سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

متن دفاعیه «مخاطبان قرآن کریم»ـ

نوشتاری که اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه خانم عالیه افشاری از پایان نامه کارشناسی ارشد خود است؛ با عنوان «مخاطبان قرآن کریم» با راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر محمد هادی مفتح. جلسه دفاع این پایان نامه روز چهارشنبه 22 تیرماه در محل دانشگاه قم است.  

با عرض سلام و ادب خدمت حضار گرامی، استادان محترم و دانش جویان عزیز و دوستان که در این جلسه حضور دارند.

در آغاز بر خودم لازم می دانم که از استادان محترم داور جناب آقای دکتر محمد تقی دیاری و حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد کاظم رحمان ستایش که قبول زحمت کردند و پایان نامه این جانب را مطالعه فرمودند تا از نکات و تذکرات ارزشمند خودشان مرا بهره مند سازند، تشکر و قدردانی کنم.

هم چنین از استاد محترم راهنما جناب آقای دکتر جعفر نکونام که با تمام وجود در راهنمایی من تلاش نموده و کم کاری ها و کم تجربگی های مرا با سعه صدر تحمل نموده و مرا از راهنمایی های فراوان و بسیار ارزشمند خویش هم در روند تدوین پایان نامه و بالابردن علم و دانش این جانب و هم از تذکرات در زمینه بالا بردن معنویت و ایمان بهره مند نمودند، کمال تشکر و قدردانی دارم. البته می دانم که به هیچ عنوان نمی توانم زحمات بی دریغ ایشان را جبران و به نحو اتم و اکمل پاسخ گویم.

هم چنین بر خودم لازم می دانم که از جناب آقای دکتر محمد هادی مفتح استاد محترم مشاور نیز که در طول مدت تدوین پایان نامه قبول زحمت فرمودند و  مرا از مشاوره های به جا و سازنده خویش بهره مند ساختند، کمال تشکر و قدردانی به عمل می آورم.

هم چنین از نماینده تحصیلات تکمیلی که قبول زحمت فرمودند و در این جلسه حضور به هم رساندند، تشکر می نمایم. از دوستان عزیز و دانشجویان گرامی نیز که در این جلسه علمی شرکت نمودند، سپاس گزاری می کنم.

موضوع تحقیق اینجانب «بررسی مخاطبان قرآن» است. سئوال اساسی در این پژوهش این است که مخاطبان قرآن چه کسانی اند؟ سئوالات فرعی نیز عبارت اند از این که:

1.     آیا مخاطبان قرآن خصوص ائمه اهل بیت (ع) می باشند؟

2.     آیا مخاطبان قرآن خصوص پیامبر اکرم (ص) می باشند؟

3.     آیا مخاطبان قرآن همه مردم در هر عصر و مصرند؟

4.     آیا مخاطبان قرآن خصوص عرب عصر نزول می باشند؟

5.  اگر مخاطبان قرآن خصوص مردمان عصر نزول تلقی می شوند، آیا این با جاودانگی قرآن ناسازگار نخواهد بود؟

این پایان نامه در شش فصل ترتیب یافته است:

در فصل اول به مباحث کلیات، نظیر تبیین مسئله، بیان سئوالات و فرضیات تحقیق، پیشینه، ضرورت و هدف از انجام این تحقیق و روش آن و هم چنین تعریف مصطلحات، پرداخته شده است.

درباره پیشینه گفتنی است، در لا به لای آثار اعم از احادیث، تفاسیر و اصول فقه مطالب پراکنده ای آمده است؛ اما نه بسط داده شده و نه به سئوالات تحقیق ما پاسخ کافی داده شده است. نیز پایان نامه ای با عنوان «خطابات قرآن مجید» نگارش یافته است. منتها در به بررسی خطاب های عمومی و خصوصی به انسان ها و پیامبران و مخصوصاً خطابات مربوط به رسول خدا(ص) پرداخته شده است. در این زمینه می توان از پایان نامه دیگری یاد کرد به نام« وجوه خطابات قرآن» که مشتمل بر هشت فصل با مباحث ذیل است: واژه خطاب در لغت واصطلاح و آیات قرآن، عمومیت ‏خطابات قرآن، انواع خطابهاى قرآنى، اسلوبهاى ‏خطاب از نظر علم بلاغت، خطابات قرآنى مصدر به یاء نداء، خطابات تعجیزى قرآن‏ نظیر خطابات در آیات تحدى، خطابات عتاب آمیز به پیامبران در قرآن و خطابات‏ خداوند به موجودات دیگر.  هیچ یک از این دو پایان نامه ناظر به سئوالات تحقیق ما نبوده اند.

