تاریخ گذاری و تفسیر تاریخی قرآن در بوته نقد
به هر حال اقبال به تاریخ گذاری قرآن و پرداختن به تفسیر تاریخی قرآن رویکرد سودمندی است که حتی با تلقی های سنتی می تواند، دستاوردهای بسیاری به همراه داشته باشد.
دکتر «نکونام»: نظریه تاریخگذاری قرآن، تفسیر را به مسیر اصلی خود باز میگرداند. متن ویراسته شده توسط مدیر وبلاگ | ||||||||||
گروه خبرنگاران افتخاری / خلیل منصوری: دکتر «جعفر نکونام» در نشست تخصصی «نقد و بررسی نظریه تاریخگذاری قرآن؛ احراز ترتیب نزول قرآن کریم» گفت: «نظریه تاریخگذاری قرآن بر پایه ترتیب نزول، این فرصت را فراهم میآورد تا تفسیر به مسیر اصلی خود باز گردد.» به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) در قم، دکتر «جعفر نکونام» از پژوهشگران قرآنی در نشست تخصصی «نقد و بررسی نظریه تاریخگذاری قرآن؛ احراز ترتیب نزول قرآن کریم» با اشاره به روشهای تفسیر کنونی قرآن کریم گفت: چینش قرآن براساس ترتیب تاریخی، وحدت موضوعی سورهها را بیمعنا میکند؛ زیرا در هر سوره از سورههای قرآن، موضوعات مختلف و پراکندهای مطرح شده است که با توجه به نیازهای زمان و مکان و رویدادها نازل شدهاند. از این رو سخن گفتن از وحدت موضوعی سورههای قرآن بیمعناست. وی گفت: قائلان به تناسب سوره ها در ترتیب کنونی قرآن می کوشند، برخی سوره ها را بدون آنکه کمترین ربطی با سوره های قبل یا بعد داشته باشند، به گونهای تکلف آمیز توجیه کنند تا تناسب سوره ها برقرار شود. تعبیر آنان در برقراری تناسب سوره ها این است که چون این سوره با این مطلب خاتمه یافت، این سوره با این مطلب آغاز شد؛ در حالی که اینها همه تکلف و تذوق است.
دکتر نکونام خاطرنشان کرد: به جای آن که تفسیر ترتیبی کنونی را مراعات کنیم و بخواهیم سوره های غیر مرتبط را به هر طور ممکن به هم ربط دهیم، بهتر است که سوره ها را بر پایه ترتیب نزول مرتب کنیم و به تفسیر آیات بپردازیم. وی در پاسخ به این پرسش که آیا تفسیر بر پایه ترتیب نزول، بدعت نیست و آیا از مشروعیت برخوردار است، گفت: به نظر نمی رسد که تفسیر قرآن به ترتیب نزول امری خلاف شرع باشد. در آیات و روایات تفسیر قرآن به ترتیب نزول امری ناپسند و خلاف دانسته نشده است. اساساً به نظر من ترتیب مورد نظر پیامبر و ائمه ترتیب نزول است و اگر بخواهیم ترتیبی را خلاف شرع بنامیم، ترتیب موجود است؛ نه ترتیب نزول. خدای تعالی به جهت حکمتی که در ترتیب نزول بوده است، قرآن را به همین ترتیب نازل کرده است و پیامبر نیز به امام علی سفارش کرد که قرآن را به ترتیب نزول تألیف کند و آنگاه که امام زمان ظهور کند، همین قرآن امام علی را که به ترتیب نزول است، به جای قرآن موجود رسمیت می دهد. نکونام خاطرنشان کرد: از رهگذر این نوع از تفسیر بسیاری از تفسیر بهرأیهایی از میان میرود و تفسیر واقعی قرآن به وقوع می پیوندد. دکتر نکونام با انتقاد از تفسیرهای عرفانی و علمی و مانند آن گفت: تفسیر عرفانی و یا فقهی و یا فلسفی نوعی تفسیر بهرأی است و از رهگذر چنین روش های تفسیری آرای عرفانی و فلسفی و علمی بر آیات قرآن تحمیل می شود و آن مقاصدی را که خداوند از آیات قرآن اراده کرده و مخاطبان قرآن در وقت نزول درک کرده اند، از نظر دور می سازد.
