سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

درآمدی بر معناشناسی قرآن

این کتاب از اینجانب در شانزده فصل و با 368 صفحه به اهتمام انتشارات دانشکده اصول دین قم نشر پیدا کرد. اینک برای آشنایی با محتوای کتاب مقدمه آن آورده می شود.

نمایش تصویر در وضیعت عادیامام صادق(ع) فرمود: «ما کان اللهُ عز و جل لِیخاطِبَ خلقَه بما لا یعلمون؛[1] خداوند را نسزد که با خلقش به گونه ­ای سخن بگوید که نفهمند»­.

اثر حاضر درآمدی بر معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن و حاوی مباحث بنیادی و نظری است که برای معناشناسی مفردات و ترکیبات قرآنی ضروری به نظر می­رسد.

مراد از مباحث بنیادین، مجموعه­ای از تعاریف و پیش­فرض­هایی است که می­تواند معناشناسی قرآن بر آنها مبتنی باشد. در علوم کهن از این نوع مباحث به «مبادی»­ تعبیر می‌کردند و آن را بر دو قسم می­دانستند: مبادی تصوری یا تعاریف، و مبادی تصدیقی یا اصول. در قسم تعاریف، مصطلحات توضیح داده می­شود و در قسم اصول، مجموعه­ای از گزاره­هایی که اساس مباحث بعدی را تشکیل می­دهند، بیان می­گردد.

معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در بر می­گیرد. اولاً، هم شامل بحث از معانی مفردات قرآن می­شود و هم معانی ترکیبات قرآن، چه ترکیبات اسنادی یا غیر اسنادی. ترکیبات غیر اسنادی، مثل ترکیبات وصفی و اضافی و حرفی. ثانیاً، هم عهده­دار کشف مراد الهی است و هم لوازم مراد الهی. ثالثاً، در آن، هم معانی تاریخی یعنی معنای اولیه و تطورات بعدی در دوره‌های جاهلی و قرآنی و بعد قرآنی بررسی می­شود که معناشناسی تاریخی نامبردار می­گردد و هم معانی توصیفی یعنی معنای مراد و معانی هاله­ای مفردات و ترکیبات قرآن در دوره نزول بررسی می­شود که معناشناسی توصیفی خوانده می­شود. مقصود از معانی هاله‌ای تمامی مفاهیمی است که مخاطبان قرآن درباره یک مفرد یا ترکیب داشته­اند. این مفاهیم با بررسی حوزه معناشناختی هریک از وجوه معانی یک واژه مشخص می­شود.

غرض اصلی از معناشناسی قرآن کشف مراد الهی است؛ به همین رو بیش­تر محتوای این اثر شامل مباحثی است که می­تواند در کشف مراد الهی نقش داشته باشد. منتها نظر به این که معانی آیات قرآن به اصل مراد الهی محدود نیست و کلام الهی نظیر هر کلام دیگری از لوازمی برخوردار است، درباره توسعه معنایی آیات قرآن نیز بحث شده و در آن، مرز معانی قابل انتساب به قرآن از معانی غیر قابل انتساب بازشناخته شده است.

در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود؛ اما نظر به این که کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمی­شود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت. سبب کافی نبودن معناشناسی مفردات در کشف مراد الهی این است که گاهی واحدهای معنایی، مفردات نیستند؛ بلکه ترکیبات­اند. گاهی مراد متکلم همان معنای افرادی واژگان است؛ اما گاهی معنای افرادی واژگان مراد نیست؛ بلکه معنای ترکیبی آنها مراد است؛ مانند مواردی که در آنها تعبیری تمثیلی به کار رفته است.

مباحث این اثر در شانزده فصل راجع به موضوعات ذیل درباره قرآن سامان یافته است: کلیات، فرهنگ، زبان، لهجه، اقتراض، وضع و اشتقاق، غرابت معنایی، اجمال معنایی، تشابه معنایی، چندمعنایی، هم­معنایی، پیوستگی معنایی، شمول معنایی، توسعه معنایی، معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی.

در فصل کلیات، مراد از معناشناسی قرآن و محدوده آن توضیح داده می­شود. معناشناسی قرآن در آن عبارت از مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ دانسته شده است. همین تعریف محدوده آن را نیز آشکار کرده است.

