کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» منتشر شد.
این کتاب از اینجانب در شانزده فصل و با 368 صفحه به اهتمام انتشارات دانشکده اصول دین قم نشر پیدا کرد. اینک برای آشنایی با محتوای کتاب مقدمه آن آورده می شود.
امام صادق(ع) فرمود: «ما کان اللهُ عز و جل لِیخاطِبَ خلقَه بما لا یعلمون؛[1] خداوند را نسزد که با خلقش به گونهای سخن بگوید که نفهمند».
اثر حاضر درآمدی بر معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن و حاوی مباحث بنیادی و نظری است که برای معناشناسی مفردات و ترکیبات قرآنی ضروری به نظر میرسد.
مراد از مباحث بنیادین، مجموعهای از تعاریف و پیشفرضهایی است که میتواند معناشناسی قرآن بر آنها مبتنی باشد. در علوم کهن از این نوع مباحث به «مبادی» تعبیر میکردند و آن را بر دو قسم میدانستند: مبادی تصوری یا تعاریف، و مبادی تصدیقی یا اصول. در قسم تعاریف، مصطلحات توضیح داده میشود و در قسم اصول، مجموعهای از گزارههایی که اساس مباحث بعدی را تشکیل میدهند، بیان میگردد.
معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در بر میگیرد. اولاً، هم شامل بحث از معانی مفردات قرآن میشود و هم معانی ترکیبات قرآن، چه ترکیبات اسنادی یا غیر اسنادی. ترکیبات غیر اسنادی، مثل ترکیبات وصفی و اضافی و حرفی. ثانیاً، هم عهدهدار کشف مراد الهی است و هم لوازم مراد الهی. ثالثاً، در آن، هم معانی تاریخی یعنی معنای اولیه و تطورات بعدی در دورههای جاهلی و قرآنی و بعد قرآنی بررسی میشود که معناشناسی تاریخی نامبردار میگردد و هم معانی توصیفی یعنی معنای مراد و معانی هالهای مفردات و ترکیبات قرآن در دوره نزول بررسی میشود که معناشناسی توصیفی خوانده میشود. مقصود از معانی هالهای تمامی مفاهیمی است که مخاطبان قرآن درباره یک مفرد یا ترکیب داشتهاند. این مفاهیم با بررسی حوزه معناشناختی هریک از وجوه معانی یک واژه مشخص میشود.
غرض اصلی از معناشناسی قرآن کشف مراد الهی است؛ به همین رو بیشتر محتوای این اثر شامل مباحثی است که میتواند در کشف مراد الهی نقش داشته باشد. منتها نظر به این که معانی آیات قرآن به اصل مراد الهی محدود نیست و کلام الهی نظیر هر کلام دیگری از لوازمی برخوردار است، درباره توسعه معنایی آیات قرآن نیز بحث شده و در آن، مرز معانی قابل انتساب به قرآن از معانی غیر قابل انتساب بازشناخته شده است.
در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود؛ اما نظر به این که کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمیشود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت. سبب کافی نبودن معناشناسی مفردات در کشف مراد الهی این است که گاهی واحدهای معنایی، مفردات نیستند؛ بلکه ترکیباتاند. گاهی مراد متکلم همان معنای افرادی واژگان است؛ اما گاهی معنای افرادی واژگان مراد نیست؛ بلکه معنای ترکیبی آنها مراد است؛ مانند مواردی که در آنها تعبیری تمثیلی به کار رفته است.
مباحث این اثر در شانزده فصل راجع به موضوعات ذیل درباره قرآن سامان یافته است: کلیات، فرهنگ، زبان، لهجه، اقتراض، وضع و اشتقاق، غرابت معنایی، اجمال معنایی، تشابه معنایی، چندمعنایی، هممعنایی، پیوستگی معنایی، شمول معنایی، توسعه معنایی، معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی.
