مناسب دیدم، سؤالاتی را که یکی از دانشجویان در زمینه «بطن و تأویل قرآن» برایم ارسال کرده و پاسخ های اینجانب را به آنها در این پست بیاورم.
1. به شما نظر شما آیا باطن قران همان تأویل است؟
اگر مقصود شما معنای باطن و تأویل در برخی از روایات است، آری، چنین است. در این روایات آمده است که «ظهره تنزیله و بطنه تأویله»؛ یعنی ظاهر قرآن عبارت از همان آیاتی است که نازل شده و باطنش عبارت است از آن مصداق هایی که آیات قرآن به آنها بر می گردد. منظور من هم از یکی بودن معنای آن دو در این روایات است.
اما اگر مقصود شما معنای آنها نزد دانشمندان است، باید نظر هرکسی جداگانه بررسی شود.
2. آیا می توان گفت که باطن یا تأویل آیه برداشت هر شخص راجع به آیه است؟
باز این سؤال مشخص نیست، ناظر به چیست؟ آیا مراد روایات پیش گفته است یا نظر دانشمندان اسلامی؟ اگر سؤالتان ناظر به آن روایات است، نه، چنین نیست که آیه قرآن معانی دلبخواهی افراد را تحمل کند. هر آیه با توجه به قرائنی که آن را احاطه کرده است، به یک معنای مشخصی دلالت دارد و معانی دیگر را بر نمی تابد و آنان که معانی متعددی را به آیات قرآن نسبت داده اند، قرائن آیات را لحاظ نکرده اند.
منطوق هر آیه بیش از یک معنا ندارد؛ اما هر منطوق می تواند مفاهیم چندی داشته باشد. منتها همه این مفاهم با منطوق آیه ملازمه منطقی دارند و چنین نیست که بتوان هر معنای بی ربطی را به آیه نسبت داد. باید هر معنای انتسابی از لوازم منطقی منطوق آیه باشد و گرنه تفسیر به رأی است و مردود.
3. اگر بطون با قرآن تطابق داشته باشد و هر کس طبق زمان خود برداشت کند و عمل کند، چطور؟
چنان که عرض شد، هر معنایی که مطابق منطوق یا مفهوم آیه باشد، قابل انتساب به آیه است و گرنه افترای بر خداست. معنای منطوق آیه عبارت از همان معنای معهود عرب عصر نزول است و چنین نیست که بتوان هر عصری معنای جدیدی از منطوق آیه قرآن برداشت کرد. اما مفهوم آیه بستگی به میزان تدبّر افراد روی منطوق آیه دارد. هرچه در آیه قرآن بیش تر تدبّر شود، مفاهیم(ملازمات منطقی) بیش تری را می توان برداشت کرد. این مفهوم گیری ها هم اختصاص به قرآن ندارد. هر کلامی اعم از الهی و بشری دارای مفاهیم و ملازمات منطقی است.
4. آیا همه آیات قران بطن دارند؟
اگر مراد از بطن مصداق آیه باشد، آری. هر آیه ای ناظر به مصداقی است: یا از مصداقی خبر می دهد یا انشائی درباره آن است.
نیز اگر مراد از بطن لازم معنای آیه است، آری. هر آیه ای کمابیش لوازمی دارد.
5. پاسخ کسانی که ادعا دارند فهم بطون قرآن مخصوص ائمه است، چیست؟
اگر مقصود از بطون آیه، مصداق آیه یا لوازم آیه باشد، دانستن آن، اختصاص به ائمه(ع) ندارد. مصداق آیات محکم را همه می دانند و مصداق آیات متشابه (آیات قیامت) را به تصریح قرآن هیچ کسی جز خدا نمی داند تا این که روز قیامت شود و آنگاه همه بشر به آن آگاه می شوند.
6. نظر آنهایی که اعتقاد دارند، فهم بطون نیازمند علم لدنی است، چگونه است؟
اگر مقصود از بطون آیات، مصادیق آیات متشابه (آیات قیامت) باشد، علم به آن به تصریح قرآن به خدا اختصاص دارد. در هیچ آیه ای از آیات قرآن نیز اظهار نشده است که این علم به کسی دیگر جز خدا هم داده شده است.
7. از سخن شما برداشت می شود که بطن همان تأویل است. اگر این طور است که قرآن گفته تأویل آیات را خدا و راسخان می دانند و بس.
