سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

متن دفاعیه «تفسیر تاریخی سوره انفال»

آنچه اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه خانم سروش یاوری دانشجوی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال است که به راهنمایی اینجانب و مشاورت آقایان دکتر ایزدی مبارکه و دکتر باستانی به انجام رسیده است. دفاعیه این پایان نامه روز 27 بهمن است.

موضوع این پایان نامه «تفسیر تاریخی سوره ی انفال» است و مراد از آن، تفسیر سوره ی انفال در بستر تاریخی نزولش می باشد. نظر به اینکه هر سوره در زمان نزولش، ناظر به مقتضیات و شرایط موجود در آن زمان است، توجه به آن شرایط و مقتضیات در تفسیر سوره، موجب فهم صحیح مراد خداوند از آیات سوره می شود. به این شیوه ی تفسیر که سوره در بستر تاریخی نزولش تفسیر شود، تفسیر تاریخی می گویند. برای شناخت بستر نزول سوره که همان زمان و مکان نزول سوره، حوادث و فضای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی حاکم در زمان نزول سوره و مخاطبان سوره است، لازم است ابتدا زمان نزول سوره، با توجه به اشارات خود سوره، روایات معتبر و تاریخ مشخص شود؛ سپس اوضاع حاکم در زمان نزول سوره، با مطالعه ی تاریخ آن زمان روشن گردد. در این نوع تفسیر، تمام قرائنی که معهود عرب عصر نزول بوده است، اعم از قرائن لفظی یعنی سیاق و آیات مشابه و قرائن معنوی یعنی زمان و مکان نزول، مخاطبان و حوادث مقارن نزول،  مورد توجه قرار می گیرند.

پیشینه ی تفسیر تاریخی قرآن به صدر اسلام می رسد. جهت آن این است که تفسیر تاریخی قرآن عبارت است از: همان تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایات اسباب نزول، تفسیر قرآن با اشعار جاهلی، تعیین ترتیب نزول، تعیین مکی و مدنی، تعیین ناسخ و منسوخ، و مانند آنها. پیشینه این شیوه ها و مباحث هم کمابیش به صدر اسلام می رسد.

منتها تا قبل از قرن سیزدهم هجری قمری، تنها کاری که در زمینه ی تفسیر تاریخی قرآن صورت پذیرفته، این بوده است که علمای اسلامی شیوه ها و مباحث مذکور را در تفاسیر خود داشتند؛ بدون این که ترتیب سوره های قرآن را بر هم بزنند. اما از اواسط قرن سیزدهم هجری قمری، خاورشناسانی چون نولدکه و بلاشر، و مفسرانی چون ملاحویش و محمد عزة دروزة در ترجمه ها و تفاسیر و سیره هایی که نگاشتند، ترتیب نزول قرآن را اساس کار خود ساختند و مطالبشان را بر اساس آن سامان دادند. در ایران اقبال قابل توجهی به چنین تفسیری شده است و شروع آن با «سیر تحول قرآن» آقای بازرگان بوده است. کار دیگر سیره ای بوده است که جلال الدین فارسی بر اساس ترتیب نزول سوره های قرآن نگاشته است. اخیراً آقای بهجت پور نیز تفسیری به ترتیب نزول را به نام «همگام با وحی» شروع به نشر کرده اند که تاکنون تنها یک جلد آن منتشر شده است.

به طور کلی آثار و تفاسیری که علمای اسلامی به ترتیب نزول تألیف کردند، به طور عمده بر اساس مبانی سنتی بوده است. این تلاش های علمی نتایج قابل توجهی به همراه نداشته اند؛ زیرا تقریباً همان مباحث تفسیری را که پیش تر رواج داشته، به ترتیبی دیگر یعنی ترتیب نزول آورده اند؛ بدون این که رویکرد تاریخی به تفسیر قرآن داشته باشند.

البته آثاری نیز با مبانی جدیدی عرضه شده است که کتاب «درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن» اثر استاد محترم راهنما و مقالات ایشان در زمینه ی تفسیر تاریخی آیاتی از قرآن، از آن جمله است.

مهمترین مبانی جدید تفسیر تاریخی عبارت اند از:

الف. عرفی بودن زبان قرآن: تردیدی نمی توان داشت که قرآن در اوج فصاحت و بلاغت و به قصد تفهیم مقاصد خود به مخاطبانش نازل گردیده است، لذا به زبانی سخن گفته است که مخاطبانش مراد خداوند را بفهمند و از آموزه هایش بهره ببرند. مخاطبان قرآن، کسانی هستند که در وقت و مکان نزول حاضر بوده اند؛ پس لازم است برای تفسیر به منابعی مراجعه شود که زبان متعارف مردم عصر نزول را به ما بشناساند و از آن جهت که قرآن، تنها متنی است که از تحریف مصون بوده است، باید در تفسیر، سیاق آیات و آیات متحد الموضوع، که از آنها به قرائن لفظی تعبیر می شود، بیش از هر منبعی مورد توجه قرار گیرد و از آن رو که نزول هر سوره ناظر به مقتضیات و شرایط موجود در زمان خودش است، لازم است در تفسیر هر سوره، آن شرایط و مقتضیات که از آنها به قرائن معنوی تعبیر می شود، مورد توجه قرار گیرد. 

