نقد طرحنامه ترجیح تفسیر قرآن به ترتیب نزول
آنچه اینجانب در نقد طرحنامه حجت الاسلام و المسلمین آقای بهجت پور در مرحله پیش اجلاسیه بیان داشته، از این قرار است:
1. نقاط قوت
* آنچه به طور مسلّم می توان گفت، این است که صاحب محترم طرح در زمینه ترجیح تفسیر به ترتیب نزول نوگستری انجام دادند و در حوزه مبانی و موارد ادله و نمونه ها را بازپردازی و تقریر کردند.
برتری این روش را چنان که از بیانات صاحب طرح دانسته می شود، می توان چنین برشمرد.
الف. شناخت روش و مراحل دعوت پیامبر اسلام(ص) و الگو گیری از آن در دیگر اعصار
ب. شناخت مراد واژگان و تعابیر غریب و محل نزاع
ج. تمییز صحیح و سقیم روایات تفسیری و اسباب نزول
د. تمییز روایات اسباب نزولی از روایات تطبیقی
* تفسیر فعلی به گونه است که باید در یک انبار آشفته خواسته باشید، کالایی را پیدا کنید و میان آن و اجناس دیگر ربط برقرار نمایید. این که مصحف امام علی و امام زمان به ترتیب نزول است و این که قرآن به تدریج در 23 سال متناسب با مقتضایات عصر پیامبر اسلام(ص) نازل شده، محکم ترین ادله جواز و بلکه ترجیح تفسیر به ترتیب نزول است.
2. نقاط ضعف
* آنچه مطرح می شود، نوآوری است یا نظریه پردازی؟ تلقی اعضای حلقه علوم قرآن و حدیث این بود که این نظریه پردازی نمی تواند باشد؛ چون اصل نظریه نو نیست و چنانچه صاحب طرح نوآوری هایی در نظریه ترجیح تفسیر به ترتیب نزول به دست داده باشد، مشمول «نوآوری» خواهد شد.
* طبق آیین نامه مناسب بود، مباحث مقاله یا طرحنامه این گونه سامان داده می شد:
الف. تعریف اصطلاحات کلیدی
ب. مسالة اصلی
ج. فرضیه
د. مبانی
هـ. دلائل
و. تفاوت فرضیه با فرضیة رقیب
ز. شرح و تبیین نوآوری یا نظریه،
ح. نتیجهگیری و اعلام آثار و نتایج نوآوری یا نظریه
در حالی که هرگز مقاله یا سخنرانی صاحب طرح این گونه سامان داده نشده بود.
* چنانچه طرحنامه از قبیل «نوآوری» است، باید به طور روشن و مشخص موارد نوآوری را برشمارند و بگویند، کدام گزاره را مطرح کرده اند که پیش تر مطرح نشده بود.
* نظر به این که در خصوص مبانی تفسیر اختلاف نظر وجود دارد، اقتضا داشت، صاحب طرح پیش فرض های خود را روشن می کردند:
الف. ترتیب آیات در سوره ها آیا موافق نزول است یا مخالف؟ آیا سوره هایی ممزوج از مکی و مدنی در قرآن هست یا نه؟
از سخنان نویسنده چنان دانسته می شود که قصد دارد، چنینش آیات را مربوط به هر موضوع به ترتیب نزول سازد و مورد مطالعه قرار دهد.
