سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

دین و مذهب من

گاهی شرایط چنان می شود که تو را بسان امام حسین(ع) متهم می سازند که از دین جدت خارج شدی و حتی با قصد قربت می خواهند تو را چون جسد ایشان زیر سُم ستوران له کنند. این زمان ایجاب می کند، از خودت تعریف کنی و از دین و مذهبت سخن برانی تا ستمکاران در روز پازپسین نگویند که ما از غافلان بودیم.

دین و مذهب من - طبق گزارش های لینک های موجود در وبلاگ هایم که مطالبشان را از تاریخ 6/9/85  تاکنون نوشته ام – از این قرار است:

1. من مسلمانم و دین اسلام را «دین عشق» می خوانم و آن را «عاشقانه و عاقلانه» می شمارم و می گویم: «دین تجربه ای عاشقانه و عاقلانه» است و «دین یعنی عشق و عقل». من احکام دینی را عقلی و عقلائی می شمارم و می گویم: هیچ یک از احکام دین با عقل مخالفت ندارد و لذا چنانچه در مواردی حسب شرایط و مقتضیات با عقل مخالفت داشت، مراجع و مجتهدان حق دارند، آنها را تغییر دهند یا تعطیل کنند: (تحلیل حذف قوانین خشن از لایحه مجازات اسلامی + اصلاح کردن احکام تاریخی اسلام یکی از راهکارهای مدرنیته‏سازی + ثبات یا تغییر در احکام عربی اسلام + حقوق زنان در اسلام + فتاوی مراجع در زمینه عدم اجرای حکم سنگسار به جهت وهن اسلام).

من دین را امری خصوصی نمی دانم (سکولاریسم و حکومت دینی + خصوصی سازی دین در بوته نقد). نیز به ولایت فقیه معتقدم و به «اخلاقی بودن نظریه ولایت فقیه» باور دارم.

گوهر دین را عشق به خدا بر می شمارم و «مقام عشق» را ارجمند می دانم و می گویم: «عشق الهی موهبتی بیکران» و «عشق به خدا، تنها راه معقول رستگاری» و «آرامش در عشق الهی» است؛ چرا که «عاشقی یعنی راضی بودن»؛ «عشق به خدا، زهد به دنیا» است؛ حتی «عاشق دنبال کشف و کرامت نیست». خلاصه می گویم: «معنویت، یعنی عاشق شدن». البته پنهان نماند که این عشقی که من از آن سخن می گویم، «بدعت نیست». نیز آن « تنزیه است، نه تشبیه». همچنین آن با «عرفان های قلابی» و صوفیانه تفاوت دارد. اساساً، «تصوف از عشق تهی» است. من در عین حالی که از «هم جنسی عشق الهی با عشق غیر الهی» سخن می گویم، به «فرق عشق الهی با عشق دنیوی» و «ناپایداری عشق های دنیوی و پایداری عشق الهی» باور دارم. «طریق عاشقی در نماز» را معرفی کرده و گفته ام که «روش دعا و توبه مؤثر»، «راهکار عاشق شدن یا آدم شدن» و «ابزار دوام عاشقی» چیست و چگونه باید «به سوی معشوق» برویم. معتقدم،  راه ارتباط با خدا هم سخنی با او به همراه  «حزن» و «خوف» و «صوت حزین» و «قطره‌های اشک» است.

2. «من شیعه ام » و به «عصمت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)» باور دارم. نیز بر این باورم که پیامبر(ص) همواره نسبت جانشینی بعد از خودش دغدغه داشته و امام علی(ع) را خلیفه بعد از خویش می خواسته است. (پیامبر(ص) و دغدغه جانشینی ) نیز به شفاعت باور دارم  (عاشقی راز شفاعت). به پیامبر(ص) و اهل بیتش عشق می ورزم (فلسفه عشق به اهل بیت پیامبر(ص) + عشق‏بازى پیامبر اسلام(ص) در غار حراء + فاطمه عشق خدا بود. + عشق به امام حسین، عشق به خداست. + از عشق‌بازی تا جان‌بازی + گریه اوج عاشقی  + عاشقی امام حسین  + عاشقی امام زمان و مکاشفات یک نوجوان).