ب. امکان تعمیم گزاره های قرآنی: اگر چه گزاره های قرآن، ناظر به مقتضیات و شرایط خاص زمان نزول و خطاب به خصوص مردم عصر نزول است، اما با الغای خصوصیت، می توان گزاره های کلی استخراج کرد که از آن به مناط و ملاک تعبیر می شود و آنها، شامل همه موارد در همه ی اعصار است. به این ترتیب، جاودانگی قرآن تأمین است و خاص بودن مخاطبان و مصادیق آیات قرآن، مستلزم محدودیت شمول آنها نخواهد شد. آیت الله معرفت در این زمینه آیه ی 43 سوره ی نحل را مثال می آورند که آمده است: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی‏ إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏. خداوند در این آیه، خطاب به مشرکان می فرماید که اگر شک دارید که بشر می تواند پیامبر باشد، از اهل کتاب یعنی یهودیان مدینه بپرسید. درست است که در این آیه، مخاطب، خصوص مشرکین مکه اند و سؤال، خصوص امکان پیامبری بشر است و مسئول، خصوص اهل کتاب یعنی یهودیان مدینه است، اما ملاک و مناطی که از الغای خصوصیات این آیه حاصل می شود این است که هرکس، در هر زمینه ای که سؤال داشت، باید به افرادی که آگاه به آن اند، مراجعه کند. این مناط و ملاک عام و شامل همه موارد و مخاطبان در همه ی اعصار است.

در این تحقیق، سوره ی انفال بر اساس مبانی مذکور، تفسیر شده است. به منظور تفسیر این سوره، به سیاق آیات و نیز آیاتی که با آیات مورد بحث، متحد الموضوع بوده است، توجه شده است. همچنین زمان نزول این سوره که بعد از جنگ بدر بوده و مخاطبان سوره که شرکت کنندگان در این جنگ بوده اند، مورد توجه قرار گرفته است. 

مطالب این پایان نامه در سه فصل آمده است: در فصل نخست، ابتدا با تکیه بر اشاراتی از خود سوره، زمان نزول سوره و رخداد تاریخمند آن شناسایی شده است. این سوره در سال دوم هجرت نازل شده و ناظر به جنگ بدر است. سپس بستر نزول این سوره که همان اوضاع حاکم در سال دوم هجرت، به خصوص غزوه ی بدر است، مورد مطالعه قرار گرفته و سعی شده است با در نظر گرفتن بستر نزول سوره و توجه به آن فضا، آنچه که عرب آن عصر از آن سوره می فهمیده است، دانسته و گزارش گردد.

در فصل دوم، واژگان و تعابیر کلیدی سوره با توجه به قرائن لفظی و معنوی، معناشناسی شده است. از جمله نتایج آن، این است که مراد از انفال در آیه ی انفال، اموال به دست آمده از دشمن در جنگ است. این معنا را علاوه بر سیاق آیه، استعمال این واژه در دوره ی قبل از اسلام و عصر نزول تأیید می کند. همچنین مراد از غنیمت در آیه ی خمس، همان اموالی است که در جنگ با دشمن به دست می آید. مؤید این معنا، هم سیاق آیه است و هم کاربرد این واژه به معنای غنیمت جنگی در آیاتی که در سیاق جنگ هستند.

ناگفته نماند که علمای شیعه به طور عمده بر این نظرند که مراد از انفال، علاوه بر غنایم جنگی، کوه ها، اموال مخصوصه ی ملوک کفر، اموال بی وارث است که در روایات ائمه(ع) ذکر شده است. در خصوص واژه ی غنیمت مذکور در آیه ی خمس نیز، علمای شیعه معنای موسعی را برای این واژه مطرح نموده اند. آنها بر این نظرند که مراد از این واژه، هر نوع فایده و سود می باشد؛ نه خصوص غنایم جنگی؛ چرا که معنای لغوی غنیمت، هر نوع فایده ای را در بر می گیرد و مورد، مخصص نمی باشد و از روایات ائمه(ع) چنین برداشتی حاصل می شود.

به نظر می رسد، موارد مذکور در روایات ائمه(ع) بر مبنای مناط آیات، بیان شده است؛ نه بر مبنای معنای واژگان مورد نظر در آیات مورد بحث. مناط این آیات نیز، موارد مذکور در روایات ائمه(ع) را در بر می گیرد؛ لذا نتیجتاً تفاوتی بین نتایج حاصل شده از تحقیق و نظر شیعه وجود ندارد. 

