ترجمه و نقد مقاله «جوین بل» تحت عنوان «حدیث و قرآن» متشکل از آغاز وحی، جمع قرآن، قرائات، اسباب نزول، منابع حدیثی شیعه و ...، الهام ظیفه آرا، کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، استاد راهنما: دکتر محمد جواد نجفی، استاد مشاور: دکتر محمد رضا پیروز. دانشگاه قم، 1388
گزارش پایاننامه
مباحث این رساله به این قرار است:
فصل اول، کلیات: پیشینه، اهمیت، دامنه، روش، محدودیت (1-7)؛ تعریف خاورشناسی، موضوعات قرآنی مورد توجه خاورشناسان (7-10)؛ اهمیت و جایگاه علوم حدیث، حدیث پژوهی در غرب(10-15)؛ دایرة المعارف قرآن، یُنبل خاوشناس هلندی(15-21)=21
فصل دوم، ترجمه مقاله قرآن و حدیث: آغاز وحی، جمع قرآن، احادیث سبعة احرف و قرائات، تلاوت، روایات تفسیری، احادیث احکام قرآن، اخبار تاریخی و اسباب نزول، احادیث فضائل، منابع حدیثی شیعه(21-64)=23
فصل سوم، نقد کلی ساختار مقاله: انتقاد مستشرقان از محدثان اسلامی، نقد حدیث، رابطه قرآن و حدیث(64-95)=31
فصل چهارم، نقد محتوایی و موضوعی مقاله: احادیث آغاز وحی، جمع قرآن، احادیث قرائات و حروف هفتگانه، اخبار تاریخی اسباب نزول، منابع حدیثی شیعه(95-197)=102
-
میان فصل ها توازنی به لحاظ حجم وجود ندارد. فصل چهارم حدود پنج برابر هریک از فصول قبل است.
-
نویسنده در حالی که خود ملاحظه کرده، مقاله «حدیث و قرآن» دائرة المعارف لیدن در شماره سوم مجله قرآن و مستشرقان پاییز و زمستان 1386 ترجمه و از سوی دکتر علی نصیری نقد شده است(ص4)؛ در عین حال موضوعش را تغییر نداده است.
-
بسیاری از مطالبی که در فصل کلیات آورده شده، بسیاری کلی است و ارتباط مستقیمی با موضوع پایان نامه ندارد و لذا زاید تلقی می شود، مثل تعریف خاورشناسی و موضوعات مورد اهتمام خاورشناسان یا اهمیت و جایگاه علوم حدیث علوم حدیث پژوهی در غرب. (7-14).
-
در زمینه جایگاه و اهمیت علوم حدیث به روایت ذیل از پیامبر(ص) استشهاد شده است؛ حال آن که هرگز مراد از آن حدیث به معنای اصطلاحی نیست؛ بلکه معنای لغوی آن مراد است: قال رسول الله(ص): تذاکروا و تلاقوا و تحدثوا فإن الحدیث جلاء للقلوب(ص11 به نقل از: کافی، 1/41).
-
بسیاری از منقولات بدون ذکر منبع است؛ مثل صفحات7-14؛ 18-20
-
ترجمه در بسیاری از مواضع مغلق و پیچیده و نارساست و به وضوح بوی بیگانگی و ترجمه می دهد؛ نظیر: در این مقاله سعی بر آن بوده است که در حد امکان به احادیث تاریخمند، به همراه بیان ایجاد کننده مورد تصور آنها استناد شود. غالباً ارجاعات ابتدا به آن سلسله اسنادی که در کتاب تحفه یوسف بن عبد الرحمن المزّی(م742) فهرست بندی شده اند، داده خواهد شد(ص27-28).
این متن در مجله «قرآن پژوهی خاورشناسان» چنین ترجمه شده است: در این مقاله کوشش شده است به احادیثی استناد شود که قابل تاریخگذاری اند؛ به وسیله اشاراتی که در مورد پدیدآورندگان احتمالی آنها شده است. بیش تر ارجاعات ابتدا به آن تعداد اسنادهایی که در کتاب تحفه یوسف بن عبدالرحمن المزّی(م742) فهرست شده اند، داده خواهد شد(3/110)
ترجمه رسا: در این مقاله تلاش بر این بوده است، احادیثی آورده شود که بتوان آنها را با تکیه به راویانشان تاریخگذاری کرد. در این زمینه بیشتر به اسانیدی مراجعه شده که در کتب تحفه مزّی آورده شده است.
