سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

دفاعیه خانم باقری: خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآنی

متنی که اینک ملاحظه می کنید، دفاعیه خانم مریم باقری از پایان نامه خود با عنوان «خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآنی» است که به راهنمایی اینجانب نگارش شده و به تاریخ شنبه ششم مهر ماه در دانشگاه قم ان شاء الله دفاع خواهد شد.

گفتنی است که این پایان نامه یکی از مواردی بود که سرگذشت تلخی را از سر گذراند. ابتدا آقابالاسری را برای آن تعیین کرده بودند؛ اما به یاری خداوند و مقاومت و پی گیری اینجانب این رفتار غیر قانونی و غیر اخلاقی تصحیح شد. گوشه ای از سرگذشت آن را می توانید در اینجا مطالعه فرمایید.

قبل از هر چیز حمد و ثنای پروردگارم را به جا می­ آورم که مرا توفیق داد از خرمن دانش استادان ارجمند خوشه ای برچینم. عرض سلام و وقت بخیر دارم خدمت کلیه استادان و حاضران گرامی و تشکر می کنم خصوصا از استاد راهنمای ارجمندم جناب استاد نکونام که با راهنمایی های گسترده و مشفقانه و صبورانه خود، مرا در تحقیق و نگارش پایان نامه مدد نمودند. همین طور از ناظر محترم محتوایی سرکار خانم دکتر حسنی و ناظر محترم شکلی جناب آقای دکتر تجری که زحمت نظارت و داوری پایان نامه ام را تقبل کردند.

موضوع پایان نامه اینجانب، «خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآنی» است. غرض از تحقیق حاضر پاسخ به این سئوال بوده است که تشبیهات و تمثیلات قرآن از چه زمینه های فرهنگی سرچشمه گرفته است. چنان که آشکار است،‌ در گونه های تصویری زبان نظیر تشبیه و تمثیل کوشش می شود، مفاهیم انتزاعی و عقلی در قالب صور حسی و مادی آشنا و مشهود مخاطبان ریخته شود تا آن مفاهیم برای مخاطبان به آسانی و روشنی فهمیده شود. به کار گیری تشبیه و تمثیل از مهمترین و مؤثرین راه­هایی است که متکلم را در انتقال مفاهیم پیچیده و دیریاب یاری می­رساند. این مهم از طریق نزدیک کردن معانی و مفاهیم به اشیاء و امور حسی صورت می­گیرد. در قرآن کریم با بهره­گیری از تشبیهات و تمثیل­ها به توضیح و تبیین هرچه بیشتر مفاهیم معنوی، عقیدتی، انسانی و اخلاقی پرداخته شده است.

ارتباط تشبیه ها و تمثیل­های قرآن با فرهنگ عصر پیامبر(ص)، از گذشته کمابیش مورد توجه بسیاری از مفسران و قرآن­پژوهان بوده است. از جمله،‌ در زمینه ارتباط تشبیهات قرآن با فرهنگ عربی، تنها «واجدة مجید الأطراقچی» در کتاب «التشبیهات القرآنیُة والبیئة العربیة» به صورت مستقل، به این موضوع پرداخته و تشبیهات و تمثیلات مرتبط با فرهنگ عربی را با ذکر توضیح و استناد به اشعار عرب، عرضه نموده است. سید محمّد علی ایازی نیز در کتاب «قرآن و فرهنگ زمانه» به صورت پراکنده، به رابطه­ی تشبیهات و تمثیلات قرآن با فرهنگ زمانه اشاره نموده است. همین طور، حسن رضا رضایی نیز در کتاب «بررسی شبهات قران و فرهنگ زمانه» به صورت مختصر، در دو عنوان مجزا به رفع شبهه­ی اقلیمی بودن تشبیهات و تمثیلات قرآن پرداخته است؛ امّا تا­کنون، نوشتاری به صورت مستقل و گسترده، به خصوص در زبان فارسی، به بررسی خاستگاه تشبیهات و تمثیلات قرآنی، پرداخته نشده است.

پایان نامه حاضر با موضوع خاستگاه تشبیهات و تمثیلات قرآنی بر آن است که زمینه­های پیدایش تشبیهات و تمثیلات قرآن کریم را واکاوی و بررسی ­­کند. بررسی این زمینه­ها در نه فصل به این شرح صورت گرفته است:

در فصل اول، پاره از مباحث کلی مربوط به پایان نامه مانند تعریف موضوع، پیشینه موضوع و سئوالات و فرضیات تحقیق آمده است.

