متن دفاعیه خانم آگهی: بررسی تطبیقی بافت در تفسیر و زبان شناسی
متنی که اینک ملاحظه می کنید، دفاعیه خانم فاطمه آگهی از پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی تطبیقی بافت در تفسیر و زبان شناسی» به راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر پیروز در دانشگاه قم به انجام رسیده و در شرف دفاع است.
با عرض سلام و خیر مقدم خدمت حضار گرامی، استادان محترم و دانش جویان عزیز که در این جلسه حضور دارند. در ابتدای جلسه بر خود لازم می دانم از تمامی اساتید گرامی و کسانی که در طی این دوره، بنده را در فراهم آوردن این پایان نامه به هر نحوی یاری داده اند نهایت تشکر را داشته و برای آن ها سعادت و موفقیت را از خداوند بخواهم. به خصوص استاد بزرگوار دکتر نکونام که صبورانه و پدرانه در این مدت مرا مورد لطف و راهنمایی قرار داده اند. نیز سپاس گزارم از جناب آقای دکتر پیروز که مرا از مشاوره های سازنده خود در تدوین پایان نامه بهره مند ساختند. همچنین بر خودم لازم می دانم که از استادان محترم داور جناب آقای دکتر شاکر و جناب آقای دکتر نجفی که پایان نامه این جانب را مطالعه فرمودند تشکر و قدردانی کنم. همین طور از نماینده تحصیلات تکمیلی که قبول زحمت فرمودند و در این جلسه حضور پیدا کردند تشکر می نمایم.
موضوع این پژوهش «بررسی تطبیقی بافت در تفسیر و زبان شناسی» است. زبان شناسی و شاخههای آن کاربردهای متنوع و فراوانی در حوزه مطالعات قرآنی دارد. یکی از موضوعات مشترک در تفسیر و زبان شناسی جدید، مبحث گفتمان و تحلیل گفتمان است که در میان قرآن پژوهان با تعابیر مختلفی همچون سیاق، تناسب، نظم، قرینه و مانند آن یاد شده است. وجه مشترک تمام این مباحث بررسی ارتباط اجزای کلام با یکدیگر و نقش آن ها در روشن نمودن مراد متکلم است.
کلمات به تنهایی و جدای از بافت معنای مطلق دارند؛ اما ترکیب واژگان با هم و تشکیل جملات و در پی آن متون، معمولاً، به تحدید معنای مطلق و تشکیل معنای نسبی می انجامد. بنابراین واژگان را باید همانند مصالح ساختمانی دانست که هرچند به تنهایی ظاهری مشترک دارند، اما کاربرد آنها در بافتهای متفاوت متنی و موقعیتی، منجر به ساخت معانی خاصی می شوند.
تلاش دانشمندان اسلامی به منظور کشف مراد نصوص دینی، باعث شکوفایی برخی از مباحث مختلف زبان شناختی از جمله سیاق در میان ایشان شده است. سیاق در علوم مختلف اسلامی، مانند علم لغت، اصول، بلاغت و نیز در زبان شناسی، مورد کاوش قرار گرفته است. در مباحث سنتی در حوزه تفسیر، اصول فقه و مانند آن، تنها به طور خاص از قرائن لفظی متصل، به سیاق تعبیر می شد؛ اما در مباحث جدید کلیه قرائن، اعم از لفظی و غیر لفظی، یا به عبارتی هر اطلاعی که در شناخت مراد متکلم می تواند دخیل باشد، مورد توجه قرار می گیرد.
زبان شناسی تا قرن بیستم میلادی از تأثیر بافت یا گفتمان و ابعاد مختلف آن چندان بحثی به میان نیاورده بود. علیرغم اهتمام دیرهنگام زبان شناسی غرب به تحقیق درباره بافت و حدود آن، به علت جامع نگری، ظرف کمتر از یک قرن موفقیتهای چشم گیری حاصل شده است.
پژوهــشهای صورت گرفته در حوزه سیاق، اغلب، تک رشــته ای بوده و این در حالی اســت که نگاه تطبیقی به بافت، دستیابی به فهمی جامع از متن قرآن را به دنبال خواهد داشت.