-
ینبل بر این باور است که حلقه مشترک، جاعل روایت است و طریق منفرد از حلقه مشترک تا پیامبر(ص) را او ساخته است؛ حال آن که لزوماً چنین نیست(ص66) و این در صورتی صحیح خواهد بود که قرینه ای بر جاعل بودن او باشد؛ نظیر این که او به جعل متهم باشد یا متن روایت به سود او یا به زیان خصم او باشد یا متن روایت با ادله معتبری تعارض داشته باشد. تنها مطلبی که از حلقه مشترک می توان فهمید، این است که او عامل انتشار حدیث مربوط است و این به احتمال زیاد به جهت این بوده است که او کتابی در حدیث تدوین کرده و آن را به نسل بعدی آموخته است و این را وقتی می توان با اطمینان گفت که او را در کتب فهرست یا رجال صاحب کتاب حدیثی معرفی کرده باشند.
-
به نظر می رسد، در این پایان نامه نوعی سرقت علمی شده است و آن عبارت از این است که منابع باواسطه بی واسطه نشان داده شده است. برای مثال طی صفحات 77-80 به منابع ذیل آدرس داده شده است؛ در حالی که بعید به نظر می رسد، نویسنده خود به این منابع مراجعه کرده باشد. قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث قاسمی، وصول الاخیار الی اصول الاخبار حسین عبدالصمد عاملی، علوم الحدیث عبدالکریم زیدان، العین خلیل فراهیدی، تلخیص مقباس الهدایة علی اکبر غفاری. نویسنده پاورقی در صفحه 80 آورده است: جهت اطلاع بیش تر مراجعه کنید به: داود معماری، نقد متن حدیث از دیدگاه اندیشوران شیعه، ص169 به بعد. احتمال می رود، تمام منابع پیش گفته با واسطه منبع اخیر بوده باشد. آنچه که این احتمال را تقویت می کند، به هیچ وجه انشای مطالبی در موضع مذکور به چشم می خورد، با انشای اصل ترجمه همسان نیست. انشای این مطالب خیلی روان و رسا و دستورمند است؛ اما انشای ترجمه بسیار نارسا و مغلق و بیگانه است.
-
نقدها نظارت مستقیمی به مطالب ترجمه ندارد. نویسنده عنوان و موضوع را از ترجمه گرفته و همه مطالب مربوط به آن را از منابع دیگر فراهم آورده است.
-
نویسنده 110 منبع در پایان پایان نامه اش آورده است؛ اما به نظر می رسد، منابع اصلی آن معدود است و به احتمال قوی منابع فارسی ذیل است؛ 1. نظیر پژوهشی در قرآن و فنون قرائات حاج اسماعیلی؛ 2. پژوهشی در تاریخ قرآن کریم دکتر حجتی؛ 3. تاریخ قرآن دکتر رامیار؛ 4. شرق شناسی سعید ادوارد ترجمه گواهی؛ 5. رویکرد خاورشناسان به قرآن تقی صادقی؛ 6. مقاله جعل و تحریف در روایات اسباب نزول سید موسی صدر؛ 7. قرآن در اسلام علامه طباطبایی؛ 8. نقش ائمه در احیاء دین علامه عسکری؛ 9. مقاله حدیث پژوهی در غرب کریمی نیا؛ 10. سیره پژوهی در غرب کریمی نیا؛ 12. علم الحدیث و درایة الحدیث مدیر شانه چی؛ 13. تاریخ قرآن معرفت؛ 14. نقد متن حدیث از دیدگاه اندیشوران شیعه داود معماری؛ 15. مقاله نقد متن مهدی مهریزی؛ 16. آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه همو؛ 17. سیری در صحیحین محمد صادق نجمی؛ 18. برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان مونتگمری وات ترجمه محمد حسین آریا.
البته برخی از منابع هم مکرر آمده است؛ نظیر تلخیص مقباس الهدایه؛ تاریخ قرآن رامیار؛ وسائل الشیعة.
او برای این منظور به اولین حلقه مشترک اسانید حدیث توجه می کند و او را پدیدآورده حدیث به شمار می آورد.
به هر حال، او اولین حلقه مشترک را حلقه مشترک اصلی و حلقه های مشترک بعدی را حلقه های مشترک فرعی نام نهاده است. همه این حلقه های مشترک را شبکه اسناد حدیث نامیده است.
به باور او هرچه شاخه هایی که به یک راوی ختم می شود، بیش تر باشد، حدیث مربوط از اعتبار بیش تری برخوردار خواهد بود.
نیز اگر حدیثی چنین شاخه هایی نداشته باشد و به اصطلاح مفرد باشد و این در چند طبقه در حدود دویست سال ادامه پیدا کند، نشان از بی اعتباری آن حدیث می دهد و به احتمال زیاد ساخته مؤلفی است که حدیث برای اولین بار در کتاب او آمده است.