3. من به مردم عشق می ورزم؛ چرا که عشق به خدا مستلزم عشق به مردم است؛ لذا از «اخلاق اسلامی در نقد علمی»، این که «طلبه عاشقه»، نیز از منافات عاشقی با «بدگمانی» و «اتهام زنى» و همچنین از «مداراى عاشقانه»، «پاسخ عاشقانه ائمه(ع) به ناسزاگویى‏ها»، «عشق ورزی یک سید روحانی با بدکاران» و «عشق واقعی یک شوهر به همسر» سخن گفته ام. حتی می گویم: باید با مخالفان اخلاقی رفتار کرد (اخلاق مواجهه با مخالف + دو فتوای تاریخی از آیت الله وحید درباره متهم و مخالف). بالاتر از آن می گویم: با اهل سنت نیز باید با اخلاق مواجه شد و «عاشقی اساس وحدت امت اسلامی» است و باید از اهانت به مقدسات آنان پرهیز نمود (فتوای مقام معظم رهبری بر حرمت اهانت به محترمین اهل سنت( و آنان را کافر نشمرد (منافات عاشقی با تکفیر). افزون بر آن می گویم: باید به اهل کتاب نیز حرمت نهاد (منزلت اهل کتاب در قرآن). حتی بالاتر از آن می گویم: باید با ملحدان هم به نیکی رفتار کرد (نیکی و عدالت برای همه با هر مذهب +  عشق خدا به بندگان کافر).


متن دفاعیه پایان نامه «بررسی تطبیقی دین اسلام و دین حنیف»ـ

نوشتاری که در ذیل ملاحظه می کنید، متن دفاعیه پایان نامه خانم زهرا مصلحیان با عنوان « بررسی تطبیقی دین اسلام و دین حنیف از منظر آیات و روایات» است که با راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر محمد تقی دیاری به انجام رسیده و در شرف دفاع است.


با عرض سلام و ادب خدمت تمامی حضار گرامی، استادان محترم و دانش جویان عزیز و دوستان که در این جلسه حضور دارند.

در آغاز بر خودم لازم می دانم که از استادان محترم داور جناب آقای دکنر مودب و دکتر ناصح که قبول زحمت کردند و پایان نامه این جانب را مطالعه فرمودند تا از نکات و تذکرات ارزشمند خودشان مرا بهره مند سازند، تشکر و قدردانی کنم.

هم چنین از استاد محترم راهنما جناب آقای دکتر جعفر نکونام که با تمام وجود در راهنمایی من تلاش نموده و کم کاری ها و  کم تجربگی های مرا با سعه صدر تحمل نموده و مرا از راهنمایی های فراوان و بسیار ارزشمند خویش هم در روند تدوین پایان نامه و بالابردن علم و دانش این جانب و هم از تذکرات در زمینه بالا بردن معنویت و ایمان بهره مند نمودند، کمال تشکر و قدردانی را دارم. البته می دانم که به هیچ عنوان نمی توانم زحمات بی دریغ ایشان را جبران و به نحو اتم و اکمل پاسخ گویم.

هم چنین بر خودم لازم می دانم که از جناب آقای دکتر محمد تقی دیاری استاد محترم مشاور نیز که در طول مدت تدوین پایان نامه قبول زحمت فرمودند و از مرا از مشاوره های به جا و سازنده خویش بهره مند ساخته و همواره با تذکرات به جای خویش مایه آرامش ابن جانب می شدند؛ کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم.

گزافه نیست اگر بگویم که بهره و استفاده ای که من از  استادان محترم راهنما و مشاور بردم، تنها در مرحله تدوین پایان نامه و کمک علمی نبود، بلکه آرامش، ادب و برخورد بسیار مناسب با دانشجو و اهمیت دادن به ایشان،  سعه صدر و تقوی این بزرگواران درسی بسیار بزرگ تر بود که در تمام عمرم نمی توانم از شکر این نعمت برآیم.

هم چنین از نماینده تحصیلات تکمیلی که قبول زحمت فرمودند و در این جلسه حضور به هم رساندند کمال تشکر دارم. از دوستان عزیزو دانشجویان محترمی نیز که در این جلسه علمی شرکت نمودند، سپاس گذاری می کنم.

موضوعی که این جانب در این مقطع توفیق تحقیق بر آن را پیدا کردم «بررسی تطبیقی دین اسلام و حنیف از منظر آیات و روایات» است. مقصود از دین حنیف همان آیین یکتاپرستی حضرت ابراهیم(ع) است.