این پژوهش در پی بررسی سیاق در دو حوزه زبانی و غیر زبانی و تطبیق مسائل آن در دو حوزه تفسیر و زبان شناسی است و سوالاتی بدین شرح را مطرح می نماید:
1. مراد از بافت چیست و معادلهای آن در علوم قرآن و تفسیر و نیز زبان شناسی کدام اند؟
2. حدود بافت در تفسیر و زبان شناسی چگونه تعریف می شود؟
3. انواع بافت در تفسیر و زبان شناسی کدام اند؟
4. نقش بافت در کشف مراد متکلم در تفسیر و زبان شناسی چگونه است؟
5. ابزارهای ارتباطی بافت در تفسیر و زبان شناسی چیست؟
6. تعارض بافت حالی و مقالی در تفسیر و زبان شناسی چگونه تحلیل می شود؟
به منظور پاسخ گویی به این سئوالات مباحث پایان نامه در شش فصل تنظیم شده است:
در فصل اول با عنوان «کلیات»، به تعریف موضوع، سئوالات و فرضیات، پیشینه موضوع و اصطلاحات پر کاربرد پایان نامه مانند متن، گفتمان، تحلیل گفتمان، گفتاری بودن زبان قرآن، سیاق، قرینه و فصاحت و بلاغت پرداخته شده است.
در مورد پیشینه بحث باید گفت در کتب زبان شناسی غربی و عربی نگاه به سیاق از دو بعد لفظی و حالی آن وجود دارد؛ اما این نوع نگاه در زبان فارسی را تنها در مقاله ای از آقای دکتر سعیدی روشن می توان مشاهده نمود. گفتمان عبارت از فرایندی است که طی آن کلیه عوامل حاکم بر کاربرد زبان در بین انسان ها، شامل عوامل متنی، اجتماعی، فرهنگی و... برای تبلور و شکل گیری پیام، به تعامل می پردازند. زبان شناسان و مفسران با دقت در عوامل تعیین کننده معنا، مشخص نمودند که عناصر و ابزار ساختمانی زبان شامل آواها، دستور و واژگان، تنها تعیین کنندگان معنا و پیام یک واحد کلامی محسوب نمی شوند. معنا شناسان در زبان شناسی جدید، معنا را در سطحی گسترده تر از کلمه و جمله یعنی در سطح گفتمان نیز مورد بررسی قرار می دهند. ایشان درک معنای صحیح و کامل را مرهون نگاه همه جانبه و فراگیر به جنبههای مختلف یک گفتمان (بافت) اعم از درون متنی و برون متنی (موقعیتی، فرهنگی و ...) می دانند. در زبان شناسی، بررسی بافت کلام با تحلیل گفتمان یعنی با توجه به پیش زمینهها و عوامل تأثیر گذار بافتی امکان پذیر است.
در مباحث گفتمان شناسی سنتی برای درک معنا و مفهوم کلام، به بافت موقعیتی که معادل قرینه حالیه در مطالعات اسلامی است، توجه می شد؛ اما در مباحث جدید فهم دقیق یک کلام را در گرو فهم اطلاعات وسیعتری همچون اطلاعات زبانی و غیر زبانی مانند اطلاعات تاریخی، جغرافیایی و مانند آن دانسته اند که بافت فرهنگی نام دارد.
در هرحال با سخن کاوی و تحلیل گفتمان قرآنی که در زمینه و بافت مشخصی صورت گرفته است، می توان به فهم صحیح متون از جمله قرآن دست یافت. در این زمینه باید تعریف مشخصی از مقوله بافت صورت گیرد و ماهیت، حدود، ارکان و مبانی آن مشخص گردد و ضوابط بکارگیری صحیح بافت در زبان شناسی و تفسیر مشخص شود، تا بتوانیم از مهم ترین و مطمئنترین ابزار یعنی سیاق، برای معناشناسی نصوص از جمله آیات قرآنی، بهره ببریم. بررسی تطبیقی جایگاه سیاق در تفسیر و زبان شناسی ما را در رسیدن به این مهم یاری می رساند.
در این پژوهش سعی بر آن است تا عناصر درون متنی و برون متنی مؤثر در معنای متن از دیدگاه زبانشناسی جدید و تفسیر مورد بررسی قرار گیرد و با رویکرد مقایسه ای موارد تشابه و اختلاف میان این دو حوزه روشن گردد.