درباره اهمیت این تحقیق بیان شده است، از رهگذر روشن شدن این که مخاطبان قرآن چه کسانی اند، می توان به کلید فهم قرآن دست یافت؛ زیرا یک سخن فصیح و بلیغ آن است که متناسب با مقتضیات و شرایط مخاطبانش ایراد شود و با شناختن مخاطبان و مقتضیات و شرایط آنان، می توان به مقاصد و مرادات کلامی که خطاب به آنان ایراد شده است، پی برد.

مصطلحاتی که در این فصل به آنها پرداخته شده، عبار ت اند از: سبک گفتاری، سبک نوشتاری، خطابات شفاهی، اشتراک تکلیف.

مراد از سبک گفتاری سبکی است که در خطابات شفاهی و غیر نوشتاری ملاحظه می شود. چنین سبکی ویژگی هایی دارد؛ از جمله در آن جملات معترضه ای به چشم می خورد که با صدر و ذیل خود تناسب ندارند. در سبک گفتاری قرائنی که معهود و مشهود مخاطبان است، ذکر نمی شود؛ بلکه به حال و مقام تکیه می گردد. از چنین سبکی در منابع اصولی به «خطابات شفاهی» تعبیر شده است. جهت آن این است که چنین سبکی اساساً صورت شفاهی و ملفوظ دارد ولو آن که بعد از ایراد کلام به کتابت در آید. چنین سبکی معمولاً در برابر مخاطبان زنده و حاضر ایراد می شود. بر این اساس با فرض این که سبک قرآن گفتاری و شفاهی است، باید گفت که مخاطبان قرآن عبارت از عرب حجاز در عصر نزول است که در وقت نزول قرآن زنده و حاضر بودند. نیز طبق این نظریه تمام آیاتی که به ظاهر پراکنده و از هم گسیخته به نظر می آیند، توجیه پذیر می شود؛ چون تنها در سبک گفتاری است که گاهی از موضوع سخن خروج صورت می گیرد و با التفات به حال و مقام ایراد سخن می شود.

اشتراک در تکلیف قاعده ای است که میرزای قمی به طور عمده مطرح کرد؛ به این معنا که همه ابنای بشر در مکلف بودن به تکالیف الهی اشتراک دارند؛ چه کسانی مخاطبان قرآن بودند و چه کسانی که مخاطب قرآن نبودند و پیام قرآن به آنان می رسد. غرض از مطرح کردن این قاعده رد این پندار بود که اگر قرآن را طبق نظر او خطاب به مشافهین بدانیم، تنها آنان تکلیف دارند به احکام قرآن عمل کنند. این قاعده به خاطر بدیهی بودنش نیاز به استدلال ندارد؛ مع الوصف مستندات قرآنی و روایی چندی برای آن یاد شده است؛ نظیر آیه کریمه: «...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ» (انعام، 19) یا روایت امام باقر(ع) که فرمود: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ، حَلَالُ إِلَیَّ یَوْمَ القیامه وَ حَرَامُهُ حَرَامُ إِلَیَّ یَوْمَ القیامه؛ حلال محمد تا قیام قیامت حلال و حرامش نیز تا قیامت حرام است».

موضوع فصل دوم، «نقد و بررسی مخاطب بودن ائمه (علیهم السلام)» است. برای نظریه اختصاص مخاطب قرآن به ائمه(علیهم السلام) دلائل قرآنی و روایی چندی نظیر «انما یعرف القرآن من خوطب به» و « و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم» یاد شده است. این نظریه صرف نظر از ادله ای که برای آن یاد شده، در صورتی مقبول خواهد بود که اولاً، ثابت کنیم، مردم عصر نزول مخاطب آیه نبوده اند و آن خطاباتی را که به کافران و مشرکان و اهل کتاب شده توجیه کنیم. ثانیاً، این ادله دلالت بر انحصار فهم قرآن به ائمه(علیهم السلام) داشته باشند. ثالثاً باید ثابت شود که ائمه(علیهم السلام) می توانند مخاطب قرآن باشند، در عین حالی که هیچ خطابی به آنان نشده است.