در فصل فرهنگ قرآن سخن از این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است. پیامبر اسلام(ص) بسیاری از سنت­های عربی را امضاء کرد و البته برخی از آنها را نیز نسخ نمود و بسیاری را هم تکمیل فرمود.

در فصل زبان قرآن از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد می­شود. مراد از این زبان همان زبانی است که سخنوران عرب در مراسم رسمی مانند موسم­های حج به آن ایراد سخن می­کردند.

در فصل لهجه قرآن سخن از این است که قرآن به هیچ یک از لهجه ­های عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمی­شود؛ اما نزدیک­ترین لهجه به قرآن لهجه قریش است.

در فصل اقتراض، واژگان دخیل در قرآن بررسی می­شود. بررسی­ها نشان می­دهد، بیش­ترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بین النهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است.

در فصل وضع و اشتقاق، درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث می­شود. البته معنای وضعی واژگان و چگونگی اشتقاق آنها در دست نیست، اما با احصای اشتقاقات و استعمالات هر واژه و تطبیق آنها بر فرایند زبان­آموزی کودکان به حدسیاتی می­توان دست یافت.

در فصل غرابت معنایی سخن از این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای مراد از آن را روشن می­سازد.

در فصل اجمال معنایی، از واژگانی بحث می­شود که حقایق شرعی می­نامند و در آن سخن از این است که این واژگان قبل از اسلام نیز در همین معانی شرعی سابقه استعمال داشته­اند.

فصل تشابه معنایی به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده و بیان می­گردد که در آیات قرآن، متشابه به معنای واژه­ای که معنای مراد از آن از سیاق آیات مشخص نبوده باشد، وجود ندارد؛ چرا که شرط فصاحت و بلاغت قرآن آن است که مراد الهی برای مخاطبانش آشکار باشد.

در فصل چندمعنایی بحث از این است که در قرآن به حکم فصاحتی که دارد، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفته اند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است.

در فصل هم­معنایی از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده است. مراد از ترادف، دو واژه­ای دانسته شده است که به جای یکدیگر به کار می­روند و مفید یک معنایند.

در فصل پیوستگی معنایی سخن از این است که باید رابط­های لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت.

در فصل شمول معنایی گفته می­شود، لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد.

در فصل توسعه معنایی سخن از این است که تنها لوازم منطقی آیات قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی و فلسفی و علمی و مانند آنها بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آیات مربوط ندارند، تفسیر به رأی به شمار می­روند.

در فصل معناشناسی تاریخی توضیح داده می­شود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است.

در فصل معناشناسی توصیفی از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان می­آید.

شایان ذکر است، نوع این مباحث در علومی چون زبان­شناسی یا فقه­اللغه، علوم بلاغت، اصول فقه و علوم قرآنی کمابیش وجود داشته است. تفاوت عمده­ای که مباحث این اثر با آنها دارد، از یک سو رویکرد انتقادی نسبت به مباحث کهن و از سوی دیگر بومی­سازی نسبت به مباحث جدید و متناسب­سازی آنها با معناشناسی قرآن است.

گفتنی است، روش ما در مراجعه به احادیث و اقوال تفسیری آن است که به مصداق روایات عرضه، نخست، آیات قرآن کریم به کمک قرائن دخیل در فهم، نظیر سیاق، زمان و مکان نزول، مخاطب و آیات مشابه معناشناسی می­شود؛ سپس به احادیث و اقوال تفسیری مراجعه می­گردد. چنانچه احادیث و اقوال در چارچوب معنای حاصله از آیات قرآن بگنجد، به آنها استناد می­شود؛ اما اگر مخالف آن معنا بود، ردّ یا توجیه می­گردد.

باید اعتراف کرد، مباحث این کتاب علیرغم بازبینی­های مکرر هنوز کمال خود را نیافته است. مع­الوصف نشر آن می­تواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.