در فصل دوم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است که عبارت اند از: تشبیه زنان خائن به زنان نوح و لوط، تشبیه زنان نیکوکار به آسیه و مریم، تشبیه مشرکان قریش به اصحاب ابرهه.

در فصل سوم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه دینی با این موضوعات بررسی شده است: تشبیه مردم در قیامت به مستان‏، تشبیه رباخوار به مس شده شیطان‏، تشبیه شکل خوراک جهنمیان به سرهای شیاطین، تشبیه بت پرستان به سرگردان بیابان ساخته شیطان، تشبیه زندگی دنیا به بازی بیهوده، تشبیه آدمیان در قیامت به دوندگان به سوی بت­ها‏.

در فصل چهارم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه تمدنی با عناوین ذیل مورد بررسی واقع شده است: تشبیه عهدشکنی به پنبه کردن رشته­ها‏، تشبیه کوه­ها در قیامت به پشم حلّاجى شده‏، تشبیه آسمان در قیامت به فلز گداخته‏، تشبیه خوراک جهنمیان به مس گداخته، تشبیه آسمان در قیامت به طومار در هم پیچیده‏، تشبیه زیبایی پسران و زنان بهشتی به سنگ های زیبا، تشبیه بلندی شعله‏هاى جهنم به بلندی قصر، تشبیه استقامت جهادگران به ساختمان محکم، تشبیه هدایت الهی به روشنایی چراغ درون چراغدان، تشبیه خلقت اولیه انسان به سفال.

در فصل پنجم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه جغرافیایی بررسی شده است که عبارت­اند از: تشبیه شرک ورزی به سقوط از بالا‏، تشبیه تکبر به بلندی کوه ها، تشبیه شدت برپایی قیامت به جاری شدن کوه ها‏، تشبیه تحمل تکلیف به تحمل کوه، تشبیه موج بلند به بلندى کوه‏، تشبیه اعمال کافران به سراب‏، تشبیه حق و باطل به آب زلال و کف بى‏دوام‏، تشبیه مددخواهی از بتان به دست دراز کردن به آب دست نیافتنی، تشبیه اعمال کافران به دریاى ظلمت‏، تشبیه اعمال کافران به خاکستر در باد، ‏تشبیه کشتی ها به کوه­ها.

در فصل ششم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه جانوری و دام داری با این مباحث مورد بررسی قرار گرفته است: تشبیه سراسیمگی زمان قیامت به ملخ­هاى سرگردان‏، تشبیه ناتوانی بت به مگس، تشبیه بت پرستی به خانه عنکبوت، تشبیه ناشکری به پارس سگ، تشبیه بی­اعتنایی کافران به آواز برای چارپایان‏، تشبیه صداى ناهنجار به عرعر خر، تشبیه نفرت کافران از مواعظ قرآن به فرار خران از شیران، تشبیه عالمان بی­عمل به خران بارکش‏، تشبیه امر محال به درآمدن شتر از سوراخ سوزن، تشبیه بلندی شعله­های جهنم به شتران زردمو.

در فصل هفتم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه گیاهی و کشاورزی با این عنوان­ها بررسی گردیده است: تشبیه حق به درخت استوار و باطل به درخت بى‏ریشه‏، تشبیه بهشت به باغ، تشبیه پیکرهای مرده به نخلهاى افتاده‏، تشبیه خرابه ها به علوفه­های خشک انباشته‏، تشبیه باغ سوخته به زمین سیاه،‌ تشبیه انفاق در راه خدا به تبدیل دانه به خوشه هفتصد دانه، تشبیه انفاق در راه خدا به باغ ثمربخش، تشبیه انفاق برای دنیا به کشت توفان زده، تشبیه انفاق ریایی به دانه بر سنگ سخت افشاندن، تشبیه انفاق ریایی به باغ آتش گرفته، تشبیه زندگی دنیا به گیاهان رو به خشکی، تشبیه قابلان هدایت به زمین حاصل­خیز و غیرقابلان به زمین شوره زار، تشبیه پیروان پیامبر(ص) به جوانه‏هاى بالنده‏، تشبیه زنان به کشتزار‏، تشبیه دنیا به کشتزار‏، تشبیه هلال ماه به شاخه خرما.

در فصل هشتم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه بازرگانی بررسی شده است که عبارت اند از: تشبیه نعمت به کالا، تشبیه ضلالت به تجارت بی سود.

