سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

دفاعیه خانم منصوری: معناشناسی تاریخی و توصیفی معنای آیه در قرآن

آنچه اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه سرکار خانم لیلا منصوری از پایان نامه کارشناسی ارشد خود است با عنوان «معناشناسی تاریخی و توصیفی آیه در قرآن» به راهنمایی اینجانب و مشاورت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای رحمان ستایش نوشته شده است و ان شاء الله در سه شنبه این هفته ساعت 2 بعد از ظهر در واحد خواهران دانشگاه قم دفاع می شود.

با سلام و احترام خدمت همه ی حاضرین در این جلسه، نخست شایسته می دانم، از زحمات استاد محترم جناب آقای دکتر نکونام که در نوشتن این پایان نامه قدم به قدم مرا راهنمایی و یاری نموده و با سعه صدر اشکالات آن را یاد آور شدند، تشکر و قدردانی کنم. همچنین از استاد گرامی­ام جناب آقای رحمان ستایش که با ارشادات خود، باعث سرعت و سهولت کار شدند، سپاسگزارم.

نیز از سرکار خانم دکتر غروی که وقت خود را برای مطالعه این پایان نامه صرف کردند، متشکرم. همین طور از آقای دکتر مفتح نماینده محترم تحصیلات تکمیلی و ناظر شکلی پایان نامه کمال تشکر دارم.

این پایان نامه درباره معناشناسی تاریخی و توصیفی آیه در قرآن است. پایان نامه حاضر مشتمل بر هشت فصل است:  

در فصل اول، به مفاهیم و دیگر مباحث کلی پایان نامه پرداخته شده است.

فصل دوم، به معناشناسی تاریخی واژه آیه اختصاص دارد. در آن روشن شده است که در دوره قبل از نزول معنای بقایای منزلگه یار معمول ترین کاربرد واژه آیه بوده و در دوره نزول قرآن این معنا رنگ می بازد و به معانی نشانه و علامت، عبرت، نشانه قدرت خدا و مانند آنها به کار می رود.

در فصل سوم، به معنا شناسی توصیفی واژه آیه پرداخته شده و دو وجه معنایی نشانه قدرت خدا در طبیعت و نشانه قدرت انسان بررسی گردیده است. منتها در مورد وجه معنای نشانه قدرت انسان در طبیعت تنها یک شاهد قرآنی به چشم می خورد. سایر موارد به معنای نشانه قدرت الهی اند. در بررسی های این فصل، آشکار شده است که همنشین های آیه گروهی از نشانه های ارضی، سماوی و انفسی اند و البته بهترین وساده ترین راه برای شناخت خداوند همین نشانه های طبیعی است. ناگفته نماند که راه های خداشناسی بسیار زیاد است و نشانه های طبیعی بهترین و ساده ترین راه برای شناخت خداوند به شمار می رود.

در فصل چهارم، به وجه دیگر آیه یعنی نشانه قدرت الهی در وحی ها پرداخته شده و همنشین هایی از جمله سمع، تلی، قصص و قول بشر تعیین کننده این وجه معنایی اند.

در فصل پنجم، وجه معنایی معجزه بررسی شده است و همنشین هایی که چنین معنایی را متعیّن می سازند، الفاظ و افعالی نظیر ذهب، ارسل، اتی و بعث به شمار می آید.

در فصل ششم، آیاتی بحث انگیزی که در آنها آیه به معنای معجزه به کار رفته، نظیر آیه 92 سوره یونس و آیه 12 سوره قمر و آیه 7 سوره یوسف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

در فصل هفتم، به مترادفات آیه در تمامی وجوه پرداخته شده و مواردی چون ذکر، حکمت، کتاب الله، کلام، هدی، سلطان، بینه، شریعت و عمارت بررسی شده است.

آخرین فصل، به معناشناسی توصیفی «آیه» در «آیه نسخ» اختصاص یافته و در آن نسخ و انساء برخی از احکام یهود و نیز تغییر قبله بررسی شده است.

به امید آن که توانسته باشیم، قدم هایی هرچند لرزان اما امیدوار در راه قرآن برداشته باشیم.

با تشکر از سعه صدر حضار گرامی

_____________________________________

بعد التحریر: بحمد الله جلسه دفاع با موفقیت برگزار شد و نمره 19 با درجه عالی به سرکار خانم لیلا منصوری تعلق گرفت. برای ایشان توفیقات بیش از پیش از خدای بزرگ خواهانیم.