در فصل سوم، با تکیه بر بررسی های معناشناسانه ی فصل قبل و توجه به قرائن لفظی و معنوی، تفسیری اجمالی از سوره به دست داده شده است.

در فصل آخر، از آن رو که آیه ی خمس محل بحث و اختلاف نظر است، به تفصیل از آن بحث شده و پیشینه ی خمس در ادیان و دوران جاهلی مورد بررسی قرار گرفته و سیره ی عملی پیامبر و امام علی علیهما السلام درباره ی آن بیان گردیده و نظر شیعه از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر گزارش شده است. نیز در ادامه، نظرهای متفاوت در خصوص خمس بیان شده است.

   در پایان لازم است گفته شود، علیرغم تلاش گسترده ای که در پژوهش حاضر صورت گرفته است، نتایج این تحقیق را می توان در حد یک احتمال قابل توجه مطرح نمود و نتیجه قاطع گرفتن در این زمینه نیازمند تحقیق بیش تر است.


گزارش دفاعیه معناشناسی واژه قرب در قرآن کریم

روز پنج شنبه هفته جاری پایان نامه ای با مشخصات ذیل در دانشگاه علوم و معارف قم دفاع می شود.

معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه قرب و مشتقاتش در قرآن کریم. محمد آقا ساکی. کارشناسی ارشد علوم قرآن و تفسیر. دانشگاه علوم و معارف قرآن. قم. استاد راهنما: جعفر نکونام. استاد مشاور: سید محمود طیب حسینی. 1389 

موضوع این تحقیق «معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه قرب و مشتقاتش در قرآن کریم» است و در شش فصل به این ترتیب تدوین شده است:

فصل اول به کلیات موضوع تحقیق اختصاص دارد. واژه قرب در این تحقیق واژه ای اصلی و کانونی است؛ اما به آن بسنده نشده و حوزه معنایی آن هم که شامل مترادف ها، متضادها و مجاورها ی آن است، بررسی شده است. قرب در این تحقیق هم معناشناسی تاریخی شده و هم توصیفی. در معناشناسی تاریخی روشن می شود، این موارد بررسی می شود: آیا واژه قرب اصیل است یا دخیل؟ کدام معنای اولیه است و کدام ثانویه؟ در معناشناسی توصیفی به معنای اصلی و هاله ای واژه قرب و مشتقاتش در قرآن کریم پرداخته شده است. منظور از معنای اصلی معنایی است که در استعمالات قرآنی مراد خدای تعالی است و آن با توجه به سیاق آیات، آیات متحد الموضوع و مخاطبان در عصر نزول مشخص می شود و مراد از معنای هاله ای ذهنیاتی است که مخاطبان قرآن در عصر نزول از آن واژه داشته اند و این از طریق حوزه معنایی به دست می آید. این تحقیق موضوع محور است و سئوال و فرضیه ندارد؛ اما اگر بخواهیم مطالب مطرح در این تحقیق را در قالب سئوال بیان کنیم، سئوالات اصلی آن عبارت اند از:

1. واژه قرب و مشتقات آن در ادوار مختلف تاریخی یعنی دوره جاهلی و قرآنی و پس از قرآنی به چه معنایی به کار رفته است و چه تطورات معنایی داشته اند؟

2. واژه قرب و مشتقاتش چه وجوه معنایی و حوزه معناشناسی را تشکیل می دهند؟ برخی از پیش فرض های این تحقیق از این قرار است:

1. قرآن فصیح و بلیغ و به زبان مردم عصر نزول نازل شده است؛ لذا برای فهم دقیق آیاتش باید به فهم مردم آن عصر توجه کرد.

2. قرآن در دلالتش بر مقاصد خود مستقل از بیان معصومان(ع) است و لذا می توان با تکیه بر قرائن مقالی و مقامی مثل سیاق و آیات متحد الموضوع و زمان و مکان نزول و مخاطبان به معنای واژگان آن دست یافت و هر معنایی که مخالف معنای مستفاد از این قرائن باشد، مخالف قرآن است.