در این پایان نامه تلاش بر این بوده است، دین اسلام با آیین حنیف مقایسه شود و وجوه اشتراک و افتراق آنها کشف و بیان گردد.

بنابراین سئوال اساسی در این پژوهش  این است که چه ارتباطی میان دین اسلام و حنیف وجود دارد؟ دیگر سئوالات مطرح در آن عبارت از این است که با توجه به این که میان دین حنیف و اسلام فاصله زمانی زیادی وجود دارد و در میان آن ها ادیان دیگری همانند دین یهودیت و مسیحیت فاصله شده است، چرا دین اسلام همان دین حنیف خوانده شده و این دین شامل چه عقاید و معارفی است؟

بر این اساس این پایان نامه در 5 فصل ترتیب یافته است:

در فصل اول به مباحث کلیات، نظیر تبیین مسئله و بیان سئوالات و فرضیات تحقیق، پیشینه، ضرورت و هدف از انجام این تحقیق و روش آن  و تعریف مصطلحات، پرداخته شده است. درباره پیشینه گفتنی است، آثار مستقلی ملاحظه نشد. تنها درباره  برخی از مسائل مطرح شده در این پژوهش مقالاتی یافت شد؛ همانند مقاله حنیف از دیدگاه قران اثر دکتر جعفر تابان، که مباحث لغوی را درباره این واژه پی گرفته بود. یا درباره دین پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت مباحثی پراکنده آمده بود. یا درباره وضعیت اعراب قبل از بعثت در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل  الاسلام اشاراتی بیان شده بود. هدف در این پایان نامه سامان دادن به مباحث پراکنده ای بوده است که درباره این موضوع مطرح بوده و  جنبه نوآوری این تحقیق مقایسه میان این دو آیین دانسته می شود. در باره دین اعراب جاهلی قبل از بعثت، مباحثی در کتب تاریخی بیان شده است؛ اما ارتباط آن با دین حنیف چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. نیز درباره عقاید و سنن دین حنیف به صورت منسجم اثری در دست نبود و عقاید و سنن اسلام مقایسه نشده بود. اهمیت پرداختن  به این موضوع از آن روست که از رهگذر آن این نکته مشخص می شود که اعراب عصر ظهور پیامبر اسلام با آموزه های اسلام آشنایی اجمالی داشتند و برخی از آن ها را هرچند با خرافات و تعصبات آمیخته شده بود، انجام می دادند. مصطلحاتی که در فصل کلیات به آنها پرداخته شده، سه مصطلح حنیف، سنن و  جاهلیت است. درباره اصل واژه حنیف نظرهای متفاوتی بیان شده است.  اصل معنای این واژه اعتدال و میانه روی در راه رفتن و آرامش و سکون درهنگام حرکت است به گونه ای که از راه مستقیم و راست تعدی نکند و هم چنان در راه راست باشد. ظاهراً به مناسبت این معنای اصلی، واژه حنیف بر شخصی که به راه مستقیم است و از ضلالت به سمت هدایت میل می کند و مناسک حضرت ابراهیم را به جای می آورد و از عبادت بت ها روی گردان است اطلاق شده است. مراد از سنت در لغت طریقه و روش است. سنت در قرآن در برخی موارد با کلمه اولین آمده و ترکیب سنت الاولین را تشکیل داده است. مقصود از سنت الاولین طریقه و شیوه اجداد و پدران است. در این پژوهش مقصود از سنت مفهومی عام است که علاوه بر احکام و مناسک، اخلاقیات را در برمی گیرد. بر اساس آن احکام عبادی و اخلاقی در دین حنیف و دین اسلام بیان و مقایسه شده است. یکی دیگر از لغات مورد استفاده جاهلیت است. مراد از آن صفت و حالى است که عرب قبل از اسلام داشتند؛ از قبیل شرک و بت پرستی و پیروی از خرافات و ظلم و فحشاء و نظایر آنها. از نظر زمانی، برخی جاهلیت را فاصله  150 تا200 سال قبل از بعثت پیامبر (ص) دانسته اند؛ ولی در بررسی های دقیق تر از حدود عام الفیل تا بعثت پیامبر (ص) را دوره جاهلی محسوب کرده اند.