فرض ما بر گفتاری بودن زبان قرآن است. تکیه بر حال و مقام در زبان گفتار بیشتر از زبان نوشتار است و برخی از اطلاعات جانبی در متن زبانی نمیآید و به حال و مقام احاله می شود. اسلوب گفتاری، متفاوت از اسلوب نوشتاری است؛ به این معنا که در آن، تنها وضعیت مخاطبانی مهم است که موقع خطاب، شاهد و حاضر بوده اند.
چنان که از معنای قرینه برمی آید؛ یعنی اطلاعات همراه یک متن که نمی تواند منفصل از آن باشد. قرینه می تواند لفظی، یعنی موجود در آن متن باشد یا می تواند حالی و مقامی، یعنی خارج از آن متن، مثل شرایط مکانی، زمانی و یا معهودات ذهنی مخاطبان باشد. بنابر فصاحت و بلاغت قرآن و نقش هدایتی آن صحیح نیست که آیه ای دارای چند معنا باشد؛ ولی همراه قرینه ای که معنای آن را روشن کند، به کار نرفته باشد. شرط فصاحت کلام این است که اگر لفظی دارای چند معناست، قرینه تعیین مراد، مقارن ایراد کلام ذکر شود؛ نه این که مخاطب را مدتها در سرگردانی قرار دهند و او پس از جستجوی قرائن، به کشف مراد دست یابد. بنابراین قرائن برای متن فصیح و بلیغی چون قرآن برای مخاطبان قرآن، مشهود و معلوم بوده و نیازی به تفحص نداشته است؛ اما غیر مخاطبان بسا به آن قرائن دسترسی نداشته باشند و لازم باشد، برای دستیابی به مراد به تفحص قرائن روی بیاورد.
در فصل دوم، تحت عنوان «پیشینه بافت در علوم مختلف»، به بررسی نظریه بافت در علوم اسلامی همچون علم نحو، اصول، معانی و بیان و تفسیر و نیز به پیشینه آن در علم زبان شناسی پرداخته شده است. زبان شناسان از سال 1970میلادی، از اهمیت بافت در تفسیر عبارات سخن گفتند و تقسیم چهار گانه ای را برای بافت پیشنهاد نمودند که شامل انواع بافت زبانی، موقعیتی، عاطفی و فرهنگی می شود. سه نوع اخیر بافت، در ذیل نام بافت فرهنگی مطالعه می شود.
در فصل سوم، با عنوان «پیوستگی بافت و ابزارهای آن» به چگونگی پیوستگی متن و در نتیجه تشکیل گفتمان، از دیدگاه دو زبان شناس به نام های مایکل هَلیدی و رقیه حسن و انطباق آن بر قرآن پرداخته شده و پیوستگی به دو نوع درون متنی یا پیوستگی ساختاری و برون متنی یا پیوستگی کاربردی تقسیم شده است. عناصر پیوستگی ساختاری متن در زبان شناسی جدید به سه دسته اصلی تقسیم می گردد: دستوری، واژگانی و معنایی. هلیدی و حسن ابزارهای پیوستگی ساختاری متن را به پنج دسته تقسیم می نمایند که عبارت اند از: ارجاع درون متنی، حذف، پیوستگی واژگانی و حروف ربط. ابزارهای ارجاع و حذف با هم پیوستگی دستوری را تشکیل می دهند. پیوستگی واژگانی از طریق لغات مختلف صورت می گیرد و به دو نوع تکرار و هم آئی تقسیم می شود که خود آن ها نیز به شاخه هایی تقسیم می گردد. حروف ربط یا اتصال نیز پیوستگی معنایی متن را موجب می گردند که هلیدی و حسن، آن ها را به 4 نوع اضافی، سببی، تقابلی و زمانی تقسیم نموده اند. در این تحقیق به احصاء ابزارهای پیوستگی در قرآن کریم با ذکر مثال هایی از آیات، براساس مدل هلیدی پرداخته شده است. البته هلیدی و حسن تنها به پیوستگی ساختاری یا درون متنی به وسیله ابزارهای آن پرداخته و به پیوستگی حالی یا کاربردی نپرداخته اند.