در فصل سوم به «بررسی نظریه عام بودن مخاطبان قرآن» پرداخته شده است. این نظریه در حالی از شهرت برخوردار است که حتی یک ندا یا ضمیر مخاطب در قرآن وجود ندارد که به صراحت همه مردم در هر عصر و مصر را مخاطب ساخته باشد؛ بلکه تمام آنها خطاب به عرب عصر نزول است. تردیدی نمی توان داشت که قرآن برای همه مردم در هر عصر و مصر هدایت بخش است؛ اما صرف عام بودن هدایت قرآن دلیل بر عام بودن مخاطبان قرآن نیست؛ چون قرآن در زمان و مکان خاصی نازل شده است و نزول قرآن در زمان و مکان خاص مخاطبان آن را محدود به کسانی می کند که در آن زمان و مکان حضور دارند. ادله جهانی و جاوید بودن اسلام، خاتم بودن پیامبر اسلام(ص) و نظایر آن هیچ ملازمه ای با عام بودن مخاطبان قرآن ندارند. اسلام می تواند جهانی و جاوید باشد و در عین حال مخاطبانش عرب حجاز عصر نزول باشد و نیز می توان پیامبر اسلام (ص)، خاتم پیامبران باشد و در عین حال مخاطبان قرآن همان عرب حجاز زمانش باشد.

اگر باید قرآن به مردمان دیگر ابلاغ شود، باید مخاطبانش آن را به مردمان دیگر ابلاغ کنند و اگر بخواهد دین اسلام خاتم باشد، باید همان مخاطبان، دین اسلام را به نسل های بعدی برسانند؛ زیرا مخاطبان سخن عبارت از همان کسانی اند که در وقت و محل ایراد سخن حضور دارند.    

در فصل چهارم، «نظریه مخاطب بودن شخص رسول خدا (ص)» مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دلیلی که بر این نظریه یاد شده، این است که قرآن را پیامبر اسلام(ص) از فرشته وحی دریافت کرده و او به مردم ابلاغ نموده است. منتها اولاً، پیامبر(ص) واسطه نزول است و واسطه نزول به معنای این نیست که تنها مخاطبش اوست. دلیلش این است که قریب به اتفاق خطابات قرآن به غیر رسول خداست. خطابات ندایی نظیر «یا أیها الذین آمنوا، یا أیها الناس، یا أَهل الکتاب» و مواردی از این قبیل غیر رسول خدا(ص) را مخاطب ساخته است. ثانیاً، آن مواردی هم که خطاب به رسول خداست، از باب این است که او رئیس القوم است و خطاب به او، به منزله خطاب به همه قوم اوست؛ زیرا در این نوع خطابات علاوه بر پیامبر(ص)، قومش هم مرادند. ثالثاً، در مواردی از آنهایی که شخص رسول خدا مخاطب است، خود رسول خدا مراد نیست؛ بلکه قومش مرادند و از باب ایاک اعنی و اسمعی یا جاره ایراد شده است؛ مانند آیه « فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً » (اسراء، 23) که با توجه به اینکه هیچ یک از پدر و مادر رسول خدا در زمان نزول آیه در قید حیات نبودند،. پدر ایشان که قبل از تولّد از دنیا رفته بود و مادر هم در طفولیّت ایشان از دنیا رفت. به روشنی می توان فهمید که آیه اساساً شامل رسول خدا (ص) نمی شود، اگرچه ضمائر در آیه مفرد مذکّر مخاطب است. رابعاً، در مواردی هم که از موضوعات خاص پیامبر اسلام(ص) سخن گفته شده، نظیر ممنوعیت ازدواج با همسران پیامبر(ص) به این جهت بوده است که ربط به عموم پیدا کرده بود؛ بنابراین نمی توان گفت که آن خطابات نیز شخصی است.

مخاطب بودن عرب عصر نزول در فصل پنجم مورد بررسی قرار گرفت. بتدا دیدگاه میرزای قمی مطرح شده و بعد از آن نقد های وارد شده بر این دیدگاه بیان گردیه است.

دلیل مخاطب بودن عرب عصر نزول این است که اولا،ً تمام ندهای جمعی و ضمایر خطاب در آیات قرآن ناظر به عرب عصر نزول است؛ ثانیاً، تمام موضوعاتی که در قرآن از آن سخن رفته، معهود و مبتلا به عرب عصر نزول بوده است و در قرآن هیچ موضوعی که خاص اعصار دیگر باشد، نظیر بانک داری و بیمه مطرح نشده است؛ ثالثاً، زبانی که در قرآن به کار گرفته شده، زبان عرب عصر نزول است.

در فصل آخر، «ایرادات مربوط به مخاطب بودن عرب عصر نزول» مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله این ایرادات،  عدم جاودانی و عدم جهانی نبودن قرآن، اختصاص هدایت قرآن به عرب عصر نزول، سطحی بودن محتوای قرآن است و چنین پاسخ داده شده است که عرب عصر نزول بودن مخاطبان قرآن هیچ ملازمه ای با عدم جاودانگی و عدم جهانی بودن هدایت قرآن و اختصاص هدایت قرآن به عرب عصر نزول و یا سطحی بودن محتوای آن ندارد.