فصل دوم به معناشناسی تاریخی واژه قرب اختصاص دارد. در این فصل تطورات معنایی این واژه و مشتقاتش در دوره های تاریخی جاهلی، قرآنی و بعد قرآنی بررسی شده است. در مورد اصیل یا دخیل بودن واژه قرب و مشتقاتش جز واژه قربان بحثی نیامده است. این واژه اصیل است نه دخیل؛ زیرا نشانه عجمگی ندارد: هم اشتقاق می پذیرد و ه کسره و تنوین. در این فصل مشتقات اسمی و فعلی مجرد و مزید قرب به طور جداگانه بررسی شده است. مشتقات اسمی مجرد قرب عبارتند از: القُرب، القَرَب، القِربه، القُرُب، قربی، قریب، قُربان، قَربان، قِربان، قارِب، قورَب و ... هر یک از این واژگان به وجه یا وجوهی از معانی آمده است؛ نظیر: قُرب به معنی تهیگاه و خاصره و پهلو، قِربه به معنی مشک آب و دوغ، قِراب به معنی غلاف شمشیر، قارب به معنی کشتی کوچکی که همراه کشتی های بزرگ دریایی است و قُربان به معنای همنشین و وزیر شاه. قُرب به معنی حرکت در شب برای رسیدن به آب، تقارَبَ در معنای گم شدن شتر، تقرب در معنای عجله کردن. قِراب در معانی مجامعت و در حدود و اندازه هر چیزی و ظرفی که نزدیک به پر شدن است و قُربان آن چیزی است که مایه تقرب و نزدیکی به خداوند است. برخی از مشتقات قرب در قرآن نیامده است؛ مثل قارب، قَربان، قِربان، مقرَب و .... واژه قرب و مشتقات آن 96 بار در قرآن آمده است. در قرآن کریم بیش تر مشتقاتی از قرب آمده است که به نحوی به مفهوم قرب الهی است و مفاهیم حسی و جزئی در آن به کار نرفته است. این واژه در دوره قرآنی نسبت به دوره جاهلی از نظر حسی کاهش معنایی و از نظر معنوی گسترش معنایی یافته است. معنای اولیه قرب تهیگاه آدمی است؛ چون هم حسی است و هم پیرامونی و مادر وجوه معانی مختلف و امکان برگرداندن وجوه مختلف معانی قرب به آن وجود دارد. با فرض این که اصوات طبیعی خاستگاه الفاظ زبان باشند، احتمال می رود،  اصل قرب همان صدای قلپ آب در شکم بوده که با تصرفاتی به قرب تبدل پیدا کرده است.

فصل سوم به معناشناسی تاریخی و توصیفی قُربان در عهدین و جاهلیت و قرآن اختصاص دارد. جریان قربانی تقریباً در همه ادیان وجود داشته است و اگر در این زمینه تفاوتی وجود دارد، در نحوه و نوع و شرایط آن است. اولین موردی که در متون دینی راجع به قربانی آمده، قربانی پسران آدم است که در قرآن هم به آن اشاره شده است. در مورد قربانی و قربانگاه در عهدین قوانین و شرایطی آمده است که به اهمیت این موضوع در آن زمان اشاره دارد. آنها قربانی های مختلفی داشته اند و بیش تر قربانی را به عنوان کفّاره گناهی که مرتکب می شدند، انجام می دادند تا به این وسیله رضایت الهی را جلب کنند.

قربانی در جاهلیت هم آداب خاص خود را داشت. بت ها با محبوبیتی که در نزد مشرکین داشتند، فرزندکشی را در دل آنان زینت داده بود؛ اما قربانی در دوره قرآنی فقط برای خداوند و با اخلاص انجام می شد و نه برای بت ها.

در فصل چهارم هم به معناشناسی تاریخی و توصیفی قرب الهی در این سه دوره پرداخته شده است. در دوره جاهلی مشرکان اموال و اولاد را وسیله قرب به خداوند در امور دنیوی می دانستند و بت ها و فرشتگان را برای تقرب به خداوند می پرستیدند؛ اما در دوره قرآنی از پرستش بت ها و فرشتگان نفی شد.

فصل پنجم به معناشناسی توصیفی واژه قرب اختصاص دارد. در این فصل معناشناسی توصیفی مشتقات اسمی و فعلی قرب و وجوه معنایی و حوزه معنایی هر یک بررسی شده است. از واژه های مهمی که در این فصل بررسی شده اند به چند مورد اشاره می کنیم: 1. قُربی: این واژه به دو وجه معنایی خویشاوندان و تقرب به خداوند آمده است. واژگان هم حوزه آن شامل قربان، قرب، مقربون، زلفی، رحمت و مودت است. 2. قُربان هم به یک وجه معنایی یعنی آنچه مایه تقرب به خداوند است، آمده است و از واژه های هم معنای آن می توان به هدی و قلائد اشاره کرد. 3. ذی القربی هم به یک معنای یعنی خویشاوندان و نزدیکان آمده است و واژه های اقربین و قرین و فصیل و حمیم از واژه های هم حوزه آن هستند. 4. قریب: این واژه در دو وجه معنایی حقیقی و مجازی به کار رفته است. از واژه های فعلی قرب می توان به فعل تقرب به مأکول به معنای خوردن و تقرب به عمل به معنای انجام دادن و تقرب به مکان به معنای وارد شدن اشاره کرد.