در فصل نهم، تشبیهات قرآنی با خاستگاه برده داری با این عنوان ها بررسی شده است: تشبیه بت به برده ذلیل و خدا به مالک توانا، تشبیه بت به برده معیوب و خدا به مالک توانا‏، تشبیه بت به برده و خدا به مالک‏، تشبیه بت پرست به برده چندمالکی و موحد به برده یک مالکی.

     بررسی ها در این تحقیق نشان می دهد که تشبیهات و تمثیلات از ابزارهای به نمایش درآوردن مفاهیم اعتقادى و به تصویر کشیدن معارف عقلى به شمار می رود. تشبیهات و تمثیلات قرآنی با ایجاد مشابهت و همگونى میان امور و اشیاى محسوس و معهود مخاطبان، به معانى تجسم می­بخشند تا از رهگذر آن معانی قرآنی هرچه بیش­تر به فهم و ادراک مخاطبان قرآن نزدیک­تر گردد. قرآن کریم، در قالب تشبیهات و تمثیلات نغز و شیرین خود، صحنه‏ها و چشم اندازهاى بدیعى را با مناسب‏ترین واژه‏ها ترسیم نموده، به گونه‏اى که آدمى خود را مشاهده کننده تصاویرى زنده و پویا احساس مى‏کند. قرآن به وسیله یک رشته الفاظ مجرد و بى‏آلایش آنچنان تصاویرى را نقش مى زند و نمایش مى‏دهد که قلم نقاشى و دوربین عکاسى از ترسیم همانند آن عاجز مى­ماند. تشبیهات قرآنى همیشه بر مخاطب تأثیر روانی خاصی را بر جای می­گذارند که این ناشى آگاهی خداوند از پنهانى‏هاى روان بشرى است‏.

پنهان نماند که در قرآن از طریق تشبیهات و تمثیلات هرگز باورها و سنت های باطل را نظیر بت پرستی و برده داری را تأیید نکرده؛ بلکه از آنها برای فهماندن معانی عالیه بهره برده است. نیز در قرآن اگرچه از تشبیهات و تمثیلاتی استفاده شده است که برای عرب حجاز عصر پیامبر(ص) شناخته شده و آشنا بوده،‌ اما چنان نیست که آنها برای دیگر عصرها و اقوام غیر قابل فهم باشد. منتها اقوام و اعصار دیگر باید به فرهنگ قوم و عصر پیامبر(ص) آشنایی داشته باشند تا بهتر بتوانند به مقاصد قرآن راه ببرند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعد التحریر: این پایان نامه با موفقیت دفاع شد و به آن نمره نوزده با درجه عالی به آن تعلق گرفت. سر انجام بعد از تلخکامی های بسیاری که ارباب تعصب برای او و اینجانب فراهم آوردند، با عاقبت خوش پایان پذیرفت.


دفاعیه خانم بنی اسدزاده: تبیین فضای نزول آیات مربوط به حضرت موسی

آنچه اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه خانم مرضیه بنی اسدزاده از پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «تبیین فضای نزول آیات مربوط به حضرت موسی(ع) در قرآن» است که تحقیق و نگارش آن به راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر غلامحسین اعرابی به پایان رسیده و ان شاء‌الله روز یک شنبه مورخ 29/ 2/ 92 در واحد خواهران دانشگاه قم دفاع می شود.  

با عرض سلام و ادب خدمت حضار گرامی، در ابتدا بر خود لازم می دانم از جناب آقای دکتر نکونام که با مسئولیتی بی نظیر و دلسوزانه و بسیار بیشتر از وظایف استاد راهنما، از ابتدا همراهیم نمودند و تا آخرین لحظات اتمام این پژوهش از هیچ کمکی دریغ نورزیدند، تشکر و قدردانی کنم. همچنین تشکر می­کنم از جناب آقای دکتر اعرابی  که لطف خود را از اینجانب دریغ نکرده و مرا از مشاوره­های خود بهره­مند ساختند.

از جناب آقای دکتر دیاری که به بنده افتخار دادند و داوری پایان نامه را پذیرفتند تشکر و قدردانی می کنم؛ همین طور از قبول زحمت و تشریف فرمایی نماینده ی محترم تحصیلات تکمیلی و ناظر شکلی، جناب آقای دکتر مفتح تشکر می کنم.

ممنون و سپاسگزارم از همسر مهربانم که در همه مراحل با صبوری و بزرگواری همراهیم نموده و بی حوصلگی ها و کوتاهی های مرا در مدت انجام این تحقیق، تحمل کرد.