متن دفاعیه پایان نامه «بررسی تطبیقی دین اسلام و دین حنیف»ـ

نوشتاری که در ذیل ملاحظه می کنید، متن دفاعیه پایان نامه خانم زهرا مصلحیان با عنوان « بررسی تطبیقی دین اسلام و دین حنیف از منظر آیات و روایات» است که با راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر محمد تقی دیاری به انجام رسیده و در شرف دفاع است.


با عرض سلام و ادب خدمت تمامی حضار گرامی، استادان محترم و دانش جویان عزیز و دوستان که در این جلسه حضور دارند.

در آغاز بر خودم لازم می دانم که از استادان محترم داور جناب آقای دکنر مودب و دکتر ناصح که قبول زحمت کردند و پایان نامه این جانب را مطالعه فرمودند تا از نکات و تذکرات ارزشمند خودشان مرا بهره مند سازند، تشکر و قدردانی کنم.

هم چنین از استاد محترم راهنما جناب آقای دکتر جعفر نکونام که با تمام وجود در راهنمایی من تلاش نموده و کم کاری ها و  کم تجربگی های مرا با سعه صدر تحمل نموده و مرا از راهنمایی های فراوان و بسیار ارزشمند خویش هم در روند تدوین پایان نامه و بالابردن علم و دانش این جانب و هم از تذکرات در زمینه بالا بردن معنویت و ایمان بهره مند نمودند، کمال تشکر و قدردانی را دارم. البته می دانم که به هیچ عنوان نمی توانم زحمات بی دریغ ایشان را جبران و به نحو اتم و اکمل پاسخ گویم.

هم چنین بر خودم لازم می دانم که از جناب آقای دکتر محمد تقی دیاری استاد محترم مشاور نیز که در طول مدت تدوین پایان نامه قبول زحمت فرمودند و از مرا از مشاوره های به جا و سازنده خویش بهره مند ساخته و همواره با تذکرات به جای خویش مایه آرامش ابن جانب می شدند؛ کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم.

گزافه نیست اگر بگویم که بهره و استفاده ای که من از  استادان محترم راهنما و مشاور بردم، تنها در مرحله تدوین پایان نامه و کمک علمی نبود، بلکه آرامش، ادب و برخورد بسیار مناسب با دانشجو و اهمیت دادن به ایشان،  سعه صدر و تقوی این بزرگواران درسی بسیار بزرگ تر بود که در تمام عمرم نمی توانم از شکر این نعمت برآیم.

هم چنین از نماینده تحصیلات تکمیلی که قبول زحمت فرمودند و در این جلسه حضور به هم رساندند کمال تشکر دارم. از دوستان عزیزو دانشجویان محترمی نیز که در این جلسه علمی شرکت نمودند، سپاس گذاری می کنم.

موضوعی که این جانب در این مقطع توفیق تحقیق بر آن را پیدا کردم «بررسی تطبیقی دین اسلام و حنیف از منظر آیات و روایات» است. مقصود از دین حنیف همان آیین یکتاپرستی حضرت ابراهیم(ع) است.

در این پایان نامه تلاش بر این بوده است، دین اسلام با آیین حنیف مقایسه شود و وجوه اشتراک و افتراق آنها کشف و بیان گردد.

بنابراین سئوال اساسی در این پژوهش  این است که چه ارتباطی میان دین اسلام و حنیف وجود دارد؟ دیگر سئوالات مطرح در آن عبارت از این است که با توجه به این که میان دین حنیف و اسلام فاصله زمانی زیادی وجود دارد و در میان آن ها ادیان دیگری همانند دین یهودیت و مسیحیت فاصله شده است، چرا دین اسلام همان دین حنیف خوانده شده و این دین شامل چه عقاید و معارفی است؟

بر این اساس این پایان نامه در 5 فصل ترتیب یافته است:

در فصل اول به مباحث کلیات، نظیر تبیین مسئله و بیان سئوالات و فرضیات تحقیق، پیشینه، ضرورت و هدف از انجام این تحقیق و روش آن  و تعریف مصطلحات، پرداخته شده است. درباره پیشینه گفتنی است، آثار مستقلی ملاحظه نشد. تنها درباره  برخی از مسائل مطرح شده در این پژوهش مقالاتی یافت شد؛ همانند مقاله حنیف از دیدگاه قران اثر دکتر جعفر تابان، که مباحث لغوی را درباره این واژه پی گرفته بود. یا درباره دین پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت مباحثی پراکنده آمده بود. یا درباره وضعیت اعراب قبل از بعثت در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل  الاسلام اشاراتی بیان شده بود. هدف در این پایان نامه سامان دادن به مباحث پراکنده ای بوده است که درباره این موضوع مطرح بوده و  جنبه نوآوری این تحقیق مقایسه میان این دو آیین دانسته می شود. در باره دین اعراب جاهلی قبل از بعثت، مباحثی در کتب تاریخی بیان شده است؛ اما ارتباط آن با دین حنیف چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. نیز درباره عقاید و سنن دین حنیف به صورت منسجم اثری در دست نبود و عقاید و سنن اسلام مقایسه نشده بود. اهمیت پرداختن  به این موضوع از آن روست که از رهگذر آن این نکته مشخص می شود که اعراب عصر ظهور پیامبر اسلام با آموزه های اسلام آشنایی اجمالی داشتند و برخی از آن ها را هرچند با خرافات و تعصبات آمیخته شده بود، انجام می دادند. مصطلحاتی که در فصل کلیات به آنها پرداخته شده، سه مصطلح حنیف، سنن و  جاهلیت است. درباره اصل واژه حنیف نظرهای متفاوتی بیان شده است.  اصل معنای این واژه اعتدال و میانه روی در راه رفتن و آرامش و سکون درهنگام حرکت است به گونه ای که از راه مستقیم و راست تعدی نکند و هم چنان در راه راست باشد. ظاهراً به مناسبت این معنای اصلی، واژه حنیف بر شخصی که به راه مستقیم است و از ضلالت به سمت هدایت میل می کند و مناسک حضرت ابراهیم را به جای می آورد و از عبادت بت ها روی گردان است اطلاق شده است. مراد از سنت در لغت طریقه و روش است. سنت در قرآن در برخی موارد با کلمه اولین آمده و ترکیب سنت الاولین را تشکیل داده است. مقصود از سنت الاولین طریقه و شیوه اجداد و پدران است. در این پژوهش مقصود از سنت مفهومی عام است که علاوه بر احکام و مناسک، اخلاقیات را در برمی گیرد. بر اساس آن احکام عبادی و اخلاقی در دین حنیف و دین اسلام بیان و مقایسه شده است. یکی دیگر از لغات مورد استفاده جاهلیت است. مراد از آن صفت و حالى است که عرب قبل از اسلام داشتند؛ از قبیل شرک و بت پرستی و پیروی از خرافات و ظلم و فحشاء و نظایر آنها. از نظر زمانی، برخی جاهلیت را فاصله  150 تا200 سال قبل از بعثت پیامبر (ص) دانسته اند؛ ولی در بررسی های دقیق تر از حدود عام الفیل تا بعثت پیامبر (ص) را دوره جاهلی محسوب کرده اند.

موضوع فصل دوم، دین قوم پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت است. درباره قوم پیامبر اسلام چند احتمال وجود دارد: یک احتمال، قریش است و بر این اساس، مراد از «آباى قریش» که به تعبیر قرآن انذار نشده بودند، پدران نزدیک قریش بوده است؛ چون پدران دورتر ایشان یعنی امت حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل مورد انذار واقع شده بودند. به احتمال دیگر، منظور از قوم پیامبر اسلام(ص) همه عرب معاصر رسول خدا (ص) بوده باشند. بنا براین احتمال، مقصود از  پدران ایشان که انذار نشده بودند، امت های بعد از پیامبران هود، صالح و شعیب دانسته می شود. و به احتمال سوم، مراد، همه مردم همعصر رسول خدا(ص) بوده است؛ با این توجیه که رسول اسلام (ص) تنها برای قریش و عرب مبعوث نشده بود، بلکه رسالتش جهانى و عمومى بود. در این صورت باز منظور از پدران بشر آن روز که انذار نشده بودند، همان امت های بعد از حضرت عیسی محسوب می شود؛ چون آخرین رسولى که معروف است قبل از پیامبر اسلام مبعوث شده، حضرت عیسى(ع) بوده است. به این ترتیب، نخست دین قریش مورد بررسی واقع شد. قریش را از گذشته به دو قسمت بزرگ تقسیم کرده اند: قریش بطاح که قبائل مختلف آن در نواحی شعب در مکه ساکن بودند و قریش ظواهر که در خارج از شعب منزل داشتند. درباره دین این قبیله آمده است که ایشان را حمس یعنی اهل حرم می نامیدند. حمس همه طوایف قریش بودند، اینان در کار دین بر خود سخت مى‏گرفتند و امتیازى براى خود قائل می شدند و می گفتند: ما فرزندان ابراهیم و اهل حرم خدا و ساکنین شهر مقدس مکه‏ایم و خود را «حمس» می نامیدند و می گفتند: مقام و منزلتى که ما داریم، دیگران ندارند، و از این رو ما باید تنها حرمت حرم را نگاه داریم و حرمت حل (خارج حرم) بر ما لازم نیست. می گفتند: اگر بخواهند زیر سایه بروند جز در خیمه‏اى که از چرم ساخته شده باشد نروند. نیز مردمانى که از خارج داخل در حرم می شوند و قصد حج یا عمره دارند از غذائى که با خویش به حرم آورده‏اند، نباید بخورند، و در نخستین طوافى که هنگام ورود به مکه می خواهند انجام دهند، باید آن را در لباس اهل «حمس» به جاى آورند، و نباید در لباس هاى خویش که با خود آورده‏اند طواف کنند. قریش به همین نحو این عادات نادرست را بر اعراب تحمیل کرده بودند تا این که پیغمبر گرامى اسلام به نبوت مبعوث شد و این عادات و امتیازات باطل آنان را لغو نمود. اعراب در استانه ظهور اسلام دارای ادیان متفاوتی همانند بت پرستی، مسیحیت، یهودیت، مجوس، ستاره پرستی بودند و برخی نیز خود را پیرو دین حنیف می دانستند.

