سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

تفسیر تاریخی، فراتاریخی و فرهنگی قرآن

سه شنبه 15 فروردین 1391 09:01:57             شماره‌ خبر :976950
قرآن و مباحث هرمنوتیک/17
جعفر نکونام:

فهم صحیح قرآن مستلزم سه‌ تفسیر تاریخی، فراتاریخی و فرهنگی است

گروه اندیشه: برای فهم درست قرآن نیازمند سه‌گونه تفسیر تاریخی(توجه به بستر، شرایط، نیازها و مقتضیات عصر نزول)، فراتاریخی(استخراج آموزه‌های کلی از آیات قرآن که ناظر به همه زمان‌ها و مکان‌ها باشد) و تفسیر فرهنگی (انطباق قواعد و اصول استخراج شده از قرآن بر مصادیق جامعه امروز) هستیم.

جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم

جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» در گفت‏‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در پاسخ به این سؤال که آیا قرآن متنی تاریخ‌مند است؟ اظهار کرد: تلقی بنده آن است که قرآن متنی تاریخ‌مند است که 1400 پیش خطاب به مردم عصر نزول، نازل شده است. حدود 90 سوره از آن در مکه و خطاب به مشرکان مکه نازل شده و حدود 24 سوره در مدینه خطاب به مشرکان مکه، اهل کتاب و مسلمانان مدینه نازل شده است.

وی افزود: با این تلقی ما برای فهم قرآن باید به به زبان رایج و معهود آن مردم مراجعه کنیم و ببینیم که مردم آن زمان الفاظ و تعابیر خود را در چه معنایی به کار می گرفتند؛ چون خداوند نیز قران را به زبان آنها نازل کرده از الفاظ و تعابیر قرآن همان معنایی را اراده کرده که آنها در زبان خودشان به کار می گرفتند؛ به جهت آنکه خداوند قصد القای مقصود به آنها را داشته و درصدد هدایت آنها بوده است.

تفسیر تاریخی قرآن

این محقق و پژوهشگر با تأکید بر این‌که برای فهم درست قرآن باید به تفسیر تاریخی قرآن روی آوریم، اضافه کرد: این سخن بدان معناست که قرآن را در همان بستر، شرایط، نیازها و مقتضیاتی که 1400 سال پیش در میان مردمان مکه و مدینه وجود داشته است، فهم کنیم و البته به جهت آنکه شرایط و مقتضیات زمانه متفاوت شده، نیازمند تفسیر دومی از قرآن نیز هستیم که آن همانا تفسیری فراتاریخی است.

تفسیر فراتاریخی قرآن

وی در تشریح این رویکرد فراتاریخی اظهار کرد: این تفسیر فراتاریخی به معنای استخراج آموزه‌های کلی از آیات قرآن است که ناظر به همه زمانها و مکانها باشد و طبیعتاً مصادیق و موضوعاتی که در عصر نزول قرار داشت، پاره‌ای از موضوعات و مصادیق آنها خواهد بود و آنچه در دوره معاصر نیز هست، بعضی از مصادیق و موضوعات آن به شمار می‌آید.

فصاحت قرآن یعنی این‌که خداوند همان واژگانی را در قرآن مورد استفاده قرار داده که در میان قوم عرب عصر نزول قرآن، مأنوس، رایج بوده و لذا آنان معنای واژگان قرآن را می‌فهمیدند. بلاغت قرآن نیز به این معناست که خداوند به اقتضای حال و سطح فهم عرب عصر نزول سخن گفته است

تفسیر فرهنگی قرآن

نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن کریم» تصریح کرد: همچنین تفسیر سومی نیز لازم است و آن عبارت از تفسیر فرهنگی قرآن است؛ به این معنا که آن قواعد و اصولی را که از قرآن استخراج شده بر مصادیق و موضوعات جامعه امروز انطباق بدهیم.