دفاعیه خانم لک زایی: نقد و بررسی شاخص های سبک شناختی بلاشر...

آنچه که اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه دانشجوی کارشناسی ارشد سرکار خانم صغری لک زایی از پایان نامه خود است که با عنوان «نقد و بررسی شاخص های سبک شناختی بلاشر در زمینه ی تاریخ گذاری قرآن» به راهنمایی اینجانب و مشاورت آقای دکتر محمد جواد نجفی به انجام رسیده و به تاریخ سه شنبه هفده بهمن ساعت ده تا دوازده صبح در واحد خواهران دانشگاه قم دفاع می شود.

با سلام و عرض ادب به حضار محترم، در ابتدا شایسته می دانم از استادان گرامی که از دانش و بینش آنان بهره مند بودم، بی نهایت سپاسگزاری کنم؛ به ویژه از جناب آقای دکتر نکونام، راهنمای پایان نامه که دلسوزی و تلاش بسیار ایشان در تعلیم و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند علمی و اخلاقی به دانشجویان ستودنی است.

هم چنین لازم است از جناب آقای دکتر نجفی که مشاور پایان نامه بودند و همواره با روی گشاده پذیرای دانشجویان هستند، تشکر و قدر دانی نمایم. نیز سپاس گزاری می کنم از جناب آقای دکتر شاکر که به بنده افتخار دادند و داوری پایان نامه را پذیرفتند؛ همین طور از قبول زحمت و تشریف فرمایی نماینده ی محترم تحصیلات تکمیلی و ناظر شکلی، جناب آقای دکتر ایزد خواه تشکر می کنم.

نیز از مسئولان دانشگاه که حضور برادران دانشجو را در جلسه دفاعیه مقدور ساختند، تشکر می کنم.

معمولا هر پژوهشی که جدید باشد با دشواری های بسیاری رو به رو است؛ به ویژه آن که با نقد همراه باشد. درباره ی این پایان نامه می توان گفت که آن یک تحقیق تطبیقی ادبی و علوم قرآنی است و در آن به بررسی و نقد تحقیقات یکی از خاورشناسان به نام بلاشر در زمینه کاربرد شاخص های ادبی و سبک شناختی در تاریخگذاری قرآن پرداخته می شود. وی آخرین خاورشناس از خاورشناسانی است که بر اساس شاخص های سبک شناختی به طبقه بندی سوره های قرآن در سه دوره مکی و یک دوره مدنی اهتمام ورزیده است.

سئوال اصلی مطرح در این تحقیق این است که شاخص های سبک شناختی مورد استفاده ی بلاشر در تاریخ گذاری قرآن تا چه اندازه معتبر است؟جهت پاسخ به این پرسش، این پایان نامه در شش فصل سامان یافته است. در فصل اول به توضیح موضوعاتی کلی پرداخته شده است؛ نظیر بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، سئوالات و فرضیه ها، پیشینه ی تحقیق، مصطلحات، تاریخ گذاری چهار دوره ای و تاریخ گذاری بلاشر.

در فصل دوم به نقد و بررسی شاخص نوع واژگان آیات و سور در تاریخ گذاری پرداخته شده است. پس از بررسی فراوانی مواردی مانند حروف مقطعه، تعابیر یا أیها الناس و یا أیها الذین آمنوا و واژه ی الرحمن در ترتیب بلاشر و بررسی تطبیقی با سایر ترتیب ها در نظام چهار طبقه مشخص گردید که شاخص های حروف مقطعه و الرحمن مجموعاً به جز چند استثناء در دوره ی مکی تکرار شده اند. هم چنین عبارت «یا أیها الذین آمنوا» صرفاً در دوره ی مدنی به کار رفته است؛ اما صرف چنین تعابیری که به تنهایی با زمان خاصی ملازمه ندارند، نمی تواند ما را به دوره ی نزول هر سوره راهنمایی کند.

