که در این پژوهش از کلیه ی اسناد، مدارک، و منابعی که قابل دسترسی بودند، بهره برداری شده است. در این تحقیق از نرم افزارهای مشکاه الانوار و جامع التفاسیر استفاده شده و به کتابخانه های متعددی نظیر کتابخانه میرزای شیرازی، کتابخانه ی ولیعصر (عج)، کتابخانه ی دانشکده ی علوم قرآنی شیراز و کتابخانه ی شاهچراغ (ع) مراجعه گردیده است.

_____________________________________

بعد التحریر: بحمد الله جلسه دفاع با موفقیت برگزار شد و نمره 50/ 19 با درجه عالی به سرکار خانم صغری لک زایی تعلق گرفت. برای ایشان توفیقات بیش از پیش از خدای بزرگ خواهانیم.


آیت الله معرفت و تاریخ گذاری قرآن

آیت‏الله معرفت هیچ سوره ای را ممزوج  از آیات مکی و مدنی نمی داند. 

گروه اندیشه: عضو هیئت علمی دانشگاه قم، با بیان این‏که آیت‏الله معرفت میان سبب نزول و شأن نزول آیات قرآن تفاوت قائل می‌شد، گفت: به نظر وی سبب نزول عاملی است که در وقت حضور آیه وجود داشته و شأن نزول اعم از آن است؛ لذا عاملی را که مربوط به گذشته است در بر می‏گیرد.

جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفت‏وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، در تبیین دیدگاه آیت‏الله معرفت درباره تاریخ‏گذاری قرآن، اظهار کرد: یکی از شاخص‏های قرآنی تاریخ‏گذاری قرآن کریم، اشارات و تصریح‏های قرآن به رخداد‏های زمانمند عصر نزول است، این شاخص‏ها در کنار روایاتی از سیره نبوی(ص)، دقیق‏ترین اطلاعات را از تاریخ‏گذاری قرآن به دست می‏دهد. یکی دیگر از این شاخص‏های مورد استفاده در تاریخ‏گذاری، استقلال لفظی و محتوایی آیاتی از یک سوره و تمامیت مضمون آن آیات است.

وی در ادامه این مصاحبه با بیان این‏که روایات اسباب نزول منبع دیگر تاریخ‏گذاری قرآن کریم است، تصریح کرد: آیت‏الله معرفت سبب نزول را عبارت از مشکلی دانسته که آیه برای حل آن نازل شده است. به تعبیر دیگر، سبب نزول عبارت است از عاملی که موجب شده است آیه درباره آن نازل شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان این‏که آیت‏الله معرفت میان سبب نزول و شأن نزول تفاوت قائل شده است، اظهار کرد: به نظر ایشان سبب نزول عاملی است که در وقت حضور آیه حضور داشته است و شأن نزول اعم از آن است و لذا عاملی را که مربوط به گذشته است در بر می‏گیرد. شأن نزول مشکلی است که آیه در حل و توضیح آن یا عبرت‏گیری از آن نازل شده است، نظیر داستان‏های انبیاء گذشته.

نویسنده کتاب «پژوهشی در مصحف امام علی(ع)» افزود: به نظر می‏رسد باید سبب نزول را اعم از رخدادهای خاص و مقطعی در نظر گرفت و شامل مقتضیات و شرایط عامی نیز که موجب نزول آیات قرآن شده‏اند دانست. چه رخدادهای خاص مقطعی و چه شرایط عمومی و مستمری که در طول زمان و مکان نزول قرآن وجود داشته است.

نکونام با بیان این‏که با این تلقی از سبب نزول نباید اسباب نزول آیات و سوره‏های قرآن را تنها در کتب اسباب نزول جستجو کرد، گفت: در این کتاب‏ها بیشتر روایاتی آمده است که به رخدادهای خرد و شخصی مربوط است. به منظور آشنایی کامل با اسباب نزول باید همه روایات و نقل‏هایی که شرایط آن عصر را در تمامی ابعاد گزارش می‏کند بررسی کرد.