این رساله در هفت فصل با این عناوین تدوین شده است:
فصل اول، پیشینه حدیث پژوهی در غرب: جریان حدیث پژوهی تاریخی محور؛ جریان حدیث پژوهی تشکیک محور؛ جریان مدافع اصالت و اعتبار تاریخی حدیث اسلامی؛ جریان حدیث پژوهی میانه رو(17-40)
فصل دوم، خاستگاه های اندیشه موتسکی: خاستگاه فلسفی اندیشه موتسکی(مروری بر تاریخ فلسفه معاصر غرب: بحران فیزیک، بحران ریاضیات و منطق ریاضی، انتقاد از دانش ها), خاستگاه روش شناسی مطالعات موتسکی(مروری بر تعاریف و نظریه های تاریخی: چیستی تاریخ، نظریه های تاریخی؛ نظریه های پوزیتویستی در تاریخ نگاری، نظریه های پساپوزیتویستی در تاریخ نگاری، نظریه های پست مدرنیستی) (40-81)
فصل سوم، خاستگاه و ارزش تاریخی حدیث از دیدگاه موتسکی: چیستی حدیث و سنت و تفاوت آنها از دیدگاه موتسکی، دیدگاه موتسکی نسبت به سنت های نقل حدیث اسلامی، سنت های انتقال حدیث و اعتبار آن از دیدگاه موتسکی، خاستگاه و ارزش تاریخی حدیث، ...(81-195)
فصل چهارم، روش های تاریخ گذاری احادیث: تاریخ گذاری بر اساس متن حدیث، تاریخ گذاری بر اساس نخستین منبع حدیث، تاریخ گذاری بر اساس تحلیل اسناد، تاریخ گذاری بر اساس اسناد و متن(195-230)
فصل پنجم، روش نقد و تحلیل حدیث در سنت حدیث پژوهی موتسکی: تحلیل اسناد، تحلیل متن، تحلیل متن و اسناد(230-261)
فصل ششم، ارتباط حدیث با دیگر حوزه های علوم اسلامی: حوزه قرآن، حوزه فقه، حوزه تاریخ(261-342)
فصل هفتم، مطالعات حدیث شناختی موتسکی در بوته نقد(342-357)
چکیده برخی از مهم ترین مطالب این رساله به این قرار است: او بر خلاف شکاکان افراطی اثبات می کند، جعل در متن و اسناد حدیث رایج نبوده است. به باور او نظام اسناد از نیمه قرن نخست هجری پدید آمده است. او خاستگاه پاره ای از احادیث را در قرن اول هجری می داند. او در نقد و تحلیل حدیث به تحلیل ترکیبی متن و اسناد قایل است. وی در تحلیل اسناد روش حلقه مشترک شاخت را با تغییراتی مورد استفاده قرار می دهد.
بر این اساس، آنان در حدیث پژوهی خود سعی می کردند، جاعل اصلی حدیث را شناسایی کنند و برای این منظور حلقه مشترک اصلی حدیث را جاعل حدیث به شمار می آوردند. تعبیر تاریخ گذاری حدیث نیز که از سوی آنان مطرح شده است، به معنای تعیین تاریخ جعل حدیث است.
سبب اتخاذ چنین موضعی از سوی خاورشناسان اولیه یکی نگاه بیرونی و ناهمدلانه آنها به احادیث اسلامی بود. آنان یا مذهب یهودی داشتند، مثل گلدتسیهر یا مذهب مسیحی مانند شاخت و دیگر وجود شواهدی در میان میراث اسلامی که آن نگاه بیرونی و ناهمدلانه اشان را تأیید می کرد؛ نظیر جریان منع کتابت حدیث و وجود نقل شفاهی به مدت یک قرن، و نیز وجود شواهدی بر جعل و تحریف احادیث از سوی راویانی که گرایش سیاسی یا مذهبی خاصی داشتند.