تفاوت تفسیر تاریخی قرآن و نقد تاریخی کتاب مقدس

عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این سؤال که تفاوت تفسیر تاریخی قرآن و نقد تاریخی کتاب مقدس در غرب چیست؟ بیان کرد: تفسیر تاریخی به معنای فهمیدن قرآن در شرایط نزول آن است. همچنان که گفته شد، حدود 90 سوره در مکه خطاب به مشرکان مکه نازل شد و ما اگر بررسی کنیم که مخاطبان قرآن در آن زمان چه کسانی بوده و چه عقایدی داشته‌‌اند و در طول این 13 سالی که پیامبر(ص) در میان مکیان یا 10 سالی که در میان مردم مدینه حضور داشت، چه حوادث، رخدادها و چه گفتمان هایی میان آنها واقع شده، این امر به فهم آیات قرآن کمک می‌کند.

وی ادامه داد: غرض از نقد کتاب مقدس آن بوده که آن را از یک نگاه بیرونی بنگرند و در مواردی که نقدی و ایرادی بر آن می بینند و آن را خلاف واقع می‌پندارند، مشخص کنند؛ نظیر این‌که چه آیات تکوینی از کتاب مقدس با علوم مخالفت دارد و کدام یک از آیات تشریعی آن با شرایط امروز و حقوق بشر معارضت دارد.

نکونام افزود: البته رویکردهای مختلفی نسبت به آیات معارض با علوم و دانش‌های بشری در غرب وجود داشته است. برخی رویکردها الحادی بوده و منجر به انکار الهیت کتب مقدس می‌شده و برخی رویکردهای توجیه‌گرانه و متکلمانه بوده و درصدد به دست دادن یک توجیه معقول از آیاتی بوده که مخالف علوم بشری و عقل دانسته می‌شده است.

وی با بیان این‌که در تفسیر تاریخی در مقام این نیستیم که بگوییم که در قرآن خرافه یا خلاف واقع یا افسانه وجود دارد، اظهار کرد: در این رویکرد درصدد آن هستیم که قرآن را آن‌گونه که عرب عصر نزول می فهمیده، فهم کنیم؛ چراکه مرادات الهی همان بوده است. جهت آن این است که خداوند به زبان آنان سخن گفته است و الفاظ و تعابیر زبان هم از زمانی به زمان دیگر و از قومی به قوم دیگر تفاوت پیدا می کند؛ بنابراین ما برای کشف مراد الهی ناگزیریم که به زبان متعارف و شناخته شده عرب عصر نزول آگاهی پیدا کنیم.

«مخاطب‌محوری» به جای مؤلف‌محوری و مفسرمحوری

نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» در پاسخ به این سؤال که با توجه به این‌که بستر شکل‌گیری مباحث هرمنوتیک در دنیای غرب و برای فهم متون مقدس آنان بوده است، آیا استفاده از روش آنان برای فهم معنای متن قرآن، حتی رویکرهای هرمنوتیکی مؤلف‌محور که به لحاظ روش‌شناسی فهم اشتراکاتی با اندیشمندان اسلامی دارند جایز است؟(با توجه به این‌ نکته که قرآن بر خلاف متون دیگر، حتی متون مقدس عهدین، مؤلف به معنای متعارف بشری ندارد)، تصریح کرد: ما درباره قرآن اقتضاء دارد، به جای مؤلف‌محوری در تفسیر و فهم مراد الهی، به مخاطب‌محوری روی بیاوریم.

در قرآن تعقید معنوی نیست؛ یعنی خداوند هر ترکیبی (اعم از اسنادی یا غیراسنادی) از همان الفاظ مأنوس و رایج ساخته و در قرآن آورده، قابل فهم عرب عصر نزول بوده است

وی افزود: مخاطبان قرآن به طور عمده در سوره‌های مکی مشرکان مکه و در دوره مدنی مشرکان مکه و مسلمانان و یهودیان مدینه بودند. غرض خداوند نیز از نزول قرآن هدایت آنان بوده است؛ بنابراین باید بررسی کرد که آنان قرآن را چگونه می فهمیدند. هرچه را که آنان فهمیدند، همان مراد الهی به شمار می‌رود.