این پژوهشگر قرآنی یکی از فواید این رویکرد تفسیری را معناشناسی مفردات قرآن به گونه ای واقع نما برشمرد. وی گفت: معنای صحیح مفردات و اصطلاحات قرآنی در بستر تاریخی نزول قرآن به آسانی مکشوف و مفهوم می شود. وی گفت: به نظر می رسد، بسیاری از قواعد اصولی به جای این که در زمینه فهم مقاصد قرآن راهنمایی کند، رهزنی می کند. برخی از آنها اصاله الاطلاق و اصاله العموم است. قرآن به زبان عرفی نازل شده است و در زبان عرفی وقتی که الفاظ عام و مطلقی به کار می رود، به همان معانی و مقاصدی که معهود مخاطب در وقت خطاب است، انصراف پیدا می کند و شامل همه موارد در هر عصر و مصر نمی شود. برای مثال واژه «علم» در قرآن عبارت از علم به کتاب آسمانی است و این معنا در ذهن مخاطب قرآن در عصر و مصر نزول بوده است؛ نه یک معنای عام و مطلقی که شامل فیزیک و شیمی و فقه و اصول و مانند آنها بشود. وی افزود: مثال دیگر واژه «قلم» است. قلم نیز در قرآن به معنای مطلق هر قلمی نیست؛ بلکه قلمی است که با آن وحی و کتاب آسمانی نوشته می شود. شاهد آن این که خداوند در قرآن به قلم قسم خورده است و اصولاً به چیزی قسم خورده می شود که اولاً آن نزد مخاطب معهود و معلوم باشد و ثانیاً در نزد آنان چیز مقدسی به شمار رود و این قلم چیزی جز همان قلمی که نزد اهل کتاب شناخته شده بود و با آن کتاب آسمانی را می نوشتند، نبود. از دیگر واژگان واژه «امی» است. امی هرگز در قرآن به معنای بیسواد نیست؛ بلکه به معنای کسی است که با کتاب آسمانی آشنایی ندارد. به همین رو به بت پرستان امیون گفته می شد.
وی ضمن نقد تفسیر ترتیبی سنتی و روش اصولیها گفت: رویکردهای سنتی در حوزه معناشناسی و نیز تفسیر آیات قرآن روشی نادرست است. بسیاری از قواعد اصولی را میبایست کنار بگذاریم و این یکی از دستاوردهایی است که بر اساس نظریه تفسیر بر پایه نزول و لزوم تاریخنگاری و تاریخگذاری آیات به دست میآید. این پژوهشگر قرآنی افزود: برای مثال معروف است که آخرین آیه نازله آیه«واتقوا یوما ترجعون فیه اله الله» است؛ حال آن که هیچ یک از کلام های مستقل اعم از سوره های قرآن، خطبه های نهج البلاغه و اشعار عرب با واو عاطفه شروع نشده است. شروع این آیه با واو عطف نشان میدهد که مرتبط با قبل است؛ نه این که نزول مستقلی داشته باشد. دکتر نکونام در پاسخ به این پرسش که آیا اگر ترتیب کنونی چینش سورهها توفیقی یعنی مورد نظر ائمه نبود، میبایست مورد اعتراض قرار میگرفت، گفت: ائمه به واقع به ترتیب نزول اعتراض کردند. آنجایی که امام علی قرآن خود را به ترتیب نزول نوشت و ائمه فرمودند:وقتی امام زمان ظهور کند، قرآن آن امام را به جای قرآن موجود رسمیت می دهد. وی گفت: البته بر این باور نیستم که این قرآن کنونی با این ترتیب در چینش سورهها هدایت کننده نیست؛ بلکه میگویم هدایت کنندگی ترتیب نزول بیش تر است.
این نظریهپرداز گفت: تفسیر قرآن به روش سنتی در بسیاری موارد ما را از فهم درست آیات قرآن دور می کند. برای مثال در مورد آیه «ان ربک احاط بالناس» (سوره اسراء آیه 60) مراد از «الناس» عموم مردم در هر عصر و مصر نیست؛ بلکه مراد خصوص مشرکان مکه است. وی گفت: انصراف الفاظ عام و مطلق قرآن به خصوص موارد عصر نزول منافاتی با جاودانگی قرآن ندارد. ما می توانیم با الغای خصوصیت و اخذ مقاصد عالیه قرآن موارد دیگر امصار و اعصار را نیز شامل آیه قرار بدهیم؛ اما ظاهر چنین الفاظی بر خلاف تلقی اصولیان عموم و اطلاق ندارند. |
به هر حال اقبال به تاریخ گذاری قرآن و پرداختن به تفسیر تاریخی قرآن رویکرد سودمندی است که حتی با تلقی های سنتی می تواند، دستاوردهای بسیاری به همراه داشته باشد.