در فصل ششم به بررسی دیدگاه شیعه در خصوص آیه مودت پرداخته ایم. در این فصل ابتدا شواهد قرآنی دلالت آیه مودت بر اهل بیت را بحث کرده ایم. این شواهد عبارت اند از: واژه های مودت، قربی، حرف فی، الف و لام در القربی، و استثناء در آیه. همچنین در این فصل دیدگاه علمای شیعه را در مورد مصداق القربی آورده ایم. بعد از شواهد قرآنی شواهد روایی دلالت آیه بر مودت اهل بیت را بررسی کرده ایم. از جمله روایت اسماعیل بن عبد الخالق، روایت ابی مسروق، روایت عبد الله بن عجلان و احتجاجاتی که از امامان در این زمینه آمده است و در بخشی دیگر پاسخ علمای شیعه را در مورد وجوه و ایرادات وارد بر آیه آورده ایم. وجوهی که درباره آیه گفته شده، عبارت است از: 1. قربی به معنای اقربای رسول اکرم(ص) از قریش؛ 2. قربی به معنای اقربای رسول اکرم(ص) از انصار؛ 3. قربی به معنای مودت به سبب قرابت؛ 4. مودت به قربی به معنای مودت خود قربی؛ 5. قربی به معنای تقرب به خدا.

در پایان فصل جمع بندی دیدگاه علمای شیعه ارائه شده است. حاصل جمع بندی آن است که بی تردید میان دوستی تقرب به خدا و دوستی اولیای الهی ملازمه وجود دارد. با دوستی اولیای الهی بهتر می توان دوستدار تقرب به خدا شد. هیچ کس نمی تواند تقرب به خدا را دوست داشته باشد، اما با اولیای الهی دشمنی بورزد و آیات و روایات هم این معنا را تأیید می کند.

برای حل تعارض بین روایاتی که مودت قربی را به دوستی اهل بیت رسول خدا(ص) تفسیر می کنند و ظاهر آیه که دلالت دارد، مودت قربی به معنای دوست داشتن تقرب به خداوند است، می توان گفت:  ظاهر آیه بر دوست داشتن تقرب به خدا دلالت دارد؛ اما لازمه تقرب به خدا دوست اولیای الهی است که در روایات به آن اشاره شده است.

در سیاق آیه هیچ سخنی از خویشان پیامبر نیست؛ به علاوه سیاق آیه خطاب  به مشرکان مکه است؛ چون تمام ضمایر مخاطب در سوره شوری خطاب به مشرکان مکه است. از مشرکان مکه هم معنا ندارد، پیامبر(ص) بخواهد خویشانش را دوست داشته باشند؛ زیرا آنان خود پیامبر را دوست نداشتند، چه رسد به خویشان او. طبق ظاهر آیه از رسول اکرم(ص) خواسته شده است، به مشرکان مکه بگوید: هدف رسالت من این است که شما مردم به قرب الهی برسید. همان چیزی که خود مشرکان مکه هم به دنبال آن بودند. منتها راه را اشتباه رفته بودند. به جای این که خداوند یکتا را برای تقرب به او بپرستند، بت ها و فرشتگان را وسیله تقرب به خداوند قرار داده بودند.


متن دفاعیه پایان نامه خانم بهشتی در زمینه معناشناسی ربّ در قرآن

متن این دفاعیه ای که در ذیل می آید، مربوط به پایان نامه ای با عنوان «معناشناسی تاریخی و توصیفی ربّ در قرآن» است که توسط خانم نرگس بهشتی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه پیام نور قم به راهنمایی اینجانب و مشاورت آقای دکتر محمد هادی امین ناجی به انجام رسیده است و ان شاء الله روز پنج شنبه مورخ 6 اسفند سال جاری دفاع خواهد شد.

این پایان نامه، تحقیقی درباره معنای ربّ در قرآن، به روش معناشناسی است. معناشناسی دانشی از شاخه زبان شناسی است که کاربرد آن در متون اسلامی و خصوصاً در قرآن دارای سابقه زیادی نیست؛ بنابراین در این پایان نامه تلاش شده است تنها مقلدی از مباحث بعضا پیچیده و غیر بومی معناشناسی نباشیم و بیش تر با تکیه بر مباحث سنتی به معناشناسی ربّ بپردازیم.

معناشناسی واژه ربّ، در این تحقیق با دو روش معناشناسی تاریخی و توصیفی انجام شده است. در معناشناسی تاریخی، «تغییرات و تحولات معنایی» در «طول زمان» مورد مطالعه قرار می-گیرد؛ بنابر این در آن سعی می¬کنیم تا استعمالات ربّ و مشتقاتش را بررسی کنیم و با با تکیه بر اصول حاکم بر فراگیری زبان در کودک و تعمیم آن به وضع و استعمال واژگان و تعابیر از سوی نوع بشر به معنای اصلی آن دست یابیم. سپس تغییرات معنایی را در دوره¬های مختلف بررسی کنیم تا بتوانیم تطورات معنا را به دست آوریم.