قرآن در اوج فصاحت و بلاغت خوانده شده است

نکونام ادامه داد: پس از آن‌که فهمیدیم که آنان چه می‌فهمیدند، می‌توانیم بگوییم که خدا همین معنا را اراده کرده است؛ چون طبیعتاً اگر خدا قصد القای مقصود و هدایت آنان را داشته، نمی‌توانسته از الفاظ آن مردم، معنایی اراده کند که آنها نمی فهمند.

وی با بیان این‌که قرآن در اوج فصاحت و بلاغت خوانده شده است، افزود: فصاحت قرآن یعنی این‌که خداوند همان واژگانی را در قرآن مورد استفاده قرار داده که در میان قوم عرب عصر نزول قرآن، مأنوس، رایج بوده و لذا آنان معنای واژگان قرآن را می‌فهمیدند. در قرآن الفاظ غریبی چون «تکأکأتم» یا «جحلنجع» که فهم معنای آن‌ها نیازمند درنگ و جست‌وجو و تفحص است، به کار نرفته است.

در قرآن تعقید معنوی نیست

عضو هیئت علمی دانشگاه قم خاطرنشان کرد: همچنین در قرآن تعقید معنوی نیست؛ یعنی خداوند هر ترکیبی (اعم از اسنادی یا غیراسنادی) از همان الفاظ مأنوس و رایج ساخته و در قرآن آورده، قابل فهم عرب عصر نزول بوده است. بلاغت قرآن نیز به این معناست که خداوند به اقتضای حال و سطح فهم عرب عصر نزول سخن گفته است.

نکونام تصریح کرد: بنابراین اگر ما ادعا کردیم که قرآن فصیح و بلیغ است، ناگزیر باید بپذیریم که خداوند از الفاظ مأنوس عرب عصر نزول استفاده کرده و اگر جمله‌ یا ترکیبی ساخته، کاملا مأنوس و قابل فهم آن مردم بوده است.


تاریخ گذاری و تفسیر تاریخی قرآن در بوته نقد

دکتر «نکونام»: نظریه تاریخ‌گذاری قرآن، تفسیر را به مسیر اصلی خود باز می‌گرداند.

متن ویراسته شده توسط مدیر وبلاگ

گروه خبرنگاران افتخاری / خلیل منصوری: دکتر «جعفر نکونام» در نشست تخصصی «نقد و بررسی نظریه تاریخ‌گذاری قرآن؛ احراز ترتیب نزول قرآن کریم» گفت: «نظریه تاریخ‌گذاری قرآن بر پایه ترتیب نزول، این فرصت را فراهم می‌آورد تا تفسیر به مسیر اصلی خود باز گردد.»

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) در قم، دکتر «جعفر نکو‌نام» از پژوهشگران قرآنی در نشست تخصصی «نقد و بررسی نظریه تاریخ‌گذاری قرآن؛ احراز ترتیب نزول قرآن کریم» با اشاره به روش‌های تفسیر کنونی قرآن کریم گفت: چینش قرآن براساس ترتیب تاریخی، وحدت موضوعی سوره‌ها را بی‌معنا می‌کند؛ زیرا در هر سوره از سوره‌های قرآن، موضوعات مختلف و پراکنده‌ای مطرح شده است که با توجه به نیازهای زمان و مکان و رویدادها نازل شده‌اند.  از این رو سخن گفتن از وحدت موضوعی سوره‌های قرآن بی‌معناست.

وی گفت: قائلان به تناسب سوره ها در ترتیب کنونی قرآن می کوشند،  برخی سوره ها را بدون آن‌که کمترین ربطی با سوره های قبل یا بعد داشته باشند، به گونه‌ای تکلف آمیز توجیه کنند تا تناسب سوره ها برقرار شود. تعبیر آنان در برقراری تناسب سوره ها این است که چون این سوره با این مطلب خاتمه یافت، این سوره با این مطلب آغاز شد؛ در حالی که این‌ها همه تکلف و تذوق است.

