آیات قرآن و موضوعات علمی معاصر
گفتمانی که اینک ملاحظه می کنید، درباره بهره برداری از قرآن در اموری است که قرآن درباره آن ساکت است و اساساً برای آن نازل نشده است. خلاصه سخن این است که نباید از قرآن فوق آن چیزی که در آن هست، انتظار داشت. به قرآن نمی توان به هر عنوانی مثل باطن، مفاهیمی را نسبت داد که هیچ ملازمه منطقی با مدلول عرفی آن ندارد.
S : سلام استاد
J : سلام علیکم
S : می تونید، چند تا آیه در رابطه با نظریه پردازی، ارزش و اهمیت آن، اهمیت تولید علم و این جور مسائل بفرمایید؟
J : شما هم گویا دنبال ساختن آبگرمکن برقی با تکیه بر آیات قرآن هستید!!!!؟
S : استاد به صورت غیر مستقیم هم آیه پیدا نمی شه؟ شما که خودتان صاحب نظریه هستید برای این کارتون آیه ای از قرآن ندارین؟
J : نه. مگر باید هر کاری که می کنیم، یک آیه ای از قرآن داشته باشیم؟
S : مگه نمی گن در قرآن در رابطه با هر چیزی صحبت شده و لو در لفافه؟
J : آری، اگر بخواهیم، آسمان و ریسمان به هم ببافیم، در قرآن راجع به هر چیزی هست. قرآن به طول کلی دعوت به بهره برداری از نعمت های الهی کرده است. در قرآن یک دسته توصیه های اخلاقی آمده است؛ اما در زمینه رشد علوم بشری، صراحتاً چیزی نیامده است. مگر این که بگوییم، این که انبیاء دنبال استفاده از تکنولژی عصر خودشان بودند. مثل این که حضرت داود زره سازی می کرده یا حضرت سلیمان اجنه را تسخیر کرده یا از بادها بهره برداری می کرده یا طالوت از فلاخن استفاده کرده. البته نمرود هم از منجنیق و فرعون هم از برج.
به هر حال، استفاده از تکنولژی حکم عقل است. استفاده از علوم و رشد علمی هم همین طور است. نیازی نیست که برای هر کاری خدا و پیغمبر چیزی گفته باشد. مگر توی مغز این بشر خاکستر ریختند که باید برای هر امر جزئی خدا و پیغمبر سخنی گفته باشد؟ در قرآن برای هدایت دینی دعوت به تعقل شده است. این دعوت به تعقل قابل تعمیم به هر امری هست.
S : مثلا ما در رابطه با نقش رسانه ها در جنبش نرم افزاری آیه ای از سوره قلم را به عنوان شاهد مثال آورده ایم. این که خداوند با قلم به انسان تعلیم داد و شرایطی برای نوشتن و نویسندگان وجود دارد و نتیجتاً نقشی که این نوشتن در آگاهی عوام دارد. حالا به نظرتون این آسمون و ریسمون به هم بافتنه؟
J : قلمی که در قرآن از آن سخن گفته شده، قلمی است که با آن کتب مقدس نوشته می شده؛ لذا به آن سوگند خورده شده؛ نه قلمی که باهاش فیزیک و شیمی می نویسند. به نظر برخی از علما این امور در منطقة الفراغ قرار دارد؛ یعنی به خود انسان مجال داده شده که خودش با عقل خویش به هرچه رسید، عمل کند. به نظر برخی در اموری که عقل خود آدم می رسد، اگر هم خداوند سخنی فرموده، ارشادی است؛ یعنی ارشاد به همان چیزی است که عقل خود آدم می رسد؛ یعنی اگر خداوند هم نمی فرمود، عقل خود بشر می فهمید و لذا نیازی به بیان خداوند نبود.
اساساً این تصور که در قرآن بیان هر چیزی آمده، نادرست است. آیه مربوطه یعنی تبیاناً لکل شیء راجع به اموری است که مشرکان مکه محل نزاعشان بود. این آیه در سوره نحل است که در مکه و خطاب به مشرکان مکه نازل شده و در سیاقش از اموری سخن رفته است که محل نزاع مشرکان مکه و پیامبر اسلام(ص) بود، نظیر مبعوث شدن یک بشر از سوی خدا یا زندگانی دوباره پس از مرگ. مراد آیه هر چیزی نیست که در طول تاریخ محل ابهام و سئوال بوده باشد؛ حتی آبگرمکن برقی.
S : البته این نظر آقای مکارم _ در مورد قلم_ نیز هست یا در مورد کرسی های نظریه پردازی به آزادی بیان با اشاره به داستان هدهد با این که موجودی ضغیف بود، خطاب به سلیمان گفت: من از چیزی آگاهی یافتم که تو نمی دانی این یعنی آزادی بیان در حکومت قدرتمندی مثل سلیمان. آیا این شاهد مثال هم بی ربط است؟
J : من فکر می کنم، چنین استفاده هایی مثل استخاره کردن با قرآن است. تو می خواهی ازدواج کنی و استخاره می کنی و آیه می آید که خدا از آسمان باران می فرستد. شما هم برداشت می کنی که استخاره خوبه. چه ربطی میان خوب بودن ازدواج و فرستادن باران از آسمان وجود دارد؟ اینها از قبیل تداعی معانی است. به هر حال، مقولاتی مثل نظریه پردازی و جنبش نرم افزاری جدید هستند و معادلی در قرآن ندارند. در قرآن یک سری توصیه های اخلاقی کلی آمده است، برای زندگی اخلاقی.