در معناشناسی توصیفی تنها در یک مقطع زمانی خاص به توصیف معنای یک واژه با توجه به بافت کلامی که در آن قرار گرفته است، پرداخته می شود. در این نوع معناشناسی تلاش می شود، با در نظر گرفتن هم نشین ها و جانشین ها، مترادفات، متضادها و همجوارهای ربّ و مشتقاتش در قرآن، شناسایی و حوزه معنایی آنها مطالعه گردد.

پیش از این، تنها معنای ربّ و مشتقات آن در کتب مختلف لغت مانند العین، صحاح، لسان العرب، تاج العروس و مانند آنها بیان شده است. همچنین مشتقاتی از آن که در قرآن به کار رفته، در کتب غریب القرآن و مفردات قرآن مانند مفردات راغب، التحقیق مصطفوی و قاموس قرآن قرشی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کتب تفسیری در ذیل آیاتی که این مشتقات در آنها به کار رفته اند، توضیحاتی ارائه کرده اند؛ اما تمام این معانی روشمند نبوده است.

تنها موردی که به ربّ روشمند نگاه کرده است، کتابی از ایزوتسو است. این کتاب که «خدا و انسان در قرآن» نام ددارد، به توصیف معناشناسانه ربّ در حوزه ارتباط او با انسان می پردازد و بنابراین آن به طور ویژه به ربّ و مشتقاتش در قرآن نپرداخته است.

در این تحقیق به دلیل نو بودن نگرش به این واژه نتایج جدیدی بر آن مترتب شده است که در هیچ یک از آثار قبل دیده نمی¬شود.

این پایان نامه در سه فصل تدوین شده است:

در فصل اول که کلیات نام دارد، روش کار، مبانی و پیش فرض های و پیشینه تحقیق بیان شده است. در معناشناسی تاریخی، توجه به تاریخ استعمال واژگان است. در صورت عدم دست یابی به زمان پیدایش آن تلاش می شود، با توجه به اصولی نظیر تقدم معانی محکیه بر معانی غیر محکیه، تقدم معانی اسمی بر فعلی، تقدم معانی جزئی بر معانی کلی، و تقدم معانی حسی بر عقلی به سیر تطور معنایی واژگان پی برده شود.

آنچه در فهم واژگان قرآن دارای اهمیت است، عرفی بودن زبان قرآن است. قرآن در سرزمین حجاز و به زبان مردم عادی آنجا نازل شد. مخاطبین قرآن همان مردم عادی و به اصطلاح عرف عام سرزمین نزول وحی بودند و کسی نمی¬تواند ادعا کند هیچ یک از سوره-های قرآن خطاب به گروهی خاص از عرب مثل شاعران یا منجمان و نظایر آن نازل شده است. بنابر این واژگان قرآن برای این مردم شناخته شده و قابل درک بود. در نتیجه، معنایی که در دوره تاریخی رسالت پیامبر اسلام(ص) در میان مردم متداول بود، در فهم قرآن مؤثر است.

باید توجه داشت که زبان نماد فرهنگ یک جامعه است؛ بنابر این لازم است، عرف و فرهنگ، زمان نزول نیز شناخته شود. الفاظ و معانی قرآن، همان الفاظ و لغات قابل فهم عرف عرب در زمان نزول است.

در فصل دوم پایان نامه به معناشناسی تاریخی ربّ و مشتقاتش پرداخته می شود. روش معناشناسی تاریخی ربّ و مشتقات آن، عبارت از بررسی استعمالات رب و مشتقات آن در دوره¬های مختلف زمانی است؛ به این منظور که به پاسخ دو سئوال اصلی صورت دست یابیم:

1. مدلول اولیه ربّ در میان عرب چه بوده است؟

2. آیا رب و مشتقاتش در دوره های زمانی مختلف دچار تغییر و تطورات معنایی شده اند؟

برای پاسخ به این دو سئوال در معناشناسی تاریخی ابتدا دخیل بودن رب و مشتقاتش را مورد بررسی قرار دادیم و دانستیم که رب و مشتقاتش در دو معنا دارای اصالت عربی نیستند. یکی معنای «بزرگ و رئیس» که از زبان آرامی و دیگری معنای «جمع و بسیاری» که از زبان عبری وارد عربی شده است.

 سپس به سراغ رب و مشتقاتش در کتب لغت رفتیم و تمام مشتقات را بر اساس تاریخ تدوین آن کتب مورد مطالعه قرار دادیم. کتب العین، جمهره، تهذیب اللغه، صحاح، مقاییس، المحکم، المحیط، لسان العرب، تاج العروس و جز اینها از آن جمله اند.