 دکتر «جعفر نکو‌نام»:

به جای آن که تفسیر ترتیبی کنونی را مراعات کنیم و بخواهیم سوره های غیر مرتبط را به هر طور ممکن به هم ربط دهیم، بهتر است که سوره ها را بر پایه ترتیب نزول مرتب کنیم و به تفسیر آیات بپردازیم

دکتر نکو‌نام خاطرنشان کرد: به جای آن که تفسیر ترتیبی کنونی را مراعات کنیم و بخواهیم سوره های غیر مرتبط را به هر طور ممکن به هم ربط دهیم، بهتر است که سوره ها را بر پایه ترتیب نزول مرتب کنیم و به تفسیر آیات بپردازیم.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا تفسیر بر پایه ترتیب نزول، بدعت نیست و آیا از مشروعیت برخوردار است، گفت: به نظر نمی رسد که تفسیر قرآن به ترتیب نزول امری خلاف شرع باشد. در آیات و روایات تفسیر قرآن به ترتیب نزول امری ناپسند و خلاف دانسته نشده است. اساساً به نظر من ترتیب مورد نظر پیامبر و ائمه ترتیب نزول است و اگر بخواهیم ترتیبی را خلاف شرع بنامیم، ترتیب موجود است؛ نه ترتیب نزول. خدای تعالی به جهت حکمتی که در ترتیب نزول بوده است، قرآن را به همین ترتیب نازل کرده است و پیامبر نیز به امام علی سفارش کرد که قرآن را به ترتیب نزول تألیف کند و آنگاه که امام زمان ظهور کند، همین قرآن امام علی را که به ترتیب نزول است، به جای قرآن موجود رسمیت می دهد. 

نکونام خاطرنشان کرد: از رهگذر این نوع از تفسیر بسیاری از تفسیر به‌رأی‌هایی از میان می‌رود و تفسیر واقعی قرآن به وقوع می پیوندد.

دکتر نکونام با انتقاد از تفسیر‌های عرفانی و علمی و مانند آن گفت: تفسیر عرفانی و یا فقهی و یا فلسفی نوعی تفسیر به‌رأی است و از رهگذر چنین روش های تفسیری آرای عرفانی و فلسفی و علمی بر آیات قرآن تحمیل می شود و آن مقاصدی را که خداوند از آیات قرآن اراده کرده و مخاطبان قرآن در وقت نزول درک کرده اند، از نظر دور می سازد.

 یک پژوهشگر قرآنی:

تفسیر عرفانی و یا فقهی و یا فلسفی و یا تاریخی نوعی تفسیر به‌رأی است، در حالی که تفسیر بر پایه نزول تفسیر واقعی است که می‌بایست از آن پیروی شود

این پژوهشگر قرآنی یکی از فواید این رویکرد تفسیری را معناشناسی مفردات قرآن به گونه ای واقع نما برشمرد. وی گفت: معنای صحیح مفردات و اصطلاحات قرآنی در بستر تاریخی نزول قرآن به آسانی مکشوف و مفهوم می شود.

وی گفت: به نظر می رسد، بسیاری از قواعد اصولی به جای این که در زمینه فهم مقاصد قرآن راهنمایی کند، رهزنی می کند. برخی از آنها اصاله الاطلاق و اصاله العموم است. قرآن به زبان عرفی نازل شده است و در زبان عرفی وقتی که الفاظ عام و مطلقی به کار می رود، به همان معانی و مقاصدی که معهود مخاطب در وقت خطاب است، انصراف پیدا می کند و شامل همه موارد در هر عصر و مصر نمی شود.

برای مثال واژه «علم» در قرآن عبارت از علم به کتاب آسمانی است و این معنا در ذهن مخاطب قرآن در عصر و مصر نزول بوده است؛ نه یک معنای عام و مطلقی که شامل فیزیک و شیمی و فقه و اصول و مانند آنها بشود.

وی افزود: مثال دیگر واژه «قلم» است. قلم نیز در قرآن به معنای مطلق هر قلمی نیست؛ بلکه قلمی است که با آن وحی و کتاب آسمانی نوشته می شود.  شاهد آن این که خداوند در قرآن به قلم قسم خورده است و اصولاً به چیزی قسم خورده می شود که اولاً‏ آن نزد مخاطب معهود و معلوم باشد و ثانیاً در نزد آنان چیز مقدسی به شمار رود و این قلم چیزی جز همان قلمی که نزد اهل کتاب شناخته شده بود و با آن کتاب آسمانی را می نوشتند، نبود. 