در خصوص واو «والراسخون فی العلم» اختلاف نظر وجود دارد که آیا آن عاطفه است یا مستأنفه؛ اما به اینجانب نظر کسانی که آن را متسأنفه می دانند، راجح است. ادله من در مقاله ای به نام «معناشناسی آیه محکم و متشابه» به تفصیل آمده است. اما اجمالاً عرض کنم که در این آیه سخن از دو گروه از افراد بشر است: یکی کسانی که در دلشان زیغ و انحراف است و دوم به ناگزیر باید راسخان در علم باشند و این در صورتی است که واو را مستأنفه بگیریم. دیگر این که سخن راسخان در علم این است که ما به تأویل متشابهات ایمان داریم و متعلق ایمان در استعمالات زبانی و قرآنی مصادیقی است که امکان علم به آن وجود ندارد؛ مثل خدا، روز قیامت، فرشتگان و نظایر آنها. بنابراین ایمان با علم قابل جمع نیست. به علاوه علم در این آیه به معنای وحی و کتاب آسمانی است؛ چنان که آمده است: الذین اوتوا العلم و آن به معنای الذین اوتوا الکتاب است. بر این اساس، راسخان در علم هم به معنای مؤمنان به وحی و کتاب آسمانی است؛ یعنی کسانی که ایمانی راسخ به وحی و کتاب آسمانی دارند و آن را سخن خدا می دانند، ولو آن که به حقایق اخروی علم نداشته باشد، به آنها ایمان دارند.
8. به کسانی که معتقدند، برای فهم بطن قرآن باید علم لدنی داشت، مثل صدیق حسن چه پاسخی باید داد؟
ادعای هرکسی باید به ادله معتبری متکی باشد و گرنه بی اعتبار است. باید ادله نامبرده بررسی شود.
9. دیگر این که بطن و مفهوم با هم رابطه دارند یا خیر؟
اگر مراد از بطن آیه، مفهوم آن یعنی لازمه منطقی آن باشد، آری. رابطه میان منطوق و مفهوم آیه رابطه ای منطقی است. نیز اگر مراد از بطن مصداق آیه باشد، چنین است و رابطه میان آنها بدیهی و روشن است؛ اما اگر مراد از بطن، اموری از قبیل امور متداعی در اذهان اشخاص باشد، هیچ رابطه میان آیه قرآن و بطن وجود ندارد و اساساً نمی توان چنان اموری را به آیه قرآن نسبت داد؛ زیرا نوعی تفسیر به رأی و تحمیل آراء بر قرآن است و مردود.
10. برای فهم بطن قران چه علمی باید داشت؟ چون شما ادعا کردید که فهم بطن در سطح فهم بشریت است؛ یعنی هر کس با هر نوع سطح برداشت از قران داشته باشد درست است اگر با قرآن مخالف نباشد، در این صورت ممکن هزاران برداشت مختلف ایجاد و هر کس طبق برداشت خود عمل کند.
شناخت بطن قرآن به معنای مصداق آیات، البته جز آیات متشابه، در گرو شناخت همه قرائن دخیل در فهم آیه است و آنها عبارت اند از: سیاق آیه، آیات متحد الموضوع، زمان و مکان نزول آیه و مخاطبان آیه. به عبارت دیگر برای شناخت آیات محکم قرآن باید همان ذهنیات و معهوداتی را داشت که اهل زبان قرآن یعنی عرب حجاز در عصر نزول داشتند. اما شناخت مصداق آیات متشابه به کسانی که روز قیامت را درک کنند، اختصاص دارد و آن هم پس از وقوع قیامت حاصل می شود.
اما شناخت بطن قرآن به معنای لوازم آیات، نیازمند قدری تدبّر در لوازم آیات است و این برای هرکسی که در لوازم آیات تدبّر کند، حاصل می گردد.
بطن قرآن به هر یک از دو معنای مذکور هرگز بی حد و حصر نیست: هر آیه ای هم مصداق یا مصادیقی خاصی دارد و هم لوازم خاص. میان مفهوم و مصداق باید سنخیت وجود داشته باشد. برای مثال هرگز نمی توان مصداق «تفث»(آلودگی) را «لقاء الامام» دانست. مصداق آلودگی چرک و کثافت و مانند آن است؛ نه دیدار امام. میان منطوف و مفهوم هم باید ملازمه منطقی وجود داشته باشد؛ اعم از ملازمه بیّن یا غیر بیّن.