 با توجه به تنوع معانی لغات ذیل مدخل «ربب» در کتب لغت، این احتمال که این معانی دارای مبدأ های اشتقاقی مختلفی باشند، قوت پیدا می کند. نتیجه تحقیق و دسته بندی معانی آن، نشان می دهد که شش مبدأ اشتقاق برای معانی متفاوت ربب و مشتقاتش محتمل است. به نظر می رسد، سه معنای اصلاح، زیاد شدن و اقامت در مکان در اثر التباس با معنای واژگان «رأب، ربو و لبّ» حاصل شده باشد. رُبّ، که به غلیظ شده و عصاره گفته می شد، دارای اصالت عربی است و دو معنای دیگر «جمع و بسیار بودن» از زبان عبری، و معنای «بزرگ و رئیس» از زبان آرامی در میان معانی مشتقات ربب دیده می شد.

برای آن که بدانیم مدلول اولیه رَبّ در میان عرب جاهلی چه بوده و ابتدا این واژه را برای چه چیز به کار رفته است، بر اساس اصول حاکم بر فراگیری زبان و تعمیم آن به وضع و تطور لغات به کشف مدلول اولیه پرداختیم. بر اساس این اصول، معانی محکیه، اسمی، جزئی و حسی دارای تقدم استعمال هستند و معانی فعلی، کلی و عقلی وانتزاعی بعد پدید آمده اند. چنان می نماید که رَبّ در اصل از «رُبّ» به معنای عصاره گرفته شده یا از «رباب» به معنای ابر یا شهری عبری که پرآب و دارای چشمه های جوشان است، اقتباس شده است یا از «ربّ» به معنای «بزرگ یا مرد خانه» گرفته شده است. اما احتمال اخیر برتر به نظر می آید؛ چون با موارد استعمال رایج در زبان عربی مناسبت بیش تری دارد.

پس از آن که منشأ های این واژه¬ها و معانی اصلی آن را به دست ¬آوردیم، تطوّرات معنایی این واژگان را در دوره های مختلف مورد بررسی قرار ¬دادیم تا بدانیم هر کدام¬ از مشتقات «رب¬ب» در چه دوره زمانی کاربرد داشته است و این مشتقات در هر دوره چه معنایی داشته¬اند.

برای بررسی تطورات معنایی ربّ و مشتقاتش به استعمال آنها در سه دوره تاریخی توجه کردیم. دوره اول عصر پیش از نزول قرآن است که جاهلی نامیده می¬شد. دوره بعدی عصر نزول قرآن است که از ظهور اسلام تا آخر دوره اموی را در برمی گیرد و آخرین دوره بعد از دوره نزول قرآن است که از اواسط قرن دوم شروع می شود.

در بررسی رب و مشتقاتش در دوره جاهلی ابتدا به شناسایی شعرای جاهلی پرداختیم؛ سپس رب و مشتقات آن را در میان آثار این شعرا جستجو کردیم. در ترجمه این اشعار که با سختی بسیاری همراه بود، تلاش شده است از شروح اشعار جاهلی بهره برداری شود.

حاصل تحقیق این است که ربّ در دوره جاهلی به معنای مالک، برده دار و پادشاه استعمال گسترده ای داشت. البته کاربرد آن درباره خدا نیز دیده شده است.

با بررسی معنای رب در دوره قرآنی می توان دریافت که معنای رب تغییر و تطوری نسبت به دوره جاهلی نداشته است.

دوره بعدی، عصر بعد از نزول قرآن نامیده می شود که مصادف با شروع دولت عباسی است. در این دوره ارتباط عرب با اقوام دیگر به واسطه فتوحات گسترده شد و کم کم کتب این ملل به زبان عربی ترجمه گردید. ایجاد علوم مختلف و استعمال واژگان در معنای اصطلاحی این علوم، باعث تطور معنایی ربّ در این دوره شد. معنای خدا کثرت استعمال یافت و معانی برده دار و پادشاه به ندرت استعمال شده؛ در حالی که در دوره جاهلی به عکس بوده است.

ربّ در میان مردم جاهلی فرد ثروتمندی بود که مالک برده و احشام بود؛ همچنین این مردم شاهد پادشاهانی بودند که درگوشه و کنار سرزمین های عربی تشکیل حکومت داده و ربّ نامیده می¬شدند.

نیز ربّ بر پادشاهانی قدرتمند اطلاق می شد که شکوه ایشان در اشعار و سخن مردم جاهلی منعکس شده بود. اعراب ربّ را صاحب صفاتی ملوکانه مانند داشتن خزائن، جنود، عرش، ملک می دانستند.

وجود حکومت های عربی، تنها وسیله اطلاع اعراب از پادشاهی نبود. آنان بر اثر ارتباط با ایرانیان و روم و همچنین داستان هایی که اهل کتاب از پادشاهان یهودی خصوصا سلیمان بر سر زبان داشتند، با خصوصیات پادشاه و ربّ آشنا شده بودند. ربّ به معنای پادشاه با همه خصوصیاتش در ذهن عرب جاهلی رسوخ کرده بود. با چنین ذهنیتی در قرآن ربّ بر پادشاه جهان یعنی خداوند به کار رفت.