لینک دانلود کتاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403ق؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی‏تا)، 42/300


روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی

این کتاب که ویرایش جدید آن در 1386 و در قطع وزیری در دانشگاه قم منتشر شده، به تعداد 553صفحه و شابک :1-14-8261-964-978 است و آن را از خود دانشگاه قم می توان تهیه کرد.

نمایش تصویر در وضیعت عادی

در مقدمه این کتاب چنین آمده است:

سپاس‌ خدای‌ را که‌ انسان‌ را آفرید و به‌ او آنچه‌ را نمی‌دانست‌، آموخت‌ و بیان‌ و نوشتن‌ با قلم‌ را به‌ او یاد داد.

روش‌ پژوهش‌ برای‌ آنان‌ که‌ هنوز به‌ آن‌ آشنا نشده‌اند، تیره‌ و تار است‌ و پرداختن‌ به‌ پژوهش‌ بدون‌ شناخت‌ روش‌ آن‌ چندان‌ با توفیق‌ همراه‌ نخواهد بود؛ از این‌ رو، امروزه‌ شناخت‌ روش‌ پژوهش‌ جایگاه‌ ارجمندی‌ پیداکرده‌است‌.

نویسنده‌ به‌ این‌ دلایل‌ به‌ تألیف‌ این‌ اثر در زمینه‌ روش‌ پژوهش‌ با تأکید بر علوم‌ اسلامی‌ اهتمام‌ ورزید که‌ مشاهده‌ می‌شد، از سویی‌ بیش‌تر کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ که‌ تاکنون‌ نوشته‌ شده‌، در زمینه تحقیقات‌ میدانی‌ و علوم‌ انسانی‌ است‌؛ ازاین‌رو مطالب‌ آنها بیش‌تر در همین‌ زمینه‌ است‌ و در آنها کم‌تر به‌ تحقیقات‌ کتابخانه‌ای‌ و اسلامی‌ پرداخته‌شده‌است‌. یکه‌تازی‌ این‌ آثار برای‌ برخی‌ این‌ تصور را به‌وجود آورده‌است‌ که‌ همه پژوهش‌ها باید در سبک‌ و قالب‌ تحقیقات‌ میدانی‌ به‌ انجام‌ برسد؛ برای‌ مثال‌ در برخی‌ از مراکز آموزش‌ عالی‌ از پژوهشگران‌ رشته‌های‌ علوم‌ قدیم‌ و از جمله‌ رشته‌های‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ خواسته‌ می‌شود، همان‌ فرم‌ طرح‌ تحقیق‌ میدانی‌ را برای‌ پیشنهاد موضوع‌ پژوهش‌ خود تکمیل‌ کنند و حتی‌ در آن‌ جامعه آماری‌، روش‌ نمونه‌گیری‌ و روش‌ آماری‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ اطلاعات‌ خود را مشخص‌ نمایند. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ تحقیقات‌ این‌ پژوهشگران‌ کتابخانه‌ای‌ است‌ و در آن‌ چندان‌ چنین‌ مقولاتی‌ مطرح‌ نیست‌. 

از سوی‌ دیگر بیش‌تر کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ موجود بر محور مسئله‌پژوهی‌ طراحی‌ شده‌است‌؛ از این‌ رو در فرم‌های‌ طرح‌ تحقیق‌، الزاماً از پژوهشگر خواسته‌ می‌شود که‌ سؤالات‌ و فرضیات‌ خود را بیان‌ کند؛ حال‌ آن‌ که‌ در تحقیقات‌ اسلامی‌ لزوماً سؤالات‌ و فرضیات‌ جای‌ طرح‌ ندارد، مثل‌ وقتی‌ که‌ نوع‌ پژوهش‌ آنان‌ متن‌پژوهی‌ است‌ و برای‌ نمونه‌ تصحیح‌ و تحقیق‌ یک‌ نسخه خطی‌ یا نقد و بررسی‌ یک‌ کتاب‌ را بر عهده‌ دارند.