دانشمندان اسلامی در نقد چنین رویکردی بیان کردند که اولاً، جریان منع نقل و کتابت حدیث هرگز به طور مطلق مانع از کتابت آن در قرن اول نشده بود و در این زمینه کتبی را یاد می کنند که در همین دوره منع، کتابت شده است. ثانیاً، خود دانشمندان اسلامی نسبت به نقل حدیث رویکردی احتیاط آمیز و انتقادی داشتند و با راویان جاعل و کذاب برخورد می کردند و از رهگذر آن کتب رجالی فراوانی به نگارش در آمد و در خصوص راویان جاعل و ضعیف کتب اختصاصی رجالی نوشته شد. نیز احادیث جعلی آنها در کتبی گردآوری گردید. گروهی از دانشمندان اسلامی نیز کوشیدند، از میان احادیث به گزینش احادیث صحیح اقدام کنند و آنها را در کتب خاصی به همین نام گردآورند. بنابراین نمی توان اصل را بر جعل حدیث گذاشت و اولین حلقه مشترک را جاعل حدیث به شمار آورد، مگر آن که او به جعل حدیث متهم بوده باشد. علامه عسکری از این روش برای شناخت جعلیات سیف بن عمر بهره برد و از رهگذر آن ثابت کرد که سیف متجاوز از صد صحابی و شماری واقعه های تاریخی را جعل کرده است. آن وقتی ثابت می شد که احادیث او در هیچ یک از کتب سابق از سیف وجود نداشت و کسانی که پس از او به نقل آن احادیث پرداخته اند، همگی باواسطه یا بی واسطه از سیف نقل کرده اند. چنین شیوه ای در میان دانشمندان اسلامی سابقه داشته است. آنان معمولاً روایاتی را که افراد متهم به کذب به آنها متفرند و جز آنان به نقل آنها نپرداخته اند، تضعیف می کردند و جعل آنان می شمردند. حتی اگر حدیثی را که دواعی فراوانی برای نقل داشته، اما بیش از یک نفر به نقل آن نپرداخته بود، ولو او شخص موثقی بوده باشد، به مجعول بودن آن حکم می دادند. اتهام منکر الحدیث نیز در همین زمینه است. یعنی راوی احادیثی را نقل می کند که مشهور نیست.
به هرحال، اولین حلقه مشترک نشان از این می دهد که او نخستین کسی بوده است که به جمع آوری حدیث و تدریس و تدوین آن روی آورده است(نک: همان، 22). اگرچه منابع اولیه احادیث از بین رفته اند، اما می توان با گردآوری روایات مربوط به این حلقه های مشترک اولیه به احیا و بازسازی آنها اهتمام کرد. به خاطر دارم، استادمان آقای محمد باقر بهبودی دانشجویان را به این مهم توجه می داد و دانشجویانی را برانگیخت که از همین طریق به بازسازی کتب اولیه مثل مشیخه ابن محبوب و کتاب محمد بن مسلم اقدام کنند.
برای تاریخ گذاری احادیث می توان از دو روش سندی و متنی و یا توأمان بهره برد. روش سندی با توجه به حلقه های مشترک است که با توجه به آنها می توان دریافت، اولین کتاب حدیثی چه بوده و چگونه یک کتاب حدیثی با استنساخ از کتاب یا کتب حدیثی دیگر فراهم آمده است. چه کسی بیش از دیگر مورد توجه راویان و محدثان بوده و چه کسی کمتر و جز اینها. روش متنی با تکیه به نوع محتوای حدیث است. معمولاً متون طولانی تر یا متونی که دارای مضامین کلامی و همراه با جرح و تعدیل افراد و گروه ها هستند، متأخرترند و به عکس متون کوتاه تر و خالی از چنان مضامینی تقدم زمانی دارند(نک: همان، 25). البته این کلیت ندارد و باید با شواهد دیگر تأیید شود. تقطیع احادیث که به کوتاه شدن احادیث منجر می شود، در دوره های متأخر روی داده است.
منتها ایراداتی بر کار دانشمندان اسلامی هم وجود دارد. از جمله این که رویکرد انتقادی آنان بیش تر به سند حدیث معطوف است. دیگر آن که نقدشان نیز از تأثیر غرض ورزی های مذهبی و سیاسی اشان مصون نبوده است. چه در کتاب های رجالی اشان که بسیاری از راویان را به جهت تفاوت گرایش سیاسی و مذهبی جرح کردند. در حالی که گرایش سیاسی و مذهبی لزوماً دلیل بر جاعل و کذاب بودن نیست و چه در کتاب های حدیثی اشان که روایات مخالف گرایش های سیاسی و مذهبی اشان را نیاورند.
-
دکتر شاکر در نقد پایان نامه گفت: نقد مقالات دائرة المعارف قرآن باید متناسب با اهداف و مقاصد آن باشد. دائرة المعارف اطلاعات عمومی را برای مخاطبان عمومی اش عرضه می کند. مقالات آن اطلاع رسانی است؛ نه پژوهشی؛ لذا اگر استناد به آنها در آثار پژوهشی مورد انتقاد است. مطالب پژوهشی در کتب نویسندگان می آید.
-
یکی از ایراداتی که نویسنده گرفته است، این است که در مقاله از رابطه حدیث و قرآن سخن نگفته است. این در حالی است که مقاله «حدیث و قرآن» یعنی آنچه درباره قرآن در حدیث آمده است.
-
در پیشینه کار آقای سید علی آقایی منعکس نشده است؛ حال آن که نویسنده در اثر خود از آن استفاده کرده است. ینبل مقاله ای هم در موضوع حدیث دارد که توسط نامیرده ترجمه شده و در کتاب سیره نویسی در غرب صفحه 161-164 منتشر شده است.