 در فصل سوم به معناشناسی توصیفی ربّ در قرآن پرداخته شده و تلاش شده است تا ربّ و مشتقاتش را با توجه به کلمات جانشین، همنشین و مجاور آن در قرآن معنا کنیم و به این وسیله هاله معنایی ربّ و مشتقاتش را در قرآن توصیف نماییم.

برای رسیدن به این هدف ابتدا مشتقاتی را از «رب¬ب» که در قرآن استعمال شده¬اند، جستجو کرده و سپس با تکیه بر چگونگی همنشین ها و جانشین های آن به شناخت وجوه معنایی و حوزه معناشناختی آن پرداخته ایم.

بررسی ها نشان می دهد، از میان مشتقات بسیاری که در ذیل «رب¬ب» در کتب لغت بیان شده، تنها 5 واژه از آنها در قرآن به کار رفته است. این واژگان رب، ارباب، ربانیون، ربّیون و ربائب هستند که همگی اسامی دخیل آرامی به شمار می روند و هیچ مشتق فعلی از این ماده در قرآن به کار نرفته است.

ربّ پر تکرار ترین واژه از میان این واژگان است. این واژه که معنای اصلی آن در دوره جاهلی پادشاه و برده دار بود، در همین معنا در قرآن نیز به کار رفته است. ربّ در قران دارای دو وجه معنایی است که یکی از آنها به معنای خداست. ربّ به معنای خدا در قرآن، با واژه اله، الله، رحمن و ملک مترادف است و آیات و شواهد بسیاری در قرآن بر ترادف آنها شاهد هستند.

آنچه از میان این مترادفات تشابهات فراوانی با ربّ دارد، ملک است و رب در قرآن با ویژگی های پادشاه و ملک برای مردم معرفی می شود و دارای خصوصیاتی است که پادشاهان در قرآن با همین ویژگی ها توصیف شده اند؛ مانند داشتن خزائن، جنود، عرش، کرسی، ملک، محشور شدن مردم در برابر آنها، صف کشیدن در برابر پادشاه. بنابر این اسم رب تداعی کننده خصوصیات شاهانه ای است که عرب در ذهن داشتند و به این وسیله عظمت حکومت و قدرت بی مانند خدا را مجسم می کردند.

یکی دیگر از وجوه معنایی رب در قرآن پادشاه بشری و برده دار است که در داستان حضرت یوسف به کار رفته است.

ارباب مشتق دیگر ربّ است. ارباب در قرآن در مواردی با اولیا و شفعا و اوثان مترادف است و همه بر خدایانی دلالت دارند که همراه خدای یکتا مورد پرستش واقع شده¬اند و واژه متضاد با آن الله هستند.

ربانیون و ربّیون دو مشتق دیگر رب در قرآن هستند. این دو واژه در میان یهود به خوبی شناخته شده بودند و به واسطه ارتباط اعراب با یهودیان در میان عرب عصر نزول استعمال می شد. به طوری که پیامبر(ص) علی را ربِِّی امت نامید. ربّیون افرادی بودند که به دستورهای دین عمل می کردند و در میان یهود کسی که دارای خصال و اعمال نیکو و شهرت خوبی بود، ربّی نامیده می شد. در قرآن این واژه بر یاران راستین پیامبران که دارای ایمان خالص بودند، اطلاق شده است و در قرآن ربّیون افرادی دانسته شده اند که در راه خدا ثابت قدم بودند و در سختی ها عقب نشینی نکردند و خداوند به واسطه صبر و ثبات قدم آنها به ایشان پاداش و عطایی والا خواهد داد.

ربانیون در میان یهود مقامی بالاتر از ربّیون داشتند و مانند احبار از عالمان دین یهود محسوب می شدند. این واژه در قرآن به همین معنا به کار رفته است و ربانیون با احبار مترادف هستند. قرآن وظایف ربانیون را تعلیم کتاب، حفاظت از شریعت و حکم بر اساس کتاب خدا دانسته است. این افراد در آیاتی از قرآن به دلیل عمل نکردن به دستورات الهی مورد نکوهش قرار گرفته اند.

ربائب مشتق دیگری است که یک بار در قرآن در سوره مدنی نساء آمده است. ربائب جمع ربیبه است. در قرآن به یکی از معانی شایع آن در دوره جاهلی و عصر نزول به کار رفته است؛ یعنی دختری است که مادرش با مردی دیگر ازدواج کرده است و به سبب ازدواج مادرش با آن مرد، ازدواج پدرخوانده اش با او حرام است.

ربائب در میان حرام های سببی بیان شده است که به سبب ازدواج مادرش با آن مرد ازدواج او با شوهر مادرش حرام است و اگر این سبب یعنی ازدواج مادرش نباشد، ازدواج مرد با او بلا مانع است.