از دیگر سو تقریباً در هیچ‌یک‌ از کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ برخی‌ از مباحثی‌ که‌ در این‌ اثر آمده‌، به‌ شکلی‌ منسجم‌ و متناسب‌ با تحقیقات‌ اسلامی‌ به‌ چشم‌ نمی‌خورد؛ نظیر: طراحی‌ تحقیق‌، شیوه بهره‌گیری‌ از رایانه‌، شیوه‌های‌ پردازش‌ اطلاعات‌، چگونگی‌ انشای‌ مطالب‌ و صفحه‌آرایی‌، چگونگی‌ برگزاری‌ سمینارها و دفاعیه‌ها.

نیز در هریک‌ از کتاب‌های‌ روش‌ تحقیق‌ موجود برخی‌ از اطلاعاتی‌ که‌ برای‌ پژوهشگران‌ کتابخانه‌ای‌ لازم‌ است‌، فراهم‌ نیامده‌است‌. برای‌ نمونه‌ بعضی‌ از کتاب‌ها به‌ کتاب‌شناسی‌ اختصاص‌ یافته‌اند و بعضی‌ دیگر ویژه شیوه بهره‌گیری‌ از کتابخانه‌اند و برخی‌ درباره شیوه نگارش‌اند و مباحثی‌ جز آنها را ندارند؛ اما در این‌ مجموعه‌ سعی‌ شده‌است‌، همه اطلاعات‌ مورد نیاز پژوهشگر گردآوری‌شود.

خلاهای‌ یادشده‌ در زمینه روش‌ تحقیق‌ در علوم‌ اسلامی‌ موجب‌ شد، ویرایش‌ اول‌ این‌ اثر که‌ با عنوان‌ «روش‌ تحقیق‌ کتابخانه‌ای‌ با تأکید بر علوم‌ اسلامی‌» منتشر شده‌ بود، پس‌ از انتشار مورد استقبال‌ بسیار قرار بگیرد تا آنجا که‌ به‌ چاپ‌ سوم‌ رسید. این‌ استقبال‌ نویسنده‌ را بر آن‌ داشت‌ که‌ به‌ تجدید نظر در مطالب‌ و ساختار آن‌ اهتمام‌ ورزد. تغییراتی‌ که‌ از رهگذر این‌ تجدید نظر به‌ هم‌ رسید، عبارت‌ از این‌ بود که‌ در مطالب‌ قبلی‌ ویرایش‌ کلی‌ و اساسی‌ صورت‌ گرفت‌ و بسیاری‌ از مباحث‌ افزوده‌ شد و حجم‌ آن‌ از حدود 200صفحه‌ به‌ متجاوز از 500 صفحه‌ بالغ‌ شد.

این‌ کتاب‌ در چاپ‌ اول‌ مشتمل‌ بر پنج‌ فصل‌ با عناوین‌ کلیات‌، طراحی‌ تحقیق‌، گردآوری‌ مطالب‌، اندیشه‌ورزی‌ بر روی‌ مطالب‌ و نگارش‌ مطالب‌ بود و در این‌ چاپ‌ به‌ اقتضای‌ فراگیری‌ کاربری‌ رایانه‌ و استفاده‌ از آن‌ در تحقیق‌ در فصل‌ دوم‌، بخشی‌ به‌ نام‌ «بهره‌گیری‌ از رایانه‌» افزوده‌ شد. نیز فصل‌ ششمی‌ با عنوان‌ «گزارش‌ پژوهش‌» در زمینه سمینارهای‌ شش‌ماهه‌ و پیش‌ دفاع‌ و جلسه دفاع‌ اضافه‌ شد. همین‌ طور به‌ منظور آن‌ که‌ همه انواع‌ روش‌های‌ تحقیق‌ در علوم‌ اسلامی‌ یادشده‌ باشد، از روش‌ تحقیق‌ میدانی‌ و آماری‌ نیز سخن‌ رفته‌است‌. این‌ تغییرات‌ و بازنگری‌های‌ کلی‌ که‌ در ویرایش‌ نخست‌ صورت‌ گرفته‌، به‌ کلی‌ آن‌ را به‌ اثر جدیدی‌ مبدّل‌ کرد و ایجاب‌ نمود که‌ عنوان‌ آن‌ نیز متناسب‌ با این‌ تغییرات‌ و بازنگری‌ها تغییر پیدا کند؛ به‌ همین‌ رو عنوان‌ «روش‌ تحقیق‌ با تأکید بر علوم‌ اسلامی‌» برای‌ آن‌ برگزیده‌ شد.