موضوع فصل دوم، دین قوم پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت است. درباره قوم پیامبر اسلام چند احتمال وجود دارد: یک احتمال، قریش است و بر این اساس، مراد از «آباى قریش» که به تعبیر قرآن انذار نشده بودند، پدران نزدیک قریش بوده است؛ چون پدران دورتر ایشان یعنی امت حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل مورد انذار واقع شده بودند. به احتمال دیگر، منظور از قوم پیامبر اسلام(ص) همه عرب معاصر رسول خدا (ص) بوده باشند. بنا براین احتمال، مقصود از  پدران ایشان که انذار نشده بودند، امت های بعد از پیامبران هود، صالح و شعیب دانسته می شود. و به احتمال سوم، مراد، همه مردم همعصر رسول خدا(ص) بوده است؛ با این توجیه که رسول اسلام (ص) تنها برای قریش و عرب مبعوث نشده بود، بلکه رسالتش جهانى و عمومى بود. در این صورت باز منظور از پدران بشر آن روز که انذار نشده بودند، همان امت های بعد از حضرت عیسی محسوب می شود؛ چون آخرین رسولى که معروف است قبل از پیامبر اسلام مبعوث شده، حضرت عیسى(ع) بوده است. به این ترتیب، نخست دین قریش مورد بررسی واقع شد. قریش را از گذشته به دو قسمت بزرگ تقسیم کرده اند: قریش بطاح که قبائل مختلف آن در نواحی شعب در مکه ساکن بودند و قریش ظواهر که در خارج از شعب منزل داشتند. درباره دین این قبیله آمده است که ایشان را حمس یعنی اهل حرم می نامیدند. حمس همه طوایف قریش بودند، اینان در کار دین بر خود سخت مى‏گرفتند و امتیازى براى خود قائل می شدند و می گفتند: ما فرزندان ابراهیم و اهل حرم خدا و ساکنین شهر مقدس مکه‏ایم و خود را «حمس» می نامیدند و می گفتند: مقام و منزلتى که ما داریم، دیگران ندارند، و از این رو ما باید تنها حرمت حرم را نگاه داریم و حرمت حل (خارج حرم) بر ما لازم نیست. می گفتند: اگر بخواهند زیر سایه بروند جز در خیمه‏اى که از چرم ساخته شده باشد نروند. نیز مردمانى که از خارج داخل در حرم می شوند و قصد حج یا عمره دارند از غذائى که با خویش به حرم آورده‏اند، نباید بخورند، و در نخستین طوافى که هنگام ورود به مکه می خواهند انجام دهند، باید آن را در لباس اهل «حمس» به جاى آورند، و نباید در لباس هاى خویش که با خود آورده‏اند طواف کنند. قریش به همین نحو این عادات نادرست را بر اعراب تحمیل کرده بودند تا این که پیغمبر گرامى اسلام به نبوت مبعوث شد و این عادات و امتیازات باطل آنان را لغو نمود. اعراب در استانه ظهور اسلام دارای ادیان متفاوتی همانند بت پرستی، مسیحیت، یهودیت، مجوس، ستاره پرستی بودند و برخی نیز خود را پیرو دین حنیف می دانستند.