پیوستگی یک متن به ارتباط میان واژگان آن متن که از آن به پیوستگی ساختاری تعبیر می شود، منحصر نیست؛ بلکه عامل پیوستگی کاربردی نیز در آن وجود دارد.این نوع از پیوستگی که بیشتر در متون به سبک گفتاری مشاهده می شود، در واقع همان تناسب میان متن و بافت موقعیت است. در خصوص قرآن، اسباب نزول به معنای عام آن، مشخص کننده بافت موقعیت است. پیوستگی کاربردی میان دو بخش از آیات رابطه برقرار می کند، دو نوع است: یکی پیوستگی کاربردی با ارجاع برون متنی یا ارجاع مقامی، و دیگری پیوستگی کاربردی بدون ارجاع برون متنی. قسم اخیر، خود به دو نوع قابل تقسیم است: پیوستگی کاربردی میان دو بخش از آیه و پیوستگی کاربردی آیه با جمله معترضه درون آن. جملات معترضه باید لزوما با صدرو ذیل خود با موقعیت مرتبط باشند.
در فصل چهارم ذیل عنوان «بافت زبانی» به بافت لفظی در تفسیر قرآن و علم زبان شناسی پرداخته شده و عوامل تشکیل دهنده این بافت شامل بافت کلمات، بافت جمله یا آیه، آیات متحد الموضوع و همجوار، تمام آیات سوره مربوط، سیاق سورهها و آیات متحد الموضوع و ناهمجوار قرآن و بافت کلی قرآن مورد بررسی قرار گرفت.
در فصل پنجم تحت عنوان «بافت حالی» به بافت حالی در تفسیر قرآن و زبان شناسی پرداخته شد و عوامل تشکیل دهنده این بافت در قرآن، مانند متکلم قرآن؛ مخاطب قرآن یعنی عرب عصر نزول قرآن؛ بافت فرهنگی قرآن و مهم ترین ابعاد فرهنگ نظیر جغرافیا، تاریخ، ادیان، ادبیات، باورها، سنتها و حرفههای عصر نزول پرداخته شد. جغرافیای قرآن نواحی معهود برای عرب عصر نزول بوده است و تاریخ انعکاس یافته در قرآن عبارت از سرگذشت اقوام معهود و شناخته شده برای عرب است. ادیان، ادبیات، سنت ها، باورها و حرفه های مذکور در قرآن نیز برای مخاطبان قرآن معهود بوده است.
و بالاخره در فصل ششم با عنوان «تعارض دلالی بافت ها» به آیاتی پرداخته شده که میان بافت لفظی آن ها و بافت حالی ذکر شده برای آن ها، اختلاف نظر وجود دارد. تعارض دلالت ها با تعریف حدود سیاق رابطه مستقیم دارد. بنابر آن که حدود سیاق را صرفاً نوعی از دلالت های لفظی بدانیم و یا ترکیبی از بافت لفظی و حالی، دو نوع تعارض در دلالت مطرح است: یکی تعارض دلالت لفظی با دلالت سیاقی که در صورت منوط بودن صدق کلام بر آن است، بر دلالت لفظی و وضعی مقدم می شود، و دیگری تعارض دلالت سیاقی حالی با دلالت سیاقی لفظی و یا به عبارتی تعارض لفظ قرآن با روایات اسباب نزول. در این زمینه که به هنگام تعارض سیاق لفظی با سیاق حالی یا اسباب نزول کدامیک ترجیح داده می شود، دو نظریه قابل ذکر است: یکی نظریه تقدم اسباب نزول بر بافت لفظی که در مباحث سنتی تفسیر قرآن، به هنگام تعارض، دلالت لفظی را بر دلالت لبّی ترجیح داده اند، و دیگری نظریه تقدم بافت لفظی بر اسباب نزول که معتقدان به این نظریه دلایلی برعدم جواز حاکم نمودن روایات اسباب نزول بر آیات قرآن آورده اند؛ نظیر وجود عیوب بسیار فراوان در روایات اسباب نزول، فصاحت و بلاغت قرآن، روایات عرضه. در ادامه به بحث فرازهای تقطیع شده آیات پرداخته شده است. مراد از آن قسمت هایی از آیات قرآن است که مستقل از سیاق یعنی صدر و ذیل حامل معنایی مستقل برشمرده شده است.