در فصل سوم به بحث درباره دین پیامبر و اجداد ایشان قبل از بعثت پرداخته شده است. در ابتدا نسب پیامبر و پدران ایشان معرفی شده است؛ سپس دین اجداد پیامبر مطرح و شواهد کلی در موحد بودن ایشان بیان شد. علامه مجلسی بر این باورند که بر توحید ایشان اتفاق نظر وجود دارد. آنگاه این سئوال مطرح شده است که با توجه به این که اجداد رسول اکرم به گواهی تاریخ همگی از بزرگان و سرپرستان قبیله خود بودند و معمولا پرده داری، کلید داری و سایر مناصب خانه خدا در دست و به عهده ایشان بود، اگر آن ها توحید را قبول داشتند، چرا  در درون خانه خدا که مسئولیت آن با ایشان بود، بت ها قرار داشتند و حتی در مکان ها ی مختلفی که مناسک حج در آن جا انجام می شد همانند کوه صفا و مروه و... بت هایی وجود داشته است؟ شاید بتوان به این سئوال چنین پاسخ داد که آنان به جهت تقیه ایمان خود را کتمان می کردند. این احتمال را شواهدی که درباره ایمان اجداد پیامبر اسلام رسیده است، تأیید می کند. در ادامه دین خود پیامبر بررسی شده و شواهدی از توحید  و بیزازی ایشان از پرستش بت ها گزارش گردیده است. درباره این که ایشان قبل از بعثت پیرو چه دینی بودند، نظرهای مختلفی بیان شده است: جمعی معتقدند که آن حضرت تابع شریعت های پیامبران قبل از خود بوده اند. منتها پنج نظریه درباره آن شریعت به این قرار ذکر شده است: 1. شریعت حضرت نوح علیه السلام؛ 2. شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام؛ 3. شریعت حضرت موسی علیه السلام؛ 4. شریعت حضرت عیسی علیه السلام. گروهی نیز معتقدند که تابع شریعت‏ خود یعنی‏ شریعت اسلام بوده است. در مقابل این گروه گروهی با استناد بر آیه « ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإیمانُ» بر این باورند که ایشان بر هیچ شریعتی نبوده است. البته پاسخ داده شده است که این تعبیر هیچ منافاتى با اعتقاد توحیدى پیامبر و آشنایی اش به اصول عبادت و بندگى او ندارد. حاصل آن که اجداد و پدران پیامبر(ص) قبل از نبوت ایشان، با دین حنیف و حضرت ابراهیم آشنا بوده و برخی از این اصول را در عمل به آن پای بند بودند. البته درباره هریک از این افراد دلایل نقضی نیز دیده می شود که بر اساس آن برخی قائل به عدم ایمان آن ها شدند. هم چنین درباره دین خود پیامبر قبل از بعثت نیز نظرهای متفاوتی بیان گردیده است؛ اما براساس دلایل قویی که بر ایمان و اعتقاد ایشان مبتنی است، می توان بر موحد بودن ایشان تأکید کرد.