در اینجا در خصوص‌ این‌ ویرایش‌ چند نکته‌ درخور ذکر است‌:

1. در زمینه قواعد املا و نشانه‌گذاری‌، در چاپ‌ اول‌، کتاب‌ نگارش‌ و ویرایش‌ نوشته احمد سمیعی‌ مبنا قرار گرفته‌ و احیاناً موارد اختلافی‌ آن‌ با دیگر آثار در پاورقی‌ یاد شده‌بود. جهت‌ آن‌ این‌ بود که‌ شیوه آن‌ در میان‌ کتاب‌های‌ آموزش‌ و پرورش‌ و بسیاری‌ از مراکز انتشاراتی‌ مرسوم‌ شده‌ بود؛ اما در این‌ چاپ‌ سعی‌ شده‌ است‌، حتی‌ الامکان‌ شیوه فرهنگستان‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ ملاک‌ قرار گیرد، مگر در مواردی‌ که‌ دلیل‌ روشنی‌ برای‌ آن‌ ملاحظه‌ نمی‌شود؛ مثل‌ پیوسته‌نویسی‌ «ها»ی‌ جمع‌؛ چون‌ هیچ‌ فرقی‌ میان‌ آن‌ و «تر» و «ترین‌» که‌ نظر فرهنگستان‌ بر جدانویسی‌ آن‌ است‌، دیده‌ نمی‌شود. در این‌ اثر «ها»ی‌ جمع‌ نیز مانند «تر» و «ترین‌» جدا نوشته‌ شده‌ است‌. 

2. در ذکر مشخصات‌ آثار در پاورقی‌ها و کتاب‌نامه‌ سعی‌ شده‌ است‌، شیوه‌ای‌ که‌ در دانشگاه‌ها به‌ پیروی‌ از دانشگاه‌های‌ خارجی‌ معمول‌ شده‌است‌ و از آن‌ به‌ شیوه «شیکاگو» تعبیر می‌شود، رعایت‌ شود. 

3. در این‌ اثر مطالب‌ دیگر آثار به‌ جهت‌ یکپارچگی‌ و اختصار با دخل‌ و تصرف‌ و اضافات‌ و تلخیص‌ نقل‌ شده‌است‌؛ به‌ همین‌ رو داخل‌ گیومه‌ آورده‌ نشده‌است‌.

4. مطالبی‌ که‌ در این‌ اثر به‌ کتابی‌ ارجاع‌ داده‌ نشده‌، از نویسنده‌ و حاصل‌ تجارب‌ و تأملات‌ اوست‌. البته‌ سعی‌ شده‌ است‌، حتی‌ الامکان‌ از ذکر دیدگاه‌های‌ شخصی‌ خودداری‌ شود و یا اگر در مواردی‌ ذکر دیدگاه‌ شخصی‌ مناسب‌ می‌نموده‌ است‌، تلاش‌ شده‌ است‌، دیدگاه‌های‌ مشهور نیز بیان‌ شود.

در این‌ جا بجاست‌ از همه همکارانی‌ که‌ مرا به‌ نحوی‌ در تهیه‌ و تنقیح‌ این‌ اثر یاری‌ بخشیدند، سپاس‌گزاری‌ کنم‌؛ به‌ ویژه‌ از همکار فاضل‌ حجة الاسلام‌ و المسلمین‌ آقای‌ دکتر احمد عابدی‌ که‌ اثر را به‌ طور کامل‌ مطالعه‌ کردند و نکات‌ شکلی‌ و محتوایی‌ ارزشمندی‌ را در جهت‌ بهتر شدن‌ آن‌ یادآور شدند. نیز قرآن‌پژوه‌ برجسته‌ حجة الاسلام‌ و المسلمین‌ سید محمد علی‌ ایازی‌ که‌ این‌ اثر را مرور و اصلاحاتی‌ را پیشنهاد کردند. همین‌ طور همکار ارجمند آقای‌ دکتر ابراهیمی‌ که‌ مطالب‌ مربوط‌ به‌ روش‌ تحقیق‌ میدانی‌ را مطالعه‌ و یادداشتی‌ را در این‌ زمینه‌ مرقوم‌ کردند.