وی با اشاره به بی‏اعتباری برخی از روایات اسباب نزول، خاطرنشان کرد: آیت‏الله معرفت می‏نویسد: «عبارت «نزل فی کذا» در سخنان صحابه و تابعان اعم از سبب نزول است. گاهی مراد از آن سبب نزول، گاهی واقعه‏ای در گذشته و گاهی حکم شرعی است؛ چنانکه زرکشی و سیوطی نیز همین نظر را در گذشته داشته‏اند.

مدیرمسئول «پژوهش‏نامه قرآن و حدیث» با بیان این‏که برخی از دانشمندان قاعده‏ای به نام «وحدت نازل و تعدد نزول» برای توجیه تعارض برخی روایات ساخته‏اند، گفت: به عنوان نمونه آیه 113 سوره توبه را هم مرتبط با استغفار پیامبر اکرم(ص) برای مادرش و هم ابوطالب دانسته‏اند. به نظر آیت‏الله معرفت این روایات جعلی است و امویان آن‏را برای از میان برداشتن کرامت بنی‏هاشم و مشوه نشان دادن پیامبر اسلام(ص) ساخته‏اند.

نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن کریم» افزود: تنها روایاتی که با تکیه بر آن‌ها می‏توان تاریخ تقریبی نزول سوره‏های قرآن را شناسایی کرد، روایات ترتیب نزول است. آیت‏الله معرفت می‏نویسد: «بیشتر دانشمندان اسلامی بر این روایات اعتماد کرده‏اند، البته بیشتر بر روایات ابن عباس اعتماد شده است.»

 جعفر نکونام:
ملاحظه مباحث مکی و مدنی آیت‏الله معرفت نشان می‏دهد که وی هیچ یک از استثنائات قرآن را نمی‏پذیرد و معتقد است که هیچ آیه مکی در سوره مدنی و هیچ آیه مدنی در سور مکی وجود ندارد

وی با بیان این‌که به باور آیت‏الله معرفت، ترتیب سوره‏ها در روایات ترتیب نزول بر اساس صدر سوره‏ها است، تصریح کرد: بر این اساس رتبه هر سوره لزوما به این معنا نیست که همه آیات آن در همان مرتبه نازل شده باشد. چه بسا چند سوره‏ای که آیه اولش نازل شده باشد و بعد سوره دیگری نازل و پس از آن سوره قبلی تکمیل شده باشد.

نکونام در تبیین نظر آیت‏الله معرفت درباره مکی و مدنی بیان کرد: آیت‏الله معرفت ضمن برشماری سور مکی و مدنی، یادآور می‏شود که دانشمندان اسلامی در این زمینه اتفاق نظر ندارند. وی سپس موارد اختلاف را ذکر می‏کند و پس از بررسی هر یک، روایات ترتیب نزول را تأیید می‏کند.

وی تصریح کرد: آیت‏الله معرفت با اشاره به نظر پیشینیان که بسا سوره‏ای مکی که در آن آیات مدنی با مکی است و بالعکس، معتقد است که در بیشتر این موارد بر روایات و اقوال ضعیف اعتماد شده است. به همین جهت وی هرچه را که این‌گونه نقل شده است، رد می‏کند.

عضو هیئت مدیره انجمن علوم قرآن و حدیث ایران با بیان این‏که آیت‏الله معرفت در بسیاری از موارد در رد آیات مستثنی به سیاق آیه؛ یعنی هیئت ترکیبی مفردات آیه اشاره می‏کند، گفت: به عنوان نمونه درباره آیه شریفه 95 سوره مبارکه نحل که گفته‏اند مدنی است، می‏نویسد: «این قصه ثابت نیست و لحن آیه عام است و سیاق آن با انسجام وثیقش با آیات قبل، گواهی می‏کند که نکوهش شدید مشرکان معاند را هدف گرفته است.»

وی در پایان اظهار کرد: ملاحظه مباحث مکی و مدنی آیت‏الله معرفت نشان می‏دهد که وی هیچ یک از استثنائات قرآن را نمی‏پذیرد و معتقد است که هیچ آیه مکی در سوره مدنی و هیچ آیه مدنی در سور مکی وجود ندارد. نهایت این است که در مواردی؛ مانند آیه 26 سوره مبارکه اسراء که خداوند می‏فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» احتمال می‏دهد که تعدد نزول داشته باشد.