در فصل چهارم به بررسی تطبیقی عقاید در دین حنیف و اسلام پرداخته شده است. ابتدا توحید، بعد نبوت، و بعد معاد، مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. در این فصل نشان داده شده است که همان طور که حضرت ابراهیم نخستین مرحله تلاش خویش را، معرفی خداوند یگانه بر مردم قرارداده و بر ضد بت پرستی و شرک مردم قرارداده بود، حضرت محمد(ص) نیز رسالت خویش را با دعوت مردم به خدای یگانه و مبارزه با شرک و بت پرستی آغاز نمودند. در کنار این به اثبات نبوت خویش برای مردم پرداخته و ضمن ایمان و تصدیق پیامبران گذشته، خویشتن را فرستاده خداوند متعال بر مردم معرفی نمودند. هر دو، نبوت خویش را ادامه نبوت پیامبران قبل از خود نامیده و تعالیم خویش را همان تعالیم آن ها دانسته اند؛ بنابراین در نبوت نیز در میان تعالیم این دو دین تفاوتی وجود ندارد؛ جز این که پیامبر اسلام خود را خاتم پیامبران معرفی کرده است. در زمینه معاد نیز حضرت ابراهیم مردم را به اعتقاد به وجود جهان پس از مرگ و مراقبت بر اعمال خویش و پرهیز از زشتی ها  و  انجام کارهای شایسته فرا می خوانده است. در دین اسلام شاید هیچ آموزه ای به اندازه معاد مورد تأکید قرار نگرفته است. پس در زمینه بیان عقاید در میان این دو دین تفاوتی دیده نمی شود.

در فصل آخر، مهم ترین احکام عبادی و اجتماعی در این دو دین، بیان گردید که آن ها عبارت اند از: نماز، روزه، حج، زکات، طهارت، مهمان نوازی و سلام کردن. البته از  چند و چون  و جزئیات برخی از این احکام مثل نماز، روزه در دین حنیف اطلاعات دقیقی در دست نیست و تنها بر اساس آیات قرآن، روایات رسیده و کتب تاریخی می توان فی الجمله وجود آن ها را در دین حنیف اثبات نمود. البته برخی از این احکام همانند حج و طهارت نیز به صورت واضح و روشن در آیات و روایات آمده است و مورد بررسی قرار گرفته است. این آموزه هایی که در دین حنیف است، در دین اسلام نیز وجود دارد و مورد امضاء و تأیید واقع شده است. بنابراین دین اسلام همان تکمیل شدة دین حنیف است و همان معارف، احکام و سنن دین حنیف را در سطح کامل‌تری به مخاطبان خویش ارائه نموده است.


متن دفاعیه «فلسفه نسخ های قرآنی»ـ

آنچه اینک می آید، متن دفاعیه پایان نامه خانم یسری زبیدی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و تفسیر با عنوان «فلسفه نسخ های قرآنی» است. این پایان نامه به راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر محمد کاظم شاکر انجام شده و جلسه دفاع آن ان شاء الله ساعت 2 بعد از ظهر روز سه شنبه هفته آینده در واحد خواهران دانشگاه قم برگزار خواهد شد.

یکی از موضوعات مطرح در علوم قرآنی بحث نسخ است. سؤالی که در این تحقیق به آن پرداخته می شود، این است که علت و فلسفه این نسخ ها چیست؟

مراد ما از نسخ در اینجا مطلق تغییراتی است که از با نزول قرآن در سنت ها رخ داده است. مراد از نسخ های قرآنی در این پژوهش نسخ هایی است که با نزول آیات قرآن صورت گرفته و از رهگذر آن سننی باطل و غیر قابل عمل خوانده شود. با توجه به گستردگی تعریف نسخ به بررسی آن دسته از نسخ هایی پرداختیم که به نظر اکثریت ثابت و با تعریف نسخ در این تحقیق مطابق می باشد و به موارد اختلافی پرداخته نشده است .

در مورد پیشینه این پژوهش باید گفت : به طور مستقل اثری با این عنوان یافت نشد. در کتب علوم قرآنی ، اصول فقه و تفاسیر به طور گذرا بیان شده و به طور مستقل موارد و استخراج فلسفه نسخ آن ها انجام نشده است.

این پایان نامه شامل 4 فصل است:

 فصل اول به کلیات اختصاص دارد ودر آن به تبیین مسأله، بیان سؤالات تحقیق، فرضیه ها و تعریف مصطلحات پرداخته شده است. برخی از مهم ترین مصطلحاتی که در این فصل تعریف شده، عبارت است از: نسخ، احکام فطری و غیر فطری، احکام ثابت و متغیر ، اولیه و ثانویه، نسخ مشروط ، نسخ تمهیدی و درون دینی و میان دینی.