در فصل کلیات، مراد از معناشناسی قرآن و محدوده آن توضیح داده میشود. معناشناسی قرآن در آن عبارت از مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ دانسته شده است. همین تعریف محدوده آن را نیز آشکار کرده است.
در فصل فرهنگ قرآن سخن از این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است. پیامبر اسلام(ص) بسیاری از سنتهای عربی را امضاء کرد و البته برخی از آنها را نیز نسخ نمود و بسیاری را هم تکمیل فرمود.
در فصل زبان قرآن از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد میشود. مراد از این زبان همان زبانی است که سخنوران عرب در مراسم رسمی مانند موسمهای حج به آن ایراد سخن میکردند.
در فصل لهجه قرآن سخن از این است که قرآن به هیچ یک از لهجههای عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمیشود؛ اما نزدیکترین لهجه به قرآن لهجه قریش است.
در فصل اقتراض، واژگان دخیل در قرآن بررسی میشود. بررسیها نشان میدهد، بیشترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بین النهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است.
در فصل وضع و اشتقاق، درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث میشود. البته معنای وضعی واژگان و چگونگی اشتقاق آنها در دست نیست، اما با احصای اشتقاقات و استعمالات هر واژه و تطبیق آنها بر فرایند زبانآموزی کودکان به حدسیاتی میتوان دست یافت.
در فصل غرابت معنایی سخن از این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای مراد از آن را روشن میسازد.
در فصل اجمال معنایی، از واژگانی بحث میشود که حقایق شرعی مینامند و در آن سخن از این است که این واژگان قبل از اسلام نیز در همین معانی شرعی سابقه استعمال داشتهاند.
فصل تشابه معنایی به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده و بیان میگردد که در آیات قرآن، متشابه به معنای واژهای که معنای مراد از آن از سیاق آیات مشخص نبوده باشد، وجود ندارد؛ چرا که شرط فصاحت و بلاغت قرآن آن است که مراد الهی برای مخاطبانش آشکار باشد.
در فصل چندمعنایی بحث از این است که در قرآن به حکم فصاحتی که دارد، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفته اند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است.
در فصل هممعنایی از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده است. مراد از ترادف، دو واژهای دانسته شده است که به جای یکدیگر به کار میروند و مفید یک معنایند.
در فصل پیوستگی معنایی سخن از این است که باید رابطهای لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت.
در فصل شمول معنایی گفته میشود، لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد.
در فصل توسعه معنایی سخن از این است که تنها لوازم منطقی آیات قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی و فلسفی و علمی و مانند آنها بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آیات مربوط ندارند، تفسیر به رأی به شمار میروند.
در فصل معناشناسی تاریخی توضیح داده میشود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است.
در فصل معناشناسی توصیفی از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان میآید.
شایان ذکر است، نوع این مباحث در علومی چون زبانشناسی یا فقهاللغه، علوم بلاغت، اصول فقه و علوم قرآنی کمابیش وجود داشته است. تفاوت عمدهای که مباحث این اثر با آنها دارد، از یک سو رویکرد انتقادی نسبت به مباحث کهن و از سوی دیگر بومیسازی نسبت به مباحث جدید و متناسبسازی آنها با معناشناسی قرآن است.
گفتنی است، روش ما در مراجعه به احادیث و اقوال تفسیری آن است که به مصداق روایات عرضه، نخست، آیات قرآن کریم به کمک قرائن دخیل در فهم، نظیر سیاق، زمان و مکان نزول، مخاطب و آیات مشابه معناشناسی میشود؛ سپس به احادیث و اقوال تفسیری مراجعه میگردد. چنانچه احادیث و اقوال در چارچوب معنای حاصله از آیات قرآن بگنجد، به آنها استناد میشود؛ اما اگر مخالف آن معنا بود، ردّ یا توجیه میگردد.
باید اعتراف کرد، مباحث این کتاب علیرغم بازبینیهای مکرر هنوز کمال خود را نیافته است. معالوصف نشر آن میتواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403ق؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، بیتا)، 42/300