موضوع این پژوهش تبیین فضای نزول آیات مربوط به حضرت موسی(ع) در قرآن است. در این پژوهش بررسی می کنیم که هر کدام از فرازهای قصه حضرت موسی(ع) که در آیات سوره های قرآن آمده، چه مناسبتی با شرایط و مقتضیات تاریخی زمان نزول این آیات دارد. در این پژوهش ابتدا آیات مرتبط با موضوع جمع آوری به ترتیب نزول شدند، سپس در 5 فصل موضوع بندی شدند و آنگاه مناسبت نزول هر آیه با توجه به تاریخ نزول آن سوره مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجای که آیات مربوط به حضرت موسی(ع) تاکنون با چنین رویکردی مورد بررسی قرار نگرفته است، می توان جنبه نوآوری این تحقیق را همین رویکرد جدید برشمرد.

سؤال اصلی مطرح در این تحقیق این است که چه مناسباتی میان فرازهای قصه حضرت موسی(ع) در آیات قرآن و مقتضیات عصر نزول وجود داشته است؟ به عبارت دیگر هر فرازی از قصه حضرت موسی(ع) که در آیات قرآن ذکر شده، چه تناسبی با شرایط و مقتضیات دوره رسالت پیامبر اسلام(ص) داشته است. پیش فرض این سؤال این بوده است که قرآن یک کتاب قصه نیست و اگر در قرآن قصصی آمده، به جهت تناسب با مقضیات عصر نزول قرآن بوده است.

این پایان نامه در شش فصل سامان یافته است:

در فصل اول، که همان فصل کلیات است، برخی مباحث بنیادی چون تعریف موضوع، سؤالات و فرضیه های تحقیق، ضرورت انجام این تحقیق و پیشینه آن بررسی شده است. همچنین درباره دو موضوع تفسیر تاریخی و تفسیر موضوعی مطالبی آمده است.

فصل دوم، شامل مناسبت تاریخی آیاتی از قرآن است که در آنها تنها نامی از حضرت موسی(ع) برده شده است. مناسبت نزول این آیات در مواردی این بوده است که دین محمد(ص) در راستای ادیان گذشته است و در مواردی در مقام بیان تشابه آزار و اذیت های قوم محمد(ص) با آزار و اذیت هایی بوده است که قوم موسی(ع) در مورد پیامبرشان روا می داشتند تا هم موجب تثبت قلب پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان بوده باشد و هم مشرکان مکه به سرانجامی چون سرانجام فرعونیان انذار شده باشند.

فصل سوم، شامل مناسبت تاریخی آیاتی از قرآن است که به مجازات فرعون و سرکشی و طغیان او اشاره دارد. اکثر این آیات در اوایل دوران مکی نازل شده است؛ زمانی که مسلمانان اندک بودند و دعوت اسلام هنوز فراگیر نشده بود، خداوند با یادآوری عاقبت فرعون، سران مشرک قریش همچون ابوجهل را تهدید می کند و به مسلمانان اندک بشارت می دهد که به زودی بر مشرکین پیروز خواهند شد.

در فصل چهارم، به مناسبت تاریخی آیاتی پرداخته شده است که در آنها سخن از کتاب حضرت موسی(ع) به میان آمده است. مناسبت نزول این آیات گاهی مضامین مشترکی بود که در تورات و قرآن وجود داشته است. در موارد دیگر مناسبت نزول این آیات تسلی پیامبر(ص) و یارانش و تهدید مشرکین مکه که همچون تکذیب کنندگان امت موسی(ع) بوده است که معجزه پیامبرشان را انکار می کردند و گاهی به مناسبت تأیید حقانیت پیامبر(ص) در تورات بوده است.

در فصل پنجم، به بیان مناسبت تاریخی قصصی از حضرت موسی(ع) پرداخته شده که در سور مکی آمده است. به طور کلی در سور مکی بیشتر فرازهایی از قصه حضرت موسی(ع) بیان شده است که درباره تقابل آن حضرت و فرعون بوده است؛ زیرا این فرازها تناسب بیشتری با شرایط مسلمانان مکه و مشرکان قریش دارد؛ به همین رو، عذاب فرعونیان و نجات بنی اسرائیل مکرر بیان شده است تا از رهگذر آن پیروزی و غلبه بر مشرکان قریش به یاران پیامبر(ص) وعده داده شده باشد و مشرکان مکه نیز به هلاکت و شکست انذار گردیده باشند.