در فصل سوم تحت عنوان نقد و بررسی شاخص نوع مضامین آیات و سور در تاریخ گذاری پس از بررسی مضامین سور در مراحل چهار گانه ی ترتیب بلاشر و بررسی تطبیقی با سایر ترتیب ها مشخص گردید، تنها مضامینی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به وقایع زمانمند تصریح یا اشاره داشته باشند، به کار تاریخ گذاری قرآن می آیند. هم چنین مشخص شد، برخی از موضوعات در دوره ی مکی یا مدنی به طور عمده مطرح می شدند؛ همانند اصول اعتقادی در دوره ی مکی و مسائل پس از هجرت نظیر جهاد و قوانین اجتماعی در دوره ی مدنی؛ اما اینها بر انحصار آنها به دوره ای خاص آن چنان که خاورشناسان تصور کرده اند، دلالت ندارد. گفتنی است، هر سوره‏ى قرآن به مثابه‏ى باب یک کتاب نیست که به موضوع خاصّى اختصاص داشته باشد؛ بلکه به منزله‏ى خطبه ی خطیب جمعه مضامین متنوعى را در بر دارد؛ لذا براى هر یک از سوره‏هاى قرآن با عنایت به مضامین مختلف آنها نمى‏توان موضوع و به تبع آن تاریخ خاصی را مشخص کرد؛ از این رو باید گفت بیش‏تر سوره‏هاى قرآن موضوع واحدى دارند که عبارت از همان موضوع کلى قرآن، یعنى هدایت است.

در فصل چهارم، نقد و بررسی شاخص طول آیات و سور در تاریخ گذاری مشخص گردید، همیشه این گونه نیست که سور مکی کوتاه و سور مدنی بلند باشند؛ چرا که موارد نقض بسیاری دارد؛ بنابراین تاریخ گذاری به کمک این شاخص نیز منتفی است.

در فصل پنجم به نقد و بررسی شاخص اسلوب های تصویری در تاریخ گذاری پرداخته شده است. در این فصل نقش سه آرایه ی تشبیه، استعاره و کنایه در تاریخ گذاری بررسی شده است. به کمک کتب اعراب القرآن کلیه ی تشبیهات، استعارات و کنایات سور به تفکیک احصا و بررسی شد. بررسی تطبیقی میان ترتیب های بلاشر و سایر خاورشناسان نظام چهار طبقه نشان می دهد که در طبقه بندی آنان، تشبیهات، استعارات و کنایات در مجموع سور هر مرحله همزمان با پیشرفت رسالت روبه افزایش است؛ اما در میان سور متعلق به ادوار مختلف چنین روندی مشاهده نمی شود؛ یعنی آن گونه نیست که سور مرحله ی اول پر تصویرترین سور و سور مرحله ی آخر کم تصویرترین سور باشند و یا بالعکس. منتها هیچ ملازمه منطقی میان فراوانی استفاده از اسلوب های تصویری و تاریخ نزول سوره های قرآن ملاحظه نمی شود.

در آخر فصل ششم به نقد و بررسی شاخص نوع خطابات در تاریخ گذاری اهتمام شده است. پس از بررسی فراوانی خطاب هایی نظیر «یا أیها الناس» و «یا أیها الذین آمنوا» مشخص گردید، برخی این خطابات نظیر «یا ایها الناس» هم در دوره ی مکی و هم در دوره ی مدنی به کار رفته اند و تنها خطاب «یا أیها الذین آمنوا» صرفا در دوره ی مدنی استعمال شده است. پنهان نیست که صرف نشانه های خطاب در سوره ای، تاریخ و دوره نزول آن را مشخص نمی کند؛ بلکه این مضامین تاریخ دار است که می تواند تاریخ نزول سوره را مشخص نماید.

به طور خلاصه می توان این گونه گفت که برای تاریخ گذاری قرآن دو نوع شاخص وجود دارد؛ یکی شاخص های پیشینی که مستقلا بر زمان خاصی دلالت می کنند؛ نظیر تغییر قبله، قتال، هجرت که در دوره ی مدنی واقع شده و در سوره های بقره، نساء و حج آمده اند؛ اما همه ی سور این گونه نیستند. سورهای بسیاری یافت می شوند که حاوی مضمون تاریخ دار یا لااقل مضمون خاص یک دوره داشته باشد، نیستند.

شاخص های پسینی نظیر شاخص های سبک شناختی شاخص هایی اند که بالاستقلال بر زمان خاصی دلالت نمی کنند؛ اما از رهگذر بررسی آنها در مضامین تاریخدار کشف می شوند.

نکته ی آخر این که در این پژوهش از کلیه ی اسناد، مدارک، و منابعی که قابل دسترسی بودند، بهره برداری شده است. در این تحقیق از نرم افزارهای مشکاه الانوار و جامع التفاسیر استفاده شده و به کتابخانه های متعددی نظیر کتابخانه میرزای شیرازی، کتابخانه ی ولیعصر (عج)، کتابخانه ی دانشکده ی علوم قرآنی شیراز و کتابخانه ی شاهچراغ (ع) مراجعه گردیده است.