نقد کتاب «درآمدی بر تاریخ‏گذاری قرآن»

در نشست نقد کتاب «درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن» مطرح شد:

«درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن» ضرورت‌ تفسیر‌ بر اساس ترتیب نزول را بیان می‌کند.

 

 

نکونام:‏ مراد از تاریخ‌گذاری قرآن، چیزی اعم از تعیین سال و دوره است یعنی حتی اگر دوره را نیز مشخص کنیم‍، به تاریخ‏گذازی پرداخته‏ایم.

حجت‌الاسلام والمسلمین نصیری نیز دیگر سخنران این نشست گزارشی کوتاه از محتوای کتاب ارائه داد و در انتقاد از کتاب گفت: مهم‌ترین نقد بر این دست از تحقیقات آن است که اساساً این تحقیق و تحقیقاتی از این دست به دلایل مختلف نتایج روشن و مفیدی به دنبال ندارد.

نصیری در ادامه بیان کرد: نکونام در کتاب خود می‌نویسد «به نظر نگارنده بهترین روشی که می‌تواند برای تفسیر روشن و درست یک متن زمانمند مانند قرآن‌کریم به کار آید، همین روش تاریخی است و تنها شیوه معتبر در تاریخ‌گذاری قرآن شیوه روایی است، اما در این شیوه مشکلات و مبهماتی نهفته است که تا حدود فراوانی کار تاریخ‌گذاری دقیق و صحیح قرآن را دشوار و ناممکن ساخته است.

نکونام در پاسخ به انتقادات نصیری افزود: توجه داشته باشید که مراد از تاریخ‌گذاری، چیزی اعم از تعیین سال و دوره است یعنی حتی اگر دوره را نیز مشخص کنیم، به تاریخ‏گذاری پرداخته‏ایم. اگر ما هیچ چیز را نتوانیم مشخص سازیم، حداقل می‌توانیم مکی و مدنی بودن هر سوره را مشخص کنیم.

نکته دیگر اینکه اگر پیش‌فرض‌های موجود در کتاب را قبول داشته باشیم که قریب به اتفاق سوره‌های قرآن دفعی النزول هستند، می‌توانیم با مشخص کردن تاریخ نزول یک آیه از یک سوره دفعی النزول، تاریخ نزول کل آیات آن سوره را مشخص کنیم و اگر این پیش‌فرض را قبول داشته باشیم که در سوره‌های تدریجی نزول واحدهای نزول در پی یکدیگر نازل ‌شده‌اند و واحد نزولی از سوره‌های دیگر در میان آنها فاصله نمی‌انداخته است، می‌توانیم با شناسایی یک واحد نزول آن، تاریخ تقریبی نزول واحدهای قبل و بعد را هم شناسایی کنیم.

وی در پاسخ به انتقاد نصیری مبنی بر اینکه تحقیقاتی این چنین نتایج روشنی به همراه ندارد و تاریخ‌گذاری مقدور نیست، گفت: چنین نیست، می‌توان از منابع مختلفی در تاریخ‏گذاری قرآن بهره برد. با استفاده  از خود قرآن می‏توان واحدهای نزول هر سوره را شناسایی کرد. این‏چنین که آیات متصل به هم را به لحاظ لفظی و محتوی یک واحد نزول به شمار آورد. درست است اگرچه اشارات و تصریحاتی به رخدادهای زمان‌مند در سوره‏های قرآن اندک است؛ ولی با اتکای همین موارد می‏توان تاریخ نزول بسیاری از آیات  و سور قرآن را معین کرد.  حتی می‏توان گفت: تمام سوره‏های قرآن اشارات به رخداد زمانمند دارند؛ چرا که مراد از زمانمندی اعم از دوره و سال و ماه است.

بهره دیگر از قرآن در تاریخ‌گذاری دست یافتن به اسباب نزول است، چون در سراسر سوره‌های قرآل کمابیش تصریحات یا اشاراتی به رخدادهای عصر نزول شده است و حتی می‌توان سیره پیامبر(ص) را از رهگذر همین تصریحات و اشارات قرآن بدست آورد.