در فصل ششم، که آخرین فصل این پژوهش است، مناسبت تاریخی فرازهایی از قصه حضرت موسی(ع) بیان شده که در سور مدنی ذکر شده است. مناسبت نزول فرازهای قصه آن حضرت در این سوره ها مخالفت یهودیان مدینه با پیامبر اسلام(ص) است. در این سوره ها مکرر تکرار می شد که یهودیان با وجود اطلاع از حقانیت پیامبر(ص) و دین اسلام دست به انکار آن و بهانه جویی ها و آزار و اذیت پیامبر(ص) روی آوده بودند.

حاصل سخن آن که فرازهای داستان حضرت موسی(ع) به تناسب شرایط تاریخی دوره رسالت پیامبر اسلام(ص) نازل گردیده است. در دوره مکی به جهت مخالفت و مقابله مشرکان مکه با پیامبر اسلام(ص) و فشار و شکنجه آنان بر مسلمانان مکه، بیشتر فرازهایی از داستان حضرت موسی(ع) بیان شده است که به تقابل موسی(ع) و فرعون اشاره دارد. همچنین در دوره مدنی فراز هایی از داستان حضرت موسی(ع) آمده است که با شرایط آن دوره و مخالفت و دشمنی یهودیان مدینه با پیامبر(ص) تناسب دارد.

به امید آن که توانسته باشم، قدم هایی کوچک در راه قرآن برداشته باشم  .

با تشکر از سعه صدر حضار گرامی


دفاعیه خانم کریمی تبار: نقد شبهه غیر اخلاقی بودن آموزه های قرآن

خلاصه و ویراسته متن دفاعیه سرکار خانم مریم کریمی تبار دانشجوی دکتری دانشگاه قم در رشته علوم قرآن و حدیث از رساله خود با عنوان «نقد و بررسی شبهه غیراخلاقی بودن برخی آموزه­های قرآن» با راهنمایی اینجانب و مشاورت همکاران محترم جناب آقای دکتر جوادی و دکتر اسلامی که به تازگی با نمره 19 و درجه عالی دفاع گردید، از این قرار است:

یکی از ابعاد قرآن که توسط مخالفان اسلام یا منتقدان تفسیر سنتی از قرآن به چالش کشیده شده، بُعد اخلاقی آموزه­های قرآن است. آنان ادعا کرده­اند برخی از احکام و آموزه­های قرآنی یا تفاسیر سنتی از آنها در تنافی با اصول و موازین اخلاقی است. این ادعا از ناحیه سه گروه نسبتاً متمایز مطرح شده که عبارتند از:

الف. دانشمندان غربی اعمّ از یهودیان و مسیحیان: چون دیوید هیوم(1776م)، ادوارد گیبون(1794م)، برتراند راسل(1970م) و گلدزیهر(1921م) و ...

ب. مسلمانان از دین برگشته: برخی از مهم­ترین آنها عبارت­اند از: علی دشتی، شجاع الدین شفا، ابن­ورّاق، حامد عبدالصّمد، مسعود انصاری و علی میرفطروس.

ج. دگراندیشان مسلمان: مثل محسن کدیور، یوسفی اشکوری، حجت الله نیکویی، اکبر گنجی، نصر حامد ابوزید، محمد ارکون که به دیدگاه های مشهور از آموزه های قرآن نگاه انتقادی دارند.

بیشتر دانشمندان غربی ­چون هیوم، گیبون و راسل به طور بنیادی دین را در مقابل عقل قرار داده و در واقع اصل دینداری را عامل واپسگرایی عقل دانسته­اند. در حقیقت آنها و همفکران­شان از اساس باورهای دینی را خرافه و غیر عقلانی قلمداد کرده­اند.

اما افرادی از گروه دوم و سوم نظیر میرفطروس، آرکون و ابوزید بر این نظرند که آموزه­های اسلام مختص به تاریخ و فرهنگ زمان نزول است و لذا امروزه با عقلانیت، اخلاق و مدرنیته سازگار نیست و به همین جهت باید مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد.

این دو گروه برخی مصادیقِ احکام و آموزه­های دینی را غیرعقلانی یا ظالمانه دانستند. برای مثال، راسل کیفرهای اُخروی را غیر عقلانی شمرده یا ویلیام مور بر احکام برده­داری خرده گرفته است؛ همچنین میرفطروس از خشونت­آمیز بودن جهاد سخن گفته است. اینان به ندرت در انتقادهای آنها به اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن تعبیر کرده است.