_____________________________________

بعد التحریر: بحمد الله جلسه دفاع با موفقیت برگزار شد و نمره 50/ 19 با درجه عالی به سرکار خانم صغری لک زایی تعلق گرفت. برای ایشان توفیقات بیش از پیش از خدای بزرگ خواهانیم.


متن دفاعیه خانم آگهی: بررسی تطبیقی بافت در تفسیر و زبان شناسی

متنی که اینک ملاحظه می کنید، دفاعیه خانم فاطمه آگهی از پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی تطبیقی بافت در تفسیر و زبان شناسی» به راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر پیروز در دانشگاه قم به انجام رسیده و در شرف دفاع است.

با عرض سلام و خیر مقدم خدمت حضار گرامی، استادان محترم و دانش جویان عزیز که در این جلسه حضور دارند. در ابتدای جلسه بر خود لازم می دانم از تمامی اساتید گرامی و کسانی که در طی این دوره، بنده را در فراهم آوردن این پایان نامه به هر نحوی یاری داده اند نهایت تشکر را داشته و برای آن ها سعادت و موفقیت را از خداوند بخواهم. به خصوص  استاد بزرگوار دکتر نکونام که صبورانه و پدرانه در این مدت مرا مورد لطف و راهنمایی قرار داده اند. نیز سپاس گزارم از جناب آقای دکتر پیروز که مرا از مشاوره های سازنده خود در تدوین پایان نامه بهره مند ساختند. همچنین بر خودم لازم می دانم که از استادان محترم داور جناب آقای دکتر شاکر و جناب آقای دکتر نجفی که پایان نامه این جانب را مطالعه فرمودند تشکر و قدردانی کنم. همین طور از نماینده تحصیلات تکمیلی که قبول زحمت فرمودند و در این جلسه حضور پیدا کردند تشکر می نمایم.

موضوع این پژوهش «بررسی تطبیقی بافت در تفسیر و زبان شناسی» است. زبان شناسی و شاخه‌های آن کاربردهای متنوع و فراوانی در حوزه مطالعات قرآنی دارد. یکی از موضوعات مشترک در تفسیر و زبان شناسی جدید، مبحث گفتمان و تحلیل گفتمان است که در میان قرآن پژوهان با تعابیر مختلفی همچون سیاق، تناسب، نظم، قرینه و مانند آن یاد شده است. وجه مشترک تمام این مباحث بررسی ارتباط اجزای کلام با یکدیگر و نقش آن ها در روشن نمودن مراد متکلم است.

کلمات به تنهایی و جدای از بافت معنای مطلق دارند؛ اما ترکیب واژگان با هم و تشکیل جملات و در پی آن متون، معمولاً، به تحدید معنای مطلق و تشکیل معنای نسبی می انجامد. بنابراین واژگان را باید همانند مصالح ساختمانی دانست که هرچند به تنهایی ظاهری مشترک دارند، اما کاربرد آن­ها در بافت­های متفاوت متنی و موقعیتی، منجر به ساخت معانی خاصی می شوند.

تلاش دانشمندان اسلامی به منظور کشف مراد نصوص دینی، باعث شکوفایی برخی از مباحث مختلف زبان شناختی از جمله سیاق در میان ایشان شده است. سیاق در علوم مختلف اسلامی، مانند علم لغت، اصول، بلاغت و نیز در زبان شناسی، مورد کاوش قرار گرفته است. در مباحث سنتی در حوزه تفسیر، اصول فقه و مانند آن، تنها به طور خاص از قرائن لفظی متصل، به سیاق تعبیر می شد؛ اما در مباحث جدید کلیه قرائن، اعم از لفظی و غیر لفظی، یا به عبارتی هر اطلاعی که در شناخت مراد متکلم می تواند دخیل باشد، مورد توجه قرار می گیرد.

زبان شناسی تا قرن بیستم میلادی از تأثیر بافت یا گفتمان و ابعاد مختلف آن چندان بحثی به میان نیاورده بود. علیرغم اهتمام دیرهنگام زبان شناسی غرب به تحقیق درباره بافت و حدود آن، به علت جامع نگری، ظرف کمتر از یک قرن موفقیت­های ­چشم گیری حاصل شده است.