در تعریف احکام فطری و غیر فطری بیان شده است  که احکام فطری احکامی است که از فطرت نشأت می گیرد و ثابت است و نسخ در آن رخ نمی دهد همانند عدالت خوب است؛ احکام غیر فطری احکامی است که ثابت نیست و با توجه به محیط اجتماعی، شرایط زمانی و مکانی تغییر می کند و نسخ در این قسم از احکام رخ می دهد.

خاطر نشان می سازم که نسخ های قرآنی اعم از درون دینی و میان دینی است. نسخ میان دینی نسخی است که در آن حکم یا سنت باطل در یک دین توسط دین جدید نسخ و از میان برداشته می شود؛ همانند نسخ حکمی در یهودیت توسط مسیحیت. نسخ درون دینی نسخی است که حکمی در یک دین وجود داشته باشد و پس از مدتی به علت تغییر شرایط و تغییر مصلحت نسخ گردد؛ همانند نسخ نجوا با پیامبر ونسخ مدارا با مشرکین در آغاز رسالت.

نسخ مشروط دیگر مصطلحی است که در این فصل تعریف شده است. آیت الله نوعی از نسخ را معرفی کرده است که تابع شرایط و مقتضیات است و به موجب آن هرگاه شرایط و مقتضیات یک حکم برگردد، حکم مربوط نیز احیا می شود. منتها به نظر می رسد، با تعریفی که او از نسخ مشروط به دست داده است، می توان همه نسخ ها را نسخ مشروط به حساب آورد؛ چون اساساً تشریع و نسخ تمام احکام تابع مصالح و مقتضیات بوده است. یکی دیگر از اصطلاحات نسخ تمهیدی است. آیت الله معرفت نوعی از نسخ را یاد می کند که زمینه ساز زوال احکام یا سنت های غلط جاهلیت است. اسلام برای مبارزه با این سنت های غلط ابتدا شرایط را فراهم کرد و سپس بنیان آن ها را فرو ریخت . در شرایط کنونی نیز می توان این نوع نسخ را روش مناسبی برای از میان برداشتن بدعت های غلط دانست.

در این فصل همچنین به بیان فلسفه نسخ پرداخته شده است. در این باره می توان گفت که قوانین و حکام مطابق با نیازهای بشر و مقتضیات وضع می گردد. برخی نیازها فطری و دائمی است که نسخ در آن ها وجود ندارد. برخی دیگر محیطی و عصری است که بر اثر تغییر شرایط احکام تغییر پیدا می کند. نسخ در این قسم رخ می دهد و فلسفه نسخ در آن این است که حکمی متناسب با شرایط و مقتضیات جدید جعل می شود.

همچنین قرآن به صورت تدریجی وفق مناسبات، حوادث و برای اصلاح جامعه عرب جاهلیت و رهایی آن ها از عادات و تقالید ناپسند نازل گردید؛ نه به صورت دفعی که برای آنان ترک رفتارهای جاهلی سخت آید؛ مانند تحریم شرب خمر. بنابراین یکی از فلسفه های نسخ را می توان از میان برداشتن سنت های باطلی دانست که در میان عرب جاهلی رواج داشت.

فصل دوم به بررسی فلسفه نسخ سنت های باطل اختصاص یافته است. از جمله عادات و سنت های باطلی که در این فصل بررسی شده است، می توان به موارد زیر اشاره کرد: عادت شرب خمر، سنت نسیء، عادت قمار، رسم محرومیت زنان و خردسالان از ارث، سنت ظهار، رسم ازدواج همزمان با دو خواهر، رسم تعدد طلاق، رسم حرمت ازدواج با همسر سابق، رسم به میراث بردن زنان، رسم ایلاء و عادت زنا.

با توجه به مطالب این فصل روشن شد که یکی از علل نسخ از میان برداشتن سنت های باطلی بود که در جاهلیت وجود داشت و بر خلاف عقل و فطرت بشری بود.

در فصل سوم به بررسی فلسفه نسخ های ناسازگار با مقتضیات پرداختیم. در این فصل فلسفه نسخ سنت ها و احکامی مثل نجوا، تغییر قبله، برده داری و قسامه بررسی گردیده است. از رهگذر بحث های این فصل روشن می شود که یکی از فلسفه های نسخ عدم تطابق برخی احکام با مقتضیات زمان و مکان و شرایط بود که اسلام در صدد برداشتن این احکام و وضع حکم متناسب با شرایط جدید بود.

در فصل چهارم به بررسی نسخ میان دینی و فلسفه نسخ آن و مقایسه آن با نسخ درون دینی پرداخته شده است. بررسی ها نشان داد که میان فلسفه نسخ درون دینی و فلسفه میان دینی اختلافی وجود ندارد و هر دو یکی است.