نویسنده مقاله «عرفی بودن زبان قرآن» تصریح کرد: از روایات اسباب نزول می‌توان به خوبی در تاریخ‌گذاری قرآن بهره گرفت. اگر چه به نظر علامه طباطبایی قریب به اتفاق روایات اسباب نزول قصصی است انطباق یافته بر آیات قرآن. ولی همین روایات دورنما و چشم‌انداز مشخصی از عصر نزول به دست می‌دهند.

با نگرش تاریخی به آیات قرآن می‌توان تفسیر درستی از آیات ارائه داد.

وی در پاسخ به انتقاد مطرح شده درباره تأثیر مشخص شدن تاریخ نزول‌ها گفت: اولاً، قریب به اتفاق سورهای قرآن محتوی موضوعات متفاوتی اند؛ به همین رو نمی‏توان برای هریک از سوره‏ها موضوع خاصی را معین کرد. علت اینکه در سوره‌های قرآن مضامین متفاوت آمده دلیل است که در زمان نزول هر سوره، مقتضیات مختلفی وجود داشته است و هر سوره قرآن بسان خطبه خطیب جمعه است که به لحاظ وقوع رخدادهای مختلف در حوالی ایراد خطبه از موضوعات مختلفی سخن می‏رود؛ براین اساس بهترین تبویب و ترتیب در سوره‏های قرآن ترتیب تاریخی و ترتیب نزول است و بهترین روش فهم و تفسیر سوره‏های قرآن مطالعه آنها به ترتیب تاریخی و در بستر تاریخی آنهاست.

مسلم است قرآن در طی 23 سال برای راهنمایی و هدایت مردم  و بنابر مقتضیات مختلف نازل شده  است. حال چرا باید آن مقتضیات که خدا به لحاظ اهمیت آنها سوره‏های قرآن نازل شده است، نادیده گرفته شود. اگر آنها برای خداوند اهمیت داشته است، چرا برای ما اهمیت نداشته باشد.

مطالعه قرآن به ترتیب تاریخی برای پیامبر اسلام(ص) هم اهمیت داشته است؛ لذا طبق روایات اهل سنت و شیعه به امام علی(ع) دستور فرمود:‏قرآن را به ترتیب نزول تألیف کند و نیز به سبب اهمیت همین ترتیب است که طبق روایات شیعه وقتی امام زمان(ع) ظهور کند، قرآن امام علی(ع) را به جای قرآن موجود رسمیت خواهد بخشید.

افزون برآن من نمونه‏های فراوانی را به دست داده‏ام که بر اثر مطالعه قرآن به ترتیب تاریخی و با لحاظ بستر نزول آنها تفسیر روشن و صحیحی را حاصل کرده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین اسکندرلو نیز در ادامه مراسم گفت: یکی از اصطلاحات فلسفی مقام اثبات و مقام ثبوت است. مقام ثبوت مقامی واقعی نفس‌الامری یک قضیه است و مقام اثبات رسیدن و مبین‌ساختن آن است. در مقام ثبوت این قضیه تردید نیست که اگر ما به تاریخ نزول دقیق آیات و سور دست یابیم به ویژه اینکه مبنای رسول‌الله و علی(ع) نیز بوده، بسیار مفید است و فواید مهمی به همراه دارد. اما سخن ما بر سر مقام اثبات است. از کجا می‌توانیم به صورت اطمینان‌بخش به همان تاریخ نزول آیات و سوری که جبرئیل نازل کرده و علی(ع) طیق نظر پیامبر (ص) در مصحف نگاشته دست یابیم.