پژوهــش­های ­صورت گرفته در حوزه سیاق، اغلب، تک رشــته ای بوده و این در حالی اســت که نگاه تطبیقی به بافت، دستیابی به فهمی جامع از متن قرآن را به دنبال خواهد داشت.

این پژوهش در پی بررسی سیاق در دو حوزه زبانی و غیر زبانی و تطبیق مسائل آن در دو حوزه تفسیر و زبان شناسی است و سوالاتی بدین شرح را مطرح می نماید:

1. مراد از بافت چیست و معادل­های­ آن در علوم قرآن و تفسیر و نیز زبان شناسی کدام اند؟

2. حدود بافت در تفسیر و زبان شناسی چگونه تعریف می شود؟

3. انواع بافت در تفسیر و زبان شناسی کدام اند؟

4. نقش بافت در کشف مراد متکلم در تفسیر و زبان شناسی چگونه است؟

5. ابزارهای ارتباطی بافت در تفسیر و زبان شناسی چیست؟

6. تعارض بافت حالی و مقالی در تفسیر و زبان شناسی چگونه تحلیل می شود؟

به منظور پاسخ گویی به این سئوالات مباحث پایان نامه در شش فصل تنظیم شده است:

در فصل اول با عنوان «کلیات»، به تعریف موضوع، سئوالات و فرضیات، پیشینه موضوع و اصطلاحات پر کاربرد پایان نامه مانند متن، گفتمان، تحلیل گفتمان، گفتاری بودن زبان قرآن، سیاق، قرینه و فصاحت و بلاغت پرداخته شده است.

 در مورد پیشینه بحث باید گفت در کتب زبان شناسی غربی و عربی نگاه به سیاق از دو بعد لفظی و حالی آن وجود دارد؛ اما این نوع نگاه در زبان فارسی را تنها در مقاله ای از آقای دکتر سعیدی روشن می توان مشاهده نمود.  گفتمان عبارت از فرایندی است که طی آن کلیه عوامل حاکم بر کاربرد زبان در بین انسان ها، شامل عوامل متنی، اجتماعی، فرهنگی و... برای تبلور و شکل گیری پیام، به تعامل می پردازند.  زبان شناسان و مفسران با دقت در عوامل تعیین کننده معنا، مشخص نمودند که عناصر و ابزار ساختمانی زبان شامل آواها، دستور و واژگان، تنها تعیین کنندگان معنا  و پیام یک واحد کلامی محسوب نمی شوند. معنا شناسان در زبان شناسی جدید، معنا را در سطحی گسترده تر از کلمه  و جمله یعنی در سطح گفتمان نیز مورد بررسی قرار می دهند. ایشان درک معنای صحیح و کامل را مرهون نگاه همه جانبه و فراگیر به جنبه­های مختلف یک گفتمان (بافت) اعم از درون متنی و برون متنی (موقعیتی، فرهنگی و ...) می دانند. در زبان شناسی، بررسی بافت کلام با تحلیل گفتمان یعنی با توجه به پیش زمینه­ها و عوامل تأثیر گذار بافتی امکان پذیر است.

در مباحث گفتمان شناسی سنتی برای درک معنا و مفهوم کلام، به بافت موقعیتی که معادل قرینه حالیه در مطالعات اسلامی است، توجه می شد؛ اما در مباحث جدید فهم دقیق یک کلام را در گرو فهم اطلاعات وسیع­تری همچون اطلاعات زبانی و غیر زبانی مانند اطلاعات تاریخی، جغرافیایی و مانند آن دانسته اند که بافت فرهنگی نام دارد.

در هرحال با سخن کاوی و تحلیل گفتمان قرآنی که در زمینه و بافت مشخصی صورت گرفته است، می توان به فهم صحیح متون از جمله قرآن دست یافت. در این زمینه باید تعریف مشخصی از مقوله بافت صورت گیرد و ماهیت، حدود، ارکان و مبانی آن مشخص گردد و ضوابط بکارگیری صحیح بافت در زبان شناسی و تفسیر مشخص شود، تا بتوانیم از مهم ترین و مطمئن­ترین ابزار یعنی سیاق، برای معناشناسی نصوص از جمله آیات قرآنی، بهره ببریم. بررسی تطبیقی جایگاه سیاق در تفسیر و زبان شناسی ما را در رسیدن به این مهم یاری می رساند.