سئوالی که در اینجاست، این است که آیا نویسنده معتقد است، آیات مکی و مدنی در سوره ها ممزوج اند؟ در این صورت معیار تمیز ترتیب نزول آیات و شناخت مکی و مدنی آیات چیست؟ آیا به استناد روایات ذیل آیات قصد دارد، زمان و دوره نزول آیات را مشخص کند؟
نوع روایات مکی و مدنی که زمان نزول آیات را مشخص کرده اند، به تعبیر علامه طباطبایی قصصی انطباق یافته، بر آیات قرآن اند. آیا چنین روایات از اعتبار علمی لازم برای تاریخ گذاری آیات قرآن برخوردارند؟
این در حالی است که نوع این روایات با سیاق آیات تعارض دارند و پذیرش آنها مستلزم در هم شکستن سیاق آیات است. آیا در تعارض روایات اسباب نزول و سیاق باید کدامیک را حاکم کرد و کدامیک را رد نمود؟ آیا سیاق آیات قرآن که متنی با تواتر لفظی است، اعتبار کمتر از روایات آحاد و با نقل شفاهی دارد؟
ب. در ترتیب سوره ها ملاک چیست؟ آیا روایات ترتیب نزول است؟ نظرشان درباره مشکلات این روایات چیست؟
توضیح داده نشده است که مبنای ترتیب نزول چیست. آیا روایات ترتیب نزول است؟ اگر چنین است، آیا پذیرفته است که این ترتیب روایی معتبر است؟ آیا مدنی بودن سوره های انسان، زلزله، رحمن و رعد مورد قبول است؟ در ترتیب سوره ها در مواردی در روایات ترتیب نزول اختلاف است. کدام ترتیب روایی معتبر است؟ در ترتیب مشهور، سوره توبه آخرین سوره نازل است. سوره حمد بعد از سوره مدثر آمده است. آیا این ترتیب مقبول نویسنده است؟ دروزه چهار تا از سوره های مدنی یعنی ممتحنه، جمعه، حدید و حشر را در ترتیب مشهور روایی به لحاظ مضامین تاریخی مناسب ندانسته و تغییر داده است. نظر نویسنده در این زمینه چیست؟
ج. مبنای شکل گیری سوره ها به خصوص در سوره های تدریجی النزول چه بوده است؟ آیا وحدت موضوعی است یا وحدت زمانی مقتضیات نزول؟
وحدت درونی یا سیاقی سوره ها در چه حدی است؟ آیا این وحدت در تمام سوره ها جاری است؟ در سوره قیامت چطور که در میان آیات مربوط به قیامت آیاتی آمده است که هیچ ربطی به قیامت ندارد؟
به علاوه وحدت درونی در سوره ها به چه معناست؟ آیا به این معناست که هر سوره موضوع واحدی دارد یا به این معناست که میان آیات تناسب سیاقی وجود دارد، بدون این که لزوماً موضوع واحدی داشته باشند.
بنا بر فرض اول، موضوع واحد هر سوره چگونه قابل کشف است و چگونه می توان میان مضامین مختلف آیات سوره ها به خصوص سوره های بلند موضوع واحدی را به عنوان رشته پیوند میان آیات سوره شناسایی کرد؟
بنا بر فرض دوم، در مواردی که آیات با صدر و ذیل ارتباط ندارند، مثل آیات سوره قیامت چگونه تناسب برقرار است؟
سئوال کلی تری هم هست و آن این است که اساساً چه عاملی موجب شده است که آیاتی در یک سوره بیاید؟ آیا وحدت موضوع بوده است یا امر دیگر. اگر امر دیگری هست، آن چیست؟
د. نظر صاحب طرح در خصوص زبان قرآن چیست؟ گفته شده است که در قرآن اصطلاحات خاص است. این اصطلاحات خاص آیا فقط برای گروه خاصی قابل فهم است یا برای عموم اهل زبان؟ اگر برای گروه خاص است، آن گروه چه کسانی اند؟ مگر قرآن خطاب به گروه خاصی نازل شده که اصطلاحات خاص داشته باشد. اگر برای عموم اهل زبان قابل فهم است، دیگر اصطلاح خاص بودن آنها به چه معناست؟
هـ. مخاطبان قرآن چه کسانی اند؟ عرب حجاز عصر نزول یا همه مردم در همه اعصار.
صاحب طرح روایات تفسیری را بر اساس بستر تاریخی نزول سوره نقد کرده است. پیش فرض چنین سخنی این است که مخاطبان قرآن عرب حجاز در عصر نزول است. آیا صاحب طرح به این نظر پایبند است یا نه؟
* صاحب طرح بر این نظر است که هر سوره وحدت غرض دارد و در عین حال می تواند هر سوره دارای موضوعات مختلف باشد.
سئوالاتی که در اینجا مطرح است، از این قرار است:
آیا هر سوره غرضی متمایز از سوره های دیگر دارد؟ یا همه سوره ها یا بعضی از سوره ها غرض واحدی دارند؟
اگر هر سوره غرضی متمایز دارد، آیا به این معناست که 114 غرض در قرآن هست؟ این غرض ها کدام اند؟
به چه دلیل هر سوره یک غرض دارد؟ چرا چنان که چند موضوع دارد، چند غرض نداشته باشد؟
اساساً میان غرض و موضوع چه تفاوتی وجود دارد؟