در فصل سوم به بحث درباره دین پیامبر و اجداد ایشان قبل از بعثت پرداخته شده است. در ابتدا نسب پیامبر و پدران ایشان معرفی شده است؛ سپس دین اجداد پیامبر مطرح و شواهد کلی در موحد بودن ایشان بیان شد. علامه مجلسی بر این باورند که بر توحید ایشان اتفاق نظر وجود دارد. آنگاه این سئوال مطرح شده است که با توجه به این که اجداد رسول اکرم به گواهی تاریخ همگی از بزرگان و سرپرستان قبیله خود بودند و معمولا پرده داری، کلید داری و سایر مناصب خانه خدا در دست و به عهده ایشان بود، اگر آن ها توحید را قبول داشتند، چرا  در درون خانه خدا که مسئولیت آن با ایشان بود، بت ها قرار داشتند و حتی در مکان ها ی مختلفی که مناسک حج در آن جا انجام می شد همانند کوه صفا و مروه و... بت هایی وجود داشته است؟ شاید بتوان به این سئوال چنین پاسخ داد که آنان به جهت تقیه ایمان خود را کتمان می کردند. این احتمال را شواهدی که درباره ایمان اجداد پیامبر اسلام رسیده است، تأیید می کند. در ادامه دین خود پیامبر بررسی شده و شواهدی از توحید  و بیزازی ایشان از پرستش بت ها گزارش گردیده است. درباره این که ایشان قبل از بعثت پیرو چه دینی بودند، نظرهای مختلفی بیان شده است: جمعی معتقدند که آن حضرت تابع شریعت های پیامبران قبل از خود بوده اند. منتها پنج نظریه درباره آن شریعت به این قرار ذکر شده است: 1. شریعت حضرت نوح علیه السلام؛ 2. شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام؛ 3. شریعت حضرت موسی علیه السلام؛ 4. شریعت حضرت عیسی علیه السلام. گروهی نیز معتقدند که تابع شریعت‏ خود یعنی‏ شریعت اسلام بوده است. در مقابل این گروه گروهی با استناد بر آیه « ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإیمانُ» بر این باورند که ایشان بر هیچ شریعتی نبوده است. البته پاسخ داده شده است که این تعبیر هیچ منافاتى با اعتقاد توحیدى پیامبر و آشنایی اش به اصول عبادت و بندگى او ندارد. حاصل آن که اجداد و پدران پیامبر(ص) قبل از نبوت ایشان، با دین حنیف و حضرت ابراهیم آشنا بوده و برخی از این اصول را در عمل به آن پای بند بودند. البته درباره هریک از این افراد دلایل نقضی نیز دیده می شود که بر اساس آن برخی قائل به عدم ایمان آن ها شدند. هم چنین درباره دین خود پیامبر قبل از بعثت نیز نظرهای متفاوتی بیان گردیده است؛ اما براساس دلایل قویی که بر ایمان و اعتقاد ایشان مبتنی است، می توان بر موحد بودن ایشان تأکید کرد.

در فصل چهارم به بررسی تطبیقی عقاید در دین حنیف و اسلام پرداخته شده است. ابتدا توحید، بعد نبوت، و بعد معاد، مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. در این فصل نشان داده شده است که همان طور که حضرت ابراهیم نخستین مرحله تلاش خویش را، معرفی خداوند یگانه بر مردم قرارداده و بر ضد بت پرستی و شرک مردم قرارداده بود، حضرت محمد(ص) نیز رسالت خویش را با دعوت مردم به خدای یگانه و مبارزه با شرک و بت پرستی آغاز نمودند. در کنار این به اثبات نبوت خویش برای مردم پرداخته و ضمن ایمان و تصدیق پیامبران گذشته، خویشتن را فرستاده خداوند متعال بر مردم معرفی نمودند. هر دو، نبوت خویش را ادامه نبوت پیامبران قبل از خود نامیده و تعالیم خویش را همان تعالیم آن ها دانسته اند؛ بنابراین در نبوت نیز در میان تعالیم این دو دین تفاوتی وجود ندارد؛ جز این که پیامبر اسلام خود را خاتم پیامبران معرفی کرده است. در زمینه معاد نیز حضرت ابراهیم مردم را به اعتقاد به وجود جهان پس از مرگ و مراقبت بر اعمال خویش و پرهیز از زشتی ها  و  انجام کارهای شایسته فرا می خوانده است. در دین اسلام شاید هیچ آموزه ای به اندازه معاد مورد تأکید قرار نگرفته است. پس در زمینه بیان عقاید در میان این دو دین تفاوتی دیده نمی شود.

در فصل آخر، مهم ترین احکام عبادی و اجتماعی در این دو دین، بیان گردید که آن ها عبارت اند از: نماز، روزه، حج، زکات، طهارت، مهمان نوازی و سلام کردن. البته از  چند و چون  و جزئیات برخی از این احکام مثل نماز، روزه در دین حنیف اطلاعات دقیقی در دست نیست و تنها بر اساس آیات قرآن، روایات رسیده و کتب تاریخی می توان فی الجمله وجود آن ها را در دین حنیف اثبات نمود. البته برخی از این احکام همانند حج و طهارت نیز به صورت واضح و روشن در آیات و روایات آمده است و مورد بررسی قرار گرفته است. این آموزه هایی که در دین حنیف است، در دین اسلام نیز وجود دارد و مورد امضاء و تأیید واقع شده است. بنابراین دین اسلام همان تکمیل شدة دین حنیف است و همان معارف، احکام و سنن دین حنیف را در سطح کامل‌تری به مخاطبان خویش ارائه نموده است.