در این پژوهش سعی بر آن است تا عناصر درون متنی و برون متنی مؤثر در معنای متن از دیدگاه زبان­شناسی جدید و تفسیر مورد بررسی قرار گیرد و با رویکرد مقایسه ای موارد تشابه و اختلاف میان این دو حوزه روشن گردد.

فرض ما بر ­گفتاری بودن زبان قرآن است. تکیه بر حال و مقام در زبان گفتار بیشتر از زبان نوشتار است و برخی از اطلاعات جانبی در متن زبانی نمی‏آید و به حال و مقام احاله می شود. اسلوب گفتاری، متفاوت از اسلوب نوشتاری است؛ به این معنا که در آن، تنها وضعیت مخاطبانی مهم است که موقع خطاب، شاهد و حاضر بوده اند.

چنان که از معنای قرینه برمی آید؛ یعنی اطلاعات همراه یک متن که نمی تواند منفصل از آن باشد. قرینه می تواند لفظی، یعنی موجود در آن متن باشد یا می تواند حالی و مقامی، یعنی خارج از آن متن، مثل شرایط مکانی، زمانی و یا معهودات ذهنی مخاطبان باشد. بنابر فصاحت و بلاغت قرآن و نقش هدایتی آن صحیح نیست که آیه ای دارای چند معنا باشد؛ ولی همراه قرینه ای که معنای آن را روشن کند، به کار نرفته باشد. شرط فصاحت کلام این است که اگر لفظی دارای چند معناست، قرینه تعیین مراد، مقارن ایراد کلام ذکر شود؛ نه این که مخاطب را مدت­ها در سرگردانی قرار دهند و او پس از جستجوی قرائن، به کشف مراد دست یابد. بنابراین قرائن برای متن فصیح و بلیغی چون قرآن برای مخاطبان قرآن، مشهود و معلوم بوده و نیازی به تفحص نداشته است؛ اما غیر مخاطبان بسا به آن قرائن دسترسی نداشته باشند و لازم باشد، برای دستیابی به مراد به تفحص قرائن روی بیاورد.

در فصل دوم، تحت عنوان «پیشینه بافت در علوم مختلف»، به بررسی نظریه بافت در علوم اسلامی همچون علم نحو، اصول، معانی و بیان و تفسیر و نیز به پیشینه آن در علم زبان شناسی پرداخته شده است. زبان شناسان از سال 1970میلادی، از اهمیت بافت در تفسیر عبارات  سخن گفتند و تقسیم چهار گانه ای را برای بافت پیشنهاد نمودند که شامل انواع بافت زبانی، موقعیتی، عاطفی و فرهنگی می شود. سه نوع اخیر بافت، در ذیل نام بافت فرهنگی مطالعه می شود.

در فصل سوم، با عنوان «پیوستگی بافت و ابزار­های ­آن» به چگونگی پیوستگی متن و در نتیجه تشکیل گفتمان، از دیدگاه دو زبان شناس به نام های مایکل هَلیدی و رقیه حسن و انطباق آن بر قرآن پرداخته شده و پیوستگی به دو نوع درون متنی یا پیوستگی ساختاری و برون متنی یا پیوستگی کاربردی تقسیم شده است. عناصر پیوستگی ساختاری متن در زبان شناسی جدید به سه دسته اصلی تقسیم می گردد: دستوری، واژگانی و معنایی. هلیدی و حسن ابزارهای پیوستگی ساختاری متن را به پنج دسته تقسیم می نمایند که عبارت اند از: ارجاع درون متنی، حذف، پیوستگی واژگانی و حروف ربط. ابزار­های ­ارجاع و حذف با هم پیوستگی دستوری را تشکیل می دهند. پیوستگی واژگانی از طریق لغات مختلف صورت می گیرد و به دو نوع تکرار و هم آئی تقسیم می شود که خود آن ها نیز به شاخه هایی تقسیم می گردد. حروف ربط یا اتصال نیز پیوستگی معنایی متن را موجب می گردند که هلیدی و حسن، آن ها را به 4 نوع اضافی، سببی، تقابلی و زمانی تقسیم نموده اند. در این تحقیق به احصاء ابزار­های پیوستگی در قرآن کریم با ذکر مثال هایی از آیات، براساس مدل هلیدی پرداخته شده است. البته هلیدی و حسن تنها به پیوستگی ساختاری یا درون متنی به وسیله ابزارهای آن پرداخته و به پیوستگی حالی یا کاربردی نپرداخته اند.