اما افرادی چون ابن­ورّاق و انصاری، یک­به­یک احکام اسلام را مورد مناقشه قرار داده­اند و از غیراخلاقی بودن آموزه­های دین سخن گفته­اند.

بیشتر انتقادهای اخلاقی مطرح شده اینان ناظر به احکام و آموزه­های اسلامی است؛ نه قرآنی. برخی اسلام را به سه مرتبه طبقه بندی کرده­اند. به اعتقاد آنها اسلامِ یک، متن قرآن و سنت است؛ اسلامِ دو تفسیر مسلمانان از آنهاست و اسلامِ سه عملکرد مسلمانان در طول تاریخ است. قسمت عمده­ی شبهاتی که به لحاظ اخلاقی آموزه­های دین را به چالش کشیده، ناظر به اسلام دو و سه است. حمله به قرآن بیشتر در حوزه­های وحیانی بودن آن، گونه­گونی قرائات، ساختار ادبی، جمع و تدوین، اعجاز، تعارضات و... است. دراین­میان انصاری و ابن وراق برجسته­ترین کسانی هستند که علاوه بر این که قرآن را در این ابعاد مورد تهاجم قرار داده­اند، بر پندار ناسازگاری آموزه­های قرآن با اصول و ارزشهای اخلاقی نیز تصریح کرده و بر آن پای فشردند.

در مقابل هجوم ایرادها و انتقادهای وارده، علماء، محققان و مفسران اسلامی آثاری را به طور مستقل در ردّ شبهات به رشته­ی تحریر درآوردند یا در ضمن کتب تفسیری خود به ردّ شبهات مبادرت­ورزیدند.

وجوه تمایز این تحقیق با آثار پیشین از این قرار است:

1- در هیچ­یک از آثار پیشین، شبهات اخلاقی وارد بر قرآن به طور خاص بحث نشده؛ بلکه در لابلای مباحث دیگر بحث گردیده است؛ حال آن که در این تحقیق به طور ویژه به بحث درباره شبهات اخلاقی قرآن پرداخته می شود.

2- در تحقیقات پیشین به شبهات قرآنی با رویکرد کلامی پاسخ داده شده؛ حال آن که در این تحقیق به شبهات از منظر اخلاقی پاسخ داده شده است.

3- در همه­ی آثار تألیف شده در موضوعات مورد بحث یا از اساس به اصل شبهه اشاره نشده و یا اگر هم اصل شبهه بیان شده باشد به نام قائلان و ذکر مأخذ آن­ها اشاره نشده است، بلکه صرفاً با عناوینی مبهم مانند: برخی مخالفان، مارکسیستها و کمونیستها به طرح اجمالی شبهه بسنده شده است. این امر موجب گردیده تا موارد مورد تأکید در کلام شبهه­پردازان پوشیده بماند. لیکن در این تحقیق سعی شده شبهه­پردازان با نام و نشان شناسایی شوند و عین کلام آنها با ذکر منبع نقل شود و پاسخها کاملاً معطوف به نکات مورد تأکید آنها در شبهه باشد.

4- در اکثر آثار پیشین، پاسخ­ها به طور عام و ناظر به شبهات وارده بر کل اسلام است؛ در حالی که در این تحقیق سعی شده حتی الامکان پاسخ­ها بر محور قرآن باشد.

5- پاسخ­های مطرح شده توسط دیگران عمدتاً بر اساس مبانی دینی و یا کاملاً درون دینی است و مخاطب مخالف دین را قانع نمی­سازد؛ لیکن در این تحقیق سعی شده بر اساس مبانی عقلی و عقلایی به رفع شبهه مبادرت شود تا مخاطب با هر دین و عقیده­ای و یا حتی مخاطب بی­دین را قانع سازد.

6- بسیاری از پاسخ­های مطرح شده در آثار دیگر، نقضی است و پاسخ نقضی اصل شبهه را برطرف نمی­کند؛ اما در این تحقیق تلاش شده به روش نقضی به شبهات پاسخ داده نشود.

7- در بسیاری از پاسخ­های ارائه شده توسط دیگران سعی شده از طریق مقایسه آموزه­های قرآن با قوانین کتب آسمانی دیگر به دفاع از قرآن مبادرت شود؛ در حالی که این نوع پاسخ نه مخاطبان سکولار را قانع می­سازد و نه اصل شبهه را برطرف می­نماید.