وی ادامه داد: در باب قضاوت در تعیین نزول آیات و سور چند راه بیشتر وجود ندارد، یا اینکه بیاییم از شواهد و قرائن مسلم تاریخی استفاده کنیم، که بسیار اندک است، یا اینکه از مضامین آیات و سور و محتوای آیات بهره گیریم که معیار و ملاک مرحوم علامه طباطبایی بوده است و این را تنها معیار می داند و آیات را غالبا ً از باب سند ضعیف می‌داند و یا اینکه سراغ مصحف علی(ع) برویم. تردیدی در این نیست که مصحف علی(ع) علاوه بر نوشتن تفسیر آیات، تأویل متشابهات و اسباب نزول آن‌ها طبق ترتیب نزول به دستور پیامبر و بر اساس واحدی که بر پیامبر نازل شده جمع آوری شده است، اما به دست کسی نرسیده و ابداً غیر‌‌‌معصوم به این مصحف دسترسی ندارد و در دست معصومین است.

نویسنده کتاب «مستشرقان و تاریخ‌گذاری قرآن» تصریح کرد: مولف کتاب استفاده از مضامین آیات و سور هم که یگانه معیار علامه طباطبایی است به صورت موجبه جزئیه قبول دارد و بر مستشرقان این نقد را وارد می‌کند که علاوه بر ظاهر برخی معیارها از مضامین ظاهری آیات و سور استفاده کردند. 

اسکندلو با بیان اینکه ضعف سند در بیشتر روایات وجود دارد، گفت: در باب روایاتی که مفهوم ظاهری آیات را بیان می‌کند ما به همه روایات معصومین دسترسی نداریم تا چه رسد به روایات اسباب نزول. سوال من این است که مولف طبق چه روایات دقیقی، روایات ترتیب نزول را ترجیح می‌دهد. بنابراین چگونه روایات ترتیب نزول را مهمترین مبنا و معیار برای قضاوت تاریخ ترتیب نزول آیات و سور قرار دادید؟

«جعفر نکونام» در پاسخ به انتقادات و پرسش‌های اسکندلو گفت: درست است که منابع ناقص است، اما مفقود نیست. قرآن ظرف‌های خالی از معنا نیست که ما با روایات آن را پر کنیم، خود قرآن معانی را القا می‌کند و مشخص می‌سازد که چه روایتی مناسب است. اطلاعات قرآنی مانند پازلی است که برخی از قطعه‌های آن نامشخص است و روایات مناسب می‌توانند این قطعه‌های پازل باشند. بنابراین مسیر تاریخ‏گذاری قرآن مسدود نیست.

روایات ترتیب نزول هم از فریقین نقل شده و اگرچه نمی‏توان به آنها زیاد اعتماد کرد؛ اما نمی‌توان بی‌اعتنا هم از کنارش گذشت. من در روش «فقه‌الحدیث» بر این نظرم که اگر در روایات قرینه بر جعل نباشد، باید بر آن‌ها استناد کرد و لو راوی‌اش مجهول یا مطعون به طعنی غیر از جعل باشد.

وی افزود: در علوم اعتباری اصل را بر اساس آنچه اکثریت دارد، وضع می‏کنند و اکثر راویان متدین و عالم بودند و اکر کسی مشهور به کذب بوده، چندان از او نقل حدیث نمی‌کردند. پس باید بنا را بر این نهاد که روایات مجعول نیستند، مگر اینکه خلافش ثابت شود و عملاً در میان علما این نظر مورد قبول است.

 

نصیری نیز در ادامه گفت: انتقادات من نه به این معنا نیست که هرگونه تلاش در زمینه تاریخ‌گذاری قرآن محکوم به شکست است و مقصودم این نبود که هیچ نتیجه‌ای در بر ندارد. بحث این است که ما نمی‌توانیم بر اساس شواهد موجود مشخص کنیم، همه آیات در چه تاریخ و زمانی نازل شده‌اند. چون نشانه‌ها را نداریم در نتیجه نباید گفت، ما می‌توانیم تفسیر تاریخی کاملاً دقیقی از قرآن ارائه دهیم.

نکونام:‏ اطلاعات قرآنی مانند پازلی است که برخی از قطعه‌های آن نامشخص است و روایات مناسب می‌توانند این قطعه‌های پازل باشند. بنابراین مسیر تاریخ‏گذاری قرآن مسدود نیست.