انتشار کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن»ـ

کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» منتشر شد.

درآمدی بر معناشناسی قرآن

این کتاب از اینجانب در شانزده فصل و با 368 صفحه به اهتمام انتشارات دانشکده اصول دین قم نشر پیدا کرد. اینک برای آشنایی با محتوای کتاب مقدمه آن آورده می شود.

امام صادق(ع) فرمود: «ما کان اللهُ عز و جل لِیخاطِبَ خلقَه بما لا یعلمون؛[1] خداوند را نسزد که با خلقش به گونه­ای سخن بگوید که نفهمند»­.

اثر حاضر درآمدی بر معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن و حاوی مباحث بنیادی و نظری است که برای معناشناسی مفردات و ترکیبات قرآنی ضروری به نظر می­رسد.

مراد از مباحث بنیادین، مجموعه­ای از تعاریف و پیش­فرض­هایی است که می­تواند معناشناسی قرآن بر آنها مبتنی باشد. در علوم کهن از این نوع مباحث به «مبادی»­ تعبیر می‌کردند و آن را بر دو قسم می­دانستند: مبادی تصوری یا تعاریف، و مبادی تصدیقی یا اصول. در قسم تعاریف، مصطلحات توضیح داده می­شود و در قسم اصول، مجموعه­ای از گزاره­هایی که اساس مباحث بعدی را تشکیل می­دهند، بیان می­گردد.

معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در بر می­گیرد. اولاً، هم شامل بحث از معانی مفردات قرآن می­شود و هم معانی ترکیبات قرآن، چه ترکیبات اسنادی یا غیر اسنادی. ترکیبات غیر اسنادی، مثل ترکیبات وصفی و اضافی و حرفی. ثانیاً، هم عهده­دار کشف مراد الهی است و هم لوازم مراد الهی. ثالثاً، در آن، هم معانی تاریخی یعنی معنای اولیه و تطورات بعدی در دوره‌های جاهلی و قرآنی و بعد قرآنی بررسی می­شود که معناشناسی تاریخی نامبردار می­گردد و هم معانی توصیفی یعنی معنای مراد و معانی هاله­ای مفردات و ترکیبات قرآن در دوره نزول بررسی می­شود که معناشناسی توصیفی خوانده می­شود. مقصود از معانی هاله‌ای تمامی مفاهیمی است که مخاطبان قرآن درباره یک مفرد یا ترکیب داشته­اند. این مفاهیم با بررسی حوزه معناشناختی هریک از وجوه معانی یک واژه مشخص می­شود.

غرض اصلی از معناشناسی قرآن کشف مراد الهی است؛ به همین رو بیش­تر محتوای این اثر شامل مباحثی است که می­تواند در کشف مراد الهی نقش داشته باشد. منتها نظر به این که معانی آیات قرآن به اصل مراد الهی محدود نیست و کلام الهی نظیر هر کلام دیگری از لوازمی برخوردار است، درباره توسعه معنایی آیات قرآن نیز بحث شده و در آن، مرز معانی قابل انتساب به قرآن از معانی غیر قابل انتساب بازشناخته شده است.

در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود؛ اما نظر به این که کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمی­شود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت. سبب کافی نبودن معناشناسی مفردات در کشف مراد الهی این است که گاهی واحدهای معنایی، مفردات نیستند؛ بلکه ترکیبات­اند. گاهی مراد متکلم همان معنای افرادی واژگان است؛ اما گاهی معنای افرادی واژگان مراد نیست؛ بلکه معنای ترکیبی آنها مراد است؛ مانند مواردی که در آنها تعبیری تمثیلی به کار رفته است.

مباحث این اثر در شانزده فصل راجع به موضوعات ذیل درباره قرآن سامان یافته است: کلیات، فرهنگ، زبان، لهجه، اقتراض، وضع و اشتقاق، غرابت معنایی، اجمال معنایی، تشابه معنایی، چندمعنایی، هم­معنایی، پیوستگی معنایی، شمول معنایی، توسعه معنایی، معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی.