8- مطالبی که در جهت رفع شبهه­ی غیراخلاقی بودن در آثار دیگر به چشم می­خورد، مجمل است و همه­ی ابعاد شبهه یا اشکالات احتمالی را پوشش نمی­دهد؛ در حالی که این تحقیق بر آن است تمام اشکالات احتمالی­ای را که پیرامون هر پاسخ ممکن است به ذهن برسد، بازگفته و برطرف سازد.

9- در سایر آثار عموماً سبک بیان به صورت جدلی و در بعضی مواقع توهین­آمیز است؛ اما در بیان این تحقیق به هیچ رو کلام توهین­آمیز گفته نشده و تا حد امکان نیز ازخطابه و جدل پرهیز شده است.

10- برخی از شبهاتی که در این تحقیق بررسی شده، به تازگی مطرح شده­اند و تا کنون پاسخی به آنها داده نشده است و نیز سعی شده به شبهات تکراری نیز پاسخ­هایی نو داده شود.

در این تحقیق شبهات اخلاقیِ مطرح شده درباره قرآن در سه محور اهانت، تبعیض و خشونت دسته بندی شده و علاوه بر تقریر کامل هر شبهه، پاسخ­ها نیز به گونه مناسبی از یکدیگر تفکیک شده است.

مراد از شبهه در اینجا سؤالی است که جنبه­ی تنقیصی و خرده گیری بر آموزه های قرآن یا تفسیر سنتی از آنها داشته باشد.

مقصود از اخلاق، اخلاق سکولار یا اخلاق عرفی است که مستقل از دین و یا مقدم بر آن است. در این معنا هنجارها و ارزش های اخلاقی اعتبار و حجّیت خود را از شهود عقلانی و یا توافق عقلاء کسب می کنند؛ نه از اراده و حکم شارع.

طرفداران اخلاق سکولار که قائل به استقلال دین و اخلاق از همدیگر یا تقدم اخلاق بر دین هستند، عقل مستقل منهای شرع و دین و نیز سیره عقلاء و خردمندان را ملاک و میزان اخلاق می­دانند.از دیدگاه آنان آموزه­های دینی می تواند در معرض نقد عقلانی و اخلاقی قرار گرفته و عقلاً و اخلاقاً قابل ارزیابی است و اگر آموزه­های دینی با هنجارهای عقلانی و هویت انسانی و ‌عقل و عرف عقلا سازگار نباشد، غیراخلاقی به شمار می­آید.

از آنجا که شبهه افکنان، آموزه­های قرآنی را با اخلاق عرفی سنجیده و آنها را غیراخلاقی قلمداد کرده­اند، لازم است تا پاسخ آنها در همان ترازو و بر اساس همان ملاک­ها داده شود؛ اما در این میان نباید از معیار مهم عرف و فرهنگ جامعه در عصر نزول هم غافل شد،‌ چرا که این مقوله نیز از مؤلفه­های مهم و مؤثر در فهم صحیح آیات قرآن است.

باورها و احکام دینی موجود در عالم لوح محفوظ و قرآن کریم یا «خردپذیرند» و یا «خردگریز» و به هیچ­وجه «خردستیز» نیستند. در «شریعت در عالم ثبوت» احکام خردستیز وجود ندارد و ساحت مقدس خداوند از جعل و صدور چنین احکامی منزّه است؛ چرا که خدا «حکیم» است و حکیم کسی است که کارهای او هنجارهای عقلانیت را نقض نمی­کند.

به بیان دیگر،‌ جعل و صدور حکم خردستیز از سوی یک قانون گذار با به خاطر جهل اوست یا به خاطر نیاز، یا به خاطر خودخواهی، ‌منفعت­پرستی، ترس، ظلم و سایر رذایل اخلاقی؛ اما از آنجا که ساحت مقدس خداوند از این نقایص و رذائل منزه است، شریعت در مقام ثبوت (لوح محفوظ = قرآن کریم) فاقد احکام خردستیز و غیرحکیمانه است.

پس آموزه­ها و احکام موجود در قرآن یا خردپذیرند و یا خردگریز. خردگریز بودن باورها و احکام دین به معنای آن نیست که عقل درباره ی آنها قضاوتی دارد؛ لیکن از آن فرار می­کند؛ بلکه بدان معناست که این گونه باورها و احکام دینی تن به داوری عقل نمی­دهند و اساساً عقل درباره­ی آنها قضاوتی ندارد. جهت آن این است که به باور برخی آن احکام از مصالح و مفاسدی نشأت می­گیرند که کشف و درک آنها از طریق عقل مستقل از نقل، ممکن نیست و باید در پذیرش آنها تعبّد داشت. اما واقعیت آن است که چنین احکامی ناشی از قرارداد و اعتبار است و قرارداد و اعتبار مبتنی بر جعل فردی یا جمعی است. قراردادها نیز می تواند به گونه های مختلفی باشند و در عین حال، با عقل مخالفتی نداشته باشند. مراد از عقل در این تحقیق عقل عملی است یعنی قوه­ی مدرکه حسن و قبح افعال.