وی افزود: مولف می‌گوید «هیچ آیه‌ای از قرآن در عصر نزول به طور مطلق و عام شامل همه افراد و جوامع بشری در هر عصر نازل نشده است». البته ایشان منکر جاودانگی قرآن نیست و در دفاع از آن می‌گوید«ناگفته نماند که این مبنا هرگز مستلزم این معنا نیست که قرآن کتابی جاوید نیست و برای مردم اعصار و اعصار دیگر حجیت و کارایی ندارد، منتهی نه با حفظ خصوصیاتی که برای موارد عصر نزول بوده است». من فکر می‌کنم وقتی به آیات قرآن مراجعه می کنیم اساساً اینگونه نیست، بخشی از مخاطبان عرب بوده‌اند و مخاطبان قرآن همه افراد و جوامع بشری هستند.

اسکندرلو گفت: گرچه نکونام در مقام نقد و بررسی تفاسیری که از شیعه و سنی بر اساس ترتیب نزول نوشته شده نقدهای خوبی زده‌است، اما جا داشت در پایان کتاب در پیشنهادات راه‌کارهایی را به صورت مصادیق معین ارائه دهند، که پژوهشگران دیگر چگونه دچار آسیب‌های دیگران از باب تفسیر به رأی یا خطاها و لغزش ها نشوند. نیز افزود:‏ ایشان قبول ندارند که 5 آیه اول سوره «علق» اولین واحد نزول باشد؛ بلکه سوره حمد را نخستین واحد نزول می‌دانند. حال پرسش این جاست که از کجا می‌توان اثبات کرد قطعاً سوره «حمد» اولین سوره نازل شده بر پیامبر است. در سوره «علق» نه واژه حمد به کار رفته نه واژگان دیگر این سوره، پس این یک احتمال صرف است و اطمینانی بر درستی آن وجود ندارد.

نکونام در پاسخ به انتقادات نصیری و اسکندرلو گفت: ادعا نکردم ما می‏توانیم تاریخ دقیق نزول هر سوره یا آیه را به دست آوریم، بلکه اگر دوره نزول هر سوره را هم بدست آوریم، بسیار ارزشمنداست.

نیز افزود:  اگر ما بپذیریم که زبان قرآن زبانی عرفی است، اطلاق و عموم الفاظ قرآن به همه افراد در همه اعصار و امصار ناردرست است. ما می‌گوییم مخاطب قرآن مردم عصر نزول هستند، اما این به این معنا نیست که قرآن تنها هدایت‌کننده آنهاست؛ بلکه برای همه است. منتها برای فهم قرآن باید مخاطب قرآن را در نظر گرفت.

وی در پایان گفت: زمانی که قرآن بر پیامبر نازل شد و ایشان به رسالت مبعوث شدند، اولین فرمانی که به وی داده شد خواندن نماز بود، و ادله متعدد مراد از «اقراء» را امر به خواندن نماز نشان می‏دهند. در روایات است که به پیامبر در همان روز اول بعثت تعلیم نماز داده شده و تعلیم نماز هم عبارت از تعلیم رکوع و سجود و قیام و قعود نیست؛ چون پیامبر(ص) و دیگر مردم مکه آنها را از پیش می دانستند؛ بلکه باید چیزی افزون از آن مراد باشد که آن عبارت از سوره حمد باشد. نیز نقل است که جبرئیل در همان آغاز بعثت سوره حمد را تعلیم پیامبر کرد و همچنین نقل است که نماز بدون حمد نماز نیست و باطل است. علاوه بر آن هرگز نمازی که بدون حمد خوانده شده باشد، نقل نشده و معهود نیست. در سوره علق هم سخن از این است که پیامبر قبلاً نماز می‌خوانده است. سبب امر به نماز در سوره علق هم این بوده است که مشرکان مکه به سرکردگی ابوجهل مانع از نماز خواندن پیامبر در کنار خانه کعبه شده بودند و در این زمان لازم بود قرآن که برای تثبیت قلب پیامبر و راهنمایی او نازل شده است، او را راهنمایی کند که طی سوره علق به آن حضرت دستور داده می شود: به نهی مشرکان توجهی نکن و نماز بخوان.

این گزارش از سوی صاحب وبلاگ ویرایش شده است.