از دیگر واژگان واژه «امی» است. امی هرگز در قرآن به معنای بیسواد نیست؛ بلکه به معنای کسی است که با کتاب آسمانی آشنایی ندارد. به همین رو به بت پرستان امیون گفته می شد.

 دکتر «جعفر نیکو‌نام»:

رویکردهای سنتی در حوزه معناشناسی و نیز تفسیر آیات قرآن روشی نادرست است. بسیاری از قواعد اصولی را می‌بایست کنار بگذاریم و این یکی از دستاوردهایی است که بر اساس نظریه تفسیر بر پایه نزول و لزوم تاریخ‌نگاری و تاریخ‌گذاری آیات به دست می‌آید.

وی ضمن نقد تفسیر ترتیبی سنتی و روش اصولی‌ها گفت: رویکردهای سنتی در حوزه معناشناسی و نیز تفسیر آیات قرآن روشی نادرست است. بسیاری از قواعد اصولی را می‌بایست کنار بگذاریم و این یکی از دستاوردهایی است که بر اساس نظریه تفسیر بر پایه نزول و لزوم تاریخ‌نگاری و تاریخ‌گذاری آیات به دست می‌آید.

این پژوهشگر قرآنی افزود: برای مثال معروف است که آخرین آیه نازله آیه‏«واتقوا یوما ترجعون فیه اله الله» است؛ حال آن که هیچ یک از کلام های مستقل اعم از سوره های قرآن، خطبه های نهج البلاغه و اشعار عرب با واو عاطفه شروع نشده است. شروع این آیه با واو عطف نشان می‌دهد که مرتبط با قبل است؛  نه این که نزول مستقلی داشته باشد.

دکتر نکونام در پاسخ به این پرسش که آیا اگر ترتیب کنونی چینش سوره‌ها توفیقی یعنی مورد نظر ائمه نبود، می‌بایست مورد اعتراض قرار می‌گرفت، گفت: ائمه به واقع به ترتیب نزول اعتراض کردند. آنجایی  که امام علی قرآن خود را به ترتیب نزول نوشت و ائمه فرمودند:‏وقتی امام زمان ظهور کند، قرآن آن امام را به جای قرآن موجود رسمیت می دهد.

وی گفت: البته بر این باور نیستم که این قرآن کنونی با این ترتیب در چینش سوره‌ها هدایت کننده نیست؛ بلکه می‌گویم هدایت کنندگی ترتیب نزول بیش تر است.

 یک پژوهشگر قرآنی:

به هر حال اقبال به تاریخ گذاری قرآن و پرداختن به تفسیر تاریخی قرآن رویکرد سودمندی است که حتی با تلقی های سنتی می تواند، دستاوردهای بسیاری به همراه داشته باشد.

این نظریه‌پرداز گفت: تفسیر قرآن به روش سنتی در بسیاری موارد ما را از فهم درست آیات قرآن دور می کند. برای مثال در مورد آیه «ان ربک احاط بالناس» (سوره اسراء آیه 60) مراد از «الناس» عموم مردم در هر عصر و مصر نیست؛ بلکه مراد خصوص مشرکان مکه است.

وی گفت: انصراف الفاظ عام و مطلق قرآن به خصوص موارد عصر نزول منافاتی با جاودانگی قرآن ندارد. ما می توانیم با الغای خصوصیت و اخذ مقاصد عالیه قرآن موارد دیگر امصار و اعصار را نیز شامل آیه قرار بدهیم؛‏ اما ظاهر چنین الفاظی بر خلاف تلقی اصولیان عموم و اطلاق ندارند.

به هر حال اقبال به تاریخ گذاری قرآن و پرداختن به تفسیر تاریخی قرآن رویکرد سودمندی است که حتی با تلقی های سنتی می تواند، دستاوردهای بسیاری به همراه داشته باشد.

ادامه مطلب...