در فصل کلیات، مراد از معناشناسی قرآن و محدوده آن توضیح داده می­شود. معناشناسی قرآن در آن عبارت از مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ دانسته شده است. همین تعریف محدوده آن را نیز آشکار کرده است.

در فصل فرهنگ قرآن سخن از این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است. پیامبر اسلام(ص) بسیاری از سنت­های عربی را امضاء کرد و البته برخی از آنها را نیز نسخ نمود و بسیاری را هم تکمیل فرمود.

در فصل زبان قرآن از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد می­شود. مراد از این زبان همان زبانی است که سخنوران عرب در مراسم رسمی مانند موسم­های حج به آن ایراد سخن می­کردند.

در فصل لهجه قرآن سخن از این است که قرآن به هیچ یک از لهجه­های عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمی­شود؛ اما نزدیک­ترین لهجه به قرآن لهجه قریش است.

در فصل اقتراض، واژگان دخیل در قرآن بررسی می­شود. بررسی­ها نشان می­دهد، بیش­ترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بین النهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است.

در فصل وضع و اشتقاق، درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث می­شود. البته معنای وضعی واژگان و چگونگی اشتقاق آنها در دست نیست، اما با احصای اشتقاقات و استعمالات هر واژه و تطبیق آنها بر فرایند زبان­آموزی کودکان به حدسیاتی می­توان دست یافت.

در فصل غرابت معنایی سخن از این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای مراد از آن را روشن می­سازد.

در فصل اجمال معنایی، از واژگانی بحث می­شود که حقایق شرعی می­نامند و در آن سخن از این است که این واژگان قبل از اسلام نیز در همین معانی شرعی سابقه استعمال داشته­اند.

فصل تشابه معنایی به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده و بیان می­گردد که در آیات قرآن، متشابه به معنای واژه­ای که معنای مراد از آن از سیاق آیات مشخص نبوده باشد، وجود ندارد؛ چرا که شرط فصاحت و بلاغت قرآن آن است که مراد الهی برای مخاطبانش آشکار باشد.

در فصل چندمعنایی بحث از این است که در قرآن به حکم فصاحتی که دارد، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفته اند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است.

در فصل هم­معنایی از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده است. مراد از ترادف، دو واژه­ای دانسته شده است که به جای یکدیگر به کار می­روند و مفید یک معنایند.

در فصل پیوستگی معنایی سخن از این است که باید رابط­های لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت.

در فصل شمول معنایی گفته می­شود، لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد.

در فصل توسعه معنایی سخن از این است که تنها لوازم منطقی آیات قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی و فلسفی و علمی و مانند آنها بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آیات مربوط ندارند، تفسیر به رأی به شمار می­روند.

در فصل معناشناسی تاریخی توضیح داده می­شود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است.

در فصل معناشناسی توصیفی از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان می­آید.

شایان ذکر است، نوع این مباحث در علومی چون زبان­شناسی یا فقه­اللغه، علوم بلاغت، اصول فقه و علوم قرآنی کمابیش وجود داشته است. تفاوت عمده­ای که مباحث این اثر با آنها دارد، از یک سو رویکرد انتقادی نسبت به مباحث کهن و از سوی دیگر بومی­سازی نسبت به مباحث جدید و متناسب­سازی آنها با معناشناسی قرآن است.

گفتنی است، روش ما در مراجعه به احادیث و اقوال تفسیری آن است که به مصداق روایات عرضه، نخست، آیات قرآن کریم به کمک قرائن دخیل در فهم، نظیر سیاق، زمان و مکان نزول، مخاطب و آیات مشابه معناشناسی می­شود؛ سپس به احادیث و اقوال تفسیری مراجعه می­گردد. چنانچه احادیث و اقوال در چارچوب معنای حاصله از آیات قرآن بگنجد، به آنها استناد می­شود؛ اما اگر مخالف آن معنا بود، ردّ یا توجیه می­گردد.

باید اعتراف کرد، مباحث این کتاب علیرغم بازبینی­های مکرر هنوز کمال خود را نیافته است. مع­الوصف نشر آن می­تواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403ق؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی‏تا)، 42/300