پیوستگی یک متن به ارتباط میان واژگان آن متن که از آن به پیوستگی ساختاری تعبیر می شود، منحصر نیست؛ بلکه عامل پیوستگی کاربردی نیز در آن وجود دارد.این نوع از پیوستگی که بیشتر در متون به سبک گفتاری مشاهده می شود، در واقع همان تناسب میان متن و بافت موقعیت است. در خصوص قرآن، اسباب نزول به معنای عام آن، مشخص کننده بافت موقعیت است. پیوستگی کاربردی میان دو بخش از آیات رابطه برقرار می کند، دو نوع است:  یکی پیوستگی کاربردی با ارجاع برون متنی یا ارجاع مقامی، و دیگری پیوستگی کاربردی بدون ارجاع برون متنی. قسم اخیر، خود به دو نوع قابل تقسیم است: پیوستگی کاربردی میان دو بخش از آیه و پیوستگی کاربردی آیه با جمله معترضه درون آن. جملات معترضه باید لزوما با صدرو ذیل خود با موقعیت مرتبط باشند.

در فصل چهارم ذیل عنوان «بافت زبانی» به بافت لفظی در تفسیر قرآن و علم زبان شناسی پرداخته شده و عوامل تشکیل دهنده این بافت شامل بافت کلمات، بافت جمله یا آیه، آیات متحد الموضوع و همجوار، تمام آیات سوره مربوط، سیاق سوره­ها و آیات متحد الموضوع و ناهمجوار قرآن و بافت کلی قرآن مورد بررسی قرار گرفت.

در فصل پنجم تحت عنوان «بافت حالی» به بافت حالی در تفسیر قرآن و زبان شناسی پرداخته شد و عوامل تشکیل دهنده این بافت در قرآن، مانند متکلم قرآن؛ مخاطب قرآن یعنی عرب عصر نزول  قرآن؛ بافت فرهنگی قرآن و مهم ترین ابعاد فرهنگ نظیر جغرافیا، تاریخ، ادیان، ادبیات، باورها، سنت­ها و حرفه­های ­عصر نزول پرداخته شد. جغرافیای قرآن نواحی معهود برای عرب عصر نزول بوده است و تاریخ انعکاس یافته در قرآن عبارت از سرگذشت اقوام معهود و شناخته شده برای عرب است. ادیان، ادبیات، سنت ها، باورها و حرفه های مذکور در قرآن نیز برای مخاطبان قرآن معهود بوده است.

و بالاخره در فصل ششم با عنوان «تعارض دلالی بافت ها» به آیاتی پرداخته شده که میان بافت لفظی آن ها و بافت حالی ذکر شده برای آن ها، اختلاف نظر وجود دارد. تعارض دلالت ها با تعریف حدود سیاق رابطه مستقیم دارد. بنابر آن که حدود سیاق را صرفاً نوعی از دلالت های ­لفظی بدانیم و یا ترکیبی از بافت لفظی و حالی، دو نوع تعارض در دلالت مطرح است: یکی تعارض دلالت لفظی با دلالت سیاقی که در صورت منوط بودن صدق کلام بر آن است، بر دلالت لفظی و وضعی مقدم می شود، و دیگری تعارض دلالت سیاقی حالی با دلالت سیاقی لفظی و یا به عبارتی تعارض لفظ قرآن با روایات اسباب نزول. در این زمینه که به هنگام تعارض سیاق لفظی با سیاق حالی یا اسباب نزول کدامیک ترجیح داده می شود، دو نظریه قابل ذکر است: یکی نظریه تقدم اسباب نزول بر بافت لفظی که در مباحث سنتی تفسیر قرآن، به هنگام تعارض، دلالت لفظی را بر دلالت لبّی ترجیح داده اند، و دیگری نظریه تقدم بافت لفظی بر اسباب نزول که معتقدان به این نظریه دلایلی برعدم جواز حاکم نمودن روایات اسباب نزول بر آیات قرآن آورده اند؛ نظیر وجود عیوب بسیار فراوان در روایات اسباب نزول‏، فصاحت و بلاغت قرآن، روایات عرضه. در ادامه به بحث فراز­های­ تقطیع شده آیات پرداخته شده  است. مراد از آن قسمت هایی از آیات قرآن است که مستقل از سیاق یعنی صدر و ذیل حامل معنایی مستقل برشمرده شده است.