بسیاری قراردادهای عقلاء را شرعی نمی شمارند؛ مگر آن که شرع آنها را امضاء کرده باشد؛ ولی بعضی دیگر آنها را تا جایی که از شرع ردعی بر آن نقل نشده باشد، معتبر می دانند. ایشان در مقام تعلیل این نظر می­گویند:

اولاً، وجود احکام امضایی در شریعت اسلام و وفور آن در مقایسه با احکام تأسیسی بیان­گر این حقیقت است که اسلام قواعد عرفی موجود را امضاء نموده است؛

ثانیاً، در روایتی آمده است: «ما رَأهُ المُسلِمونَ حَسَناً فَهُو عِندَاللهِ حَسنٌ»؛

ثالثاً، اتفاق عقول کثیره نشانه موافقت سید العقلاء و شرع است و هر بنایی که عقلا می­گذارند، شریعت هم آن را درست می­داند.

رابعاً، اگر عرف عقلاء از نظر اسلام مردود تلقّی می­شد، باید در اسلام به وضوح اعلام و بیان می­گردید.

اگرچه در مبنای حجت دانستن سیره عقلاء بدون نظرشارع گفتگوها و اختلاف نظرهایی مطرح است و دلایل موافق و مخالفی بر آن اقامه شده است؛ لیکن از آنجا که مطالب این تحقیق بر پایه اقناع مخاطب غیرمسلمان پی­ریزی شده است و نگاهی برون دینی و عقلانی به مباحث دارد، یکی از مبانی پاسخ به شبهات را همین سیره عقلاء قرار داده است.

به نظر می­رسد شبهه­ی غیر اخلاقی بودن آموزه­های قرآنی از چند دسته عوامل ناشی شده است:

یکی از آنها عوامل متن شناختی است. بی­توجهی به قرینه­های کلامی و غیر کلامی از مهم ترین آنهاست؛ نظیر: بی توجهی به عواملی چون زبان قرآن، سبک قرآن، سیاق قرآن، آیات متّحد الموضوع، شأن گوینده قرآن، جایگاه مخاطب قرآن، زمان نزول قرآن، جغرافیای نزول قرآن، و فرهنگ عصر نزول

دوم، عوامل فرامتنی، نظیر عملکرد ناصواب حاکمان اسلامی یا دشمنی و غرض ورزی نسبت به آموزه های اسلامی و قرآنی است.

سه دسته از شبهاتی که در این تحقیق بررسی شده اند، از این قرار است:

الف. شبهات اهانت آمیز بودن برخی آموزه های قرآنی؛ نظیر شبهه غیراخلاقی بودن اهانت به مخالفان در تعابیر لعن و نفرین قرآن؛ شبهه غیراخلاقی بودن اهانت به غیر مسلمانان در حکم نجاست آنها؛ شبهه غیراخلاقی بودن اهانت به غیرمسلمانان در حکم عدم دوستی با آنها.

ب. شبهات مربوط به اتهام تبعیض آمیز بودن برخی آموزه های قرآنی؛ مانند شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض در تأییدبرده­داری، شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض در هدایت و گمراهی انسان­ها، شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض در تقسیم روزی، شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض در مراتب و درجات، شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض و اهانت نسبت به اهل کتاب در قانون جزیه، شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض در قانون تعدّد زوجات، شبهه غیراخلاقی بودن تبعیض در ازدواج زنان مسلمان با مردان غیرمسلمان

ج. شبهات مربوط به اتهام خشونت­آمیز بودن برخی آموزه­های قرآنی؛ مثل شبهه غیراخلاقی بودن خشونت در حکم جهاد، شبهه غیراخلاقی بودن خشونت در حکم مرتد، شبهه غیراخلاقی بودن خشونت در مجازات­های اخروی، شبهه غیراخلاقی بودن خشونت در مجازات­های دنیوی، شبهه غیراخلاقی بودن خشونت در فرمان ذبح اسماعیل(ع)، شبهه غیراخلاقی بودن قتل فرد بی گناه به دست خضر(ع).