ما نباید علوم بشری را به قرآن نسبت بدهیم و ساده اندیشانه ادعا کنیم که در قرآن همه چیز هست؛ لذا نمی خواهد بروید فیزیک و شیمی و جز آنها را در دانشگاه ها بیاموزید؛ بلکه بیایید روی آیات قرآن تدبر کنید و از دل آیات قرآن همه چیز را در آورید.
S : و اما در مورد مسئله ای که شما آن را با مثال استخاره تبیین نمودید. اگر این گونه که شما می فرمایید باشد باید فقط ظاهر آیات را در نظر گرفت و باطن قرآن را منکر شد.
J : به عنوان باطن قرآن نمی توانیم همه چیز را به قرآن نسبت بدهیم.
S: اصلا نظر شما درباره ی باطن چیست؟
J: هر چیزی را که به قرآن نسبت می دهیم، باید ملازمه منطقی با آیات قرآن داشته باشد. نباید ربط آسمان و ریسمانی با آیات قرآن داشته باشد. ربط آسمان و ریسمانی تفسیر به رأی است که حرام است.
برخی می آیند، مقولات جدید مثل نظریه پردازی را تحلیل می کنند و به اجزایی تقسیم می نمایند؛ آنگاه سعی می کنند آن اجزاء را مصداق پاره ای از آیات قرآن برشمارند. در زمینه نظریه پردازی هم چنین کاری می توان کرد.
S: جان کلام من این است: آیا ما به صورت کلی و با استناد به آیاتی که دعوت به بیداری و کسب علم می کند نمی توانیم به صورت مصداقی نتیجه بگیریم که کرسی های نظریه پردازی هم جزء آن است؟ آیا این تفسیر به رای حرام است؟ حال این درست است یا غلط؟
J: مطلب این است که استفاده از آیات در این امور آسمان و ریسمانی است. شما از کدام آیه می خواهید برای این امور استفاده کنید؟ این که حضرت سلیمان به هدهد گفت که بگوید چرا غیبت کرده و او پاسخ داد که من یک خبری آوردم که تو از آن بی خبری، واقعاً چه ربطی به آزادی بیان به مفهوم امروزی اش داره؟ یا این که در قرآن علم و علماء آمده، چه ربطی به علم و علماء به مفهوم امروزی اش داره؟ در قرآن علم به معنای آگاهی از کتاب آسمانی است و لذا تقدیس شده؛ اما علم امروزه به معنای دانش بشری است.
S: شما باطن قرآن را چه می دانید؟
J: عرض کردم، باطن قرآن هر معنایی است که با ظاهر قرآن ملازمه منطقی داشته باشد؛ نه ربط آسمان و ریسمانی. اساساً این تصور که در قرآن یک مطالبی آمده است که عقل انسان بالاستقلال به آن راه نمی برد، در بسیاری از موارد باطل است. این که دانش آموختن خوب است، همه می فهمند؛ چه مسلمان باشی و چه بودائی. آیا آن بودائی که قرآن ندارد، نمی داند که رشد علمی و نظریه پردازی خوب است؟ آیا حتماً باید به آیاتی مثل هدد سلیمان مراجعه کند تا بفهمد؟
سخن من است که:
اولاً، تا عقلمان چیزی را درک می کند، نباید به وحی مراجعه کنیم. مراجعه به وحی در جایی است که عقل آدمی درک نمی کند.
ثانیاً، اگر خواستیم در اموری که عقلمان چیزی را درک نمی کند، به وحی مراجعه کنیم، باید به معانی مربوط به آیات مراجعه کنیم؛ نه معانی بی ربط به قرآن. معانی مرتبط به قرآن هم یا بر اساس مواضعه و استعمال اهل زبان یعنی عرب عصر نزول است یا براساس ملازمات منطقی و عقلی که همه ابنای بشر ارتباط آن را با آیات قرآن درک می کنند.
S: رشته ی کلام از دستم پرید. بعد هم در مورد این مسائل باید قشنگ فکر کرد، بعد جواب داد. ولش کنید اصلا نمی نویسم خوبه؟
J: خب من اینها را توی وبلاگ می گذارم تا هم شما و هم دیگران فکر کنند و بعد اظهار نظر کنند. نه بنویس؛ منتها دقیق بنویس؛ نه آسمان و ریسمانی. از هر چیزی هم انتظار واقعی داشته باش. از قرآن بیش از آنچه که بیان می کند، نباید انتظار داشت. ما توی زندگی و در هر کاری باید اول عقلمان را به کار بزنیم و اظهار نظر کنیم. بعد اگر در اموری بود که از حوزه عقل خارج بود و لازم بود، به منبع وحی مراجعه کرد، باز هم باید عقلانی فکر کرد و از آیات قرآن ملازمات عقلی را استخراج نمود؛ نه این که ما هر چه توی ذهنمان داریم، به قرآن ببندیم.